پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

سه گانه حسین بن علی (ع)


سه گانه حسین بن علی (ع)
تو گویی یكی، عدالت را بر حج مقدم داشته است و چرخیدن گرد خانه خدا را در سایه ظلم با طواف كعبه لبریز از بت یكی دانسته است. حسین (ع) روز ترویه از حج بیرون زده است، پیش از آن از مدینه خروج كرده بود. زنان، كودكان و خاندانش همراه اویند، در راهی بی سرانجام. از بیعت با یزید و تائید نظام حاكم، سرباز زده است. ۱۰ سال در زمان امامت برادر، در سكوت و آرامش به سر برده و تداوم سلطنت اموی را در ۱۰ سال آغازین امامت خویش نیز تحمل كرده است. اینك دیگر معاویه ای در كار نیست و یزید به جای پدر، زمامدار سلطنت اسلامی شده است. هنوز از مناره ها و تكایا، بانگ قرآن و ترنم اذان و از حلقوم مفتیان و كام قاضیان، احكام شرع و آرای اسلام آواز داده می شود. معاویه پیش از مرگ برای یزید از سران قبایل و شیوخ طوایف بیعت ستانده و امارت فرزندش را مشروعیتی نوبنیاد بخشیده است و... حال، با وجود این وضع موجود، پس چرا حسین(ع) از حج بیرون می زند؟ او به چه می اندیشد؟ اگر همه چیز برجا و برقرار است، پس علت یا دلیل حركت امام و قیام او چیست؟ با بررسی حركت امام از آغاز، به نكته ها و شگفتی های بسیاری بر می خوریم كه هر یك تكه ای از پازل خون رنگ عاشورا را می سازند، كنار هم می نشینند و حركت اصلاح گرانه امام را به تمامی شكل می دهند. در میان این تكه ها، موضوعات روشنی به چشم می خورد: جرأت نه گفتن به سیستم نامشروع و ایستادن در برابر قدرت نابرابر، احترام به رأی و بیعت و خواست مردم، شجاعت فریاد كردن عدالت، احیای آزادی و آزادگی در جامعه رخوت زده و ساكت، نقد عالمان دینی بی تفاوت و خاموش، عدم شوق به جنگ و قرابت به صلح، ایستادگی بر عقیده و ایمان خویش و سرانجام شهادت، همچو الگویی تمام عیار كه شخصیت انسان كامل و «امام» را در جامعه انسانی، به دوستان و دشمنان نشان می دهد.
با این همه، اگر بخواهیم نمودار حركت اعتراض آمیز امام را در سال ۶۱ هجری به روشنی ترسیم كنیم، هدف او كه اصلاح سنت رسول الله و جامعه و نظام و فرهنگ اسلامی، به طور كلی باشد، همراه با متد او كه بر آزادی و اختیار انسان و تحریض او به تغییر وضع موجود و اعتراض به فرهنگ حاكم استوار است، در كنار سرانجام و فرجام او، شهادت به مثابه یك الگو، قرار می گیرد و بومی ملون را در برابر دیدگان ما به تصویر می كشد كه تفسیر آن بر دوش پیامبران و پیام آوران عاشوراست. زینب و تمام آنانی كه در پی انتقال پیام عاشورا به نسل های بعد و عصرهای پسین هستند.فلسفه عاشورا دوقطبی و سیاه و سفید نیست. اگر آنها كه رفتند كاری حسینی كردند، آنها كه ماندند باید كاری زینبی كنند وگرنه یزیدی اند. مفسران عاشورا در این پهنه خاكستری میان كربلا و شام، حسین و یزید قرار می گیرند و وظیفه و مسئولیت اینان شناساندن حقیقت عاشورا و قیام امام به نسل هایی است كه ممكن است هیچ یك از این دو را به روشنی نشناسد و رسالت خویش را نیز در این میان مبهم و آغشته به كبودی دریابد.
در احتجاجات امام با مخالفانش آمده است كه او همواره بر بیعت مردم و شورا به مثابه نمادهای تاریخی مشروعیت بخش به خلافت استناد می كند، از آزادی مردم در بیعت، آزادی در ابراز مخالفت و نقد هیات حاكمه دفاع می كند و حركت خود را نیز بنا بر «خواست» و «اراده» عمومی مردم می داند كه از او خواسته اند امامت و امارت بر ایشان را بپذیرد. زمانی كه امام در كربلا، نامه های بی شمار كوفیان را پیش پایشان ریخت و برخی شان را به نام خطاب كرد كه آیا این نامه ها از آن شما نیست و آیا شما این امر را از من طلب نكرده اید، در حقیقت در پی اثبات این نكته بود كه اعتبار هر حكومتی به رضایت و اراده مردم است. او در برابر ولایت الهی و لطف الهی ای ایستاده بود كه سال ها ورد زبان معاویه بود. معاویه سلطنت خود را لطف الهی می دانست و می گفت المال لله. مال برای خداست و شما گوسفندان و من چوپانتان هستم. پس مال را میان هر كه خواهم تقسیم كنم.
این مسئله برای حسین بن علی(ع) پذیرفتنی نبود، در نتیجه در برابر این تلقی انحرافی از اسلام سیاسی به اعتراض برمی خواست. حسین (ع) از شیوع ترس، فساد، دروغ و ظلم در جامعه به تنگ آمده بود. اصلاح سنت رسول الله از نظر او به این معنا بود كه یك نظام اسلامی و یك جامعه ای كه منتسب به پیغمبر است از امواج هراس مردمی، از سكوت، از رخوت، از نابرابری، از ستمگری و از قضات پشت گرم به حاكمیت و پشت به مردم بهره ای ندارد. در این جامعه مخالف و حتی دشمن و منافق آزاد است تا حرفش را بزند و كارش را بكند و فقط زمانی كه دست به شمشیر برد، قابل دفع حكومتی است. هر كس در بیعت خویش آزاد است و در صورت مخالفت حریمش امن و ایمن است اما اینك كه در این جامعه به نام پیغمبر و به یاد اسلام چنین می شود و قاضی منتخب علی (ع)، شریح، حكم به خارجی بودن حسین(ع) از دین می دهد، تو گویی كه كسی باید برخیزد، اینجاست كه حسین(ع) فریاد را بر سكوت ترجیح می دهد. حس می كند چیزی در خطر است. در نتیجه تندترین انتقادات خویش را روانه فقیهان و مفتیان شرعی می كند كه اینك در بر دارالاماره یزید، متبسم به تماشای این همه ایستاده اند و چشمان خویش را بر هرچه ظلم و بی عدالتی و نابرابری و دیكتاتوری فروبسته اند.