جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


شاهنامه نبود، زبان فارسی از بین می رفت


شاهنامه نبود، زبان فارسی از بین می رفت
به اعتقاد جلال خالقی مطلق، ادبیات جهانی فردوسی را به عنوان یک حماسه سرای بزرگ می شناسد.
این شاهنامه پژوه ایرانی مقیم آلمان که چندی پیش نیز به ایران سفر کرده بود، درباره ی توجه به فردوسی، فردوسی و دیگر شاعران ایرانی، جایگاه این حماسه سرای ایرانی در ایران و دنیا و نیز برخی موضوع های دیگر سخن گفت.
● نظامی با آن عظمت فراموش شده است
خالقی مطلق درباره ی این که چقدر به فردوسی توجه شده است، گفت : موضوع بی توجهی به شاعران در چارچوب یک عادت ایرانی است؛ به این صورت که هر چند وقت یک بار در ایران به یک شاعر علاقه مندی نشان می دهند.
به ویژه این مساله درباره ی پنج شاعر بزرگ مثل فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ بیشتر رخ داده است و توجه به این شاعران کم و زیاد می شود. در حال حاضر به مولوی بیشتر توجه می شود؛ تا به سعدی، و اصلا نظامی شاعری با این عظمت، فراموش شده است.
به گفته ی وی، اتفاقا به فردوسی و شاهنامه تقریبا همیشه نسبت به سایر بزرگان توجه شده است، منتها در چند سال پیش به خاطر برخی گرفتاری ها، اصولا به هیچ شاعری توجه نمی شد. اما باز در این میان، فردوسی، به خاطر مقامی که اثرش از جنبه های گوناگون دارد و بسیار گسترده است، هیچگاه فراموش شدنی نیست. حتی اگر مردم ایران او را فراموش کنند؛ یک شاعر جهانی است و از یاد نمی رود. مثل این است که بگوییم انگلیسی ها شکسپیر را فراموش کنند.
● به فردوسی مدیونیم
خالقی مطلق درباره ی رابطه ی فردوسی و مقوله ی هویت ملی ایرانیان و نگاه دنیا در این باره توضیح داد : «فردوسی از جهت اینکه ارزش های ملی را به ما گوش زد می کند، شاخص است. البته درست است که ما او را با هویت ملی ارتباط می دهیم، اما ارزش او فقط ملیت ایرانی نیست؛ بلکه توجه به او در ادبیات دنیا به خاطر ارزش ادبی شاهنامه هم هست. شاهنامه برای ما به لحاظ هویت ملی ارزش بزرگی دارد؛ چون زنده کننده ی زبان فارسی است و این حدس همیشه بوده و هست که اگر شاهنامه نبود، زبان فارسی از بین می رفت. از سویی، فردوسی بین ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام همانند یک حلقه ی میانی و وصل کننده می ماند و ما تمامیت فرهنگی و تمامیت ملی خود را مدیون او هستیم.»
● اعتقادات دینی فردوسی چشم گیر است
خالقی مطلق سپس ادامه داد : «در مسلمان بودن فردوسی و در این که او یک شیعه مذهب بوده است، شکی نیست. منتها فردوسی تعصب دینی ندارد و برای همه ی مذهب های بزرگ احترام قایل است و در او احساسات ضد ادیان وجود ندارد. در مذهب خودش در چارچوب دیانت اسلامی به نوعی متعصب است. اعتقاد دینی اش چشمگیر است. فردوسی شدیدا موحد و یکتاپرست است؛ همان گونه که اغلب شاعران بزرگ ما این گونه بوده اند؛ اما تاکیدی که در قلم فردوسی در شاهنامه به این موضوع هست، ویژه است.»
● فردوسی و میهن جهانی؛ مولانا و جهان میهنی
جلال خالقی مطلق درباره ی جایگاه فردوسی با توجه به شاخص بودنش برای هویت ملی ایرانی، در مقایسه با شاعران دیگری از جمله مولوی و خیام از نظر موقعیت اندیشه ای و ادبی در دنیا، توضیح داد : «همه ی بزرگان فرهنگ ما به نوعی با هویت ملی مان در ارتباط اند، چون نام ایران را در جهان زنده می کنند. اما فردوسی بر مقوله ی ملیت تاکید دارد؛ در حالی که مثلا مولوی بر عرفان و تصوف تاکید دارد. عرفان مولوی یک جهان میهنی را تبلیغ می کند و حماسه ی فردوسی، میهن جهانی را، و این اصل، تفاوت بزرگی بین این دو نامدار ایرانی است. خیام در برخی رباعیاتش بسیار ملی و ایرانی است. او هم تحت تاثیر خواندن شاهنامه بوده و از دست رفتن شکوه گذشته ی ایرانی را شکوه می کند و از این استفاده ی فلسفی دارد. اما در فردوسی بینش های ملی است که در خیام جنبه ی فلسفی دارد و بر بعد ملی ارجح می شود. به نوعی مثل مولوی جهان میهن است و اعتقادات فلسفی را طرح می کند.»
● این سخنرانی های توخالی !
این مصحح شاهنامه در ادامه اظهار داشت : «هنوز خیلی فضا از فردوسی و شاهنامه اش هست که رویش کار کنیم؛ اما به شرط این که واقعا کار کنیم. چیزی که به فردوسی زیان می رساند، این است که درباره اش سخنرانی های توخالی و همایش هایی از این شهر به آن شهر و حرف های بی سر و ته فکر نکرده بزنیم، که البته به هر شاعری ضرر می زند و این روزها از این همایش ها در ایران بسیار برگزار می شود. این همایش ها در درازمدت به این شاعران زیان می رساند و آن ها را خیلی همگانی به معنای منفی نشان می دهد.»
● چرا از شاهنامه فیلم نمی سازیم ؟
خالقی مطلق در بخش دیگری از سخنانش درباره ی معرفی بیشتر و تاثیرگذارتر از شاهنامه خاطرنشان کرد : «برای معرفی شاهنامه و فردوسی به مردم بهتر از اینکه این قدر حرف بزنیم، انجام کار هنری است. باید از شاهنامه فیلم ساخت. کارگردانان و نقاشان ما این توجه را انجام دهند و از هنرهای رایج امروز جهان برای معرفی شاهنامه استفاده کنند. چون داستان های شاهنامه چندسویه هستند، و مثل برخی قالب های شعری تک بعدی نیستند، می توان آن ها را با انواع هنرها تلفیق و معرفی کرد.»
او در ادامه متذکر شد : «بسیار زیاد باید روی شخصیت ها و داستان های شاهنامه کار کنیم. این ها بیشتر شاهنامه را بین مردم رواج می دهند و به پیشرفت هنر هم کمک می کنند. خیلی از آثار ما این ویژگی را دارند که روی آن ها کار هنری انجام دهیم؛ مثلا روی «کلیله و دمنه».»
● چه کسی افتخارش این است که افراسیاب شده باشد ؟
خالقی مطلق گفت : «این بی توجهی عموم مردم به شاهنامه به همان دلیل عادت برمی گردد. خواندن متن شاهنامه برای آن ها کار آسانی نیست و مردم بیشتر به رمان خواندن علاقه پیدا کرده اند؛ در حالی که شاهنامه خود رمانی بزرگ از زندگی بشری است. به همین دلیل است که می گویم باید از هنرهای دیگر برای معرفی شاهنامه استفاده کرد. انگلیسی ها شکسپیر را نمی خوانند، اما خوب می شناسندش، چون فیلم های زیادی بر اساس آثارش ساخته شده و حتی بازیگران ستاره شان افتخارشان این است که سال ها نقش «هملت» را بازی کرده اند. اما چه کسی در ایران هست که افتخارش این باشد که در نقش «افراسیاب» ظاهر شده باشد ؟ چنین نقشی را گوته هم در آلمان دارد. این کنگره ها نه به درد عموم مردم می خورند و نه به درد اهل تحقیق و به کلی این همه خرج و هزینه ها، بی ارزش است. این هزینه ها چرا نباید صرف ساخت فیلم، تابلوهای نقاشی یا تئاتر و موسیقی شود، و چرا اهل سینما از این اثر بزرگ فیلم نمی سازند ؟
● ترجمه های آلمانی از شاهنامه
خالقی مطلق همچنین درباره ی مواردی که در کلیه ی تصحیح های صورت گرفته از شاهنامه تاکنون مغفول مانده اند، گفت : «چون خودم هم شاهنامه را تصحیح کرده ام، درباره ی تصحیح دیگران داوری نمی کنم.»
او سپس درباره ی ترجمه هایی که از شاهنامه ارایه شده است، توضیح داد : «شاهنامه این شانس را برای معرفی دارد؛ چون ترجمه اش نسبت به مثلا ترجمه ی غزلی از حافظ بسیار آسان تر است. شاهنامه متنی روایی است و داستانی را شرح می دهد. از قرن ۱۹ و حتی پیش از آن تکه هایی از شاهنامه از روی نسخه های خطی و کهن در اروپا ترجمه شد. در آلمان نیز ترجمه ی «فریدریش روکرت» که نیمه ی نخستین شاهنامه را ترجمه کرده، بسیار استادانه است و از شاهنامه ی چاپ کلکته بهره گرفته است. «شاک» - دیگر مترجم آلمانی - هم ترجمه ی خوبی ارایه کرده است. زمانی هم که استاد دانشگاه هامبورگ بودم، یکی از دانشجویانم داستان های «رستم و اسفندیار» را ترجمه کرد.»
● یک حماسه سرای جهانی
خالقی مطلق در ادامه متذکر شد : «ادبیات جهانی فردوسی را به عنوان یک حماسه سرا می شناسد. در بخش حماسه سراها، او در کنار هومر، یکی از دو حماسه سرای بزرگ جهان محسوب می شود. پر بیراه نیست که داستان های شاهنامه به صورت مستقل در کتاب هایی با حجم کمتر چاپ شوند. اما دو نکته باید رعایت شوند؛ یکی اینکه فکر نکنیم چون عموم مردم آن ها را می خوانند، پس هر چه به دست مان آمد، چاپ کنیم؛ بلکه متن باید علمی و مدقق باشد و دیگر به توضیح در زیرنویس ها نیاز است، که باید انجام شود. در این صورت آثاری که از شاهنامه به شکل کتاب های کوچک تر به چاپ می رسند، نافع هستند.»
منبع : پایگاه پژوهشی آریابوم