یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

صرع و درمان غیردارویی(۲)


(۱) شیوه های رفتار درمانی:
در حمله هایی كه به وسیله مكانیسم های خاص برانگیزاننده ایجاد شده اند، تلاش شده است كه به وسیله روش های شرطی كردن، تعداد حمله ها را كاهش دهند. این روش ها به شرح ذیل می باشند.
الف) روشهای بیوفیدبك: روشهای بیوفیدبك متفاوتی برای درمان حمله های صرعی معرفی شده اند.
بهترین روش شناخته شده، روشی است كه توسط «استرمن» و همكارانش به كار گرفته شده است. براساس این روش، افزایش ریتم الكتروآنسفالوگرافی در ناحیه حسی، حركتی می تواند فرد را نسبت به ابتلاء صرع مقاوم تر نماید.
ب) روش های آرامش دهی: اغلب ادعا شده است كه استرس می تواند منجر به افزایش میزان تشنج گردد. این یقیناً در بعضی از موارد درست است اما به همه اشكال حمله های صرعی مربوط نمی شود و به هرحال هیچ شكی وجود ندارد كه پدیده ثانویه ای مانند اضطراب و ترس قریب الوقوع به وسیله اطمینان آفرینی و در صورت لزوم به وسیله استفاده از آرامبخش های خفیف كم خواهد شد.
با روش های رفتار درمانی و استفاده از آموزش آرامش دهی، اضطراب های ثانویه می تواند به طور مؤثری درمان شوند. این روش ها توسط ولپی (۱۹۶۹) و استاندیج (۱۹۷۲) مطرح شده اند.
(۲) خانواده درمانی:
اصولاً طرز فكر والدین نسبت به بیماری فرزندشان نقش بسیار مهمی در ارزیابی كودك از خود و احساس خود ارزشمندی و یا احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس در او می گذارد. از طرف دیگر طرز فكر منفی والدین یا انتظارات بیش از حد از كودك و مقایسه او با دیگران می تواند مشكلاتی را در امر تحصیلات و رفتار وی ایجاد كند. بنابر این نقش خانه و مدرسه در آینده بیمار و سازگاری او با محیط و اطرافیانش بسیار مهم و حائز اهمیت است. چنانچه خانواده سعی در كتمان بیماری فرزندشان داشته باشند، ممكن است بعدها مشكلاتی را برای او به وجود آورند. متاسفانه عده ای از والدین از این كه فرزند مصروع در خانواده دارند احساس شرم كرده و تصور می كنند این بیماری ننگی بر دامان خانواده است. وجود این نوع احساس و طرز تفكر منفی در والدین به نوعی می تواند حس سرزنش به خود و احساس گناه را در فرد مصروع ایجاد كند. این دیدگاه می تواند اثرات نامطلوبی را در تربیت كودك یا نوجوان مصروع به جای گذارد. به عنوان مثال ممكن است بعد از هر حمله صرعی كودك یا نوجوان بیش از اندازه مورد مهر و محبت واقع شود و نسبت به برادر و خواهرانش با او به نحوی دیگر رفتار گردد. اما بعد از مدتی والدین متوجه می شوند این نوع رفتارها منجر به وابستگی، از خود راضی بودن، لجاجت و خیره سری كودك گردد كه در این صورت در صدد تنبیه كودك مصروع خود برمی آیند. طبیعی است كه این گونه رفتارهای متضاد در خانه مشكلاتی را در امر تربیت فرد مصروع ایجاد می كند كه در نهایت استمرار این گونه رفتارها می تواند منجر به كاهش اعتماد به نفس، بد عادت كردن؛ لوس بار آمدن و راحت طلبی فرد مصروع گردد. لذا باید به این خانواده ها آموزش داد تا كودك و نوجوان مصروع خود را مانند سایر فرزندانشان مورد توجه قرار دهند و وی را آن طور كه هست بپذیرند و سعی نكنند از او كودكی بسازند كه در آرزوهایشان است. این درست است كه فرد مصروع به قوت قلب و حمایت والدین احتیاج دارد، ولی والدین نیز در این رابطه باید سعی كنند یك حد متوسط و اعتدال را به كار گیرند.در خانواده درمانی، با استفاده از روش واقعیت درمانی گلاسر (۱۹۵۳) والدین بیمار هفته ای یك بار مورد آموزش قرار می گیرند و با توجه به سه مسأله واقعیت، مسئولیت و درست و نادرست مشكل بیماری فرزندشان و نحوه برخورد رفتاری آنان با وی مورد بررسی قرار می گیرد.آنان نه تنها می آموزند كه واقعیت بیماری فرزند خود را بپذیرند، بلكه همچنین می بایستی این واقعیت را به نحوی به فرزند خود انتقال دهند. مثلاً برای آنها توضیح دهند به چه دلیل نباید به تنهایی شنا كنند، یا از درخت بالا بروند و یا چرا تا قبل از كنترل كامل حملاتشان نباید رانندگی كنند. البته در منزل نباید كودك یا نوجوان مصروع را از انجام هر كاری منع كرد، بلكه باید از آنها خواست كه با توجه به سن و توانایی و وضعیت جسمی شان در منزل كار كنند. از طرف دیگر والدین باید بیاموزند كه از كودك و نوجوان مصروع خود كه به علت وجود صرع در حركات و عمل كند گردیده، نباید انتظار داشت كه كارهایش را با سرعت انجام دهد و بایستی از الگو قرار دادن دیگر افراد یا خواهر و برادرانش برای او خودداری كرد، زیرا وجود چنین رفتارهایی در فرد مصروع ناایمنی ایجاد می كند و او را در كارهایش كندتر می سازد. در نهایت این كه والدین باید بیاموزند تا از بیمار خود، فردی معلول و درمانده نسازند، بلكه باید او را تشویق كرد تا زندگی عادی خود را دنبال نماید. در مورد كودكان مصروع عقب مانده و یا كودكان مصروعی كه دچار ناسازگاری رفتاری شده اند، ضمن آموزش والدین، درخواست چك لیست های رفتاری جهت بررسی روند بهبودی اختلالات رفتاری و یا كسب عادات رفتاری خود اتكایی می تواند بسیار موثر باشند.
(۳) گروه درمانی:
فرد مصروع از این كه خود را در مقایسه با سایر همسالان خویش، محدودتر می بیند و از این كه یك سری فعالیت ها منع شده، گاه احساس تنهایی و طرد شدگی می كند.برای پیشگیری و درمان روش های مختلف جهت تخلیه هیجانی مانند استفاده از نماها و نشانه ها برای بیان و وصف احساسات و عواطف و تجارب درونی بسیار مؤثر است. تحقیقات در مورد كودكان مصروع نشان دهنده این است كه چنانچه آنان به فعالیت هایی كه مورد علاقه آنان است بپردازند، میزان حملات كمتر از زمانی است كه به اكراه به فعالیتی اشتغال دارند. شركت چنین كودكانی در بازی های گروهی و یا نقاشی كه نوعی ماهیت نمادین دارد، می تواند عاملی جهت تخلیه هیجانی در این كودكان باشد. به عقیده پیاژه، بازی های نمادین در گستره ذهنی كودك نقش اساسی دارد، به طوری كه دامنه آن از محدوده ناهشیارانه فراختر است. لذا هرگونه اندیشه نمادی در عین حال كه هوشیارانه است، ناهشیارانه نیز می باشد. بنابر این بازی و نقاشی به عنوان محمل مناسبی برای تجلی اندیشه و نیز بهترین كانال های رهاسازی و انتقال احساسات مثبت و منفی حداقل از دو سو مورد توجه است. یكی آن كه انجام این امور ارزش تشخیص دارد و دیگر آن كه به عنوان یك روش درمانی یا لااقل یك ابزار مناسب درمان حائز اهمیت است.مدارس نقش بسیار مهمی در این نوع درمان ایفا می كنند. آنها با تشكیل گروه های ۸-۶ نفری بازی و یا ورزش مورد علاقه كودكان و یا در گروه های نمایشی و تئاتر می تواند علیرغم آن كه موجبات تعامل بیشتر كودك مصروع با همسالانش را فراهم آورند، در عین حال موجب تخلیه هیجانی و پالایش احساسات و افزایش اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی در او گردند.
منبع : خبرگزاری فارس