شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

<قدرت‌های بی‌صدا>


<قدرت‌های بی‌صدا>
M.F.S,FBI,KGB,CIA علائم اختصاری مخفف اسامی سازمان‌های اطلاعاتی و ضدجاسوسی هستند؛ مراكز قدرتی كه تفاوت‌های زیادی با هم دارند. تفاوت آنها درست به همان‌اندازه تفاوت نظام‌های سیاسی - اقتصادی كشورهای متبوعشان است.
در ادوار مختلف، رهبران و سیاستمداران برای كنترل و نفوذ بیشتر به اطلاعات مختلف نیاز داشته‌اند و بنابراین افراد یا سازمان‌هایی را اجیر و موظف به جمع‌آوری اطلاعات درباره اموری می‌كردند كه برای ادامه حكومت و حفظ قدرت آنها اهمیت استراتژیك داشت. این مساله بر این فرضیه مهم و اساسی استوار بود كه در صورت داشتن شناخت از دشمن و اطلاع از نیات او و مقاصد و قدرت وی، امكان سیاستگذاری و اتخاذ تصمیم‌های مهم به مراتب بهتر و آسان‌تر خواهد بود. در آغاز، مركز ثقل كسب و جمع‌آوری اطلاعات در كشور یا منطقه نفوذ خودی قرار نداشت. حاكمین هر كشور و منطقه هرگاه قصد حمله و اعزام نیرو به خارج مرزهای خود داشتند و یا از سوی قدرت‌های خارجی تهدید می‌شدند، به اطلاعات از خارج نیاز بیشتری داشتند اما به محض آنكه اوضاع حكومتی براثر بسط حیطه نفوذ و گستردگی مرزها غیرقابل كنترل می‌شد، یا هرگاه رژیمی خود را از درون در معرض خطر می‌دید لزوم آگاهی از تحركات دشمن داخلی كه قصد سرنگونی آن رژیم را داشت، برای حاكمان ملموس و مسجل می‌گشت. مثلا ناپلئون اول مشهورترین نمونه یك سازمان امنیتی را به‌وجود آورد كه همچنان در مرزهای فرانسه به سر می‌بردند. وی حاكمیت خود را هم از سوی بوربون‌ها كه بر اثر انقلاب كبیر تار و مار شده بودند در خطر می‌دید و هم از سوی ژاكوبن‌‌ها كه همچنان در مرزهای فرانسه به سر می‌بردند. ناپلئون برای پیشگیری از خطر، ژوزف فوشه را به وزارت امنیه گماشت. ‌
فوشه زمانی در خاك فرانسه شبكه گسترده‌ای از عوامل اطلاعاتی ایجاد كرد و از سوی دیگر عواملی را نیز در حول و حوش دشمنان خارجی ناپلئون به جاسوسی گماشت. اطلاعات جمع‌آوری شده توسط وی برای امپراطوری بسیار مفید بود اما بعدا شواهد نشان داد این اطلاعات به درد بوربون‌ها هم می‌خورد زیرا سال‌ها بعد هنگامی كه ناپلئون از قدرت ساقط شد و بوربون‌ها بار دیگر به حكومت رسیدند، فوشه مقام وزارت و القاب و انتخابات قدیمش را همچنان حفظ كرد. در سال ۱۸۸۱ در روسیه‌تزاری یك پلیس مخفی به نام اوخرانا به معنای حراست ایجاد شد كه وظیفه‌اش مبارزه با دشمنان تزار بود. در میان سال تأسیس این سازمان تزار الكساندر دوم براثر یك سوءقصد (پرتاب بمب) كشته شد. در این موقعیت دولت روسیه علاوه برآن‌كه وظیفه تعقیب و دستگیری عوامل سوءقصد را به سازمان اوخرانا واگذار نمود، اختیارات وسیع دیگری در زمینه اقدامات پیشگیرانه امنیتی را به آن تفویض كرد. به عنوان مثال اوخرانا مجاز شد افراد مشكوك را بدون ورقه جلب بازداشت نماید. برای دول غربی در قرن بیستم بویژه پس از به قدرت رسیدن كمونیست‌ها در روسیه خطر سرنگون شدن به دست نیروهای داخلی (به تحریم خارجیان) برخطر حمله نظامی از خارج افزوده شد. رهبری اتحاد شوروی در تلاش بود تا قدرت كمونیسم و یا به عبارت دیگر قدرت خود را به طریقی گسترش دهد كه بدون جنگ و پذیرش خطرات آن همفكران خود را در كشورهای مورد نظر از طریق كودتا یا انقلاب به قدرت برساند. كشورهای صنعتی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم باتوجه به این واقعیت تاریخی بر قدرت و ظرفیت سازمان‌ها و دستگاه‌های دیگر عوامل كسب خبر از داخل افزودند تا از این طریق نسبت به خطر سرنگون شدن به دست نیروهای داخلی چه نیروهای دست چپی و چه دست راستی و نیز درباره‌های شبكه‌های جاسوسی كشورهای كمونیستی در خاك خود شناخت بهتری پیدا كنند. ‌
در سال‌های نخستین سازمان‌های اطلاعاتی، مثلا در فرانسه دوران فوشه جمع‌آوری اطلاعات هم در داخل و هم در خارج كشور به وسیله یك سازمان واحد انجام می‌گرفت اما كشورهای صنعتی غرب و پیشاپیش همه انگلستان، از مدت‌ها پیش سیستم جمع‌آوری اطلاعات در خارج از سیستم كنترل و مراقبت در داخل كشور حتی به لحاظ تشكیلاتی و سازماندهی را تفكیك و جدا نموده‌اند. انگلیسی‌ها باتوجه به این ضرب‌المثل كه <دانایی توانایی است> می‌خواستند از تمركز قدرت بیش از حد در دست یك نفر یعنی رئیس یك سازمان اطلاعاتی فراگیر جلوگیری كنند. با آنكه سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی انگلستان فاقد هرگونه قدرت اجرایی و حقوقی می‌باشند یعنی اجازه ندارند كسی را دستگیر كنند یا حتی به منظور بازجویی بازداشت كنند، با این حال انگلیسی‌هایی كه سال‌ها پیش سازمان‌های اطلاعاتی و ضداطلاعاتی را از هم تفكیك نمودند خطر تمركز قدرت و سوءاستفاده از آن را احساس كرده بودند. شكی نیست كه حق با انگلیسی‌‌ها است. تمركز بیش از حد دانش اطلاعات پراهمیت سیاسی را در یك زمان واحد می‌توان به قدرت سیاسی تبدیل كرد و در خدمت مقاصد سیاسی به كار گرفت. به عنوان مثال یك سازمان جاسوسی قدرتمند می‌تواند خط سیاسی دولت متبوعش را به سمت و سوی موردنظر خود منصرف نماید. تفكیك اداری و تشكیلاتی سازمان‌های جاسوسی از كشورهای خارجی از یك سو و سازمان‌های امنیتی داخل از سویی دیگر یكی از مشخصه‌ها و سطوح مشترك تمام كشورهای صنعتی غرب است اما آنجا كه بحث برسر تفویض قدرت اجرایی به سازمان‌های اطلاعاتی است وحدت نظر چندانی میان كشورهای فوق وجود ندارد. ‌
نرگس رضایی
منبع : روزنامه اعتماد ملی