پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عراق، ریسک بزرگ بلر


عراق، ریسک بزرگ بلر
یك ماه پیش تونی بلر، نخست‌وزیر بریتانیا هفتمین و آخرین سفر خود را به بغداد انجام داد.
این اقدام؛ سفر خداحافظی نخست‌وزیر بریتانیا با مهمترین محصول سیاست خارجی آن كشور در طول دوره نخست‌وزیری او به شمار می‌رفت.
هرچند كه عراقی‌‌ها استقبال شایانی از او به عمل نیاوردند و تروریست‌ها به افتخار حضور بلر در بغداد با حمله خمپاره‌ای به منطقه سبز بغداد به استقبال گرمی از او پرداختند اما اظهارات بلر در مصاحبه با خبرنگاران پس از ملاقات با نوری مالكی و جلال‌طالبانی نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور عراق، هیچ نشانه‌ای از پشیمانی یا عقب‌نشینی در مواضع قبلی او نداشت.
بلر در مصاحبه با خبرنگاران در دفاع از حمله به عراق اظهار داشت: «عراق از دست دیكتاتور وحشتناكی به نام صدام‌حسین نجات یافت، اما حالا شاهد تلاش‌هایی با استفاده از روش‌هایی چون تروریسم و خشونت است و بر ملت عراق ستم روا داشته می‌شود.» بلر همچنین از نشانه‌های مثبتی سخن راند كه بنا به اظهارات او از سوی مقامات عراقی دریافت كرده كه حاكی از پیشرفت مقامات عراق در كنترل خشونت‌ها و ایجاد امنیت در این كشور است.
● جسارت فوق‌العاده
بدون شك تونی بلر از جمله رهبران تاریخی برای بریتانیا محسوب خواهد شد. جسارت او در وارد كردن بریتانیا در دو جنگ خارج از خانه در طول دوران تصدی پست نخست‌وزیری، از زمان جنگ دوم جهانی بدین‌سو در تاریخ بریتانیا بی‌سابقه است.
اگر مارگارت تاچر سابقه جنگ با آرژانتین بر سر جزایر فالكلند (مالینوس) را در پرونده ۱۰ ساله نخست‌وزیری خود دارد، تونی بلر سابقه دو جنگ عظیم و تمام‌عیار با دو كشوری كه هزاران مایل از سرزمین انگلستان دورتر است را در كارنامه خود ثبت كرده است.
از سوی دیگر بلر با گرایش چپ میانه چنان نزدیكی میان دو سوی آتلانتیك را در كارنامه خود ثبت كرد كه در تاریخ انگلستان میان هیچ حزب محافظه‌كاری با همتایان محافظه‌كار آنها در واشنگتن برقرار نشده بود.
در واقع بلر را باید از جمله سیاستمدارانی دانست كه سیاست خارجی در تمام ابعاد و فعالیت‌های دولت او سایه انداخته است؛ اكنون در پایان دوران نخست‌وزیری با كوله‌باری از حوادث مثبت و منفی در كارنامه خود به وداع با دوستان و متحدان خود می‌شتابد، متحدی كه خود در آن سوی اقیانوس در گردابی از مشكلات داخلی با سنا و كنگره، حزب دموكرات و حتی برخی از اعضای حزب جمهوریخواه دست و پنجه نرم می‌كند.
وضعیت هر دو رهبر در دو سوی آتلانتیك به گونه‌ای مشابه رقم خورده است، اما آنها همچنان به دفاع از منطق خود می‌پردازند و حمله به عراق را بر مبنای اجرای یك سیاست اصولی تفسیر می‌كنند.
● دفاع از منطق حمله
با وجود تمامی هیاهوها و انتقادات چه در سطح داخلی و چه در سطح بین‌المللی، تونی‌بلر و برخی از یاران هم‌حزبی او سیاست حمله به عراق و قرار گرفتن در كنار دولت بوش در جریان حمله به عراق را بر مبنای یك انتخاب عقلایی و اتخاذ سیاستی اصولی می‌دانند.
واقعیت این است كه در داخل بریتانیا كسی نمی‌تواند بلر را متهم به خرق عادت یا اتخاذ سیاستی مبهم كند چرا كه دوستی و علایق مشترك بریتانیا و ایالات متحده لااقل در ۲۰۰ سال گذشته (پس از جنگ آمریكا و انگلیس در ۱۸۱۲ و آتش‌ زدن واشنگتن توسط نیروهای انگلیس) سیاستی جاری و اصولی در بین رهبران دو كشور بوده است.
مبنای اصولی این روابط گرم به طور تاریخی به مسائلی چون نژاد، زبان و ارزش‌ها و فرهنگ مشترك گروه خورده است و در عرصه رقابت‌ها و منازعات داخل اروپا همواره محور انگلوساكسون (بریتانیا و ایالات متحده) در برابر محور فرانكوفون (فرانسه و آلمان) قرار داشته است.
از نظر بلر، اتخاذ رویكرد حمله به عراق و همراهی با بوش بر مبنای آموزه‌های سنتی سیاست خارجی بریتانیا نه تنها امری بدیع نبوده است بلكه تصمیمی كاملا در چارچوب روال و عرف جاری در روابط دوجانبه با ایالات متحده توصیف می‌شود، اما منتقدان بلر معتقدند كه منطق حمله به عراق كه دو دلیل عمده یعنی ایجاد دموكراسی در عراق و نیز یافتن و امحای سلاح‌های كشتار جمعی بوده در هر دو مورد با ناكامی مواجه شده است، چرا كه به طور مشخص با حمله به عراق نه تنها این كشور دموكراسی را در آغوش نكشید بلكه ناامنی و تروریسم سراسر آن را فراگرفت و از سوی دیگر نیافتن سلاح‌های كشتار جمعی در عراق دروغ و بهانه‌های آمریكا و انگلیس را در حمله به عراق برای تمامی جهانیان به اثبات رساند،‌ اما این قضاوت می‌تواند ساده‌ترین نوع قضاوت از نتایج حمله به عراق باشد چرا كه:
۱) ساختار دیكتاتوری حكومت صدام و حزب بعث در عراق متلاشی شد و عراق با حكومت دیكتاتوری و خودكامه وداع كرد. در این زمینه لااقل گام اول برای تحقق دموكراسی كه نبود دیكتاتوری عریان است در عراق تحقق یافت.
۲) عراق با بیش از۱۲۰ میلیارد بشكه ذخیره نفت در اختیار محور انگلوساكسون قرار گرفت.
۳) كسی نمی‌تواند توقع داشته باشد كشوری كه بیش از ۸۰ سال تنها به وسیله خشونت و كشتار، تمامیت ارضی و انسجام ظاهری در داخل آن حفظ شده است به محض برداشته شدن عامل دولت مركزی خشن و سركوبگر یك شبه به دموكراسی دست یابد و اتفاقا خشونت‌ها و درگیری‌های داخلی عراق می‌تواند در نهایت فرآیندی مطلوب و دموكراتیك داشته باشد.
۴) عراق امروزه دارای یك رئیس‌جمهور منتخب، یك نخست‌وزیر منتخب از یك پارلمان كاملا مردمی است. از سوی دیگر گروه‌ها و احزاب به طور كاملا آزادانه به فعالیت خود مشغولند و اینها دقیقا آن چیزهایی است كه هیچ‌گاه در تاریخ ۸۰ ساله این كشور عربی بی‌سابقه‌ای تاریخی نداشته است.
۵) اگر بریتانیا و آمریكا در عراق به استقبال جنگ با تروریست‌ها نمی‌رفتند ممكن بود تروریست‌ها این عمل را به شكلی وحشتناك‌تر در لندن و واشنگتن یا نیویورك انجام می‌دادند. واقعه یازدهم سپتامبر و انفجار مترو لندن در ژوئن ۲۰۰۵ مویدی بر این ادعاست.
۶) خشونت‌های جاری در عراق اتفاقا منطق حمله به این كشور را از نظر بلر موجه‌تر می‌سازد چرا كه نشان می‌دهد در زیر لایه این منطقه از جهان چه پتانسیل قوی و تهاجمی علیه غرب وجود داشته است. خطر تروریسم برای جهان غرب نه شعاری تبلیغاتی بلكه بسیار عینی و جدی بوده است.
در منطق بلر در دفاع از حمله به عراق، منتقدان فقط بمب‌ها و تروریست‌ها را در عراق می‌بینند و از دیدن سایر حقایق جاری در این كشور در زیر این هیاهوها و شلوغی‌ها عاجزند.
● ناكامی در بازی دومینو
از دید تفكر مدافع حمله به عراق تنها ناكامی و اشتباه محاسبات در جریان حمله به عراق، عدم تحقق حالت دومینویی (لااقل در كوتاه‌مدت و میان‌مدت) در منطقه خاورمیانه بوده است و این عدم تحقق علاوه بر اشتباه محاسبه یا اشتباه‌های طرف مهاجم (بریتانیا و آمریكا) به عراق، به عدم ارزیابی دقیق پتانسیل و توان بر هم زدن معادلات منطقه‌ای از سوی برخی كشورهای همجوار عراق از جمله جمهوری اسلامی ایران یا سوریه مربوط می‌شود.
این دو كشور با توجه به اینكه هدف بعدی تهاجم بریتانیا و آمریكا به عراق را تهاجم به كشور خود می‌پنداشتند، از نفوذ خود در عراق جهت تخریب وجهه نیروهای اشغالگر استفاده كردند.
اتهامات مداوم و مكرر مقامات آمریكایی و بریتانیایی به ایران و سوریه و فرافكنی ناكامی‌های جنگ عراق از روی دوش خود در واقع با توجه به این منطق صورت می‌پذیرد.
ناكامی در بازی دومینو از این اصل نشأت می‌گیرد كه نیروهای بریتانیا و آمریكا تنها چند ماه در نقش فاتحان بزرگ و پیام‌آوران دموكراسی بودند و پس از طی شدن كوتاه‌مدتی به نقش نیروهای مهاجم و اشغالگر درآمدند زیرا برای پیش آمدن چنین وضعیتی، طرح و برنامه‌ای از قبل پیش‌بینی شده (لااقل به عنوان سناریویی جدی) تدارك ندیده بودند. دولت‌های بلر و بوش فشارهای سیاسی زیادی را چه در داخل و چه در خارج متحمل شدند.
تصور عمده سیاستمداران بریتانیایی و آمریكایی طرفدار جنگ عراق در ابتدا بر این بود كه با توجه به ساختار دیكتاتوری صدام‌حسین در عراق و نارضایتی‌های اكثریت جمعیت این كشور به ویژه كردها و شیعیان استقبال شایانی از نیروهای آزادكننده عراق به عمل خواهند آورد هرچند كه در اوایل اشغال عراق و در برخی از مناطق كردنشین و شیعه‌نشین عراق چنین امری محقق شد، اما با تداوم اشغالگری و افزایش عملیات تروریستی و كاهش ضریب امنیت در عراق‌، مردم این كشور نیروهای اشغالگر را مسبب و عامل این ناامنی‌ها دانسته و به طور مشخص شخص بوش و بلر را به عنوان متهمان ردیف اول ناامنی و خشونت در عراق به حساب آوردند. بدین‌سان دومینو مورد نظر بلر و بوش كه باید از عراق آغاز شده و در سطح سایر كشورهای منطقه منجر به ایجاد تغییرات سیاسی دموكراتیك مطابق با خواست و نظر آنها می‌شد، به سرانجام مورد نظر آنها ختم نشد.
● افزایش فشارها به بلر
تونی بلر با وجود كسب سه بار رای اعتماد از افكار عمومی بریتانیا در سال‌های ۱۹۹۷، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵ و با وجود اینكه به لحاظ قانونی و اكثریت پارلمانی در مجلس عوام حزب كارگر را تا انتخابات سال ۲۰۰۹ در مسند قدرت حفظ می‌كند با افزایش فشارها به دولت او از سوی حزب محافظه‌كار و نیز افكار عمومی بریتانیا و حتی از درون حزب كارگر، صلاح را در كناره‌گیری از دبیركلی حزب كارگر و پست نخست‌وزیری دیده است.
بر این اساس تصمیم بلر برای كناره‌گیری از قدرت در ماه ژوئن را می‌توان اقدامی منطقی جهت حفظ وجهه حزب كارگر در افكار عمومی مردم بریتانیا دانست.
نخبگان حزب كارگر به درستی به این تشخیص صحیح رسیده‌اند كه ادامه فشارها به شخص بلر قطعا می‌تواند جایگاه این حزب را در افكار عمومی با تزلزل مواجه كند بنابراین منطقی نیست كه یك حزب سیاسی بزرگ، هزینه سیاسی یك شخص را پرداخت كند. در حالی كه در دموكراسی‌های رایج جهان روال بر این بوده است كه بیشتر افراد سعی می‌كنند در مواقع بحرانی با استعفای خود از مقام حكومتی یا پارلمانی، هزینه‌های سیاسی متوجه حزب را به جان بخرند.
مخالفان بلر همواره تلاش داشتند تا از مساله‌ عراق به عنوان ابزاری برای تضعیف مشروعیت دولت او و حزب كارگر بریتانیا استفاده كنند.
تاریخ، اقدام بلر را در همكاری با سیاست‌های واشنگتن هیچ‌گاه فراموش نخواهد كرد و نگاه‌های متفاوت به این اقدام همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد، اما پافشاری او به درستی و صحت تصمیم برای حمله به عراق از او چهره‌ای ساخت كه افكار عمومی در داخل و خارج از بریتانیا، جنگ عراق را حتی به عنوان یك اقدام نامشروع در پرونده عملكرد ۱۰ مساله وی به یك اشتباه تقلیل دهند.
رای مردم بریتانیا در سه مرحله پیاپی به حزب كارگر تحت رهبری تونی بلر به خوبی این امر را گواهی می‌دهد.
مازیار آقازاده
منبع : روزنامه هم‌میهن