دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

کـلام امـام حسیـن (ع) به مروان بن حکم


کـلام امـام حسیـن (ع) به مروان بن حکم
((انا للّه وانا الیه راجعون , وعلی الا سلا م السلا م اذ قد بلیت الا مهٔ براع مثل یزیدولقد سمعت جدی رسول اللّه (ص ) یقول : الخلا فهٔ محرمهٔ علی آل ابی سفیان ))[۱] . یكی از ملاقاتهای سیدالشهدا(ع) در مدینه , ملاقاتی است كه با ((مروان بن حكم )) انجام شده است وقـتـی ولید بن عتبه , حاكم مدینه شبانه امام (ع)را برای بیعت بایزید احضار كرد, حضرت فرمود: ((بیعت باید علنی باشد)). مروان گفت : ((امیر, عذر اورا نپذیر واگر بیعت نمی كند, اورا گردن بزن ))!!!. ((فغضب الحسین (ع) ثم قال : ویل لك یابن الزرقا! انت تامر بضرب عنقی كذبت و اللّه ولؤمت )). بعد حضرت , رو به ولید كرد وفرمود: ((انا اهل بیت النبوهٔ ومعدن الرسالهٔ ومختلف الملا ئكهٔ وبنا فتح اللّه وبنا ختم اللّه ویزید رج ل فاسق شارب الخمر, قاتل النفس المحرمهٔ , معلن بالفسق ومثلی لا یبایع مثله )). ((ما خاندان نبوت ومعدن رسالت هستیم كه خانه ما محل رفت وآمدملائكه است شروع وختم امور, بـه مـاست ویزید مردی فاسق وشارب الخمر وكشنده مردم بی گناه وفاسق دریده است وشخصی همانند من با او بیعت نمی كند)). مروان رو به ولید كرد وگفت : ((با پیشنهاد من مخالفت كردی )). ولید گفت : ((آنگاه دین ودنیارا از دست می دادم )). بـر خورد دوم امام (ع) با مروان , فردای همان شب بود كه احضار شده بودندحضرت از منزل بیرون آمـدند تا از اخبار مطلع شوند, با مروان بر خورد كردندمروان به حضرت عرض كرد: من خیرخواه شما هستم وپیشنهاد مرا بپذیرید!حضرت فرمود چیست ؟
گفت : ((با یزید بیعت كنید كه برای دنیا وآخرت شما خوب است ))!!. حـضـرت فـرمـود: ((انـا للّه وانـا الـیه راجعون , فاتحه اسلام را باید خواند كه امت اسلامی گرفتار فـرمـانروایی مثل یزید شده باشند, از جدم رسول خدا(ص ) شنیدم كه می فرمود: خلافت بر آل ابو سفیان حرام است ))[۲] . تـاثـیـر كـلام مروان به امام (ع) از تیرهای روز عاشورا به بدن حضرت , كمتر نبودكه به شخصیتی هـمـانـند حسین (ع) بگویند شما با فردی همانند یزید بیعت كنید گاهی انسان از بعضی اشخاص سخنانی را می شنود كه قلبش آتش می گیرد به نحوی كه اگرتیر می زدند, این قدر نمی سوخت .
● مروان كیست ؟
((مـروان حـكـم )), پـسـر عمو وداماد عثمان بن عفان ومانند پدرش , از دشمنان صریح وبی پرده خـانـدان رسـالـت كه از هیچ اقدامی در این راه كوتاهی نكرده است مروان , چون بی اندازه بلند وبد قواره بود, اورا ((خیط باطل )) می نامیدند,چنانچه برادرش ((عبدالرحمن )) كه از بیعت مردم شام با او ناراحت شده بود, گفت :
لحا اللّه قوما امروا خیط باطل
علی الناس یعطی ما یشا ویمنع .
((خداوند زشت گرداند صورت مردمی كه مروان را امیر كردند كه به هر كس بخواهد می بخشد یا منع می كند)) [۳] .
● پدر مروان
پـدر مـروان , حـكـم بـن ابـی الـعـاص , عموی عثمان بن عفان , از مسخره كنندگان پیامبر(ص ) بوده است وپشت سر حضرت , با حركات دست وپا, تقلید آن حضرت رادر می آورد كه پیامبر(ص ) در چنین حالتی نگاهش به او افتاد وفرمود: ((كن كذلك )) ودراثر نفرین پیامبر(ص ) تا آخر عمر, دچار لـقـوه وارتعاش بدن گردید وقتی هم اجازه ورود به مجلس پیامبر(ص )را خواست , پیامبر(ص ) از صـدایش اورا شناخت , فرمود:((ائذنواله , لعنهٔ اللّه علیه وعلی من یخرج من صلبهٔ الا المؤمن منهم ذو مكر وخدیعهٔ )). ((اجـازه دهـید وارد شود, لعنت خدا بر او و بر كسانی كه از صلب او بیرون می آیند مگر مؤمنین از آنان كه دارای خدعه وفریب هستند)). پـیـامـبـر(ص ) وی را بـه طـائف تبعید نمود عثمان در زمان خلافت ابوبكر وعمروساطت كرد كه عمویش را به مدینه بر گردانند ولی آنان حاضر نشدند فرمان پیامبر(ص )را نقض كنند اما وقتی كه حـكـومـت بـه خـود عـثـمـان رسید, با زیر پا گذاشتن دستور پیامبر(ص ) عمویش را به مدینه بر گرداند!![۴] . ((مـروان )) از طـرف مـعاویهٔ تا سال ۴۸ حاكم ((مكه , مدینه وطائف )) بود, ولی بعدااورا عزل كرد مجددا بعد از مرگ معاویه , عده ای از مردم شام با او بیعت كردندوحدود ده ماه حكومت كرد, چون ((ضـحاك بن قیس فهری )) برای ((عبداللّه بن زبیر))بیعت می گرفت , در ((مرج راهط)) این دو دسته با هم جنگیدند وضحاك كشته شدوحكومت شام ومصر برای مروان , قطعی گردید.
● مرگ مروان
((خـالـد)) پـسر ((یزید بن معاویه )) حكومت را میراث خود می دانست ومروان این را احساس كرده بـود, لـذا بـرای تـحـقـیر خالد, با مادرش ام خالد ازدواج كرد روزی مروان به خالد گفت : ((یابن الرطبهٔ الا ست ! فقال له خالد: انت مؤتمن خائن )). ((به مادر مروان توهین كرد, خالد گفت : تو خائنی هستی كه تورا امین پنداشته اند)). ((خـالد)) با گریه , شكایت مروان را به نزد مادرش برد, ولی مادرش اورا تسلی دادوگفت : چنین وانـمـود كن كه این را به من نگفته ای چون مروان به خانه خالد رفت , به وسیله شیر مسموم ویا در قـول دیگر, با همدستی كنیزان , اورا در لحاف پیچیدند تاخفه شد ونامش در فهرست كسانی قرار گرفت كه به دست زنها كشته شده اند[۵] .
پی‌نوشتها:
۱) ملهوف , ۱۱.
۲) ملهوف , ۱۱ طبری ۵/۳۴۰.
۳) اسدالغابه , ۵/۱۴۵, الحدید, ۶/۱۵۱.
۴) اسدالغابه , ۲/۳۴ الحدید, ۶/۱۴۹ حیاهٔ الحیوان , ۲/۴۲۲ پیغمبر ویاران , ۲/۲۷۳.
۵) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ۶/۱۶۵ پیغمبر ویاران , ۵/۲۰۵.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید