دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شناخت واقعیات تاریخی


شناخت واقعیات تاریخی
از دیدگاه اسلامی كه همه جا به دنبال كشف «حق» و التزام به «حقیقت» است - هر نوع تصویر ساختگی و وارونه از حوادث تاریخ (حتی اگر از سر حسن نیّت تهیّه شده باشد) فاقد ارزش و اعتبار است. زیرا مقصود پیشوایان دینی از آن همه ترغیب و تشویق مسلمانان به غور و تأمل در زندگی پیشینیان، «آشنایی با راز و رمز پیشرفت و انحطاط گذشتگان، و عبرت گرفتن از آن» است و تصویرپردازی وارونه و غیر واقعی از حوادث تاریخ، نه تنها به تأمین این مقصود كمك نمی كند بلكه چه بسا عامل نوعی «جهل مركّب»، و اسباب توجیه انحرافات دیروز شده و به تشدید موجبات و اسباب تباهی پژوهندگان و خوانندگان تاریخ می انجامد.
● شناخت واقعیات تاریخی؛ كاری سخت، اما ممكن
شناخت و درك واقعیات تاریخی، از نظر ما: امری بسیار سخت، ولی در عین حال شدنی و امكان پذیر است.
برخی از اندیشمندان، دستیابی به حقایق تاریخی را غیرممكن دانسته و معتقدند: چون هیچ پژوهشگر و مورّخی، نسبت به موضوع مورد پژوهش خویش، كاملاً بی طرف و خالی از هرگونه حب ّ و بغض یا پیشفرض و پیشداوری (اخلاقی، مذهبی، ایدئولوژیك و. . . ) نیست، لذا در روند پژوهش و تحقیق، خواسته یا ناخواسته، به دنبال اثبات پیشفرضها و پیشداوریهای خود می باشد. در معنی، «حكم» را پیش از «محاكمه» صادر كرده و به دنبال تهیه و گردآوری شواهد و دلایل برای به كرسی نشاندن آن است.
این نظریه، كه راه را بر كشف حقایق و واقعیات تاریخی مسدود می انگارد، به نحوی متأثر از نظریه سوفسطاییان است كه، در افراطی ترین و غیر منطقی ترین شكل آن، اساساً تشخیص و اثبات واقعیات خارجی را ناممكن می شمارد.
سوفسطایی، مدّعی است كه، بشر، از روزن «ذهن» و خیال خویش به اشیای بیرونی می نگرد و اگر - به فرض - واقعیتی هم خارج از ذهن آدمی وجود داشته باشد، آنچه كه وی به عنوان «عینیّات خارجی» می شناسد و ادعا می كند چیزی جز بازتاب تصاویر آن اشیأ بر پرده ذهن او نیست. بر بطلان این نظریه شبه فلسفی، دلایل زیادی اقامه شده كه از آن جمله، مخالفت «وجدان» و «حس ّ» خود شخص سوفسطایی بر این نظر است. (۲۱)
● به راستی، آیا در بینش و استدلال سوفسطاییان، هیچ نقطه مثبت و قابل قبولی وجود ندارد؟
جواب، مثبت است. زیرا، آن بخش از نظریه سوفسطایی كه به بهانه فعل و انفعالات ذهن آدمی در فرایند شناخت اشیأ، واقعیت خارجی را از اساس منكر می شود، به دلایل گوناگون، از آن جمله: حس ّ و وجدان آدمی، مردود است، اما، نقش تكاپوی ذهن (و احیاناً خیال) در فرایند شناخت آدمی از واقعیات، و خطاپذیر بودن آدمی در برخی مواقع (از رهگذر وجود همین گونه فعل و انفعالات) مطلبی نیست كه بتوان از آن چشم پوشید و به هیچ وجه نباید مبارزه بحق با «افراط » سوفسطاییگری را محملی برای «ا نكار » یك واقعیت مسلم دیگر، یعنی امكان خطا در ادراكات بشری و شناخت انسان از واقعیات، قرارداد.
برآیند و حاصل جمع و تفریق این دو امر را می توان به این صورت مطرح كرد كه: واقعیت خارجی، وجود داشته و راه شناخت آن بر آدمی مسدود نیست، اما امكان خطا نیز در این راه وجود دارد و باید زاد و توشه و ابزار لازم برای عبور از این راه پرخطر را فراهم ساخت و دقیقاً مواظب آفتها و آسیبهای این راه بود.
آنچه كه فوقاً در نقد و بررسی نظریه سوفسطایی گذشت، عیناً درباره سوفسطایی مآبان عرصه تحقیق تاریخی نیز صادق است. به دیده ما، امكان شناخت حقایق تاریخی نوعاً وجود دارد، ولی این امر، هرگز به معنای آسان بودن حركت در این مسیر نمی باشد و پژوهشگر تاریخ، در روند بررسی و تحقیق موضوع، با خطرات بسیاری روبرو است كه می تواند بین او و حقیقت، فرسنگها فاصله ایجاد كند، و دفع این خطرات نیز، جز با تحمّل رنج تتبع و تحقیق كافی، و رعایت اصول ایمنی لازم در این راه، ممكن نیست.
درست است كه انسانها در مسیر پژوهشهای تاریخی، نوعاً بی«نظر» نبوده و تعصبها، غرضها و پیش داوریها دائماً عقربه ذهن و دل آنان را از توجه به سمت حقیقت، منحرف می خواهند. اما، از آن سوی نیز، در روند تحقیق و پژوهش، موارد فراوانی پیش می آید كه جرقّه هایی از حقیقت در برابر چشم محققان، برق می زند و او را به سوی خود می خواند، و به وی - اگر اسیر كلیشه ها و مشهورات بی بنیاد باشد - هشدار می دهد كه حقیقت، جز این است كه می پنداری به آن رسیده ای (یا دیگران رسیده اند).
علاوه بر این، واقعیّات تاریخی - از جهات گوناگون همچون «وضوح» و «ابهام» یا وجود و عدم وجود مستندات كافی برای تحقیق پیرامون آنها - در یك رتبه نیستند و بخشی قابل ملاحظه از مسائل تاریخی (به ویژه در كلّیات) جزء مسلّمات به شمار رفته و هیچ كس در اصالت آنها تردیدی ندارد. بنابراین نمی توان همه رویدادهای تاریخی را مشمول حكمی واحد - عدم امكان شناخت - ساخت و به چوب ناشناختگی راند.
صرف نظر از این امر، یكی از دلایل مهم ّ ما بر «امكان دستیابی بشر به واقعیات تاریخی»، آن است كه خداوند در آیات فراوان از قرآن كریم، انسانها را به كاوش در تاریخ و عبرت گرفتن از حوادث آن فراخوانده است:
افلم یسیروا فی الارض فینظروا كیف كان عاقبه الذین م ن قبلهم؟(۲۲)
قل سیروا فی الارض فانظروا كیف كان عاقبه المكذّبین / المجرمین. (۲۳)
و این در حالی است كه، خداوند - به تصریح همین قرآن - هیچ گاه انسانها را «تكلیف به ما لایطاق» نمی كند، یعنی چیزی را كه انجام آن از عهده توان انسانها خارج باشد، از آنها نمی خواهد و هر دستوری كه به بشر می دهد انجام آن از عهده وی بر می آید (لا یكلف الله نفساً الاّ وسعها). (۲۴)
بنابراین، عبرت گیری از تاریخ، كه انسانها از سوی خداوند به آن امر شده اند، امری «مقدور» و در توان آدمی است. از سوی دیگر تردیدی وجود ندارد كه، عبرت گرفتن از تاریخ، بدون درك واقعیات آن، ممكن نیست و چنانچه راه بر درك و تشخیص واقعیات تاریخ، مسدود باشد امكان دستیابی به عبرتهای تاریخی نیز به هیچ وجه وجود ندارد.
ـ از جمع و تلفیق این سه نكته
۱) فرمان الهی به عبرت گیری از تاریخ
۲) پرهیز خداوند از تكلیف مالایطاق به انسان
۳) عدم امكان عبرت گیری از تاریخ، بدون شناخت واقعیات تاریخی) می توان به روشنی دریافت كه: برای بشر، امكان شناخت واقعیات تاریخی، وجود دارد.
اساساً بینش اسلامی، در همه چیز (از جمله: در حوزه تحقیقات و پژوهشهای تاریخی)، قائل به «اختیار » ذاتی آدمی و امكان «حق یابی» وی، بوده و معتقد است كه پژوهشگر حق جوی تاریخ، می تواند به تصویری - نسبتاً و حتی مطلقاً - «واقع بینانه» از وقایع برسد و حاصل تحقیقاتش را به مثابه «آینه ای واقع نما» در اختیار خوانندگان قراردهد. مشروط بر آنكه، نكات لازم برای پژوهش و تحقیق تاریخی را - دقیقاً و كاملاً - رعایت كند.
● ببینیم شرایط و الزامات تحقیق و استنباط حقایق تاریخی چیست؟
▪ كشف حقایق تاریخی؛ شرایط و الزامات
چنانچه انگیزه ما از ورود به عرصه پژوهشها و تحقیقات تاریخی، كشف «حقیقت» و كسب «عبرت» باشد (و به ویژه اگر تأكیدها و تشویقهای مكرّر قرآن و پیشوایان اسلامی را كاملاً مدّ نظر داشته و برآنیم كه دیدگاهمان در نگرش به تاریخ و تجزیه و تحلیل رویدادها و حوادث آن، دقیقاً «اسلامی» یعنی «واقع بینانه و حق جویانه» باشد و نهایتاً می خواهیم با شناخت و رعایت سنّتهای الهی حاكم بر جامعه و طبیعت و تاریخ، حركت فردی و اجتماعی حال و آینده خویش را تصحیح و تكمیل كنیم) بایستی اصول و قواعد زیر را حتماً رعایت كنیم.
بدیهی است لزوم رعایت این نكات، اختصاص به تحقیق پیرامون هیچ برهه ای از تاریخ ندارد و شناخت درست تمامی ادوار تاریخ (و از آن جمله: تاریخ مشروطه) در گرو رعایت دقیق این اصول است:
۱) پژوهشگر تاریخ، بایستی از هر نوع پیش داوری، و نقاشیهای فرضی و صورت سازیهای وهمی و خیالی به اسم تاریخ، شدیداً پرهیز كند. در حین پژوهش، بایستی (تا می شود) خود را از پیش فرضهای تحمیلی یا قالبی دور داشته و بكوشد مسئله را از نو دیده و میزان صحّت مشهورات تاریخی در موضوع مورد بحث را، با اسناد و مدارك معتبر تاریخی، محك زند.
۲) سعی كند خود را از جاذبه حب ّ و بغضهای شخصی، گروهی، قومی، نژادی، اقلیمی و. . . - كه عقربه ذهن و فكر آدمی را، از «اقبال به حقیقت» منحرف می كند - دور داشته و در مقام تحقیق و پژوهش هر موضوع، ملاحظات گوناگون سیاسی و ایدئولوژیك و. . . را دخالت ندهد.
۳) تتبع و تحقیق در تاریخ، باید به طور كامل و جامع و همه سویه و ژرف انجام گیرد، به گونه ای كه قضاوت نهایی مثلاً در باره یك شخصیت، مبتنی بر ملاحظه دقیق تمامی مواد و مصالح تاریخی اصیل و معتبر موجود بوده و با كلیّه نیم رخها و برشهایی كه از منش و روش وی در خلال متون تاریخی وجود دارد، همخوانی و تناسب داشته باشد، نه آنكه با كشف یك سند معتبر تازه، كل یا بخشی عظیم از آن فرو ریزد!
۴) ضروری است پژوهشگر تاریخ، از قیاسهای مع الفارق تاریخی یعنی خلط و اشتباه اشخاص و حوادث و ادوار تاریخی با هم، و نادیده گرفتن امتیازات و تمایزات آنها از یكدیگر بپرهیزد، و به ویژه از بلای عام اطلاق صورت «حال» بر مادّه «گذشته» تاریخ، دوری جسته و هرچیز را دقیقاً در ظرف خاص ّ زمانی و مكانی آن ببیند و مورد كاوش و و سنجش و ارزیابی قرار دهد (در این باره باز هم سخن خواهیم گفت).
۵) بررسی هر موضوع، بایستی با توجه به نظریّات و آرای موافق و مخالفی صورت گیرد كه درباره موضوع یادشده، از سوی صاحبنظران طرح شده است. در عین حال، آرأ و نظریات مزبور باید خوب نقّادی شده و به ویژه درجه و سطح «آگاهی، انصاف و دقت نظر » صاحبان آن آراء، دقیقاً مد نظر قرار گیرد و صف آگاهان منصف تیزاندیش از ناآگاهان و مغرضان و سطحی نگران، كاملاً تفكیك شده و به لحاظ ارج و اعتبار «گزارش و تحلیل حوادث»، آن دو گروه در یك ردیف نشانده نشوند.
۶) هرگونه قضاوت و تحلیل تاریخی، بایستی بر پایه اسناد و مآخذ معتبر صورت گیرد و به همین منظور، مورخ بایستی اسناد و مدارك تاریخی را از حیث «اتقان و اعتبار علمی » آنها طبقه بندی و ارزیابی كرده و علاوه بر آن، «حفظ امانت و بی طرفی در انعكاس مطالب و داده های تاریخی» را از نظر دور ندارد.
۷) محقق بایستی، در مقام تحقیق و پژوهش هر موضوع، ملاحظات گوناگون سیاسی و ایدئولوژیك و. . . را دخالت ندهد. در این زمینه، توضیحی ضروری به نظر می رسد:
هر مورّخ، در مسیر شناخت و تبیین حقایق تاریخی به دیگران، از دو مرحله یا مقام، گذر می كند:
الف) مرحله تحقیق و كشف واقعیات تاریخی (= مقام ثبوت).
ب) مرحله بیان و عرضه مستدل¤ یافته ها و استنباطات تاریخی خویش به دیگران (= مقام اثبات). (۲۵)
در مقام ثبوت، شخص محقق و پژوهنده، باید كاملاً بی پروا و فارغ از هرگونه ملاحظات سیاسی و اجتماعی و نژادی و فردی و گروهی و. . . ، به تحقیق پیرامون موضوع مورد نظر بپردازد و هیچ خطّ قرمز و مرز یق فی را در دایره پژوهش وسیع و ژرف خود نپذیرد. به هرجا و هر مأخذی كه فكر می كند ردّپایی از گمشده او به دست می دهد، سرك بكشد و هر شاهد و قرینه ای را - حتی اگر مخالف بدیهیّات و مسلّمات، چه رسد به مشهورات تاریخی، می نماید - به محك سنجش و آزمون زند و بی طرفانه و نقادانه، مورد كاوش و بررسی قرار دهد، تا جلوه حقیقت، آن گونه كه هست، نه آن سان كه تصویر كرده اند، آشكار شود.
نویسنده :علی ابوالحسنی (منذر)
۲۱ -می گویند مدقّق شیروانی - عالم معروف عصر صفوی - نخست چندین دلیل استوار بر خالی بودن حوض بزرگ و پرآب مدرسه اقامه می كرد، به گونه ای كه طلاب و فضلا از پاسخ گفتن به دلایل محكم وی، خویش را كاملاً ناتوان می دیدند. آنگاه، خود مرحوم شیروانی، دست در زیر آب حوض می كرد و درحالی كه با قوّت، آن را بر سر و روی طلاب می پاشید و آنها از ترس خیس شدن بیشتر، گام واپس می نهادند، می گفت: به این دلیل، حوض آب دارد و آن دلایل، همگی باطل است! زمانی كه پاهای شخص سوفسطایی را به فلك بستند یا گل آتش را در كف دستش نهادند، از شدت درد فریاد خواهد زد و همچون دیگران با گوشت و پوست خویش، سوزندگی آتش یا درد ضربات چوب را حس ّ و تصدیق خواهد كرد.
۲۲ -یوسف: ۱۰۹ و نیز ر. ك، حج: ۴۶، روم: ۹، فاطر: ۴۴، غافر: ۲۱ و ۸۲ و محمد «ص»: .۱۰
۲۳- نحل: ۳۶، نمل: ۶۹، عنكبوت: ۲۰، روم: .۴۲
۲۴- بقره: .۲۷۶
۲۵ -تعبیر مقام «ثبوت» و «اثبات»، دو اصطلاح علمی رایج در حوزه های علوم دینی است، كه ما نیز در حوزه تحقیقات و پژوهشهای تاریخی، از آن بهره جسته ایم.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید