دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

لانه پرنده


لانه پرنده
جن جن از مدرسه برگشت. وقتی مادرش را دید از ناراحتی گریه اش گرفت. «مامان چه اتفاقی برای موهای تو افتاده است ؟» مادرش گفت؛ «از آنها خوشت نمی آید؟ مگر زیبا نیست؟ من به موهایم فر(شش ماهه ) داده ام ». جن جن اخم کرد. او دور مادرش چرخید؛ «زیاد هم قشنگ نیست. من خوشم نمی آید. من آنرا به نحوی که قبلا بود دوست داشتم. آنهاحالا ریش ریش به نظر می رسند. بنظر می رسد که موهایت باد کرده است. سرت شبیه لانه پرنده شده است». مادر جن جن سعی کرد او را دلداری دهد و ظاهرا خودش را دلداری می داد. اه جن جن من حالا می فهمم چرا تو موهای مرا دوست نداری.
اما شاید بعد از چند روز به آن عادت کنی. در این مدت به آن علاقه پیدا خواهی کرد. صبح روز بعد اولین کاری که مادر جن جن بعد از بیدار شدن انجام داد نگاه به آینه بود. او فریاد زد؛ «خدای من ». بعد از خواب دیشب موهای او بدتر از دیروز شده بود. او موهایش را برای مدت طولانی شانه کرد و با یک سشوار شروع به حالت دادن آن کرد. اما موهایش همانگونه باقی ماند. جن جن به داخل اتاق آمد. او مبهوت بود؛ «مامان لانه پرنده تو در حال بزرگ شدن است ».
تو به من گفته بودی که موهایت کم کم بهتر خواهد شد. اما بدتر هم شده است ». مادرش گریه اش گرفت؛ «لانه پرنده! لانه پرنده! چند بار می خواهی تکرار کنی؟ خواهش می کنم بس کن ». جن جن برای مدت زیادی ساکت بود سپس زبان به سخن گشود؛ «سال گذشته را بیاد بیاور،وقتی من پیانو می زدم تو عادت داشتی که کنار من بایستی و دائم بگویی که پیانو زدن من خوب نیست. من ناراحت و عصبانی بودم و می خواستم که تو از کنار من بروی ولی تو گوش نمی دادی . من می دانستم که لازم است بعدا بیشتر تمرین کنم ولی تو مدام عیب جویی می کردی».مادر جن جن بشدت متحیر به نظر می رسید اما او چیزی نگفت. سپس با صدای بلندی درحالیکه دندانهایش را بهم می فشرد گفت؛ «مو و پیانو دو چیز مختلف هستند. آنها را با هم قاطی نکن ».
جن جن به آرامی پاسخ داد؛ «آیا آنها واقعا متفاوت اند؟ من فکر می کردم یکسان هستند چه تفاوتی دارند؟»
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید