دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی عمیق به نقش حوزه در ایران


نگاهی عمیق به نقش حوزه در ایران
مدیریت حوزه، از سطح عالی تا سطوح اجرایی، در مقطع تاریخی حاضر مدیریت تحول است.
تغییر و تحول، امر مستمر و همیشگی عالم طبیعت است، ولی این تغییر در مقاطعی از تاریخ، به دلیل این که صورتی مشابه دارد، پنهان است و ثابت و آرام می نماید. اما در برخی مقاطع به دلایل داخلی یا خارجی تبدلات عمیق و همه جانبه آن ظاهر و آشکار می شود.
مدیریت تحول چیزی نظیر مدیریت بحران است. قدرت عمل، توان ابتکار، سطح آگاهی و احساس تعهد و مسوولیت مدیران و به بیان دیگر خصوصیات کارگزاران و عاملان در مقطع تحول به شدت اثرگذار است.
تحولی که اینک حوزه های علمیه در مسیر آن قرار گرفته اند، متاثر از عوامل خارجی است. هر چند این عوامل نیز به نوبه خود ریشه در عوامل درونی حوزه ها دارند.
انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی، احیای معنویت و افول سکولاریزم در کشورهای غربی، بحران معرفت و فروپاشی روشنگری مدرن، بیداری کشورهای اسلامی، حساسیت و مقابله سیاست های غربی در قبال خیزش معنوی و بیداری اسلامی، مطالبات امت اسلامی و نهادها و سازمان های رسمی و غیررسمی داخلی و خارجی از مراکز و کانون های معرفت دینی، پیدایش نوگرایی های دینی در کشورهای اسلامی و تاثیرپذیری بخش قابل توجهی از جریانات نوگرا از مبانی معرفتی دنیای مدرن، گسترش سکولاریزم پنهان در پوشش نمادها و نشانه های دینی، پیدایش جریانات سیاسی ظاهرگرا و عقل گریز سیاسی نظیر طالبان، اوج گیری حرکت های فرقه ای مذهبی... از جمله عوامل خارجی و داخلی هستند که تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم خود را بر حوزه های علمیه تحمیل می کنند.
اکثر این عوامل، همان گونه که اشاره رفت، ریشه در تحولی دارند که از درون حوزه های علمیه آغاز شد. عامل درونی حوزوی که عوامل بیرونی تاثیرگذار را ایجاد یا فعال کرد، همان حرکت مبارکی است که امام خمینی(ره) از افق مرجعیت شیعه آغاز کرد. این حرکت که به انقلاب اسلامی ایران و پیامدهای بعدی آن منجر شد، جایگاه علم و عالم شیعی را از سطح مرجعیت افتا» به افق ولایت و راهبری اجتماعی ارتقا داد.
تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، اسلام در حوزه فرهنگ عمومی و در قلمرو زندگی خصوصی مردم به حیات خود ادامه می داد و البته این حیات در فرآیند جهانی شدن فرهنگ غرب نیز در معرض آسیب های جدی قرار گرفته بود، و رابطه مردم با عالمان دینی در آن مقطع بر مدار مرجعیت سازمان می یافت و مدیریت حوزه های علمیه نیز در همین محدوده عمل می کرد.
با حرکت امام خمینی، اسلام از قلمرو زندگی خصوصی به حوزه زندگی اجتماعی و سیاسی وارد شد و دین با استفاده از ذخایر تاریخی فرهنگی خود در عرصه زندگی متدینان بر پای خود قیام کرد.
حضور دین در عرصه زندگی سیاسی، که به انقلاب اسلامی منجر شد، نقطه عطفی تاریخی را برای تغییر جغرافیای فرهنگی و سیاسی جهان معاصر رقم زد. این پدیده به نوبه خود حوزه های علمیه را در جهان جدیدی قرار داد.
اینک حوزه های علمیه در پاسخگویی به نیازها و مطالبات نوین جهان جدید مسوولند، و باید خود را متناسب با شرایط آن تجهیز کنند. این فعالیت مدیریت مناسب با خود را طلب می کند.
مدیریت جدید باید از چارچوب ارتکازات تاریخی خود خارج شود و مناسب با نیازها و شرایط نوین اقدام کند.
وضعیت معاصر حوزه های علمیه در ابعادی بسیار عظیم تر مشابه وضعیت آن، پس از انقلاب مشروطه، است. در مشروطه نیز حوزه گام های نخستین خود را جهت حضور در عرصه اجتماعی و سیاسی برداشت و پس از آن چون نتوانست پیامدهای حرکت نخستین خود را دنبال کند و پاسخگو باشد، بار دیگر به موضع سابق خود، یعنی به محدوده زندگی خصوصی و فردی بازگشت و به مدت هفتادسال در حالت پیشین به سر برد.
اینک، حوزه اگر نتواند پاسخگوی نیازهای جهانی باشد که از برکت حضور او شکل گرفته، سرنوشتی سخت تر از بعد از مشروطه را تجربه خواهد کرد. اما اگر بتواند از این عرصه موفق بیرون بیاید، سنگرهای کلیدی این جهان را همانگونه که خمینی عزیز وعده آن را داد، به یاری و نصرت الهی فتح خواهد کرد.
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید