یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


درباره محمد اسماعیلی


درباره محمد اسماعیلی
محمدعلی اسماعیلی متین، نوازنده و مدرس تنبك، متولد تهران ـ ۱۳۱۳
آموزش در هنرستان موسیقی، در رشته كلارینت و تنبك، هنرآموخته در مكتب استاد حسین تهرانی.
▪ از آثار: اجرای دوره آموزش تنبك (كتاب های آموزشی استاد تهرانی) در دو حلقه نوار، آلبوم «آموزش تنبك» (با همكاری سیامك بنایی)، قطعاتی برای گروه تنبك، شركت در ده ها كنسرت داخل و خارج از ایران به همراه اساتید برجسته (جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری و ...)، ساخت قطعاتی برای اجرا با گروه تنبك (از جمله قطعه «رونما»)
استاد محمد اسماعیلی هم اكنون در تهران به تدریس و راهنمایی هنرجویان اشتغال دارد.
هنگامی كه نام استاد محمد اسماعیلی به میان می آید، چند وجه از وجوه فاخر و محترم او در جامعه موسیقی ایران مطرح می شود: شخصیت هنری یك نوازنده برتر (ویرتوئوز)، شخصیت آموزشی یك استاد دقیق و سختگیر و مهربان در پرورش تكنیك نوازندگی و اخلاق فردی شاگردان خود، و شخصیت پژوهشگر و مؤلف او در حفظ و حراست از آنچه كه استادش ـ حسین تهرانی بزرگ ـ به او سپرده و نیز تلاش برای افزودن به آن میراث. در همین جاست كه اهمیت محمد اسماعیلی به عنوان یك شاگرد فدایی استاد و یك استاد مكتب دار مطرح می شود. مكتب داری مقامی بود كه در زمان های گذشته، موسیقیدانان به آن افتخار می كردند ولی بعد از محو تدریجی آخرین نشانه های سنت زندگی قدیم ایرانیان، آن نیز اهمیت سابق خود را از دست داده و شاید درآینده ای نزدیك، دوباره با كیفیتی دیگر پدیدار شود. استادان گذشته، بیشتر مكتب دار اساتید شان بودند و گاه خود مكتبی را پایه گذاری می كردند. گاه هر دوی این خصوصیات در یك تن جمع می شد، یعنی هم میراث دار استاد خویش بود و هم خود لحن و سیاقی مخصوص خود و البته در راستای هنر موروثی خود داشت. استاد علی اكبر شهنازی مثالی از چنین هنرمندی است. امروزه نیز استاد محمداسماعیلی را می توان از زمره این افراد دانست. او بیش از ۵۰ سال، شاگرد و رهرو و اشاعه دهنده و مدرس مكتب تنبك نوازی استاد بزرگ، حسین تهرانی بوده و در عین حال خود نیز تكنیك ها و ظرافت های ابداعی خویش را در مجموعه فنون نوازندگی و آموزش این ساز افزوده است. علاوه بر آن، در تربیت شاگرد نیز كوشا و جدی بوده و بعید نیست كه زنجیره این استاد و شاگردی و مكتب داری، در سال های بعد نیز از او و محیط هنری ـ آموزشی او برآید.
محیط خانوادگی محمداسماعیلی در كودكی و نوجوانی، با صدای موسیقی آشنا بوده است. دایی های او، مصطفی گرگین زاده (متولد ۱۳۰۱) و مرتضی گرگین زاده (۱۳۳۷ـ ۱۲۹۹)، نوازندگان ترومپت و كلارینت بودند و در جامعه موسیقی تهران، سال های ۱۳۳۰ـ ۱۳۲۰ شهرت داشتند. استادان متعددی با این دو دایی هنرمند معاشرت می كردند و اسماعیلی نوجوان، در همین معاشرت ها بود كه صدای پنجه های توانمند استاد حسین تهرانی را شنید و به هنر و شخصیت او دل بست.
مصطفی گرگین زاده، نوازنده هشتاد و چهارساله امروز، با قدرشناسی و احترام از استاد تهرانی یاد می كند و می گوید: «هر چه كه داشت بدون بخل و دریغ به خواهرزاده ام یاد داد و از استادی وپدری كوتاهی نكرد.» متقابلاً نیز اسماعیلی مانند فرزندی وفادار و عاشق، تا آخرین روزهای زندگی استاد تهرانی از او جدا نشد. استاد در آخرین گفت وگویی كه روی تخت بیمارستان انجام داد، به صراحت گفت: «بین شاگردانم فقط محمد اسماعیلی را می شناسم و به او امید دارم، اگر خودش را حفظ كند و وقتش را روی این چوب و پوست بگذارد.» زمان نشان داد كه انتخاب و تشخیص حسین تهرانی چقدر بجا بوده است. محمداسماعیلی می گوید: «افتخار حقیر این است كه سال ها در مكتب این نازنین زانوی شاگردی به زمین نهاده ام و دست ادب برسینه. او قبل از هر چیز، معلم زندگیم بود. بسیار كم صحبت می كرد و زیاد می اندیشید و به همین معتقد بود. می فرمود: اول پاك و سالم باشید، بعد هنرمند، كسی كه در اثر آلودگی های محیط نیازمند شد و هنرش را به پستی كشانید، دیگر هنرمند نیست زیرا ناگزیر است پیش هر كسی دست دراز كند و به حیثیت هنری خود لطمه بزند. به كسی كه هنرش را بفروشد، نمی توان عنوان هنرمند داد.
محمداسماعیلی بسیار زود مراحل پیشرفت و تسلط به فنون تنبك نوازی در مكتب تهرانی را گذراند و به عنوان خلیفه كلاس او شناخته شد. او در نخستین گروه تنبك كه به همت استاد حسین تهرانی و به تشویق روح الله خالقی به راه افتاده بود، در كنار هوشنگ ظریف، محمود رحمانی پور و نصرت الله گلپایگانی حضور داشت. وی تنها كسی بود كه ساز تخصصی و ساز اولش، همان تنبك بود. مابقی در سازهای دیگر تخصص داشتند. این اتفاق مربوط به سال ۱۳۳۷ بود. شش سال بعد، در هنرستان موسیقی ملی به صلاحدید بزرگان به جای استادش برای تدریس انتخاب شد و در تربیت هنرجویان كوشش فراوان كرد. در همین سالها، اسماعیلی با حسین دهلوی و جمعی دیگر (هوشنگ ظریف، فرهاد فخرالدینی و مصطفی پورتراب) دست اندركار كتاب «آموزش تنبك» شد. این كتاب نخستین گام مهم در آموزش سازهای كوبه ای ایرانی بود؛ كتابی كه با توجه به ویرایش های متعددی كه استاد اسماعیلی و شاگردانش بر آن كرده اند هنوز هم بی رقیب است. هنگام تدوین این كتاب، استاد تهرانی هنوز حیات داشت. او نمونه های تمرین را می نواخت، هوشنگ ظریف به نت می نوشت، دهلوی و پورتراب نظارت فنی داشتند و اسماعیلی نیز آنها را به شاگردان تعلیم می داد. او از همان جوانی مرجع تحقیق درباره تنبك بود و خود نیز روحیه پژوهشگرانه ای داشت. روی ریتم های مطربی و روی ریتم های زورخانه تحقیق می كرد و شیوه های مختلف تنبك نوازی را می شناخت. خلاصه ای از دانسته های استاد اسماعیلی درباره وزن های زورخانه در كتاب «تاریخ و فرهنگ زورخانه» نوشته غلامرضا انصاف پور منعكس است. از نشر این كتاب سال ها می گذرد و هم اكنون نیز نایاب است.
استاد اسماعیلی در سال ۱۳۴۵ به سرپرستی گروه سازهای ضربی در تشكیلات وزارت فرهنگ و هنر رسید. بسیاری از افراد با استعداد و علاقه مند در این سالها زیر سایه او بالیدند و آموختند. گروه او دوازده سال تمام فعالیت متمركز و فشرده داشت. با توجه به این كه نقش تنبك در موسیقی ایرانی تا آن روز، صرفاً همنواز ساز و یا اركستر بود و حداكثر قطعات كوچك (مورسوها) اثر استاد تهرانی به عنوان مطالب مورد نیاز تكنواز شناخته می شد و با توجه به مشكلات كار حرفه ای موسیقی در ایران، ارزش و اهمیت تلاش دوازده ساله استاد محمداسماعیلی در نقش آفرینی اركستری برای تنبك مشخص می شود. این كه او در بسیاری زمینه های دیگر هم فعال بود و برنامه های فراوانی با تك نوازان مختلف داشت، از فرامرز پایور تا پرویز یاحقی. این نوازندگان با آن كه در حوزه های متفاوتی از سلیقه و لحن های موسیقایی بودند، استادی و برتری محمد اسماعیلی را قبول داشتند و همكاری با او را برای خود فرصتی مغتنم می دانستند. شاید كارنامه هنری محمد اسماعیلی میان نوازندگان تنبك، از پركارترین ها و پربارترین ها باشد. وی در دوازده سال ۱۳۵۷ـ۱۳۴۵ ، ۱۱۵ قطعه ساخت و برای گروه سازهای ضربی تنظیم كرد و روی صحنه برد. از جمله قطعه «رونما» كه بسیار مورد توجه قرارگرفت. این قطعه بر مبنای یكی از داستان های اصیل ایرانی تنظیم شده است. تلاش اسماعیلی گامی بود افزون تر از آنچه كه استاد تهرانی برای استقلال بخشیدن به تنبك برداشت و حركتی بود جدید برای «روایتگر» كردن صدا و بیان هنری سازهای كوبه ای موسیقی ایران.
روزگار در چهل سالگی، ضربه جانكاهی را به روان حساس اسماعیلی وارد آورد. در ،۱۳۵۲ استاد حسین تهرانی درگذشت. هنوز هم هنگام نماز و دعای صبح، یاد پدر را همراه یاد و نام استادش بردل و بر زبان می راند و اندوه فقدان او را در دل دارد. اجرای بسیار ظریف وزیبای او در برنامه «چهارگاه» كه به كوشش استاد فرامرز پایور و به یاد استاد تهرانی روی صحنه رفت، اجرایی است از دل برآمده و بر دل نشسته كه اسماعیلی را در اوج ارادت و توانایی نشان می دهد. از همان سال بود كه مكتب داری استاد تهرانی را با جدیتی دوچندان پی گرفت و در سخت ترین شرایط، تنبك را از دست فرو نگذاشت. تعدادی از درخشان ترین اجراهای او همراه سنتور استاد فرامرز پایور است. به هنگام اوج لحظات همدلی در همنوازی، ضربه های دست و پنجه محمد اسماعیلی روی تنبك چنان با ضربه های مضراب فرامرز پایور روی سنتور، جفت و هماهنگ می شد كه موزون تر از آن ممكن نبود. ضبط های آن سال ها از برنامه های اساتید، پر است از لحظه های همدلی نوازنده تنبك با همنواز، ولی هم صدایی سازهای اسماعیلی و پایور از نوعی دیگر بود و انرژی فزاینده ای از این اجراها حس می شد. هنوز هم شنیدن آنها شور و حال را برمی انگیزد.
نمونه ای دیگر، كنسرت گروه اساتید (به كوشش فرامرز پایور) در مایه دشتی به سال ۱۳۵۸ همراه صدای محمدرضا شجریان است. در آلبوم «پیغام اهل راز» استاد فرامرز پایور، روایتی دیگر و برداشتی خاص از تصنیف «خون جوانان وطن» اثر عارف را ارائه داده و یكی از زیبا ترین اجراهای استاد اسماعیلی در همین آلبوم است. ارتباط شنونده این آثار باصدای ضرب (تنبك) استاد، ارتباطی ناخودآگاه است. مانند ارتباط شنونده اركستر سمفونیك با صدای كنترباس ها و ویولونسل ها و دست چپ پیانو. شنونده صدای این سازها را شاید به وضوح نشنود، ولی اگر یك لحظه این سازها به صدا درنیایند، اركستر، عریان و «خالی» خواهد شد. نقش تنبك هنرمندانه استاد اسماعیلی نیز در تمام اركسترها چنین است. ده سال بعد، هنگام كنسرت بزرگ گروه اساتید در تالار وحدت (۱۳۶۸)، او صدایی پخته تر و دگرگون تر از تنبك برآورد. چرا كه در تمام سال های بعد از انقلاب و خانه نشینی اساتید موسیقی كشور او تنبك را رها نكرد و یك لحظه از تمرین و آموختن باز نایستاد؛ مجموعه كاملی از تكنیك درست در نوازندگی. اعتقاد به شرافت هنر و آموزه های اخلاقی و عرفانی استاد حسین تهرانی، پایه و مایه ای قوی برای زندگی سالم و مؤمنانه به استاد محمد اسماعیلی داده و او را لایق نام بلند «مكتب دار» در موسیقی ایران ساخته است. او مردی با معتقدات اصیل و محكم و پایبندی به اخلاق و حفظ مراتب است. خانواده دوستی او نیز میان اهل موسیقی شهره است و فرزندان او نیز در موسیقی فعال هستند. گذشته از چهار فرزند و پنج نوه، شاگردان بسیاری فدایی و كمر به خدمت بسته او هستند. از آنها باید سیامك بنایی را نام برد كه در تمام بیست سال گذشته، همراه او بوده، كتاب های آموزشی او را ویرایش كرده و برای انتشار آنها، تلاش و كوشش به خرج داده و به نوبه خود در حفظ این مكتب، استوار و پركار بوده و در بزرگداشت استاد كوشیده است. ناگفته نماند كه استاد اسماعیلی از هنرمندان كثیر سفر به اقصی نقاط عالم بوده و تنبك، این سازكوبی مهم ایران، را به بیش از بیست كشور جهان شناسانده است. صفحه ای هم از هنر تك نوازی او در سال های ۱۹۷۰ در آمریكا ضبط شده است. او تنها یك نوازنده برتر و یك معلم برجسته نیست، همانند استادش حسین تهرانی گنجینه ای است از فرهنگ سنتی، آموزه های عرفانی، اشعار حكمی و فلسفی فراوان و معلومات جانبی وسیع در موسیقی. كمتر كسی می داند كه این سلطان تنبك و دانای وزن ها، چه اندازه به موسیقی ملودیك (در مقابل موسیقی ریتمیك) وارد است و چند سال در هنرستان به آموختن ساز مشكل كلارینت پرداخته و هیچ گاه به نواختن آن تظاهری نكرده است. هم اكنون نیز استاد اسماعیلی در ۷۲ سالگی، در اوج توانایی و پختگی است و چراغدار مكتبی در تنبك نوازی كه هنوز هم گرایش مسلط و مدون در نوازندگی این ساز است.
سیدعلیرضا میرعلی نقی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید