یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


آموزش مدیریت در صنعت سیمان


آموزش مدیریت در صنعت سیمان
مدیریت و راهبری امروزه مهمترین عنصر عرصه اقتصاد به‌شمار می‌رود. از نگاه اندیشمندان این عرصه، مدیریت فرآیند استفاده بهینه از منابع به‌شمار می‌رود. لذا وجود منابع بی‌شمار مادی و انسانی فقط با بهره‌گیری از مدیریت کارآمد قابل بهره‌برداری است، چه رسد به زمانی‌که منابع مادی و انسانی کافی در دسترس نباشد.
پول و سرمایه عامل بسیار مهمی در اقتصاد به‌شمار می‌رود اما این عامل مهم فقط زمانی نتیجه‌بخش است که به‌نحو مطلوب مدیریت شده باشد. منابع انسانی و نرم‌افزاری نیز از عوامل بسیار مهم عرصه اقتصاد هستند. اما این عوامل نیز زمانی دارای کارآمدی مطلوب خواهند بود که به‌خوبی مدیریت شده باشند.
امروزه صنعت سیمان با گردش مالی سالانه حدود ۱۲۰۰ میلیارد تومان و بیش از هفت هزار میلیارد حجم سرمایه‌گذاری انجام شده در دست انجام یکی از بزرگترین صنایع کشور به‌شمار می‌رود. میزان اشتغال مستقیم این صنعت در حال حاضر به مراتب بیش از ۲۲ هزار و با اجراء طرح‌های جدید به بیش از ۴۰ هزار نفر خواهد رسید.
در مورد اهمیت محصول سیمان و نقشی که در پروسه توسعه و عمران کشور دارد، جای هیچ شبهه‌ای نیست. بی‌گمان این منابع با چنین اهداف و نقش حساسی نیازمند مدیریت کارآمد است.
نگاهی اجمالی به ویژگی‌های مدیران این صنعت به‌خوبی نشان می‌دهد، صنعت سیمان نیز همانند سایر صنایع کشور توسط مهندسین اداره می‌شود. مهندسینی با گرایش غالباً شیمی و یا مکانیک و صنایع و امثالهم محتوای دروس رشته‌های مختلف صنعتی نشان می‌دهد به جزء رشته مهندسی صنایع که دو یا سه واحد آشنائی با مدیریت دارد، ر هیچ رشته‌ای دروس مدیریتی گنجانده نشده است.
حال این پرسش پیش می‌آید که مدیران بخش سیمان چگونه با مبانی و اصول مدیریت، روش‌ها و تکنیک‌های آن آشنا می‌شوند؟ برای پاسخگوئی به این پرسش نمی‌خواهیم وارد چالش قدیمی مدیریت، علم است یا هنر؟ بشویم. چرا که امروزه غالب صاحبنظران بر این نکته تأکید دارند که مدیریت هم علم است و هم هنر.
لذا گرچه وجود جوهرهٔ مدیریتی در افراد شرط لازم است اما هرگز کافی به‌نظر نمی‌رسد و اصول، مبانی، روش‌ها، رویکردها و تکنیک‌های مدیریتی، اکتسابی هستند. اینکه مدیران بخش سیمان این دانش و مهارت‌های اکتسابی را از کدام نبع فرا می‌گیرند یک پرسش جدی است. ظاهراً کسب تجربه مهندسی کانال شناخته‌شده‌ای به‌شمار می‌رود. گرچه پذیرش تجربه به‌عنوان یکی از کانال‌های آموزش و فراگیری قابل انکار نیست، لکن محدود کردن پروسه تربیت مدیران بخش صنعت به این مورد، غیرقابل دفاع است.
چرا که در آن صورت نظام آموزش ما و ده‌ها دانشگاه که به آموزش گرایش‌های مختلف رشته مدیریت می‌پردازند. بیهوده و عبث خواهد بود و هر بخش از اقتصاد کشور می‌تواند مدعی شود مدیران خود را از طریق تجربه عملی، آموزش می‌دهد! به‌علاوه بسیاری از مبانی تئوریک و نظری از طریق تجربه قابل فراگیری نیستند. اما کانال دیگری که معمولاً در چنین مواردی مطرح می‌شود برگزاری دوره‌های کوتاه‌مدت مدیریتی است.
دوره‌هائی که در قالب سمینارهای آموزشی یک یا چند روزه برگزار می‌شود. مقایسه حجم ساعات این دوره‌ها در حداکثر خود (۲۰ تا ۴۰ ساعت) با حجم ساعات یک دوره کارشناسی مدیریت (بیش از ۱۴۰ واحد که جمعاً بیش از ۲۰۰ ساعت درس خواهد بود و اگر دروس عمومی و غیرمدیریتی را از آن حذف کنید به بیش از ۱۵۰۰ ساعت می‌رسد) نشان می‌دهد این دوره‌های حداقلی کافی به‌نظر نمی‌رسد.
در سال‌های گذشته برخی از مؤسسات آموزشی یک دوره کارشناسی ارشد ”مدیریت اجرائی“ را تعریف کردند که در بخش صنعت نقش مؤثری ایفاء می‌کند لکن تعداد فارغ‌التحصیلان این رشته در بخش سیمان ابداً قابل مقایسه با تعداد مدیران موردنیاز نبوده است. با این وصف به‌عنوان یکی از اقدام‌های کاربردی و مناسب می‌تواند موضوعیت داشته باشد.
البته باید به این موارد، استفاده از معدودی مدیران با گرایش تخصصی مدیریت در تعدادی از کارخانجات سیمان اشاره کرد. گرچه آمار دقیقی در دست نیست اما با یک نگاه اجمالی موفقیت‌آمیز همه دوره‌های فوق‌الذکر و مؤثر دانستن آنها باید اذعان کرد که نیازمندی واحدهای کنونی در طرح‌های در دست اجراء سیمان به تربیت مدیران آموزش‌دیده، طراحی برنامه‌های آموزشی مدیریتی در این عرصه را ضروری می‌سازد. ذکر یک چالش تاریخی در این باب شاید بتواند به متولیان سیمان کمک کند، راهکار مناسبتری برگزینند.
در میان صاحبنظران عرصه مدیریت دو رویکرد از قدیم‌الایام وجود داشته است؛ رویکرد اول از آن طرفداران ”مدیریت عمومی“ است که معتقدند، مدیرتی علم و هنری است که اصول ثابت و مشخصی دارد. این اصول و مبانی ثابت در هر زمینه‌ای قابلیت اجراء دارد، با فراگیری این مهارت‌ها، صاحب آن می‌تواند در هر زمینه‌ای مدیریت کند؛ بخش صنعت، خدمات تأسیسات، امور شهری، بهداشتی و درمانی... رویکرد دوم به تخصصی کردن مدیریت و شاخه شاخه شدن آن معتقد است.
در این رویکرد به‌جای ”مدیریت عمومی“ ممکن است ده‌ها گرایش مدیریتی به‌وجود آید از قبیل: مدیریت نعتی، مدیریت بیمه، مدیریت مالی، مدیریت بازرگانی، مدیریت کشاوری، مدیریت بهداشت و ... اما با فرض پذیرش هر کدام از این دو رویکرد مشکل ما در بخش سیمان حل نمی‌شود. چراکه ین بخش از صنعت، همانند سایر بخش‌های اقتصادی کشور پذیرفته است - در بهترین حالت موجود - از دارندگان رشته‌های تحصیلی فنی مربوط به خود استفاده کند و کمتر به سمت جذب تحصیلکردگان مدیریت گرایش پیدا کرده است.
همانطوری‌که در آغاز این مقاله ذکر شد واقعیت‌های صنعت سیمان نشانگر آن است که این بخش، مدیران خود را از میان مهندسین برمی‌گزیند. در چنین حالتی تنها روزنه امید، طراحی دوره‌های آموزش مدیریتی برای مدیران شاغل در بخش سیمان خواهد بود. کما اینکه به‌منظور پر کردن خلاء دانش فنی سیمان دانشگاه علم و صنعت به ارائه دوره کارشناسی ارشد سیمان پرداخته است.
به‌نظر بنده با عنایت به شناختی که در شش سال حضور در بخش سیمان به‌دست آورده‌ام، ضرورت تعریف و ارائه یک دوره مدیریتی برای صنعت سیمان به وضوح به چشم می‌خورد. بدین منظور با همکاری دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه علمی - کاربردی و یا سازمان مدیریت صنعتی در قالب دوره‌های پودمانی، یک دوره آموزش مدیریت صنعت سیمان می‌تواند طرحی و به مورد اجراء گذاشته شود. این دوره باید در قالب حداقل ۳۰ واحد درسی به‌نحوی طراحی شود که مدیران بخش سیمان، در سطوح مختلف مدیریتی را با اصول و مبانی مدیریت آشنا و آنان را به مهارت‌های مدیریتی مورد نیاز تجهیز نماید.
در این طرح مدیران شاغل در صنعت سیمان با گرایش‌های مختلف صنعتی جذب و اجراء آن به‌نحوی خواهد بود که مدیران در محل کار (آموزش حین کار) به کسب دانش پرداخته و پس از اتمام دوره از مزایای ارتقاء یک مقطع تحصیلی در نظام طبقه‌بندی مشاغل برخوردار شوند. از آنجا که سازمان ایمیدرو به‌عنوان سازمان مادر تخصصی صنعت سیمان تلقی می‌شود، مسئولیت هماهنگی و پیگیری این طرح به این سازمان توصیه می‌شود.
به‌علاوه شرکت احداث صنعت، که به‌عنوان نماینده دولت در صنعت سیمان شناخته می‌شود نیز می‌تواند در این راستا فعال شده و با ایجاد مرکز آموزش و تحقیقات استراتژیک صنعت سیمان مؤثری را ایفاء نقش نماید.
سید هاشم هدایتی
منبع : ماهنامه صنعت سیمان