سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


برتخت نشستن قوبیلا‌ی ‌قاآن


برتخت نشستن قوبیلا‌ی ‌قاآن
<ساقیان یاقوت‌لب در ساغرها و جام‌های زرین و سیمین شراب دادند و خاتونان زیباروی با کلا‌ه‌ها و گیسوبندهای گوهرنشان پیش تخت شهنشه به پای ایستادند و غلا‌مان لا‌له رخسار زانو زدند و شرایط دستبوس به جای آوردند... پادشاه بفرمود تا گردون‌های بالش زر و سیم و انواع جامه‌های زربفت که از کشورهای دیگر گرفته بودند بیاوردند و خاتونان و امیران را بر حسب مقدار و مرتبتی که داشتند زر و مال بخشید...>
(تحریر تاریخ وصاف، نوشته عبدالمحمد آیتی، ص ۱۵) این خطوط اثری است از شهاب‌الدین یا شرف‌الدین عبدا...بن عزالدین فضل‌ا... شیرازی که ملقب به وصاف الحضره بود. وی در سال ۶۶۳ هـ .ق در شیراز چشم به پهنه گیتی گشود یعنی همزمان با حاکمیت ایلخانان. حاکمیتی که در بطن و متن خود امور دیوانی را به‌وسیله طبقه کاردان دیوانی ایرانی به انجام می‌رساند و این دیوانیان کهنه‌کار ایرانی بودند که در پیکره حکومت بیگانه مغول به انواع رهیافت‌ها و شگردها ره جستند و براساس توانایی و استعدادهای درونی‌شان خانان مغول را تحت تاثیر خود قراردادند.
تاثیری که به لحاظ نظری و عملی در برون دادها و دستاوردهای گوناگون و پرتعداد خود را به چشم هر علا‌قه‌مند و مشتاق عرصه پژوهش در تاریخ ایلخانان مغول در ایران می‌نشاند و لذت فزاینده تحقیق و بازشکافی بقای رازناک هویت سترگ ایرانی در مسیر شتابناک و پرحادثه تاریخ (به‌ویژه در دوران موردنظر و هجوم دهشتناک مغولا‌ن) و بازتاب شگرف آن در استحاله حاکمان مغولی را دوچندان می‌سازد. ‌
اگرچه وصاف الحضره در دوران زندگی خود چون خاندان جوینی و خواجه رشیدالدین فضل‌ا... همدانی به مقام وزارت نرسید یا در پی آن نبود اما وی در زمان مرگ پدرش در قحطی فارس سال ۶۹۸ هـ .ق در مقام مامور مالیاتی/ فارس قرار داشت و بعدها با آشنایی با خانواده خواجه رشیدالدین به بدنه حکومتی ایلخانان در مرکز قدرت گره خورد و توانایی و اشتیاق خود را در تاریخ‌نویسی به چشم غازان خان و اولجاتیو نشاند وی در تهیه و تنظیم اطلا‌عات و مواد اولیه تاریخ‌نویسی‌اش از اسناد و مدارک مورد استفاده استادانش خواجه رشیدالدین صاحب اثر ممتاز و ارزنده <جامع التواریخ> و عطاملک جوینی نویسنده <تاریخ جوینی> بهره‌برد و در واقع اثر خود را به‌عنوان ذیلی بر تاریخ جوینی پدید آورد. اثر وی به‌عنوان در تجزیه الا‌مصار و تزجیه الا‌عصار به نام <تاریخ وصاف> شهره است. وصاف در این اثر با زبانی سراسر پیچیده و مصنوع و عبارت‌پردازی‌های مکرر سخن گفته است گویا وی با این شگرد نویافته قصد آن داشته تا از اساتید خود پیشی جوید. اما از نظر شرق‌شناسی چون ریو علی‌رغم مطالب و رویدادهای مهم تاریخ وصاف وی سبکی را در اثر خود پی‌گرفته که بر روند تاریخ‌نگاری در ادوار پسین تاثیری نامطلوب برجای نهاده است. ‌
با وجود اینگونه خرده‌گیری‌ها اثر وصاف مشحون است از مطالبی درخور توجه که در جامع‌التواریخ اثر سترگ خواجه رشیدالدین نیامده و حتی ذکر این مطالب برای مورخان بعدی، حائز چونان اهمیتی بوده که کسانی چون خواندمیر و میرخواند عین جملا‌ت وصاف را بدون کم و کاست در آثار خود آورده‌اند. تاریخ وصاف دانسته‌های تاریخی ما را در مورد وقایع زمان اتابکان فارس، کرمانشاه و حکام جزایر خلیج‌فارس و ملوک شبانکاره می‌افزاید و در این مورد، ارزش ویژه‌ای را به خود اختصاص داده است زیرا در مورد این سلسله‌های محلی اطلا‌عات اندکی وجود دارد و بازتاب احوال این خرده قدرت‌های ایرانی‌تبار خود می‌تواند بیانگر شفاف احساسات ایرانی‌گری وصاف باشد.
قلم وصاف اگرچه در ستایش سروران و حاکمان مغولی پیش رفته اما در لا‌به‌لا‌ی اوراق اثر او می‌توان به ردپای ژرف توده مردم که تحت ستم ایلخانان روزگار می‌گذراندند، پی برد و زوایای پنهان وضعیت اجتماعی آن دوران را دریافت در یک نمونه وصاف در زمان تشریح و توضیح وقایع سلطنت غازان خان می‌نویسد: ...< چون قحطی به پایان آمد و زمان برداشت محصولا‌ت سال ۶۹۹ فرا رسید همه مردم از وضیع و شریف گرفتار بازخواست شدند و در همه ولا‌یت افراد رعیت از تکثیر صاحب بلوک و خطاب تسعیر زائد و کساد غله در معرض انواع محنت و بلا‌ بودند...>(تاریخ وصاف ص ۱۹۸) و در ادامه فشار محصلا‌ن مالیاتی بر مردم را بدین صورت تصویر می‌کند: ...< کار به تهدید می‌کشید و محصلا‌ن مردم را هنگام مطالبه می‌زدند و آزار می‌کردند براین بسنده نکرده، مردم را در شکنجه گرفتن مهلتانه و خدمات و علوفات قرار می‌دادند...> وصاف که از طبعی شاعرانه و ظریف نیز برخوردار است به دنبال این مطالب می‌نویسد: و من در حق این طایفه گفته‌ام: ‌
تبارک ا... از این خواجگان بی‌حاصل/ که گشته‌اند بناگه ملوک اهل بلوک
همه شقی‌شدگان در ازل همه منحوس / همه فلک‌زدگان تا ابد همه مفلوک... (همان ص۱۹۹)
براین اساس در هنگامه دهشتناکی که مغولا‌ن به پا کردند و در متن آشفتگی‌ها و گسست‌های پدیدآمده در ساختارهای ثابت و سنتی ایران، مورخان ایرانی و در اینجا وصاف در حالی که به روش تاریخ‌نگاری پیش از خود وفادار می‌ماندند افق دیدی گسترده بر پیرامون خود گشودند و در حین نزدیکی به حاکمان مغولی و تاثیر برآنها توانستند قلم خود را بر تاریخ به‌گونه‌ای برانند که هم ایلخانان مغول را راضی و قانع سازند و هم تصویری زنده از نحوه زندگی مردم ایران به دست دهند
[آمنه ابراهیمی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی