یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


واژه ها و تصویرها


واژه ها و تصویرها
وضعیت كنونی رابطه سینما و ادبیات در ایران و جهان، عوامل و موانع بازدارنده برقراری ارتباط سینما و ادبیات، امكان وموانع بهره برداری از ادبیات كهن و مدرن ایران در سینما و نگاه سینماگران و نویسندگان به مقوله ادبیات وسینما مواردی بودند كه در این هم اندیشی مورد بحث قرار گرفتند.رابطه سینما و ادبیات با یكدیگر پیوندی است دیرینه. وقتی ورق های تاریخ سینما را در ذهن مرور می كنیم بسیاری از آثار جریان ساز در سینما بوده اند كه منبع تولید آنها آثار ادبی بوده است. هم اندیشی سینما و ادبیات در دوبخش كارگاه آموزشی و جلسات سخنرانی تشكیل شد.در روز نخست این برنامه ناصر تقوایی كه سابقه ای طولانی در فیلمسازی و داستان نویسی دارد در كارگاه آموزشی با علاقه مندان گفت وگو كرد. او عقیده دارد: «نویسنده واقعیتی جدید را با نگاه خود از یك موقعیت برداشت می كند، اما فیلمسازان فقط می توانند گزارشی از این واقعیت را ارائه كنند.لزوماً آنچه كه از زندگی برداشت می شود، واقعی نیست و نویسنده واقعیتی جدید را با نگاه خود از این موقعیت برداشت می كند كه البته ممكن است این رخداد درهر گوشه دنیا رخ دهد، فیلمسازان نمی توانند فیلمی واقعی گرا بسازند و در اصل گزارشی از موقعیت ارائه می كنند. وی افزود: آنچه كه در اقتباس مهم است ارتباط این مقوله و آن نقطه احتمالی است كه نویسنده بر می گزیند؛ اگر هنر به مرتبه ناب خود برسد، تبدیل به یك اثر غیرقابل اقتباس و تقلید می شود شما آیا فیلمی درجه اول از داستایوفسكی شنیده اید.تقوایی در ادامه متن های بلند را برای تبدیل شدن به سیما مناسب ندانست وادامه داد: شایداین متن های بلند برای تلویزیون و سریال خوب باشد اما برای سینما موقعیتی متفاوت را می سازد چرا كه نویسنده مجبور است از داستان بلند حذف و اضافه كند البته توصیه های او و راهنمایی هایی كه به گروه موقع ساخت داده می شود نیز می تواند در این چارچوب مورد توجه قرار بگیرد.
كارگردان فیلم ناخدا خورشید به این فیلم كه یك اقتباس ادبی است اشاره كرد و افزود: این فیلم اگرچه از داستان غیرایرانی اقتباس شده و داستان در چهار فصل واقعی رخ می دهد اما داستان این موقعیت را به من داده بود كه من سه فصل آن را حذف كنم، در عین حال نكته دیگری كه در خصوص اقتباس در سینما مهم است پایان كار است در ادبیات مهم نیست كه چگونه داستان را به پایان می رسانیم بلكه مهم این است كه آن را چگونه شروع می كنیم، این در حالی است كه در نقطه مقابل در سینما باید پایان كار را بدانیم چرا كه سینما یك كار جمعی است و بازیگری كه به عنوان مثال نمی داند سرانجام شخصیت چیست نمی تواند نتیجه خوبی ارائه دهد.هوشنگ مرادی كرمانی نیز كه تاكنون فیلم های سینمایی بسیاری براساس داستان های او جلوی دوربین رفته است و از آن میان می توان به قصه های مجید، مهمان مامان، كیسه برنج و... اشاره كرد نویسنده را در وهله اول یك سینماگر می شناسد چون تمام چیزهایی را كه می نویسد در ذهن خود تصویر می كند.مرادی كرمانی گفت: ابزار نویسنده با یك سینماگر متفاوت است؛ ابزار یك نویسنده واژه و كلمه است و با همین كلمات تصویر ذهنی خود را به مخاطب انتقال می دهد اما سینماگر ذهنیت تصویری خود را روی پرده نمایش می دهد. وی خاطرنشان كرد: نویسنده وقتی می نویسد، در واقع نوعی از تصویر ذهنی خودش را در ذهن خواننده تصویر می كند، اما خواننده از دریچه ذهن خود آن تصاویر را می بیند كه باتصاویر ذهنی نویسنده تفاوت دارد.كرمانی كه درباره تفاوت های تصویری سینما و ادبیات در مخاطبان سخن می گفت، با ذكر چند مثال در این زمینه گفت: خواننده چیزی را در ذهن می بیند كه نویسنده آن را به گونه ای دیگر در ذهن خودش ساخته است، ولی تماشاگر فیلم، همان تصویری را می بیند كه در فیلم وجود دارد.این نویسنده ادامه داد: در واقع هر كسی كه كتابی را می خواند در موقعیت نویسنده قرار می گیرد و از منظر خود داستان را تصویر می كند.روز اول این هم اندیشی میزگردی با حضور صاحبنظران سینمایی برگزار شد. در این میزگرد محورهایی همچون «وضعیت كنونی رابطه سینما و ادبیات در ایران و جهان»، «عوامل و موانع بازدارنده برقراری ارتباط سینما و ادبیات» و «نگاه سینماگران و نویسندگان به مقوله ادبیات و سینما» مورد بحث و بررسی قرار گرفت. «علی معلم» كارشناس سینما و مجری این میزگرد گفت: سینما می تواند معرف خوبی برای آثار مكتوب ادبی باشد. وی در این رابطه تصریح كرد: گرچه بسیاری از فیلم های پس از انقلاب نظیر «كلیدر» منبعث از آثار ادبی هستند، اما نوعی رودربایستی بین نویسندگان ادبی و اصحاب سینما وجود دارد.معلم اظهارداشت: در ایران معمولاً عوامل بازدارنده ای بر سر راه اقتباس مناسب سینمای ایران از ادبیات وجود داشته و دارد.«مینو فرشچی» تقلید جاهلانه سینمای كلاسیك ایران از سینمای غرب، ترك و حتی عرب را یكی از موانع اقتباس مناسب سینما از ادبیات بومی خواند و گفت: موج نوی سینمای ایران در اوایل دهه ۱۳۵۰ با بزرگانی چون بیضایی، مهرجویی، تقوایی و كیمیایی، به دلیل اهل مطالعه بودن آنان گرایش به ادبیات را در سینمای ایران بیشتر كرد. این كارشناس سینما یكی دیگر از عوامل بازدارنده را نوع نگاه مثبت مردم به ادبیات دانست و گفت: مردم جمع بین یك اثر ادبی و سینمایی را نقصان كار كارگردان تلقی كرده و همواره در مقابل این عمل عكس العمل نشان می دادند.«به همین دلیل اهل ادبیات نیز سینما را در سطح بالا نمی دیدند و آن را هنری نه در حد مطلوب، بلكه پیش پا افتاده فرض می كردند. «مهدی كلهر» ادبیات را راهگشای سینما دانست و آثار ادبی چون «بربادرفته» و مثل «پل رودخانه كوایی» را بهترین آثار ادبی دانست كه توانستند پشتوانه محكمی برای سینما باشند.وی مشكل عدم اقتباس سینما از ادبیات را مختص ایران ندانست و گفت: حتی سینمای اولیه غرب نیز به دنبال رمان نرفت، بلكه آنها ابتدا به سراغ تئاتر رفتند.«حسن بلخاری» استاد دانشگاه نیز با نگاهی فلسفی و نظری به این موضوع، گفت: اقتباس سینما از ادبیات واقعه مناسبی نیست، زیرا كار سینما، پرداختن به ادبیات نیست، بلكه تنها می تواند بخشی از آن را در برگیرد. وی افزود: درست است كه سینمای ایران تا حدودی وامدار ادبیات است، ولی تفاوت این دو نیز بسیار است، این درحالی است كه سینمای «هالیوود»، «بالی وود» و حتی سینمای عربی در امر تلفیق ادب با سینما موفقتر از سینمای ایران عمل كرده اند.«فرهاد توحیدی» دیگر صاحب نظر سینما عامل اقتصادی را قوی ترین علت ضعف اقتباس سینما از ادبیات دانست و گفت: متأسفانه سرمایه درگردش سینمای ایران بسیار پایین است و نگاه اقتصادی در سینمای ایران همچون دیگر كشورهای جهان كلان نیست.وی افزود: از آنجایی كه اقتصاد خرد تمایل به سمت كاهش هزینه دارد، به همین دلیل این نوع نگرش اقتصادی در سینمای ایران مانع ایجاد رابطه سالم میان ادبیات و سینما بوده است.در میان هنرمندان مسؤولین و مدیران فرهنگی نیز سخنرانان دیگری بودند كه از منظر خود تعامل سینما و ادبیات را مورد بررسی قرار دادند.معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ادبیات كهن باستان و اهالی آشنا به سینما دو گوهر و سرمایه گرانبهای سینمای ایران هستند كه باید قدر آنان را دانست. «محمدرضا جعفری جلوه» افزود: حلقه اتصال این دو گوهر باید،مدیریت فرهنگی به عنوان نقطه پیوند و اشتراك باشد. وی بااشاره به این كه سینما امتداد ادبیات و ادبیات نمایشی است، افزود: رجوع سینما به ادبیات از سر ادب و تواضع به دامانی است كه از آن بالیده است.«بهمن نامور مطلق» دبیر فرهنگستان هنر نیز در ابتدای این هم اندیشی در سخنان كوتاهی گفت: اقتباس در هنر به دو شكل درون هنری و برون هنری است كه باید این دو را به طور كامل شناخت. وی افزود: اقتباس از ادبیات درون هنری است ولی نوع برداشت و نگاه به آن می تواند متفاوت باشد.
«محمداربابی» دبیر علمی هم اندیشی سینما وادبیات، نبود موضوع مناسب و ضعف ساختار در حوزه نوشتاری را از عوامل گسست ادبیات و سینما در ایران عنوان كرد.اربابی ادامه داد: به رغم استفاده سینمای جهان از ادبیات و ارائه تولیدات اقتباسی موفق در این حوزه، سینمای ایران با نفس های بریده و قدم های كوتاه در این عرصه گام برمی دارد.مدیركل نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد به آمار آثار پرفروش سینمای جهان اشاره كرد و ادامه داد: حدود ۴۰ درصد از فهرست این فیلم ها مربوط به آثار اقتباسی در سینما است. وی توضیح داد: در اكثر كشورهای صاحب سینما، رمان های نویسندگان معتبر در فرایندی منسجم و تعریف شده پیش خرید شده و برای سینما استفاده می شود اما این روند در ایران شكننده است. محمد مهدی حیدریان معاون هنری فرهنگستان هنر و معاون سابق سینمایی وزارت ارشاد نیز گفت: باید برای تعامل در سینما و ادبیات اتفاقاتی به طور موازی در این حوزه ها روی دهد و رمان نویسان و نویسندگان به قله های جدیدی دست یابند تا سینما از آن بهره برداری كند.او افزود: در ادبیات فضای مطلوبی برای مخاطب از طریق روایت داستان و یا موضوع ایجاد می شود و در سینما همین مقوله با فضاسازی و استفاده از ابزار و تجهیزات نظیر صدا، تصویر و سایر جلوه های بصری عرضه می شود.بهمن فرمان آرا كه از كارگردانهای علاقه مند به ادبیات است مدیر دومین روز كارگاه آموزشی این هم اندیشی بود.
او نبود سرمایه گذاری، فقر دانش نگارشی و نداشتن سواد نوشتن درحوزه فیلمنامه نویسی را ازموانع ارتباط سینماوادبیات عنوان كرد. وی گفت: متأسفانه با بی سوادی گسترده ای درجامعه به دلیل عدم اقتباس در حوزه تماشاگران و فیلمسازان روبرو هستیم. امروز اگر فیلمی درباره «منطق الطیر» قرار است ساخته شود، صرفاً به دلیل سماجت كارگردان یا حمایت نهادهای دولتی است. «تولید فیلم براساس ادبیات آن هم ادبیات كهن به سرمایه در درجه اول و در مرحله بعد امكانات و تجهیزات نوین نیاز دارد كه درایران امكان پذیر نیست.» فرمان آرا در عین حال تصریح كرد: یكی دیگرازاشكالات عده ای از نویسندگان ایرانی این است كه فكر می كنند هرچه در كتابشان هست باید توسط فیلمساز به تصویر كشیده شود.او افزود: شما وقتی می توانید فیلم اقتباسی بسازید كه در ابتدا داستان را تجزبه و خط اصلی قصه را پیدا كنیدبهروز افخمی كه آخرین ساخته به نمایش درآمده اش گاو خونی براساس رمانی از جعفر مدرس صادقی بود به عنوان آخرین سخنران جلسه در بین علاقه مندان به صحبت پرداخت. او از شیوه اقتباس فیلم گاو خونی به عنوان تجربه شخصی اش گفت: در فیلم «گاوخونی» اقتباسی وفادار به متن و لحن داستان انجام شد كه درمیان فیلم های ایرانی بی سابقه و درسطح دنیا كم نظیر است.اقتباس فیلم گاوخونی از داستان آن به گونه ای بود كه اغلب تصور می كردند تمامی داستان در فیلم خوانده شده است. كارگردان فیلم «گاوخونی» افزود: بیان و اجرای داستان در سینما معمولاً به شیوه صیغه اول شخص، سوم شخص یا چنان كه در فیلم گاوخونی اجرا شد، دوم شخص مفرد است. وی روش بیان داستان به صیغه دوم شخص مفرد درسینمای جهان را روشی استثنایی خواند و افزود: در سینمای ایران تنها مورد اجرای آن فیلم گاوخونی بوده است. این همایش پس از دو روز به كار خود پایان داد. به هر حال با توجه به معضل فیلمنامه نویسی در سینمای امروز ایران، ارائه نتایج كارشناسی حاصل از این همایش ها و عملیاتی كردن آنها در حوزه عملی می تواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
باربد برزویه
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید