سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


به تماشای آسمان روزهای برفی


به تماشای آسمان روزهای برفی
سال گذشته درست در چنین روزهایی بود که جشنواره بیست و ششم تئاتر فجر با تبلیغات و اطلاع رسانی پردامنه یی کار خودش را آغاز کرد. برای اولین بار بیلبوردهای زیادی در بهترین نقاط سطح شهر تهران از لحاظ عبور و مرور و جلب توجه عابران نصب شد. بخش های متعددی همچون تئاتر دانش آموزی، تئاتر تلویزیونی و... به جشنواره اضافه شد و بر مبنای نوعی تمرکززدایی تلاش شد شعار «تئاتر برای همه» که از دوره دبیری فرهاد مهندس پور در دولت هشتم بر تارک جشنواره نقش بسته بود حداقل در ظاهر بیرونی اش امکان تجلی پیدا کند و فرصت های گوناگونی را در اقصی نقاط شهر و اغلب در سالن های غیرتئاتری برای تماشای تئاتر فراهم آورد. جشنواره برگزار شد و زمان آن فرا رسید تا رویدادی با این حجم تبلیغات چهره واقعی اش را نمایان کند. اتفاق نه چندان دور از ذهنی رخ داده بود؛ مدیران جشنواره هوشمندانه بیرونی ترین قرائت ممکن را از شعار «تئاتر برای همه» روی صحنه ها برده بودند. آثاری اغلب وابسته به شمایل تئاتر تجربی، خالی از هرگونه نگاه اجتماعی، خالی از هرگونه نقد و حساسیت نسبت به رویدادهای داخلی و ملی، و در بیشتر مواقع خالی از هرگونه ایده خلاقانه و بیان ارزشمند تئاتری و در یک کلام تئاتری بهداشتی که به تبعیت از شعار خویش به جای آنکه تلاش داشته باشد با ایجاد امکان رشد فرهنگ مخاطب، تئاتر را به عنوان هنری والا و در عین حال اثرگذار در سطح جامعه مطرح کند این هنر را همچون شیری بی یال و دم و اشکم و بی آزار به تصویر کشید که حاضر است برای قرار گرفتن در قالب کوچک کننده «تئاتر برای همه» سطح خود را تا هرجا که ممکن باشد یا نباشد، پایین بیاورد و برای همه طبقات اجتماعی، به جز مخاطبان جدی تئاتر قابل درک و همراهی باشد.
ماحصل چنین سیاستگذاری هایی شاکله تئاتر ایران در سال ۱۳۸۷ را شکل داد و بیشتر آثاری که در این سال روی صحنه رفت را به ضعیف ترین و کم عمق ترین آثار جریان نیم بند تئاتر ایران از سال ۱۳۷۶ به بعد مبدل کرد که متاسفانه باید تا سال های سال شاهد این اثرات منفی در تئاتر ایران باشیم. لازم نیست که همین جا اشاره کنم بروز چنین وضعیتی تنها معطوف به یک جشنواره و سیاست های حاکم بر آن به شکل مجزا از بدنه مدیریتی تئاتر ایران نبوده و در حقیقت این نگاهی است که در سال های اخیر بر تئاتر ما حاکم شده و در جشنواره بیست و ششم بهتر از هر زمانی امکان بروز و آشکارگی هویت خویش را یافت.
حالا جشنواره بیست وهفتم آغاز شده است؛ جشنواره یی که از کشاکش بحث های حاشیه یی مربوط به مشکلات پیش آمده در دوره قبل کارش را بسیار دیر آغاز کرد و در مصلحانه ترین شکل با انتخاب حسین مسافرآستانه به مقام دبیری این پیام را به مخاطبان خویش داد که حداقل از ماجراهای عظیم و تبلیغاتی سال گذشته خبری نیست، بلکه قرار است با جشنواره یی کم ابداع اما متعادل و بر مدار رایج روبه رو شوید که قصد ندارد انقلابی در تئاتر ایران راه بیندازد. دیگر خبری از رد شدن بیش از ۴۵ کار آماده و فریاد اعتراض کارگردان های پیر و جوان به گوش نرسید. سیاست دبیر فعلی هرچه بود، توانست در آرامشی نسبی اوضاع را کنترل کند و جشنواره را تا به اینجای کار برساند. اما این بدان معنا نیست که حال همه خوب باشد و ملالی خاطری را مکدر نکرده باشد. بعد از قلع و قمع متون نمایشی بسیاری در مرحله بازخوانی آن هم توسط یکی از مدعیان نمایشنامه نویسی در تئاتر ایران که در برابر کوچک ترین اعتراض اهالی تئاتر با لحنی که تنها می توانست از نگاهی بسته و خودشیفته وار سر بزند به هجمه علیه تمام نمایشنامه نویسانی پرداخت که آثارشان را نپسندیده (،) بود و آنقدر در این بین افراط پیشه کرد که فریاد اعتراض محمد یعقوبی را که خود یکی از بازخوانان بخش های چندگانه جشنواره فجر امسال بود در دفاع از حقوق هم صنفانش درآورد، جدیدترین اتفاق چند روز پیش رخ داد.
محمد عاقبتی کارگردان جوان و خوشفکر تئاتر ما که امسال بالاخره توانست بعد از مدت ها متنی از محمد چرم شیر را از زیر تیغ بی مهر حذف کند و انکار تئاتر ایران در سال های اخیر را به سلامت عبور دهد و در بخش مسابقه بین الملل جشنواره بیست و هفتم تئاتر فجر با اثری از او حاضر باشد تنها ساعتی پیش از اعلام اسامی نهایی بی آنکه دلیل روشن و مبرهنی برای این کار به او اعلام شود خود و ماحصل تلاش اعضای «گروه تئاتر لیو» را بر مبنای نگاه بازبینان مرحله آخر از گردونه جشنواره حذف شده دید. این امر آنقدر غیرمنتظره بود که موجب شد در جلسه مطبوعاتی جشنواره، اتحادی نامرئی و غیربرنامه ریزی بین خبرنگاران رسانه ها شکل بگیرد که چرایی بروز این اتفاق را جویا شوند و هنگامی که پاسخ های اعلام شده تنها معطوف به محدودیت ظرفیت در بخش مسابقه بین الملل شد و نتوانست کسی را راضی کند، پیشنهاد اجرای این اثر در بخش غیررقابتی ارائه شد؛ اتفاقی که در کمتر از هشت ساعت به وقوع پیوست و اعلام شد اجرای «آسمان روزهای برفی» که بازخوانی از فیلم جریان ساز «بانی و کلاید » ساخته آرتور پن است تنها در روز یکشنبه ششم بهمن ماه در تالار مولوی روی صحنه می رود و هیچ گونه ضمانتی در ارتباط با اجرای عمومی این اثر وجود ندارد؛ فرصتی که حسن معجونی و نگار عابدی بار دیگر بتوانند توانایی خود را در عرصه بازیگری به رخ بکشند و تماشاگران زیادی را به سالن ها بکشانند و همین دو اجرای جشنواره یی نیز غنیمتی است که نباید از کف داد.
آیا ماجراهای حاشیه یی جشنواره تئاتر بیست و هفتم به همین جا ختم می شود و جشنواره بیست و هفتم می تواند حیاتی تازه در تئاتر ایران بدمد؟ وجود اسامی چون علیرضا نادری، نادر برهانی مرند، علی رفیعی، محمد یعقوبی، همایون غنی زاده و... در جدول اجراها نوید جشنواره یی متفاوت نسبت به دوره قبل را می دهد، به ویژه آنکه آثار خلاقانه یی از هنرمندان شهرستانی در فهرست نمایش ها گنجانده شده است. اما تجربه ثابت کرده نباید به این زودی قضاوت کرد. باید منتظر نشست و دید در روزهای آینده چه اتفاقاتی می افتد. به امید روزهای آفتابی و آسمان آبی برای تئاتر ایران...
امین عظیمی
منبع : روزنامه اعتماد