یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اجزای پیکره طب


اجزای پیکره طب
عوامل متعددی موجب شده‌اند که روش‌های معاینه، تشخیص و درمان پزشکان در دوره‌های زمانی مختلف تغییر کند. گسترش علم و تغییرات تکنولوژیکی، مبادلات فرهنگی و سیاست‌های تصمیم‌گیری، برخی از این عوامل را در بر می‌گیرند.
گسترش علم و تکنولوژیخلاصه‌ای از تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت عبارت است از: «رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی به طوری که فرد از نظر اجتماعی و اقتصادی مولد باشد». شناخت ما از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی انسان کامل نبوده و در گستره زمان و با پیشرفت علم و تکنولوژی در حال گسترش است. همان‌طور که کشف آنتی‌بیوتیک‌ها تحولی شگرف را ایجاد کرد یا ورود سیستم‌های دیجیتالی موجب ایجاد روش‌های تشخیصی و حتی درمانی نوین شد، دوربین‌ها و دستگاه‌های جدید انسان را با میدان مغناطیسی اطراف بدن (biomagnetic field) آشنا کرده است که تصویر جدیدی از کالبد انسان در اختیار قرار می‌دهند همچنین سلامت روحانی از ابعادی است که علاوه بر سلامت روانی مطرح می‌شود در ویرایش‌های اخیر کتب مرجع رشته داخلی نظیر ‌هاریسون، مراقبه( meditation) به عنوان روش درمانی بیماری فشار خون بالا (به جز موارد شدید) توصیه شده است. این، گستره جدیدی از شناخت انسان است که روش‌های ارزیابی از بیمار و بیماری و به دنبال خود روش‌های درمانی جدید را پیش پا می‌گذارد و یا برای روش‌های درمانی پیشین، استدلال‌هایی نوین می‌آفریند.
● ابعاد فرهنگی
انسان در هر زمانی با توجه به سطح اندیشه و قدرت خلاقه، مبادرت به ساخت و استفاده از ابزار و وسایلی کرده است. این ابزار و وسایل، به مرور و طی تاریخ طولانی بشریت را تحول یافته و به صورت امروزی خود رسیده است. گسترش روابط بین‌المللی و منطقه‌ای، رشد وسایل ارتباط جمعی، توسعه وسایل حمل و نقل، تحرک بیشتر انسان‌ها، احساس زیست در جامعه
کم و بیش بین‌المللی و نظایر آن سبب شده است که فرهنگ اشاعه بیشتری داشته باشد و فرهنگ‌ها به ندرت غیرقابل نفوذ باقی بمانند، به گونه‌ای که مارگارت مید، مردم شناس آمریکایی، فرهنگ دنیای آینده را فرهنگی جهانی دانسته است؛ فرهنگی که در آن الگوهای رفتار، دانش و شناسایی استاندارد شده‌اند.
در واقع اشاعه فرهنگی و تبادلات فرهنگی موجب شده است که پزشکان جوامع گوناگون از دیدگاه‌های متعددی که نسبت به وجود انسان و سلامت او وجود دارد، اطلاع یافته و در مواردی از آن استفاده کنند که در این زمینه مثال‌هایی از کاربرد طب مکمل را می‌توان نام برد.ابعاد سیاسی
اینکه مبنای تصمیم‌گیری در جامعه‌ای و به خصوص در نظام بهداشتی و درمانی آن جامعه، براساس اصلاحات بنیادی یا براساس سوددهی است می‌تواند در کاربرد و انتخاب روش‌های درمانی جدید نقش بارزی داشته باشد. اینکه تاثیرگذاری سیاست‌های ملی، بین‌المللی و افراد دارای نفوذ و دخیل در سلامت، چگونه به حذف برخی روش‌ها یا رواج سایر روش‌ها منجر می‌شود، همواره باید مدنظر تصمیم‌گیران نظام سلامت باشد. سیاست‌های سرمایه‌داری، سوددهی یا لحاظ نکردن اخلاق می‌تواند پشتوانه ترویج برخی روش‌ها شود، در حالی که سیاست اصلاحات یا لحاظ موضوعات اخلاقی می‌تواند با این امور منافات داشته باشد.
● طب سنتی و جایگاه آن
مجموعه دانش، مهارت‌ها و عملکردی را که براساس تئوری‌ها، باورها و تجارب بومی‌ موجود در فرهنگ‌های گوناگون، به منظور حفظ سلامت یا درمان بیماری‌های جسمی‌ یا روانی به کار گرفته می‌شود، طب سنتی می‌نامند. طب مکمل یا طب جایگزین که در برخی کشورها مترادف با طب سنتی استفاده می‌شوند، به طیف وسیعی از عملکردها اشاره دارند که جزو فرهنگ آن کشور نبوده و در سیستم بهداشتی رایج نیز ادغام نشده است.
در این رابطه، وجود سیاست ملی و ارزیابی این سیاست مهم است. در برخی کشورها، سیاست برای وجود هم‌زمان سیستم‌های درمانی متفاوت وجود دارد، ولیکن سیاست ادغام فراتر از آن است و شامل مکانیزم‌های ادغام یافته در زمینه آموزش مهارت‌ها، تحصیلات، شیوه کاربرد و پژوهش در زمینه هر دو طب سنتی و مرسوم است.
تغییرات اپیدمیولوژیک بیماری‌ها نشان‌دهنده کاهش شیوع بیماری‌های حاد و عفونی گسترش بیماری‌های مزمن است. این نکته اهمیت دارد، چرا که در بردارنده رویداد مهمی‌ به عنوان افزایش امید به زندگی است. اما این سال‌های افزوده شده به طول عمر آیا با سلامت همراه هستند؟ افزایش بیشتر جمعیت سالمند و نسبت بیشتر افرادی که با بیماری زندگی می‌کنند، نیاز به همراهی طب سنتی/مکمل را نمایان ساخته و مدارک و مستندات موجود (با وجود نیاز به ارتقای وضعیت پژوهش در طب سنتی/مکمل) منافع زیاد طب سنتی/مکمل را در این زمینه در بردارند.
مطالعات زیادی از ایزابل بازانژه نشان می‌دهد که به ویژه در وضعیت‌ها (Isabella Bazanger) بیماری‌های پیچیده مانند درد مزمن، امکانات بسیار متفاوتی می‌توانند با هم در معالجه به کار گرفته شوند و این خود فکر الگوی واحد را در کار پزشکی سست می‌کند.
از سوی دیگر طب متداول، طب بیومدیکال است و در واقع طبی است که براساس قوانین زیستی مداخله می‌کند، در صورتی که طب سنتی/مکمل، ویژگی‌های انحصاری هر فرد را لحاظ می‌کند و کلیت افراد را به عنوان بیمار مورد توجه قرار می‌دهد، نه تنها بیماری آنان را.
نیاز افراد جامعه و بیماران به نقش مشاوره‌ای پزشک در سلامت خود و نه تنها نقش‌ مداخله‌ای، دیگر موضوع مهم است. در حال حاضر، افراد جامعه توقع دارند تا از طرف پزشک حمایت و مشاوره مورد نیاز خود را داشته باشند تا مداخلات لازم را خود، در زندگی اعمال کنند.
نتایج مطالعات متعدد نشان می‌دهد که استفاده از این روش‌ها رو به افزایش است و میزان شیوع استفاده از حداقل یکی از روش‌های طب سنتی/مکمل در کشورهای گوناگون عبارت است از: فرانسه ۶۶ درصد، هلند ۴۹ درصد، ایران، ۴۲ درصد، انگلستان، ۳۳ درصد، استرالیا، ۴۵ درصد، آمریکا ۳۴ درصد، بلژیک، ۷۵ درصد.
از سوی دیگر، مطالعات متعدد در نیوزلند، استرالیا، کانادا، آمریکا و سایر کشورها نشان دهنده اقبال روز افزون پزشکان و نیز استفاده آنها از روش‌های این طب است، به طوری که بین ۱۰ تا ۳۰ درصد، خود آنها را به کار می‌برند و ۲۴ تا ۹۳ درصد آنان نیز بیماران خود را به درمانگران طب سنتی/مکمل ارجاع می‌دهند.
رشد تقاضای جامعه (ارایه‌دهندگان و گیرندگان خدمات) از یک طرف و اهمیت موضوعات مربوط به ایمنی، اثربخشی و پایداری اثر روش‌های طب سنتی/مکمل، موضوعاتی هستند که توجه سیستم‌های بهداشتی را به استانداردسازی روش‌های طب سنتی/مکمل جلب می‌کند. در سال ۲۰۰۲ اولین استراتژی منسجم برای طب سنتی از سوی سازمان جهانی بهداشت ارایه شد:
« این استراتژی، دربرگیرنده مواردی چون گسترش سیاست‌های ملی در ارزیابی و قانونمندی عملکرد طب سنتی/مکمل، ایجاد شواهد و مدارک علمی‌در زمینه ایمنی اثربخشی و کیفیت محصولات و عملکردهای طب سنتی/مکمل، تضمین دسترس و کفایت طب سنتی/مکمل، ارتقای کاربرد درمانی طب سنتی/مکمل هم از سوی مصرف‌کنندگان و هم ارایه‌دهندگان خدمات است.»
اما موضوعاتی که در ادغام مورد توجه قرار می‌گیرند هم شامل موارد قابل توجهی است:
نقش دولت در سلامت و ادغام طب سنتی/مکمل از آن جمله است؛ زیرا در سیستم مراقبت بهداشتی، در بیشتر کشورها دولت نقش بسیار عالی در حمایت از سلامت و بهبود مردم دارد که در زمینه تحصیلات، آموزش و مهارت‌ها، صدور مجوزها، تنظیم‌ها و ارایه خدمات بهداشتی و درمانی نمایان می‌شود.
ارزش‌یابی طب سنتی/مکمل و تعیین شرایط مجوز، نکته مهم بعدی است. با توجه به رابطه طب
سنتی/مکمل با شرایط اجتماعی فرهنگی، نوع این ارزش‌یابی نسبت به طب مرسوم متفاوت است. با در نظر داشتن اینکه هنوز طب مرسوم نیز پاسخگوی تمام نیازهای درمانی نیست، ضرورتی ندارد که الگوی ارزشیابی یکسانی برای طب مرسوم و سنتی وجود داشته باشد.
سومین موضوع در این زمینه، تامین منابع موردنیاز برای طب سنتی/مکمل است. در اغلب سیستم‌های بهداشتی، طب مرسوم توانسته بیشتر منابع را به خود اختصاص دهد. اینکه طب مرسوم، روش‌های پیشگیری و درمان موثری برای بیماری‌های مسری دارد، موجب شده نقش درمانی طب سنتی، نادیده گرفته شود. درحالی که طب سنتی می‌تواند با صرف منابع کمتر و وابسته نبودن به کشورهای خارجی، بسیاری از نیازهای بهداشتی دیگر را پاسخگو باشد. سازمان جهانی بهداشت با هدف بهداشت برای همه در سال ۱۹۷۷، بهداشت ادغام طب سنتی را به کشورهای در حال توسعه پیشنهاد داد تا این کشورها منابع داخلی خود را جایگزین واردات کنند و به این ترتیب منابع درمانی خود را گسترش دهند. همچنین منافع حاصل از ادغام طب سنتی در سیستم مراقبت بهداشتی، تنها مختص کشورهای در حال توسعه نیست، چرا که محدودیت منابع در هر کشوری وجود دارد و تمام کشورها از ادغام سیستم‌های درمانی متفاوت با سیستم درمانی خود بهره‌مند می‌شوند.
اهتمام سیاستگذاران، تصمیم‌گیران و مدیران اجرایی به عنوان متولیان سیستم مراقبت بهداشتی کشور می‌تواند به تسهیل راهکارهای ادغام با توجه به شرایط کشور منجر شده تا بتوان از شرایطی که در واقع عبارت است از وجود همزمان طب سنتی/مکمل همراه با طب متداول، به ادغامی ‌نایل شد که «ادغام اثربخش» باشد. ادغام اثر بخش طب سنتی/مکمل در سیستم اعتبار بخشی و صدور مجوز، آموزش پزشکی و سیستم ارایه خدمات به لحاظ پیشگیری، از ایجاد جو فقدان اعتماد و مداخله افراد غیرمسوول در امور درمانی جلوگیری کرده، بهره‌وری منابع مالی و غیر مالی داخلی ضرورت و عینیت پیدا می‌کند.
دکتر فرزانه مفتون
استادیار پژوهشی پژوهشکده علوم بهداشتی
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید