یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

در جستجوی هویت از دست رفته


در جستجوی هویت از دست رفته
روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان دوم نوامبر در مسکو بودند تا با میانجی گری روسیه بر سر مساله قره باغ گفتگو کنند؛ مساله ای که بیش از خاک ریشه در هویت دارد.
منابع خبری چنین آورده اند که دیمیتری مدودف رئیس جمهوری روسیه در تلاش برای خاتمه دادن به بحران قره باغ علیا در کاخ میدورف از همتایان ارمنستانی و آذربایجانی خود استقبال کرد.
حاصل این دیدار امضای یک بیانیه بود. الهام علی اف و سرژ سرکیسیان روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان در این بیانیه‌ از تمایل خود به ادامه مذاکرات تا دستیابی به یک راه حل سیاسی مطمئن برای مناقشه قره باغ خبر دادند. بر مبنای آنچه در اخبار آمده، وزرای امور خارجه دو کشور مسئولیت ادامه گفتگو‌ها را بر عهده خواهند داشت.
در همین اثنا وزیران امور خارجه روسیه، آذربایجان و ارمنستان با روسای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا شامل "یوری مرزلیاکف" از روسیه، "برنار فاسیه" از فرانسه، "متیو برایزا" از آمریکا و "آنژی کاسپشیک" رئیس سازمان امنیت و همکاری اروپا در مسکو دیدار و درباره بحران قره باغ گفتگو کردند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، مسکو با میانجی گری در بحران قره باغ می‌کوشد نشان دهد که به رغم نبرد اخیر در گرجستان، این کشور خواهان ایجاد ثبات در منطقه قفقاز است. این موضوع را همچنین می توان در کاستن از نقش اتحادیه اروپا در این مناقشه و تاخیر در پیوستن آذربایجان و ارمنستان به اتحادیه اروپا موثر دانست.
بعد از بحران اوستیا که می شد علل وقوع آن را در ماجرای پیوستن تفلیس به ناتو و کنده شدن آن از جبهه شرق جست، حالا روسیه دیگر بار می خواهد با ایفای نقش برادر بزرگتر، مانع مهاجرت معنوی شرقی ها به غرب شود. همچنان که نیازمند ساختن کشورهای همسایه به لحاظ امنیتی و انرژی از جمله راهکارهای تقویت هژمونی روس در منطقه بوده است.
تنش میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه کوهستانی قره باغ در سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز و طی سال های ۱۹۹۲تا ۱۹۹۴ به درگیری های نظامی تبدیل شد که در نتیجه آن، جمهوری آذربایجان نظارت بر منطقه قره باغ کوهستانی و هفت شهرستان همجوار آن را از دست داد. اگرچه از می ۱۹۹۴ آتش بس میان طرفین برقرار شده ولی تلاش ها برای حل مسالمت آمیز آن تاکنون بی نتیجه بوده است.
روسیه، فرانسه و آمریکا از سال ۱۹۹۲ و از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا نقش میانجی را در حل مناقشه برعهده داشته اند ولی با این حال در درگیری هایی که در فاصله سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۴ میان آذربایجان و ارمنستان رخ داد حدود ۲۵ هزار نفر کشته شدند. اکنون قره باغ که اکثر جمعیت آن را ارمنیان تشکیل می‌دهند، به صورت حقوقی بخشی از آذربایجان محسوب می‌شود اما در واقع از استقلالی غیر رسمی برخوردار است.
می توان گفت قره باغ برای ارمنی هایی که همواره در قبال مسائل سرزمینی و جغرافیایی متضرر گشته اند، یک نماد هویتی و آرمانی ملی تلقی می شود. اما باید توجه داشت که قفقاز هیچ گاه نظامی واحد نبوده و ذیل سیستم حاکمیتی روسیه بزرگ تعریف شده است.
برخی کارشناسان بر این باورند که مرزهای بین جمهوری های شوروی، مرزهای بین المللی نبوده و بنابراین این مرزها تحدید حدود نشده و معاهده ای بین المللی بین این جمهوری ها امضا نشده بود. به همین سبب تعیین حدود بین جمهوری ها بیشتر بر اساس تقسیمات اداری داخلی اتحاد شوروی و بر آورده کردن برنامه های مناطق اقتصادی هجده گانه ای بود که قفقاز جنوبی یکی از آنها بود. با در نظر گرفتن این واقعیات می توان درگیری بین دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان بر سر مساله قره باغ را در این چارچوب ارزیابی کرد.
بحران قره باغ نظیره هایی چون فلسطین و کشمیر نیز دارد که سال هاست خاک را بر مبنای هویت تعریف می کنند. این دست منازعات با اهمال نهادهای بین المللی و بعضا میانجی هایی منفعت طلب همراه بوده و از این رو دامنه ای تاریخی و طولانی مدت یافته است.
شواهد حاکی از آن است که حدود ۲۰ درصد قره باغ را آذری ها تشکیل می دهند بنابراین طبیعی است که ارمنستان این منطقه را واجد ویژگی های نمادین هویتی بداند و چانه زنی بر سر آن را حیثیتی تلقی کند.
باید دید محتوای گفتگوهای انجام شده و سمت و سوی توافق های طرفین چیست. توافقات حتی ظرفیت زمینه سازی برای تعمیق بحران و آتش افروزی دوباره را هم دارد. این آتش افروزی البته می تواند به جنگ میان دو طرف تعبیر نشود و تنها در وضعیت بالقوه گی باقی بماند. اما بستر آماده برای خشونت از خود خشونت که آمدنی و رفتنی است پرهزینه تر و دهشتناک تر است. خشونت بالقوه همان آتش زیر خاکستر یا جعبه باروتی است که به جرقه ای برای افروختن نیاز دارد و تا زمان افروزش، حاصلی جز دود و سوز نخواهد داشت. هر چه بر تداوم بی اعتمادی و کینه ورزی اقوام بر سر مسائل حیثیتی چون ملیت، هویت و مرزهای جغرافیایی افزوده شود، فرسایش افزون تری را عاید خواهد داشت.
قفقاز از شمال تا جنوب بستری مهیا برای بروز خشونت های قومی و ملی است. اگر نقش روسیه با همان هویت روسی گذشته در این میان پررنگ تر و پایدارتر شود، امکان کاهش اختلافات و نزدیکی ملت ها بیشتر است ولی اگر قرار بر تفکیک جزء به جزء و صدور کارت ملی و هویتی مجزا برای ساکنین است، باید راهبردهای بین المللی و حقوقی مطمئن تری اختیار کرد.
نویسنده : جواد ماه‌زاده
منبع : دیپلماسی ایرانی