پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بامبی - Bambi


بامبی - Bambi
سال تولید : ۱۹۴۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : والت دیزنی
کارگردان : دیوید هند
فیلمنامه‌نویس : پرس پیرس و لاری موری، برمبنای داستانی نوشته فلیکس سالتن.
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانک چرچیل و ادوارد پلامب.
نوع فیلم : رنگی، ۷۰ دقیقه. نقاشی متحرک.
صدا : بابی استوارت، پیتر بن، الکساندر و کامی کینگ.


با بازگشت جغد پیر از شب زنده‌داری، همه حیوانات جنگل به مراسم تعمید گوزن تازه متولد شده، "بامبی" (استوارت) می‌روند. "بامبی"، ظاهراً دست‌وپا چلفتی‌ترین حیوان جنگل است. او محیط را دیر و به سختی می‌شناسد و همراهش در کشف راه و رسم زندگی، بچه خرگوشی به‌نام "تامپر" (بن) است. "تامپر" مستقل و متکی به خود است و دوست دارد از زندگی لذت ببرد. یار بعدی "بامبی"، راسوی بدبوی کوچکی است که "بامبی" به اشتباه او را "گل" (الکساندر) می‌نامد و این اسم روی او باقی می‌ماند. "تامپر"، آرام‌آرام، "بامبی" را آموزش می‌دهد و مادرش او را با وحشت "انسان" آشنا می‌کند. نشانه حضور انسان صدای شلیک چند گلوله است. در این بین برخوردی نیز با بچه‌گوزن ماده‌ای به‌نام "فیلین" (کینگ) پیش می‌آید. تا این‌که پائیز و زمستان می‌رسد. حیوانات با هم بزرگ می‌شوند و در انتهای زمستان، با کشته شدن مادر "بامبی"، فصل جدیدی را شروع می‌کنند. بهار می‌شود. "بامبی"، "تامپر" و "گل" دیگر جوان هستند. آنان به نصایح جغد پیر گوش نمی‌دهند و هر یک زوجی پیدا می‌کنند. البته کار "بامبی" مشکل‌تر از بقیه است. او ناچار می‌شود برای به‌دست آوردن "فیلین" با گوزن دیگر بجنگد. زندگی جریان دارد و باز سروکله "انسان" پیدا می‌شود. "انسان"، جنگل را به آتش می‌کشد و "بامبی" پس از نجات "فیلین" از شر سگ‌های "انسان"، خود را همراه پدرش به جای امنی می‌رساند. روزها می‌گذرد و دایره زندگی در جامعه بسته جنگل کامل می‌شود. "فیلین" دوقلو می‌زاید و "بامبی" در شکوه و عظمت، همتای پدر خود می‌شود.
٭ بامبی، رویکرد دیزنی به افسانه‌هائی است که به بهانه حیوانات، از انسان‌ها روایت می‌کنند. بنابراین حیوانات فیلم، مثل اکثر فیلم‌های دیگر دیزنی، بیشتر انسان‌ هستند تا حیوان، بیشتر خصوصیات انسانی دارند تا خصوصیات حیوانی، و رابطه‌های‌شان بیشتر در چارچوب جامعه شهری معنا می‌دهد تا جامعه جنگل. طبیعت‌گرائی فیلم و موفقیت آن، زمینه‌ای می‌شود برای فیلم‌های مستند زنده‌ای که دیزنی بعدها می‌سازد. اما طبیعت‌گرائی فیلم، نوعی واقع‌گرائی استیلیزه است. فیلم که در سال‌های اوج جنگ جهانی دوم به نمایش درمی‌آید، به روشنی نمایشگر توهم آمریکائیان از جنگ و تصور قاره جدید به‌عنوان جزیره ثبات است. حیوانات ـ انسان‌های فیلم در جنگل ـ شهر روزگار خوشی می‌گذرانند و گاه بی ‌گاه دشمن پنهانی، آرامش آنان را بر هم می‌زند. فیلم در جلب تماشاگر موفق است و هنوز که هنوز است در اکران‌های جدید، با استقبال روبه‌رو می‌شود؛ چون در آن زیبائی‌های بصری به کمال رسیده‌اند و از فانتزی نه برای فرار از واقعیت، بلکه برای پالودنش استفاده شده است.