پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دیکتاتوری، دمکراسی و فقر


دیکتاتوری، دمکراسی و فقر
كاهش چشمگیر نرخ فقر در میان افراد جامعه در خلال دو دهه پایانی قرن بیستم، از جمله زمینه هایی است كه موجب شد اقتصاد چین از اقتصاد هند پیشی بگیرد. به گزارش بانك جهانی، در خلال این دوره زمانی شمار افرادی كه در كشور چین با كمتر از یك دلار درآمـــد در روز امـــورات زنـــدگـــی خــود را می گذراندند، به حدود ۴۰۰ میلیون نفر كاهش یافت، در حالی كه این آمار در مورد هند تنها حدود ۷۰ میلیون نفر بود. كارشناسان دلایل متعددی را برای ناكامی هند ذكر كرده اند كه از آن میان می توان به نرخ بالای زاد و ولد در این كشور اشاره كرد. در نگاه اول، این ناكامی بسیار بی معنی و برای هواداران دمكراسی موجب شرمندگی است، زیرا هند برخلاف چین دارای یك دمكراسی پر جنب و جوش و سرزنده است كه دولت های آن با آرای شهروندان به سرعت عوض می شوند. نكته جالب توجه تر ایـنـكــه، فـقــرای ایــن كشـور نـه تنهـا بخـش اعظـم رای دهندگان را تشكیل می دهند، بلكه حتی بیش از ثروتمندان در پای صندوق های رای حاضر می شوند. لاری دایموند، عضو مؤسسه هوور دانشگاه استانفورد آمریكا، در مقاله ای كه اخیراً در یكی از مجموعه گزارشات بانك جهانی منتشر شده، این طور عنوان می كند كه از دمكراسی هندی انتظار می رود در انتخابات سراسری به احزاب، رهبران و سیاست هایی رای بدهد كه هوادار كاهش فقر باشند. ولی برعكس هند، نظام سیاسی غیرمنتخب چین در این زمینه بسیار موفق تر عمل كرده است و این یك پایان ناامیدكننده برای دمكرات هاست. البته دمكراسی مقصر اصلی این ناكامی نیست، بلكه اجرای ناقص دمكراسی یا سوءاستفاده نخبگان جامعه از آن باعث می شود تا فقر همچنان دامنگیر جامعه باقی بماند. بیمال جالان، از اقتصاددانان برجسته هند و رییس سابق بانك مركزی این كشور، در كتابی با عنوان " آینده هـنـد: سـیـاسـت، اقـتـصـاد و مـدیـریت،" فهرستی از مصیبت های مبتلا به سیاست در هند را برشمرده كه از آن مـیـان مـی تـوان به مواردی نظیر طلوع احزاب كوچك، بی اهمیت شدن دمكراسی بین حزبی و كـمـرنـگ شـدن نـقـش پـارلـمـان در پـیـگـیـری حس مسؤولیت پذیری سایر نهادها و سازمان های دولتی اشاره كرد. به عقیده آقای جالان، نظام سیاسی هند بـرای فـقـرا چـیـزی بـه جـز كـشـانـدن آنـهـا بـه پـای صندوق های رای در اختیار ندارد.در فصل دیگری از كتاب بانك جهانی، آشوتاش واراشنی، استاد علوم سیاسی دانشگاه میشیگان آمریكا، نوشته است كه پیشینه دولت هند در ریشه كن ساختن فقر نه آنقدر فوق العاده و چشمگیر است و نه چندان هم بی اهمیت و ناچیز. وی در جای دیگری از این كتاب خاطر نشان ساخته كه ناكامی اقتصاد هند و سایر كشورهای مشابه در ریشه كن ساختن فقر، به ساختار سیاسی دمكراتیك آنها برمی گردد و ربطی به خود دمكراسی ندارد. از سوی دیگر، آقای تیاسن، اقتصاددان هندی و برنده جایزه نوبل اقتصاد، در این باره می گوید: "برخی بـه غـلـط تـصـور مـی كـنـنـد كـه تـنـهـا حـكومت های دیكتاتوری هستند كه می توانند علاوه بر دستیابی به نرخ رشد اقتصادی برق آسا و خیره كننده، نرخ فقر را با سیاست های دستوری خود به شدت كاهش دهند، در حالی كه همین حكومت ها فجایع وحشتناكی را هم مرتكب می شوند." وی برای نمونه به مقایسه هند دوران استعمار با هند امروزی می پردازد و خاطرنشان می كند: هند امروزی برخلاف دوران استعمار انگلیس موفق شده گرسنگی را مهار كند، اما چین در فاصله سال های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ به وحشتناك ترین گرسنگی ساخته دست بشر مبتلا گردید كه به قولی در خلال آن ۳۰ میلیون انسان بی گناه از گرسنگی جان باختند.
یارانه یا رشد
اما سؤالی كه اینجا مطرح می شود این است كه چرا اصولا ً دمكراسی باید در كشورهای فقیر به مبارزه برای ریشه كن كردن فقر بپردازد؟ آقای واراشنی در پاسخ به این سؤال دو پیشنهاد داده است: اول اینكه، دمكراسی ها عموماً مایل به استفاده از روش های مستقیم مبارزه با فقر نظیر اعطای یارانه و كمك های نقدی و غیرنقدی هستند كه البته این روش در بلندمدت نسبت به روش های غیرمستقیم كه موجب رشد سریع اقتصادی می شود، ناكارآمد از آب درآمده است. به عقیده وی، این روش كاملاً در مورد هند صدق می كند، زیرا دولت های هند به واسطه در پیش گرفتن این سیاست، كسری بودجه های كمرشكنی را تا به حال به اقتصاد كشور تحمیل كرده اند. برای مثال، بیشتر كشاورزان هندی آب، برق، كودهای شیمیایی و سوخت را یا به صورت مجانی و یا یارانه دار دریافت می كنند، در حالی كه مقدار اندكی از بودجه عمومی كشور صرف بهبود زیرساخت ها می شود. مضاف بر ایـن، بیشتـر سیـاستمـداران هندی هنگام مبارزات انتخاباتی شعارهای تبلیغاتی رنگارنگی در این باره می دهند، اما در نهایت به ندرت كاری در این باره انجام می دهند. از سوی دیگر، خود سیاستمداران هنـدی نیـز نیـك دریـافتـه انـد كه هرگونه تبلیغات انتخاباتی مبتنی بر كاهش یا قطع یارانه ها، برای آنها فاجعه بار است، زیرا با این كار به راحتی آرای انتخاباتی را به رقبا واگذار خواهند كرد. در درجه دوم نیز باید توجه داشت كه فقرای هندی ضرورتاً یك گروه متجانس و یكدست نیستند. به عبارت ساده تر، فقرای هندی در نظام دمكراتیك كشور، خود را در عوض جای دادن در یك طبقه اقتصادی مشخص، بیشتر مایل به حاشیه گزینی بوده و هویت مذهبی و قومی را بر هر چیز دیگر ترجیح می دهند. در این باره در هند یك ضرب المثل بر زبان ها جاریست و آن اینكه " اگر شما فقیر به دنیا بیایید، ممكن است ثروتمند از دنیا بروید، ولی امكان ندارد قومیت و مذهب شما تغییر كند." در هر صورت، با وجودی كه دمكراسی در جهان هنوز در اَوان جوانی خود به سر می برد، اما باز هم عملكرد آن در كاهش فقر به شیوه های علمی و مدرن، برتر و برجسته تر از سایر سیستم های سیاسی است، زیرا یكی از مزایای بی شمار دمكراسی این است كه ظرفیت آن برای خود اصلاحی بی نظیر می باشد. به عبارت دیگر، در نظام های دیكتاتوری اگر مردم تحت سلطه خوش شانس باشند، حاكمان دیكتاتور از اشتبـاهـات خود درس می گیرند، درحالی كه در نظام های دمكراتیك این مردم هستند كه فرصت پیدا می كنند هر از چند گاه یكبار، به خانه تكانی اشتباهات سابق خود بپردازند.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران