دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

اتصال‌ با آسمان‌


اتصال‌ با آسمان‌
● روش‌ قومی‌
نوعی‌ موسیقی‌ درمانی‌ قومی‌ وجود دارد که‌ در واقع‌ استفاده‌ از روش‌های‌ سنتی‌ و محلی‌ موسیقایی‌ در درمان‌ است‌. در ایران‌ قرن‌ها این‌ روش‌ وجود داشته‌ و هنوز بقایایی‌ از آن‌ در بعضی‌ از نقاط‌ بخصوص‌ سواحل‌ جنوبی‌ رواج‌ دارد. شکل‌ و فرم‌ این‌ مراسم‌ موسیقایی‌ برگرفته‌ از فرهنگ‌ آفریقایی‌ است‌ و اشعار و افکار و تبلیغات‌ آن‌، دینی‌ و مذهبی‌ است‌. نوع‌ تاثیرگذاری‌ نیز القای‌ پیام‌ و انتقال‌ باور از طریق‌ ایجاد هیجان‌ و احساسات‌ موسیقی‌ است‌ که‌ با نیروی‌ کار، تلقین‌ و هیجان‌ موسیقی‌، شیاطین‌ و ارواح‌ خبیث‌ و مزاحم‌ را از بدن‌ دور کرده‌ و سلامت‌ را باز می‌گرداند.
لحن‌ آهنگ‌های‌ موسیقی‌ سواحل‌ جنوبی‌ ایران‌ رنگ‌ و بوی‌ ملودی‌ آفریقایی‌ و نواحی‌ حبشه‌، سودان‌ و سومالی‌ را دارد. محتوای‌ اشعار بیشتر عربی‌ است‌ که‌ پس‌ از نفوذ اسلام‌ در کشورهای‌ آفریقایی‌ باورها و القائات‌ دینی‌ جایگزین‌ اوراد و ارتباط‌های‌ غیر دینی‌ شد. شیاطین‌ و بادهای‌ مزاحم‌ که‌ تولید مرض‌ و بیماری‌ می‌کردند نیز عنوان‌ باد کافر یا بی‌رحم‌ و مهربان‌ پیدا کردند. البته‌ این‌ گونه‌ مراسم‌ هیچ‌گاه‌ در اسلام‌ تایید نشده‌ اما چون‌ جزیی‌ از فرهنگ‌ تاریخی‌ کشور بوده‌ برای‌ حفظ‌ خود ناچار به‌ تظاهرات‌ دینی‌ شده‌ است‌. در این‌ بخش‌ به‌ نمونه‌هایی‌ از برنامه‌ های‌ درمانی‌ بعضی‌ از مراسم‌ موجود در نواحی‌ ایران‌ اشاره‌ می‌کنیم‌: برای‌ مثال‌ در سواحل‌ جنوبی‌ و بلوچستان‌ گروهی‌ از بیماران‌ را اهل‌ هوا یا گواتی‌ می‌نامند که‌ گرفتار باد مزاحم‌ یا روح‌ شیطانی‌ شده‌اند. بادها مسلمان‌ و کافر، مونث‌ و مذکر دارند. برحسب‌ اینکه‌ بادی‌ زن‌ یا مرد کافر باشد آزار و مرض‌ آن‌ هم‌ تفاوت‌ دارد. کسی‌ که‌ حال‌ بدی‌ دارد و گرفتار باد کافر است‌، با زحمت‌ بیشتری‌ باد مزاحم‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود و به‌ مراسم‌ مفصل‌تری‌ نیاز دارد.
در بلوچستان‌ برای‌ اینکه‌ گوات باد را از بدن‌ بیمار خارج‌ کنند مراسمی‌ برپا می‌کنند. ابتدا میزان‌ و درجه‌ باد گرفتگی‌ بیماری تعیین‌ می‌شود که‌ در اصطلاح‌ به‌ آن‌ درجه‌ کپار می‌گویند. طبیبی‌ که‌ درجه‌ بیماری‌ را تعیین‌ می‌کند مادر باد گواتی‌ مات یا خلیفه‌ رهبر مراسم‌ است‌. تعداد بادها بسیار است‌ و هر کدام‌ افسانه‌یی‌ دارد. هر باد یک‌ نوع‌ بیماری‌ می‌آورد. برای‌ مثال‌ باد «دنیک‌ مارو» حامل‌ سردرد و چشم‌درد است‌ و باد «دای‌ کتو» بی‌حرکتی‌ و در خودفرورفتگی‌ می‌آورد. این‌ بادها بیشتر در بین‌ افراد فقیر و سیاه‌ شیوع‌ دارد. در واقع‌ طبقه‌ ضعیف‌ بیشتر به‌ این‌ مرض‌ دچار می‌شوند. پس‌ از تشخیص نوع‌ باد و مرض‌، مراسم‌ را آغاز می‌کنند. برحسب‌ نوع‌ بیماری‌ کپار، سازها و دهل‌ها به‌ کار می‌آیند: یک‌ نوازنده‌ به‌ همراه‌ آواز و اشعاری‌ به‌ زبان‌ عربی‌، فارسی‌ و بلوچی‌ بیمار را متاثر و هیجان‌ لازم‌ را در او به‌ وجود می‌آورد و جن‌ را تسخیر می‌کند. در بیماری‌های‌ بدخیم‌ توام‌ با تشنج‌ مراسم‌ مفصل‌ برگزار می‌شود تا روح‌ مزاحم‌ را از بدن‌ بیمار دور کند.
برای‌ خروج‌ باد از بدن‌ بیمار با نواختن‌ ساز و خواندن‌ آواز، فضای‌ خلسه‌ و از خود بیخودی‌ برای‌ او فرهم‌ می‌آورند. بیماری‌ که‌ ساعت‌ یا ساعت‌ها در حرکت‌ موزون‌ سر و بدن‌ خود بوده‌ است‌ در حالت‌ کاملا بی‌حسی‌ قرار می‌گیرد. آنگاه‌ خلیفه‌ با جن‌ درون‌ بیمار وارد گفت‌وگو می‌شود تا رضایت‌ او را از طریق‌ گفت‌وگوی‌ مسالمت‌آمیز یا معامله‌ جلب‌ کند، در غیر این‌ صورت‌ از راه‌ فشار وارد می‌شود و در حین‌ اینکه‌ بیمار در حالت‌ خلسه‌ قرار دارد به‌ یکباره‌ محلی‌ از گردن‌ او را می‌گیرد تا جن‌ را گریبانگیر کرده‌ و او را مجبور به‌ خروج‌ کند. در بعضی‌ از مناطق‌ جنوبی‌ مانند بوشهر برای‌ بیرون‌ راندن‌ زار که‌ همان‌ باد مزاحم‌ یا جن‌ است‌ بیمار را چند روزی‌ در محلی‌ دور از چشم‌ دیگران‌ زیر نظر مامازار یا بابازار نگه‌ می‌دارند، بطوری‌ که‌ بیمار زار، سگ‌ یا حیوانی‌ نبیند. آنها معتقدند در چنین‌ شرایطی‌ زار از بدن‌ او خارج‌ می‌شود. برنامه‌های‌ موسیقایی‌ مراسم‌ گواتی‌ و زار با رقا و حرکت‌هایی‌ توام‌ است‌. حرکت‌های‌ یکنواخت‌ بدن‌ با ریتم‌ تکراری‌ معمولا بیمار را در حالتی‌ از خود بیخودی‌ فرو می‌برد.
در هرمزگان‌ بابازارها، با ریتم‌ دهل‌ آواز می‌خوانند و حاضران‌ پاسخ‌ می‌گویند و همه‌ با حرکت‌ بدن‌ و سر ریتم‌ می‌گیرند. در حالت‌ خلسه‌ به‌ بیمار خون‌ قربانی‌ و نذری‌ می‌دهند، پس‌ از آن‌ با زار و باد وارد صحبت‌ می‌شوند. مشخصات‌ و خواسته‌های‌ او را می‌پرسند و پس‌ از آنکه‌ به‌ زار قول‌ دادند که‌ خواسته‌های‌ او را برآورده‌ می‌کنند بدن‌ را ترک‌ می‌کند. معمولا خواسته‌های‌ جن‌ها نذر و قربانی‌ یا شیرینی‌ و هدیه‌ است‌.
نوعی‌ زار بی‌ آزار به‌ نام‌ نوبان‌ وجود دارد که‌ با ساز و دهل‌ و رنگ‌هایی‌ که‌ از سس‌م‌ گوسفند و بز می‌سازند آن‌ را از بدن‌ خارج‌ می‌کنند. در ناحیه‌ ترکمن‌صحرا مراسمی‌ شبیه‌ مراسم‌ سواحل‌ جنوبی‌ با حالت‌هایی‌ از سماع‌ اجرا می‌شود که‌ ریشه‌ آن‌ نیز شامانیزم‌ آفریقایی‌ است‌. در این‌ مراسم‌ رهبر گروه‌ از روح‌ آسمان‌ «تانگری‌» کمک‌ می‌گیرد و بیماران‌ بخصوص‌ مصروعان‌ را که‌ از جمله‌ جن‌زدگان‌ هستند در میان‌ گرفته‌ و بر گرد او حرکت‌های‌ موزون‌ و چرخش‌هایی‌ همراه‌ با خواندن‌ اذکار، انجام‌ می‌دهند و به‌ این‌ وسیله‌ به‌ روح‌ و جن‌ مزاحم‌ می‌تازند تا او را مجبور به‌ خروج‌ از بدن‌ کنند. در ذکر خنجر معمولا گروه‌ با حرکت‌های‌ موزون‌ و شدت‌ و حدت‌ صداها و با نمایش‌ حمله‌ خنجر، بیمار را نشانه‌ می‌گیرند و نوک‌ خنجر را به‌ بدن‌ او نزدیک‌ می‌کند تا جن‌ ترسیده‌ و بگریزد. در واقع‌ بیمار در حالتی‌ از رعب‌ و شوک‌ و خلسه‌ از مراسم‌ تاثیر و تلقین‌ می‌پذیرد.
● واقعیت‌ امر
طبیعی‌ است‌ این‌ مراسم‌ بیشتر از آنکه‌ قابل‌ تجویز و استفاده‌ باشد و تاثیر سالم‌ و مطمئن‌ داشته‌ باشد یک‌ سنت‌ قدیمی‌ و آیین‌ کهن‌ است‌ که‌ تنها شکلی‌ ظاهری‌ از آن‌ باقی‌ مانده‌ است‌ و محتوا و باورهای‌ درمانی‌ این‌ قبیل‌ مراسم‌ مربوط‌ به‌ زمان‌هایی‌ است‌ که‌ مرض‌ را حلول‌ جن‌ و ارواح‌ خبیثه‌ می‌پنداشتند و طبیبان‌ قبیله‌ برای‌ آنکه‌ جنون‌ مریض‌ را از بین‌ ببرند سر او را سوراخ‌ می‌کرده‌ تا جن‌ و ارواح‌ خبیثه‌ از آن‌ خارج‌ شود. با اوراد و تلقین‌ و گاهی‌ تهدید بر اجنه‌ فشار می‌آوردند تا از کالبد بیمار خارج‌ شود. در این‌ میان‌ اگر بیمار علایم‌ هیستریک‌ یا ترس‌ و هراسی‌ داشت‌ در اؤر فشار این‌ تلقین‌ها و اذکار و خلسه‌ها بهبودی‌ موقتی‌ پیدا می‌کرد. این‌ تغییر تاییدی‌ بر درمان‌ او بود اما در بیشتر موارد از مسیر درمان‌ و بهبودی‌ دور می‌افتادند و بیماری‌ بدتر می‌شد.در حال‌ حاضر در موسیقی‌ درمانی‌ رشته‌یی‌ با عنوان‌ موسیقی‌ درمانی‌ قومی‌ وجود دارد که‌ مراسم‌ و آیین‌ موسیقایی‌ قدیمی‌ را که‌ در درمان‌ به‌ کار می‌رود و مردم‌ به‌ آن‌ علاقه‌ و گرایش‌ دارند به‌ شکل‌ مناسب‌، تاثیرگذار و واقعی‌تر بازسازی‌ می‌کنند تا ضمن‌ آنکه‌ ارتباط‌ عاطفی‌ و احساس‌ مردم‌ آن‌ منطقه‌ با مراسم‌ محفوظ‌ بماند موثرتر باشد. در هر صورت‌ اینها نوعی‌ درمان‌ قومی‌ و محلی‌ و جزو فرهنگ‌ هر منطقه‌ است‌ و می‌تواند با ترمیم‌ آنها برای‌ عده‌یی‌ تاثیرگذار یا دست‌ کم‌ یادآور تاریخی‌ از مسیر تحول‌ موضوع‌ باشد.
● روش‌ سماعی‌
بعد از اسلام‌ روش‌ دیگری‌ به‌ نام‌ سماع‌ در ایران‌ شکل‌ گرفت‌ که‌ در مواقعی‌ برای‌ تزکیه‌ و شفا و درمان‌ بیماران‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ و موسیقی‌، اذکار و حرکت‌های‌ موزون‌ ابزار آن‌ بوده‌ است‌. سماع‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ گوش‌ دادن‌ به‌ آواز خوش‌ و نیکوست‌. به‌ عبارتی‌ تاثیرگذاری‌ از راه‌ نیکو شنیدن‌ که‌ با پیام‌ ذکر و تاثیر و تحرک‌ آن‌ با ریتم‌ و حرکت‌های‌ موزون‌ و موسیقی‌ همراه‌ گردیده‌ است‌. عارف‌ و مرشد با آواز و اذکار معنوی‌ و گاهی‌ حرکت‌های‌ مووزن‌ و رقاهای‌ سماعی‌ شور و حالی‌ که‌ به‌ قصد از خود بی‌خودی‌ برای‌ ارتباط‌ و اتصال‌ با معبود است‌. مراسم‌ سماع‌ در شکل‌ امروزی‌ آن‌ بعد از خلفای‌ راشدین‌ در دوره‌های‌ اموی‌ و عباسی‌ به‌ وجود آمد. در دوران‌ ایران‌ اسلامی‌ سماع‌ یکی‌ از ابزارهای‌ تمرینی‌ عارفان‌ و اهل‌ تصوف‌ شد و شعر او بزرگان‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ تمرینی‌ برای‌ القای‌ افکار و اذکار و آمیزه‌ و تحرک‌ خود به‌ شنوندگان‌ استفاده‌ فراوان‌ می‌بردند. در واقع‌ تمرین‌ و صحنه‌یی‌ از مشاهدات‌ شهودی‌ از جمله‌ روشن‌بینی‌ و الهام‌ و جذبه‌های‌ روحی‌ بود. تا مدتها این‌ جلسه‌ها غنی‌ و پربار بود ولی‌ بتدریج‌ عرصه‌ نمایش‌ها و در مواردی‌ ابزار سیاست‌ شد و از محتوای‌ عرفان‌ تهی‌ گشت‌. امروزه‌ نیز پوسته‌ و فرمی‌ از آن‌ باقی‌ مانده‌ و کارایی‌ معنوی‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌. البته‌ در حال‌ حاضر تمرین‌های‌ جدی‌تر در زمینه‌های‌ تمرکز روحی‌ شکل‌ گرفته‌ که‌ به‌ تربیت‌ حواس‌ درونی‌ می‌پردازد. جلسه‌های‌ سماع‌ می‌تواند با تجدید و بازسازی‌ به‌ عنوان‌ روش‌ و تمرین‌ موؤر مورد بهره‌برداری‌ قرار گیرد.
● سماع‌ و درمان‌
در گذشته‌ برگزاری‌ مراسم‌ سماع‌ شیوه‌های‌ متعددی‌ داشته‌ و مکتب‌های‌ مختلف‌ تصوف‌ آداب‌ و شرایط‌ متفاوت‌ را برای‌ انجام‌ آن‌ پیشنهاد می‌کردند. خانقاه‌ها مکان‌ سماع‌ بوده‌اند و عارفان‌ با تنی‌ چند از نوازندگان‌، خوانندگان‌ و شاعران‌ در این‌ جلسه‌ها حضور می‌یافتند. آنها گاهی‌ با لباس‌ ساده‌ و زمانی‌ با لباس‌ فاخر و خرقه‌های‌ بلند و آستین‌های‌ طرازدار در جلسه‌ها شرکت‌ می‌کردند.
عارفان‌ غالبا زمان‌ و مکان‌ و افراد خاصی‌ را جهت‌ انجام‌ سماع‌ در نظر می‌گرفتند. امام‌ محمد غزالی‌ و ابوالمفاخر باخزری‌ به‌ سه‌ عامل‌ زمان‌، مکان‌ و اخوان‌ در برپایی‌ جلسه‌ها تاکید داشتند. آنها زمانی‌ را مناسب‌ سماع‌ می‌دانستند که‌ افراد اشتغال‌ ذهنی‌ نداشته‌ باشند و آسوده‌ و با فراغ‌ بال‌ در جلسه‌ها حضور یابند و مکانی‌ را مجاز می‌دانستند که‌ متعلق‌ به‌ فرد درستکاری‌ باشد. کسانی‌ را در مراسم‌ شرکت‌ می‌دادند که‌ از لحاظ‌ اخلاقی‌، افراد منزه‌ و آشنایی‌ باشند. بعضی‌ از عارفان‌ به‌ مریدان‌ خود توصیه‌ می‌کردند که‌ سراپاگوش‌ باشند و به‌ اطراف‌ نظر نیندازند، برخی‌ دیگر وجد، پایکوبی‌ و رقا را مجاز دانسته‌ و در هنگام‌ سماع‌ حالت‌های‌ هیجانی‌ و روحی‌ خود را بروز می‌دادند و گاهی‌ در اوج‌ جذبه‌ جامه‌ دریدن‌ و چرخ‌ زدن‌ و نعره‌ کشیدن‌ را طبیعی‌ می‌دانستند. غالبا عارفان‌، سماع‌ را برای‌ افراد دردمند و دلسوخته‌ یا شیدامنش‌ توصیه‌ می‌کردند تا تخلیه‌ و آرامش‌ یابند. برخی‌ از عارفان‌ معتقد بودند که‌ سماع‌ همان‌ طور که‌ فوایدی‌ دارد می‌تواند معایبی‌ نیز در بر داشته‌ باشد. برای‌ مثال‌ سماع‌ را برای‌ فرد شقی‌ مفید نمی‌دانستند زیرا که‌ شقاوت‌ را می‌افزاید و ورود برخی‌ مبتدیان‌ را به‌ سماع‌ نمی‌پذیرفتند چون‌ که‌ سبب‌ آشفتگی‌ طبع‌ آنها می‌شده‌ است‌.
بطور کلی‌ قصد عارفان‌ از برپایی‌ جلسه‌های‌ سماع‌ و توصیه‌هایی‌ که‌ در چند و چون‌ آداب‌ آن‌ کرده‌اند برای‌ تزکیه‌ و آرامش‌ درونی‌ مریدان‌ بوده‌ و کم‌ و بیش‌ موثر واقع‌ می‌شده‌ است‌. جلسه‌های‌ سماع‌ از طریق‌ تقویت‌ حالت‌های‌ درونی‌ و پایکوبی‌های‌ آهنگین‌ زمینه‌ تخلیه‌ عاطفی‌ و آزادسازی‌ هیجان‌ها و افکار را فراهم‌ می‌کند و بر تاثیر اشعار و تکرار اوراد برای‌ ایجاد خلسه‌ می‌افزاید. بطور کلی‌ جلسه‌های‌ سماع‌ تا حدودی‌ به‌ لحاظ‌ روحی‌ برای‌ مفاهیم‌ دینی‌ و آرامش‌ کمک‌هایی‌ می‌کرده‌ و موجب‌ تقویت‌ روحی‌ شرکت‌کنندگان‌ می‌شده‌ است‌.
▪ ابوالمفاخر باخزری‌ ۷۳۶ در مورد خاصیت‌ درمانی‌ سماع‌ چنین‌ شرح‌ می‌دهد:
«خاصیت‌ سماع‌ آن‌ است‌ که‌ هر چیزی‌ که‌ در آن‌ وجود منطومی‌ باشد از خوف‌ و رجا و سرور و حزن‌ و شوق‌ و محبت‌، آن‌ را گاهی‌ در صورت‌ طرب‌ و گاهی‌ در صورت‌ گریه‌ از دل‌ بیرون‌ آرد و ظاهر کند و گفته‌اند هر عنصری‌ را در سماع‌ خطی‌ است‌ و به‌ هر نوعی‌ در مرد تصوف‌ کند گاهی‌ بگریاند و گاهی‌ به‌ فریاد آرد و گاهی‌ در دست‌ زدن‌ آرد و گاهی‌ در رقص آورد و گاهی‌ بیهوش‌ آرد.» اوراد الاحباب‌ و خصوص‌ الاراب‌. در این‌ متن‌ «باخزری‌» به‌ نکاتی‌ چند اشاره‌ دارد، اینکه‌ به‌ تفاوت‌های‌ روحی‌ افراد توجه‌ و تاثیر آداب‌ سماع‌ را متناسب‌ با شرایط‌ عاطفی‌ اشخاص‌ مختلف‌ دانسته‌ است‌. فرد دلگرفته‌ و مستعد حزن‌ و زاری‌ با اوراد و آهنگ‌ سماع‌ با ناله‌ و گریه‌ آرام‌ می‌شده‌ و کسی‌ که‌ هیجان‌ و شیدایی‌ منش‌ بوده‌ با سماع‌ از خود بیخود شده‌ و به‌ پایکوبی‌، فریاد و رقص در می‌ آمده‌، احساسات‌ خود را بطور مجاز بیرون‌ ریخته‌ و آرام‌ می‌گرفته‌ است‌. بطور کلی‌ استفاده‌ از مراسم‌ موسیقایی‌ در مجلس‌های‌ سماع‌ پنج‌ هدف‌ عمده‌ داشته‌ است‌:
۱) ایجاد شور و حال‌ برای‌ تخلیه‌ هیجان‌ها، تقویت‌ سبکی‌، آرامش‌ و آمادگی‌ روحی‌ برای‌ القای‌ بیشتر اذکار و توجیه‌های‌ معنوی‌.
۲) ایجاد توجه‌ برای‌ تمرکز، ترغیب‌ ادراک‌های‌ درونی‌ و اشراقی‌ و تحریک‌ حواس‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ الهام‌ و روشن‌بینی‌.
۳) تقویت‌ احساس‌ یگانگی‌ و یکپارچه‌ با وحدت‌ عالم‌ برای‌ درک‌ بیشتر عین‌الیقین‌.
۴) کاهش‌ خستگی‌ و ایجاد اوقات‌ خوش‌.
۵) رفع‌ امراض‌ و شفای‌ بیماران‌.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید