جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ترور نرم، جوخه ها و سوژه ها


ترور نرم، جوخه ها و سوژه ها
ماجرای ترور عماد مغنیه فرمانده ارشد اطلاعاتی و عملیاتی حزب الله لبنان همچنان رازآلود مانده است. طی یک هفته گذشته گمانه های گوناگونی درباره نحوه ترور این مبارز خستگی ناپذیر و خط شکن حزب الله منتشر شد. از ورود زمینی یا هوایی تروریست ها به سوریه تا نقش سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و اردن و عربستان در این ترور. از نقش برخی عناصر مزدور لبنانی تا نقش احتمالی برخی محافل عربی غیرلبنانی. اما آنچه در این میان مسلم است این است که فرمانده دلاور حزب الله به خاطر نقش مؤثرش در مقاومت معجزه آسای لبنان، از ۲۵ سال پیش در لیست تعقیب و ترور سرویس های اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا و برخی کشورهای همسوی اروپایی و مرتجع عربی قرار داشت. اگر این گمانه رد شود که هدف ترور، یکی از مقامات فلسطینی بوده و تصادفاً عماد مغنیه ترور شده، باید پذیرفت که این واقعه نتیجه یک «رخنه اطلاعاتی» بوده است.
این نوشته بر آن نیست که نحوه انجام ترور مذکور را تحلیل کند. اما از این ماجرا می توان درس گرفت به این عنوان که آیا سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان وبرخی رژیم های مشابه به طریق اولی برنامه ها و طراحی هایی علیه جمهوری اسلامی ایران ندارند؟ اگر این سرویس ها به نمایندگی از قدرت های سلطه طلب دنیا، ایران را کانون جوشش مقاومت پیروز اسلامی در خاورمیانه بزرگ ارزیابی می کنند، آیا دور از ذهن است که طراحی های اساسی تری برای ام القری بیداری اسلامی داشته و به کمین نشسته باشند؟ فعلاً سخن بر سر توفیق یا ناکامی این پروژه های کمین نیست بلکه نکته مهم این است که برخی کنش یا واکنش های سیاسی در داخل کشور بوی «غفلت» و «آسودگی خاطر» می دهد و معلوم است که حاصل جمع «کمین وترصّد» دشمن با «غفلت و سرمستی و خواب زدگی» برخی نیروهای خودی چقدر می تواند آسیب پذیری را تقویت کند یا دشمن مترصد را امیدوار سازد. که امیرمؤمنان فرمود: «من نام لم ینم عنه. هر که بخوابد، دشمنش به خواب نمی رود و چشم بر او نمی بندد».
در این باره اجمالاً چند نکته را باید یادآور شد:
۱) اگرچه نباید احتمال اقدام بیرونی (اقدام نظامی، ترور، تحریم های ایذایی و...) را هرگز منتفی دانست اما حقیقت آن است که پروژه اصلی تعریف شده از سوی دشمن، همان «رخنه و نفوذ» در جهت تقویت و بومی کردن و تشدید منازعات داخلی است. قدرت ها در طول تاریخ و به ویژه در معارضه با انقلاب اسلامی دریافته اند که هیچ سلاحی، مرگبارتر و مؤثرتر از رخنه و یارگیری و سپس اختلاف و تنازع داخلی نیست. آنها ارزش این سلاح را در دولت موقت، دفتر هماهنگی بنی صدر و حضور منافقین، مسائل مربوط به آیت الله شریعتمداری و منتظری و باند مهدی هاشمی، و سرانجام تلاش برای استحاله گفتمان انقلاب در دوره های سازندگی و اصلاحات و مسخ آن به مشی و مرام لیبرالی دریافتند اگر چه با درایت امام و رهبری، مردم و نیروهای معتقد به انقلاب ناکام ماندند.
۲) صورت مسئله در این پروژه با همه پیچیدگی هایش، همان است که مایکل مک فال (یکی از گردانندگان پروژه دموکراسی ایران در انستیتو هوور، عضو بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی و عضو هیئت مدیره خانه آزادی) در گفت وگو با سایت ضدانقلابی «ایران امروز» اجمالاً مورد اشاره قرار داده است: «... می توانیم درباره آنچه می تواند شرایط ] دگرگونی و براندازی جمهوری اسلامی[ را سرعت بخشد صحبت کنیم. باید شکافی درون حاکمیت ایجاد شود و این آن چیزی است که ما در کشورهای دیگر هم مشاهده می کنیم. شکاف درون رژیم و نه فقط حضور نیروهای دموکرات ]اپوزیسیون[ ضروری است. اشتباه بزرگی که بعضی ها مرتکب می شوند این است که روی اپوزیسیون که یک عامل کلیدی برای تغییر است تکیه می کنند ولی این هرگز کافی نیست. مسیر استاندارد، شکاف در نظم موجود بین نیروهای تندرو و نیروهای معتدل است. بدین ترتیب نقش اپوزیسیون و جامعه مدنی را در همراهی با نیروهای معتدل درون نظام مشاهده می کنیم. بنابراین در چارچوب سیاست غرب باید خواهان سیاست هایی بود که به تشدید این تنش ها میان تندروها و نیروهای معتدل درون نظام کمک می کند.»
۳) اما عمق و شیوه های عملیاتی پروژه ایجاد یا تعمیق شکاف در درون نیروهای انقلاب کدام است و «گرانیگاه» پروژه مذکور کجاست؟
الف) تلاش رسانه ای و جنگ اطلاعاتی- روانی برای دستکاری در مرزهای فکری استراتژیک و معکوس کردن فلش ها و تابلوهای راهنمای انقلاب. عملیات اطلاعاتی نرم و گسترده ای در این زمینه در جریان است تا دو کار را همزمان در نقطه قیچی کردن «الفت و اتحاد نیروهای انقلاب» به هم برساند یکی ایجاد یا پررنگ مرزهای سلیقه ای موجود میان نیروهای درون نظام و دیگری رخنه در
خاکریز عقیدتی و مرزهای استراتژیک جبهه انقلاب با هدف تعامل و رفت و آمد وتفاهم با بخشی از نیروهای داخل نظام . یعنی همان سیکل معکوس معارض با آموزه های قرآن: «محمد رسول خدا(ص) و همراهان او، بر کافران سخت گیر و با یکدیگر مهربانند». این رخنه در دیوار بلند قلعه انقلاب و یارگیری از خانواده بزرگ آن بدون حضور عناصر «خاکستری» و «دورنگ» میسر نمی شود، همچنان که پایگاه مطبوعاتی و رسانه ای در پوشش عنوان مثبت «جامعه مدنی»، خاکریز استتاری، هجومی، تخریبی و در عین حال امنیتی آن است. مع الاسف امروز برخی رسانه ها و حلقه ها و حزب های منسوب به شماری از نیروهای داخل انقلاب به شدت «ویروسی» است و بیش از آن که سرویس سیاسی و تبلیغاتی به آن جریان ها بدهند، به مدیریت کردن آنها یا بدنام و مخدوش کردن سابقه شخصیت های متبوع خود مشغولند.
ب) هیچ فرستنده ای ولو هر قدر هم قدرتمند بدون وجود گیرنده ای ولو ضعیف نمی تواند پیغامی را باموفقیت ارسال کند. همین طور است پروژه های رزمی و اطلاعاتی. بدون وجود «ضعف»ها و «ظرفیت»های نفوذپذیری در طرف مورد هجمه یا رخنه، لشکر نظامی یا تیم های عملیاتی و اطلاعاتی آن نمی توانند توفیقی داشته باشند. بزرگ ترین ضعف در میان انواع ضعف ها که می تواند ظرفیت رخنه و ضربه را برای جبهه معارضه با انقلاب فراهم کند، همانا «نفسانیات» و ضعف های نفسانی «سوژه »هاست. این را، هم شکست های عمده مسلمین در طول تاریخ و هم رصد تحرکات پایگاه های رسانه ای دشمن در خارج و داخل شهادت می دهد. اگر بر اساس ارزیابی دستگاه های اطلاعاتی و دیپلماتیک و تحقیقاتی دشمن، ایمان و اتحاد و ایثار علت موجده و مبقیه انقلاب اسلامی است، پس تنها راه مواجهه مؤثر، رخنه در همین ایمان و اتحاد و ایثار است. اسناد تاریخی و خاطرات منتشر شده درباره فعالیت های اطلاعاتی دشمنان علیه مسلمانان طی چند قرن گذشته حاکی از تمرکز ویژه آنها روی نقاط ضعف شخصیتی سران مقاومت بوده است، اینکه چقدر امتیازطلب، جاه طلب، شهرت طلب، وسوسه پذیر و تحریک پذیرند. چه قدر اهل معامله- ولو در حد شهرت طلبی و سرزبان ها و تیتر رسانه ها شدن در ازای «متفاوت» سخن گفتن و «متمایز» از نیروهای خودی جلوه کردن- هستند. آستانه تحمل یا آنتریک و تحریکشان کجاست. کجاها می شود لااقل بعضی از آنها را قلقلکشان داد و به میدان آورد و رفتار عاطفی یا نفسانی آنها را مدیریت کرد به گونه ای که با وجود یارگیری شدن خیال کنند نه منفعل که خود تصمیم گیر و فعال ابتدا به ساکن هستند. کجاها فلان رجل سیاسی بر سر باورهای اصلی انقلاب حساسیت به خرج می دهد یا نمی دهد و کجاها به خاطر شخص خود یا قبیله و عشیره و باند منسوب به خویش غیرتی می شود و چونان انسانی که مستی بر او حادث شده یا دچار جنون ادواری گشته، بدون درنگ و تعادل برمی آشوبد و به الفت و اتحاد ضربه می زند.
نفسانیات و ضعف های نفسانی و عاطفی یا تعلقات و تعصبات ناروای حزبی و عشیره ای و طایفه ای از جانب هرکس با هر عنوانی که باشد - اصلاح طلب، اعتدال گرا، اصولگرا، چپ، راست، میانه و...- همان گرانیگاه پروژه رخنه و ماشه آماده چکاندن اسلحه دشمن در «جنگ نرم» است که اغلب تا مدت ها صدا و تصویر و ردپا و آثار جنایت و خونریزی برجای نمی گذارد هیچ، که معمولاً تا مدت ها مانند ماده ای مخدر یا مست کننده، معتاد قربانی خویش را سر نشاط و رضایت هم می آورد.شرط مواجهه با دشمن در چنین میدانی- اگر نیروی خطاکاری مرتکب خطایی استراتژیک نشده و تبدیل به خط نکرده- حفظ آرامش، صبوری، ایثار و «احتساب» است؛ گذشتن و پای خدا نوشتن به خاطر مصلحت بزرگ تر. هیچ پادزهری برای چنان ویروسی، بهتر از «ذکر» و «محاسبه و مراقبت» از یک سو و «بصیرت و صبر و احتساب» از سوی دیگر نیست.
همواره باید در حال «ترصّد» و آماده باش بود، مانند کاروانی که از سرگردنه ای مشهور به کمین راهزنان می گذرد. امنیت و اقتدار کشور که برکتی از برکات مجاهدت در راه خداست نباید ملت و خانواده بزرگ انقلاب را غافل از تهدیدها و کمین ها کند و این مهم محفوظ نمی ماند الاّ به غافل نشدن از بزرگ ترین میراث و توصیه امام راحل که فرمود «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» آنها که از امام دم می زنند اما خود را بی نیاز از راهبر و مولا می پندارند یا از پایبندی به اصل استراتژیک «تولا و تبرا» غفلت می کنند، به بره بیرون افتاده از گله یا مسافری دورافتاده از کاروان می مانند، اگر نگوییم به خوارجی - نادان یا زد و بند کرده با دشمن- شبیه اند که تا قرآن های سرنیزه را دیدند، کاغذ و پوست را بر علی بن ابیطالب آن قرآن ناطق ترجیح دادند. ولایت و رهبری، جوهره خط امام و عمود قائم خیمه آن است. با علم ولایت است که گمشده، خویش را به قافله می رساند وگرنه آن که پس بماند یا پیش افتد بی تردید طعمه آسان کمین نشستگان خواهد بود.
مراقب باشید! شما هم سوژه ای برای جوخه های ترور نرم دشمن هستید.
منبع : روزنامه کیهان