پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

از سرگیری روابط ایران و مصر؛ آسیب ها و فرصت ها


از سرگیری روابط ایران و مصر؛ آسیب ها و فرصت ها
تقویت وحدت ملی و انسجام اسلامی از اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران است و آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدانشان همواره تلاش می کنند با اتخاذ سیاست تفرقه افکنی میان قطب های جهان اسلام، زمینه های شکاف و دو دستگی میان امت اسلامی رافراهم کنند؛ به طوری که مقام معظم رهبری با آگاهی از سناریوهای تهدیدزا، بارها بر لزوم هوشیاری مسئولین و حاکمان اسلامی در برابرفتنه های دشمنان تاکید فرموده اند. در این راستا جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی فعالی را در برابر کشورهای تاثیرگذار جهان عرب آغاز نموده به طوری که در حاشیه پنجمین (اجلاس بین المجالس)(۱) کشورهای عضو (سازمان کنفرانس اسلامی)،(۲) ریاست مجلس شورای اسلامی ومشاور مقام معظم رهبری با رئیس جمهور مصر - حسنی مبارک -دیدار و گفتگو کردند که خود می تواند نقطه عطفی در چشم انداز روابط دوکشور محسوب شود.
به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران و مصر می توانند با هم اندیشی و اتخاذ راهبرد مشترک، نقش مهمی را در حل و فصل اختلافات میان فتح و حماس و جهت گیری سلاح مقاومت به سمت رژیم اسرائیل ایفاکنند و همچنین راهبرد مشترکی را در محکومیت زرادخانه های اسرائیل اتخاذ نمایند.
مبارزه با سیاست های دولت آمریکا برای انزوای منطقه ای ایران،تشدید بحران در سرزمین های اشغالی، حساسیت موضوع هسته ای و تداوم فشارهای آمریکا برای صدور قطعنامه های بعدی در شورای امنیت باعث شده جمهوری اسلامی ایران تاکید بیشتری بر تنش زدایی و همکاری های منطقه ای به خصوص با کشورهای اسلامی منطقه داشته باشد. در همین راستا ابراز علاقه محمود احمدی نژاد در نشست شورای همکاری خلیج فارس برای برقراری مجدد ارتباط با مصر وافزایش مناسبات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان دو کشورنویدبخش فصل جدیدی از روابط میان دو کشور است که در تاریخ خودشاهد تحولات وسیع و گسترده ای بوده است.
ایران و مصر به عنوان دو قدرت منطقه ای و تاثیرگذار جهان اسلام،می توانند با گسترش همکاری، منافع مشترک متعددی را از قبال این روابط پیگیری نمایند که تحقق این هدف مستلزم شناخت زمینه های متعدد واگرایی و همگرایی در روابط دو کشور و راه کارهای پیش روی برای بهبود شرایط است. به همین منظور در این نوشتار ضمن بررسی مختصر پیشینه تاریخی روابط دو کشور ایران و مصر تا زمان حاضر، به مهم ترین آسیب ها و فرصت های پیش روی دو کشور برای عادی سازی روابط پرداخته می شود تا در نهایت بتواند مبنای پیشنهاد راه کارهایی قرار گیرد.
● تاریخچه روابط سیاسی ایران و مصر
تاسیس اولین سفارت ایران و مصر مربوط به سال ۱۳۰۰ش می شود.در مجموع، روابط تهران و قاهره از ۱۳۰۰ که سفارت ایران در مصر دایرشد تا ۱۳۳۱ که حکومت سلطنتی در این کشور منقرض گردید، دوویژگی اصلی داشت : اول، همکاری مثبت دولتی و مناسبات صمیمی درسطح حکومتی و دوم، مبارزه مشترک با اسلام خواهی مردم، به طوری که یکی از اصول بنیادین حکومت های رضاخان در ایران، آتاتورک درترکیه، امان الله خان در افغانستان و خاندان فواد و فاروق در مصراسلام زدایی بود. همه بر طبل جدایی دین از سیاست می کوبیدند و اسلام درباری، سازشکاری و بی تحرکی را ترویج می کردند. تبلیغ بی حجابی،رواج بی دینی، سرکوب روحانیون و اسلام شناسان، رواج مفاسد اخلاقی،بها دادن به چهره های فرنگ رفته و تلاش برای کمرنگ ساختن مظاهراسلامی، ویژگی این کشورها طی سه دهه اول قرن جاری شمسی بود.
یکی از دلایلی که به طور موقت به تحکیم روابط تهران و قاهره انجامید، ازدواج محمد رضا پهلوی ولیعهد وقت ایران با فوزیه دخترملک فواد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر در اسفند ۱۳۱۷ بود. این ازدواج که دو سال و نیم قبل از سقوط رضاخان و تبعید او به آفریقای جنوبی صورت گرفت، تنها ۱۰ سال دوام آورد و در ۱۳۲۷ به متارکه انجامید و روابط دو دولت مصر و ایران را به سردی کشاند.
در پی سقوط ملک فاروق در تابستان ۱۳۳۱ ش. و به قدرت رسیدن نظامیان چپ گرا از جمله ژنرال محمد نجیب و جمال عبدالناصر، روابطتهران و قاهره تیره شد. حکومت ایران دولت هم پیمان خود را در مصر ازدست داده و دولت دیگری در ضدیت با نظام سلطنتی و انگیزه های سوسیالیستی و چپ گرایانه به قدرت رسید. حکومت جدید مصر بامخالفین شاه از جمله مصدق، روابطی محرمانه برقرار کرد و از مبارزات ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت می کرد.(۳) به همین دلیل، سفرمحمد مصدق نخست وزیر وقت ایران به قاهره با استقبال جمال عبدالناصر و دیگر مقامات مصری رو به رو شد، اما کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ و بازگشت شاه روند بهبود مناسبات دو کشور را متوقف کرد.
انعقاد پیمان بغداد در سال ۱۹۵۴ و نقش فعال ایران در آن، یک رویدادبسیار مهمی بود که متغیرهای سیاسی منطقه خاورمیانه را دگرگون کرد وروابط ایران و مصر را به حالت رقابت و رویارویی درآورد.(۴) این پیمان،زائیده جریان دو قطبی شدن جهان و قرار گرفتن این پیمان در بلوک مخالف جبهه شرق، یعنی اتحاد شوروی و متحدان آن بود. به عبارت دیگر، شاه سابق ایران تلاش داشت از طریق پیمان بغداد در برابر اتحادشوروی بایستد، در حالی که مصری ها معتقد بودند دشمن اصلی آنهااسرائیل است و تمام دسته بندی های کشورهای مسلمان باید در برابر آن قرار گیرد. تحلیل مصری ها این بود که پیمان بغداد برای انحراف مبارزات اعراب و مسلمانان علیه اسرائیل پا به عرصه وجود گذاشته است و به همین دلیل، اختلاف دیدگاه آنها با شاه ایران به تنفر از وی مبدل شد. از نظر دیپلماسی نیز مصری ها استدلال می کردند که ایران با ورودبه این پیمان، بی طرفی خود را که نشات گرفته از سیاست (موازنه منفی) اتخاذ شده بعد از دوره مصدق بود، نقض کرده است.
بدبینی جمال عبدالناصر نسبت به شاه، جای گرفتن دو رژیم در دوبلوک سیاسی متفاوت شرق و غرب اختلاف ناصر با رژیم صهیونیستی،هم پیمانی شاه با صهیونیست ها و عوامل دیگر به دوری تدریجی تهران و قاهره انجامید. اتحاد جماهیر شوروی و سایر دولت های کمونیستی به تدریج با مصر متحد شدند. در مقابل آمریکا، انگلیس، اسرائیل و سایررژیم های غرب گرا نیز با شاه متحد شدند. تحت تاثیر این تحولات، دهه ۳۰ شمسی، دهه روابط تیره ایران و مصر بود.
در تابستان ۱۳۳۹ش. جمال عبدالناصر در پی نطق شدیداللحنی علیه حکومت شاه، دستور قطع رابطه سیاسی با تهران را به دلیل هم پیمانی شاه با اشغالگران صهیونیست صادر کرد.
جمال عبدالناصر در نطق خود شاه را هم دست صهیونیست ها نامید واین همدستی را مغایر با آرمان کشورهای عربی و اسلامی تلقی کرد.متعاقب این اقدام ناصر، شیخ شلتوت رئیس دانشگاه الازهر نیز طی تلگرامی به شاه (۵) مرداد ۱۳۳۹ اقدام وی را در شناسایی سیاسی رژیم صهیونیستی و ایجاد رابطه سیاسی با این رژیم، خیانت به مسلمین نامید و از وی انتقاد کرد. شاه نیز پنج روز بعد در پاسخ به تلگرام رئیس الازهر اعلام کرد شناسایی اسرائیل توسط ایران، ده سال قبل صورت گرفته و اکنون اتفاق تازه ای نیفتاده است.
روابط مصر با تهران دو سال قطع بود. شهریور ۱۳۴۹، یک ماه پیش ازمرگ ناصر و هنگامی که سادات در دوره بیماری منجر به فوت ناصر زمام امور را به دست گرفته بود، رابطه دو کشور مجددا برقرار شد. با این حال اقدام ناصر نه تنها در جهان اسلام بلکه در بین روشنفکران،تحصیل کردگان و محافل مطبوعاتی و سیاسی مصر نیز یک اقدام منطقی و ستودنی تلقی شد. از نظر افکار عمومی مصر و سایر ملت های مسلمان، هم پیمانی شاه با اسرائیل در شرایطی که خاورمیانه در آتش تجاوزات رژیم صهیونیستی می سوخت، یک خیانت نابخشودنی به جهان اسلام بود.
در ۲۳ مرداد ۱۳۳۹، اتحادیه عرب با اعمال نفوذ جمال عبدالناصر، نام خلیج فارس را به نام جعلی (خلیج عربی) تغییر داد و کنفرانس حقوق دانان عرب نیز در ۱۳۴۲ش. تحت نفوذ ناصر، برای نخستین بار ازخوزستان ایران با نام جعلی (عربستان) یاد کردند. این اقدامات که باپوشش (پان عربیسم) تبلیغ می شد، از سویی شکاف بیشتر بین شاه وسایر رژیم های عرب را در پی داشت و از سوی دیگر به حمایت بیش ازپیش آمریکا و رژیم صهیونیستی از شاه انجامید.
شکست جمال عبدالناصر و دیگر دولت های هم پیمان از رژیم صهیونیستی در جنگ ۶روزه (۱۳۴۶ش.) آسیب بزرگی به تفکرناصریسم در منطقه وارد آورد. ناصر پس از این جنگ، در انزوا قرارگرفت. در زمان ناصر اخوان المسلمین به حاشیه رانده شد. از جمله رهبرآن (عمر تلمسانی) در اوایل حکومت ناصر به زندان افتاد و تا زمان مرگش ۱۷ سال در زندان ماند؛ سید قطب متفکر بزرگ اسلامی مصر، به دار آویخته شد و اقدامات خشن دیگری علیه مسلمانان مبارز واندیشمند مصری به وقوع پیوست.
با مرگ ناصر در شهریور ۱۳۴۹، معاون وی انورسادات، قدرت را دردست گرفت. این تحولات سبب شد تا شاه ایران مناسبات از دست رفته خود در دوران ناصر را با نزدیک شدن به سادات جبران کند. انگیزه های چندی نیز در این تصمیم به شاه کمک می کرد. در واقع از آخرین روزهای حیات ناصر کسی بر کرسی زمامداری مصر تکیه زده بود که مانند شاه ایران مشتاق رابطه با اسرائیل بود؛ هرچند که در آن دوره به اقتضای شرایط سیاسی جرات علنی ساختن این اشتیاق را نداشت. درپی مرگ عبدالناصر، به دستور شاه، هویدا نخست وزیر وقت ایران درمراسم تشییع جنازه ناصر در قاهره شرکت کرد و زمینه توسعه روابط آتی را فراهم آورد. سادات نیز در پاییز ۱۳۵۰ش. به تهران آمد و شرایطسیاسی برای از سرگیری همکاری ها و مناسبات دو کشور مهیا شد. اقدام سادات در اخراج مستشاران روسی از مصر ۱۳۵۱ ش. و رویکرد وی به آمریکا نیز سبب تحکیم هرچه بیشتر روابط دو دولت شد.
مرگ ناصر و به قدرت رسیدن سادات باعث شد تا دولت مصر در جنگ رمضان (۱۳۵۲ش.) علیرغم خشم و کینه ضد صهیونیستی مردم و بسیاری از نیروهای مسلمان ارتش مصر تمایلی به ادامه آن نداشته باشد. بر این اساس این جنگ بلافاصله با اعلام آتش بس سازمان ملل و پذیرش آن از سوی سادات و در حالی که تمامی صحرای سینا دراشغال صهیونیست ها بود، خاتمه یافت.
چهار سال پس از جنگ رمضان، هنگامی که سادات در پاییز۱۳۵۴ش. در ناباوری ملت های مسلمان به اسرائیل سفر کرد، شاه ایران بعد از کارتر دومین رئیس کشوری بود که این سفر را مورد حمایت قرارداد. شاه از مشوقان سادات در این سفر و در تلاش های قاهره برای صلح با صهیونیست ها بود. سفر سادات به بیت المقدس که یک سال بعدصورت گرفت و همچنین پیمان کمپ دیوید که متعاقب آن در آمریکامنعقد شد، از ابتدای شکل گیری تا مراحل نهایی آن، مورد حمایت شاه قرار داشت. به همین دلیل بود که پس از امضای این پیمان، حسنی مبارک از سوی سادات برای ارائه گزارشی به شاه ایران وارد تهران شد.
● روابط ایران و مصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی
سفر سادات به بیت المقدس و سپس انعقاد پیمان کمپ دیوید مقارن باوقوع انقلاب اسلامی ایران بود. از این رو با پیروزی انقلاب، روابط تهران با قاهره در اعتراض به انعقاد این معاهده قطع شد.
انقلاب اسلامی، انقلابی ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی بود و طبعانمی توانست رابطه مثبتی با حکومت سادات که سرسپرده صهیونیست ها شده بود داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران دو ماه پس از پیروزی انقلاب و نه سال پس از بازگشایی مجدد مناسبات تهران وقاهره، روابط خود را با مصر به دستور امام خمینی (ره) قطع کرد.
گرچه در دستورالعمل حضرت امام به وزیر خارجه وقت برای قطع رابطه با مصر، تنها به پیمان کمپ دیوید اشاره شده ولی تا آن زمان رژیم سادات خصومت های دیگری نیز با جمهوری اسلامی ایران داشته است.از جمله این خصومت ها می توان به پذیرایی سادات از شاه ایران درکشاکش انقلاب و خودداری از تحویل وی، دشمنی و ستیزه جویی باانقلاب اسلامی ایران و واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا برای استفاده ازآن در حمله به خاک ایران، اشاره کرد.
علاوه بر این، سادات تبلیغ بسیاری در مصر علیه انقلاب اسلامی وامام خمینی (ره) به راه انداخته بود. وی در مصر به جان کسانی افتاده بودکه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جانی دوباره یافته بودند و باتظاهرات خود در خیابان های قاهره و دیگر شهرهای عمده مصر،حمایت خود را از انقلاب اسلامی ابراز می کردند. با این حال امام خمینی (ره) در حکم خود مبنی بر قطع رابطه با قاهره به هیچ یک از این دشمنی ها اشاره نکرد و تنها پیمان کمپ دیوید را که خیانتی به کل جهان اسلام بود، مورد اشاره قرار داد.
آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ و حمایت حکومت مصر ازصدام حسین و فرستادن سربازان مصری به جبهه های جنگ بر ضدایران، عامل دیگری برای عمیق تر شدن اختلافات میان ایران و مصرشد.(۵) جنگ ایران و عراق که در پی بلند پروازی های صدام حسین بروزکرد، در میان طراحان دیپلماسی مصر به عنوان سپر دفاعی جهان عرب در برابر توسعه انقلاب ایران تعبیر شد و مصری ها که بعد از امضای قرارداد صلح با اسرائیل خود را مطرود جهان عرب یافته بودند، تلاش خود را به کار بردند تا از جنگ ایران و عراق وسیله ای برای بازگشت خودبه صف بندی جدید اعراب بر ضد (ایران انقلابی) بسازند. این سیاست مصر بعد از مدتی کارساز شد و کشور امارات متحده عربی نخستین کشوری بود که تحریم مصر را شکست و به دنبال آن دیگر کشورهای عربی، یکی بعد از دیگری روابط خود را با این کشور از سر گرفتند.
حادثه ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱ تبعاتی برای روابط ایران و مصربه وجود آورد که اگرچه موانع ظاهری و جانبی را بر سر راه از سرگیری روابط میان دو کشور قرارداد، اما به نظر می رسد این موانع جانبی وتشریفاتی تا به امروز به قوت خود باقی مانده و اجازه نداده است دو کشورآن طور که مایل هستند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند. عامل حادثه ترور انور سادات یک افسر اسلام گرای ارتش مصر به نام (خالداسلامبولی) بود که بعد از انجام حادثه ترور، دستگیر و به مرگ محکوم شد. انقلابیون ایران برای پاس داشت یاد وی و تجلیل از اقدام شجاعانه او، یکی از خیابان های تهران را به نام وی نام گذاری کردند. نام این خیابان هم اکنون نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین موانع از سرگیری روابط دو کشور تلقی می شود.
با روی کار آمدن محمد خاتمی در انتخابات خرداد ۱۳۷۶، روابط دوکشور به سمت بهبود حرکت کرد و شخصیت های مختلف فرهنگی،علمی، دینی و سیاسی دو کشور روابط خود را گسترش دادند تا بتواندزمینه ساز روابط سیاسی مجدد دو کشور شود. در همین دوره دولت مصر ازدرخواست ایران برای پیوستن به (گروه ۱۵) حمایت کرد و در جلسه ای که در خرداد ماه ۱۳۷۹ در قاهره منعقد شد، درخواست ایران علیرغم مخالفت کشورهای آمریکای لاتین که خواستار عضویت کلمبیا به جای ایران در گروه ۱۵ بودند، تصویب شد.
اما تحول عملی در روابط ایران و مصر در حاشیه اجلاس وزرای خارجه کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی در شهر کوالالامپور به وقوع پیوست و آن زمانی بود که دو وزیر خارجه وقت ایران و مصر با یکدیگردیدار کردند. (عمرو موسی) و (کمال خرازی) در این دیدار به توافق رسیدند که هر چه زودتر روابط کامل سیاسی میان دو کشور را از سرگیرند. اما ناگهان اصرار حسنی مبارک بر تغییر نام خالد اسلامبولی ازخیابانی در تهران و مخالفت داخلی با آن در ایران، به عنوان یک مانع اساسی در راه فرستادن سفرای دو کشور نمود پیدا کرد.(۶)
در چنین شرایطی و با مطرح شدن چنین خواسته ای از سوی مصری ها(و در مقابل درخواست ایران برای تغییر نام خیابان محمدرضا پهلوی درشهر مصر)، دو راه پیش روی دولت ج.ا.ایران قرار گرفته بود: یا اینکه به مصری ها بفهماند که نباید مسئله بزرگ و با اهمیتی چون روابط دو کشوررا به مسئله کوچکی چون نام خالد اسلامبولی و عکس وی در یکی ازخیابان های تهران ربط دهند، یا دیپلماسی داخلی خود را به کار بندد و ازطریق موسساتی چون شورای شهر نام این خیابان را تغییر دهد. در آن ایام دولت خاتمی کوشش های خود را در دو سو به کار برد و حتی به موفقیت هایی چون تغییر نام خیابان از طریق شورای شهر تهران نایل شد. اما این موفقیت ها هرگز جامه عمل نپوشید و در گرد و غبار حمله آمریکا به عراق و پایان ریاست جمهوری خاتمی مسکوت ماند.
در شرایط کنونی دولت احمدی نژاد به صورت گسترده ای خواهان گسترش روابط با مصر شده و اقدامات عملی متعددی نیز در این زمینه صورت گرفته است.(۷) به همین منظور رئیس جمهور درموضع گیری های خود اعلام کرد که در صورت همکاری طرف مصری حاضر است در عرض ۲۴ ساعت سفارت ایران در مصر را بازگشایی کند و حتی در صورت دعوت رسمی به این کشور سفر نماید.
سفر (حسین ضرار)، معاون وزیر امور خارجه مصر در امور آسیا به تهران در پاسخ به سفر (عباس عراقچی) معاون سابق وزیر خارجه ایران به قاهره که در چارچوب بررسی روابط دوجانبه و رایزنی مستمر به منظور دست یابی به توافق میان دو کشور و بهبود فضای حاکم بر روابطدو کشور انجام شد و نیز سفر (علی اکبر محرابیان) وزیر صنایع ایران وبعد از آن (علی لاریجانی) - نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی - به مصر می تواند به منزله حلقه هایی از زنجیره اقدامات دیپلماتیک برای ایجاد تفاهم و نزدیکی میان دو کشور به حساب آید.
سفر علی لاریجانی به مصر و دیدارش با حسنی مبارک، عالی ترین حضور یک مقام ایرانی در مصر پس از ۲۸ سال است که روابطدیپلماتیک میان تهران و قاهره قطع شده است ؛ هرچند اولین دیداررسمی رؤسای جمهور ایران و مصر - محمد خاتمی و حسنی مبارک -در حاشیه اجلاس داووس سوئیس صورت گرفت.
● گفتار اول : فرصت های پیش روی روابط ایران و مصر
فرصت های متعددی در مورد از سرگیری روابط ایران و مصر در شرایط کنونی و با توجه به وضعیت ج.ا.ایران در صحنه بین المللی قابل تصوراست که عبارتند از:
۱) مبارزه با سیاست انزواسازی آمریکا علیه ج.ا.ایران در منطقه
از یک نگاه از سرگیری روابط ایران و مصر را باید یک پدیده طبیعی دانست. پیشنهاد از سرگیری مذاکرات ایران و مصر در راستای سیاست های تازه تهران پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد برمنصب ریاست جمهوری است که عادی سازی روابط منطقه ای را موردتاکید قرار داده است. بدین ترتیب ایران تلاش دارد با گسترش روابطخود با کشورهای اقلیمی و منطقه ای در مقابل فشارهای آمریکا برای منزوی کردن ایران بایستد و ثابت کند که تلاش های واشنگتن در این خصوص، بیهوده و ناشدنی است.
۲) درک کشورهای منطقه مبنی بر ضرورت تقویت همگرایی منطقه ای
با توجه به وضعیت نامناسب امنیتی منطقه و حضور نیروهای بیگانه درعراق و افغانستان و از سوی دیگر وخامت اوضاع در سرزمین های اشغالی تحولات منطقه به شدت به سمت تشتت و تشنج متمایل شده است. از این رو، کشورهای عربی دریافته اند که یکی از مهم ترین ابزارهای کاهش بحران ها، ایجاد رابطه مستقیم با کشورهای منطقه به ویژه کشورهایی است که به نوعی در کانون بحران به سر می برند.
ایران کشوری است که به هر حال به واسطه پرونده هسته ای آن وحمایتش از حزب ا... و حماس، هرچند با بحران ها و تهدیدهای بین المللی مواجه است اما از نفوذ قابل توجهی در کشورهای منطقه برخوردار است و می تواند در مواقع نیاز از پتانسیل خود استفاده کند. ازاین رو کشورهای منطقه تلاش می کنند با ایجاد رابطه مستقیم با ایران،به نوعی از گسترش و شدت بحران های منطقه ای بکاهند؛ قاعده ای که طبیعتا مصر نیز از آن تبعیت می کند. شاید مصری ها به این نتیجه رسیده اند که اوضاع کنونی منطقه به هیچ وجه به نفع مصالح آنها نیست و اگر قرار است از بحران های منطقه ای خود را دور نگه دارند، باید با یکی از وزنه های تاثیرگذار منطقه یعنی ایران رابطه برقرار کنند؛ یعنی همان کاری که پیش از این عربستان سعودی کرد. نزدیکی مصر به ایران می تواند از فشار و تهدیدهای اسرائیل و متحدانش بر مصر برای کنترل نوار مرزی خود با غزه و تداوم محاصره فلسطینی ها بکاهد و نوعی وزنه تعادل را بین مصر و اسرائیل برقرار سازد.(۸) مصر از ایجاد رابطه با ایران منافع بسیاری می برد. مصر اکنون تحت فشار شدید ایالات متحده واسرائیل بر سر روند جریان صلح خاورمیانه قرار دارد. واشنگتن و تل آویوهر دو قاهره را متهم می کنند که بر سر قاچاق اسلحه از صحرای سینا به غزه اهمال کاری و کوتاهی می کند. مصر تلاش دارد با استفاده از روابطخود با ایران، برگ برنده ای در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل داشته باشد.
۳) جلوگیری از رشد افراطگرایی فرقه ای در منطقه
برقراری روابط میان ایران و مصر می تواند تاثیر مثبتی بر کاهش تنش های مذهبی میان دو کشور داشته باشد. مصر مانند بسیاری ازکشورهای عربی دیگر منطقه از گسترش نفوذ و فعالیت شیعیان در کشورخود احساس نگرانی می کند به ویژه اینکه پس از پیروزی های حزب الله لبنان، گرایش به شیعیان به شدت افزایش یافته است. گسترش روابطایران و مصر و برقراری روابط مسالمت آمیز بین دو کشور می تواند بیم مصر از رابطه اخوان المسلمین با ایران و تلاش این گروه مذهبی برای سرنگونی حکومت را برطرف سازد و منجر به اعتماد سازی در روابط دوکشور شود.
تعمیق روابط مصر و ایران می تواند در تقویت قدرت اثرگذاری سازمان کنفرانس اسلامی نیز موثر واقع شود. جمهوری اسلامی ایران و مصر دوپایه گذار اصلی سازمان کنفرانس اسلامی هستند. در سال ۱۹۶۷ پس ازآتش سوزی مسجدالاقصی، رایزنی های ایران و مصر به تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی منجر شد و هم اینک نیز دو عضو تاثیرگذار وبرجسته سازمان کنفرانس اسلامی به شمار می آیند.
۴) تحکیم روابط میان متحدان منطقه ای دو کشور
یکی از فرصت های ناشی از تحکیم روابط میان ایران و مصر، تقویت همکاری های طرفین با شرکای منطقه ای مشترک خود از جمله سوریه وجنبش حماس در فلسطین است. دو کشور ایران و مصر ضمن برقراری ارتباط با یکدیگر می توانند تضمین مناسبی برای منافع منطقه ای خوداز قبل حمایت از گروه های مورد طرفدار خود بیابند. از سوی دیگر مصرمی تواند به عنوان دروازه ورود ایران به آفریقا نیز ارزیابی شود.
۵) تقویت همکاری های هسته ای بین دو کشور
مصر به دنبال دستیابی به فن آوری هسته ای است. تاکنون مصری هاتلاش های بسیاری کرده اند که به این تکنولوژی دست یابند، اما هر بار بامخالفت شدید اسرائیل و دنیای غرب مواجه شده اند. در زمان (انورسادات)، پافشاری مصر به دستیابی انرژی هسته ای، این کشور را تا مرزیک جنگ تازه با اسرائیل پیش برد. مصری ها بخوبی می دانند، هم غربی ها و هم روس ها برای رسیدن آنها به این تکنولوژی مخالفت می کنند. از این رو به نفع خود می دانند که با یک قدرت هسته ای که ازنفوذ قابل توجهی به ویژه در منطقه نیز برخوردار است، به همکاری بپردازند. ایران می تواند یکی از این گزینه ها باشد. نزدیکی مصر به ایران می تواند در کاهش فشارهای مخالفان دستیابی این کشور به انرژی هسته ای موثر واقع شود.
نکته موثر دیگر در بحث موضوع هسته ای ایران این است که مصرعضو شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی است و نفوذ عمیقی در میان کشورهای عربی دارد. به همین منظور هر گونه همراهی این کشور با برنامه های هسته ای ایران می تواند قدرت دستگاه دیپلماسی کشور را افزایش دهد.
۶) کمک به گسترش روابط آمریکا و ایران
به نظر می رسد که استقبال محتاطانه وزیر خارجه مصر از پیشنهادآقای احمدی نژاد هم به دلیل نزدیک بودن زمان این پیشنهاد به مذاکرات ایران و آمریکا درباره مسائل عراق باشد. حاصل مذاکرات ومیزان رضایت تهران و واشنگتن از این گفتگوها، افق روابط با مصر را که متحد بسیار نزدیک آمریکا در منطقه است، روشن خواهد کرد و درنهایت بر روابط ایران و آمریکا نیز تاثیر خواهد گذاشت.
۷) توسعه روابط ج.ا.ایران با اتحادیه عرب
مصر و عربستان نفوذ تاثیرگذاری را در جهان عرب دارند و هر گونه گسترش روابط با دولت های عرب مرکزی خاورمیانه می تواند به تحکیم روابط با دولت های عربی اقماری منجر شود.
● گفتار دوم : آسیب شناسی از سرگیری روابط ایران و مصر
هرچند روابط دو کشور ایران و مصر به عنوان کشورهای قدرتمندمنطقه ای حایز اهمیت است، ولی در شرایط کنونی و با توجه به متغیرهای بین المللی، این روابط می تواند تهدیدهایی را نیز به همراه داشته باشد که نیازمند مدیریت دیپلماسی ج.ا.ایران برای مقابله با آنها وتبدیل آنها به فرصت است. این تهدیدات را می توان در انواع زیردانست :
۱) یکسان سازی روابط ایران و کشورهای عربی
تقویت روابط ایران و مصر از آن جهت که می تواند سیاست های منطقه ای ج.ا.ایران را به سیاست های یک کشور محافظه کار عرب که اسرائیل را نیز به رسمیت شناخته است نزدیک کند می تواند در راستای منافع آمریکا برای تعدیل سیاست های منطقه ای ج.ا.ایران تلقی شود.لذا به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا به این توصیه (زبگنیوبرژینسکی) رسیده که معتقد است، با ایران باید به گونه ای رفتار شود که سقف پایبندی های آن با گسترش روابطش با کشورهای عربی به اندازه ای گسترش یابد که تهران به جای آن که بر سر منافع خود با آن کشورها به رقابت بپردازد، احساس کند مصالح آنها در حقیقت، مصالح خودش است.
بدین ترتیب ایالات متحده ناگزیر است ایران را به عنوان یک کشورقدرتمند منطقه ای به رسمیت بشناسد. از این رو، از آنجا که خود باکشورهای عربی منافع مشترک بسیاری دارد، نزدیکی روابط کشورهای عربی با ایران چون به یکسان سازی منافع ایران و اعراب می انجامد،می تواند در نهایت به سود ایالات متحده و حفظ منافع آن منجر شود.این وضعیت منجر به آن خواهد شد که ج.ا.ایران سیاست های غیرمنعطف خود در مقابل اسرائیل را تعدیل کرده و مجبور به اتخاذسیاست های معتدلانه تری در مورد این رژیم شود.
۲) کارشکنی کشورهای منطقه در روابط دو کشور
مصر به دلیل نزدیکی بسیار زیاد به سیاست های ایالات متحده و به خصوص نیازی که واشنگتن در حل مسائل خاورمیانه به قاهره دارد، ازوزنه ای کم و بیش بالاتر از عربستان سعودی در سیاست خارجی آمریکابرخوردار است. از همین رو قاهره می تواند به عنوان وزنه ای درسیاست های ایران در قبال جهان عرب، میان اعراب خلیج فارس وشمال آفریقا تعادل برقرار کند و از میزان نیاز تهران به همراهی وواسطه گری سعودی ها بکاهد و به نزدیکی تهران و واشنگتن و حتی کاهش اصطکاک ایران و اسرائیل کمک کند.
این موضوع البته چندان برای اعراب خلیج فارس رضایت بخش نخواهد بود و احتمال می رود واکنش عربستان سعودی، سیاست خارجی ایران را در این بخش با چالش هایی مواجه کند.
شاید به همین علت باشد که رئیس جمهور ایران با سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس تلاش کرده ابتدا این کشورها را نسبت به سیاست های جمهوری اسلامی مطمئن سازد و سپس در امارات عربی متحده از تمایل به برقراری مجدد روابط با مصر سخن بگوید.
● گفتار سوم : راه کارهای پیش روی ج.ا.ایران و مصر برای گسترش روابطج.ا.ایران و مصر برای گسترش روابط خود می توانند راه کارهای زیر را مدنظر داشته باشند:
۱) مناسبات فرهنگی پیش زمینه توسعه روابط سیاسی
یکی از امتیازهای قابل توجه در روابط دو کشور وجود تفاهم و دوستی بین شیعه و سنی در محیط فرهنگی مصر است که دلایل آن عبارتند از:
▪ وجود قبور تعدادی از منسوبین به اهل بیت (علیهم السلام) نظیرمالک اشتر در مصر باعث شده مردم این کشور نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) اظهار محبت و ابراز ارادت نمایند.
▪ مردم مصر علنا دارای تمایل فراوان برای تفاهم و نزدیکی با سایربرادران مسلمان من جمله شیعیان می باشند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی این تمایل افزایش یافته است که جلوه های آن در حمایت ازحزب الله در مقابل اسرائیل نیز مشاهده شده است.
▪ نقش الازهر به عنوان یک مرکز روحی و معنوی بزرگ که در ابتدابرای انتشار مذهب شیعه تاسیس شده و اهداف تقریبی را دنبال می کرده است نیز نمی تواند نادیده گرفته شود.
▪ در بعد تاریخی، تشکیل دولت فاطمی در مصر توسط شیعیان ودشمنی تاریخی بین مصریان و وهابیون همواره به عنوان سدی درمقابل دشمنان اندیشه تقریب عمل کرده است، به همین دلیل وهابیون علیرغم تلاش های فراوان در مصر موفق به بسط تفکر تخریبی خودعلیه شیعه نبوده اند.
۲) جهت دهی و مدیریت رسانه های دو کشور برای بهبود فضای حاکم بر روابط
از موارد موثر و قابل توجه دیگر در روابط ایران و مصر، مدیریت هدفمند رسانه ها و مطبوعات دو کشور برای بهبود فضای موضع گیری های طرفین نسبت به یکدیگر است. به همین منظور وزرا ومسئولان مربوطه بایستی با تقویت رایزنی با همتای خود، زمینه های آماده سازی افکار عمومی مردم برای برقراری مجدد روابط سیاسی وجلوگیری از پر رنگ شدن اختلاف های کم اهمیت در مسیر بزرگ برقراری روابط سیاسی عادی را فراهم سازند.
۳) افزایش تعامل و هم اندیشی میان مراکز علمی - فقهی ج.ا.ایران و مصر
مصر از جمله کشورهایی است که از لحاظ نرم افزاری، پتانسیل رهبری جهان عرب را دارد و همانند ایران یکی از حوزه های تمدن ساز است. دراین راستا (دانشگاه الازهر) یکی از دانشگاه های معتبر مصر است که می تواند تعاملات هدفمندی را با مراکز فقهی - پژوهشی داخل ایران ایجاد کند.
نویسنده: حمید - هاشمی
پی نوشت ها:
۱. Inter-Parliamentary Union
۲. Islamic Conference Organization
۳. Olga Davidson and Mohammad Mahallati، Iran"،Egypt and the Ikhwan "، http://www.bitterlemons-international.org/index.php
۴. هاشمیان، حسن، تهران و قاهره ؛رقابت و همکاری،www.bashgah.net
۵. سلیمان نژاد، حمید رضا، (افق های آینده در روابط ایران و مصر)،www.bashgah.net
۶. Egypt"،Iran conduct talks aimed at restoring diplomatic relations "،http :// www.haaretz.com/، ۱۸/۰۹/۲۰۰۷
۷. Tariq Khaitous، Egypt and Saudi Arabia&#۰۳۹;&#۰۳۹;s Policies toward Iran&#۰۳۹;&#۰۳۹;s NuclearProgram" "، December ۲۰۰۷، http://www.nti.org/e_research/e۳_۹۶
۸. موسوی خلخالی، علی، (آیا دوران طلایی روابط ایران و مصر در راه است؟) ، www.irtt.ir
منبع : باشگاه اندیشه