پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

به کجا می رویم؟!


به کجا می رویم؟!
امروز در کنار خبرهای مشعوف کننده مربوط به رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس هشتم، خبر توافق اتئلاف ۱+۵ برای قطعنامه جدید علیه ایران را دیدم. این خبر در کنار تهدیدات پی درپی نومحافظه کاران و مقامات اسراییلی، هر فرد دلسوزی را به فکر وامی دارد که ما واقعا به کجا می رویم؟
البته به آنان که حتی فکر کردن به این موضوع را نشانهای از مرعوب شدن می دانند باید گفت «شجاعت» با «بی تدبیری» متفاوت است و آنچه که اکنون نشانگر روشن بیتدبیری به حساب می آید تنگ شدن دایره معتمدین و صلاحیت داران نظام است که هر روز از تعداد آنها کاسته می شود.
من با اصل نظارت و تعیین صلاحیت براساس قانون اساسی که در همه کشورهای دموکراتیک هم اعمال میشود، موافقم. ولی محدود کردن حق انتخاب مردم و نیز انتخاب شوندگان و سیاسی کردن روند تعیین صلاحیتها را به هیچ وجه به نفع کشور نمی دانم. بدون تردید عناصر تندرو و بیگانگان که به دنبال شکافها و افتراقها هستند بیشترین بهره را از این وضعیت خواهند برد.
آیا این نتیجه گرامیداشت سال وحدت ملی و انسجام اسلامی است که به این گونه حامیان و فرزندان شایسته انقلاب که منشا» خدمات بزرگی برای کشور بوده اند و بارها امتحان خود را پس داده اند از عرصه خدمت و صلاحیت خارج کنیم؟ و سوال اینجاست چه کسانی آنها را فاقد صلاحیت دانسته اند؟
یاد خاطرهای افتادم. در دوره مسئولیتم برای ملاقات بایکی از آیات عظام به منزل ایشان رفته بودیم که مامور حفاظت - در حالی که مرا شناخته بود - خواستار انجام بازرسی طبق روال عادی بازدیدهای مراجعین شد. همراهانم به رییس حفاظت اعتراض کردند و ایشان هم پاسخ داد: خب، حالا چه اشکالی دارد؟ گفتم: از نظر شخص من هیچ اشکالی ندارد. ولی به طور منطقی اگر کسی بخواهد مرا بازرسی کند باید از نظر جایگاه امنیتی در مرتبه ای بالاتر از من به جهت اعتماد نظام به وی باشد. من معاون رییس جمهورم و رییس جمهور شخص دوم مملکت. حالا کسی در این رده اینجا هست؟
البته آن ماجرا برای من هرگز در جای دیگری تکرار نشد، ولی شباهت آن با وقایع امروز مثال زدنی است. عده ای از اصحاب و معتمدین نظام با سوابقی که در حساس ترین ردههای کشور داشته اند، کسانی که دارای سوابق ایثارگری هستند و امتحانات زیادی را از سر گذرانده و رو سفید از مرزهای خطر عبور کرده اند امروز توسط کسانی رد صلاحیت می شوند که بسیاری شان هیچ کدام از مراحل فوق را در پرونده صلاحیت خویش ندارند و بلکه دفتر امتحانات زندگی آنها هنوز ورق نخورده است، در حالی که می توانند شناگران خوبی باشند که هنوز به آب نرسیده اند.
تازه، آیا کسانی که این روند را برگزیده اند فکر نمی کنند اگر فرآیند رد صلاحیت گسترده سیاسی نتیجه بخش بود که نمی بایست مجلسی که یکبار این فرآیند را طی کرده، دوباره حدود یک سوم نمایندگانش رد صلاحیت شوند. آیا واقعا این روند مشکلی را حل می کند و نباید از گذر زمانه عبرت گرفت؟
به هر حال این روزها که اصلاح طلبان دستشان به هیچ جا نمی رسد و از هر بابت مظلوم واقع شده اند، واکنش مدعیان اصولگرایی که یا با سکوت خود به حذف ناجوانمردانه رقیب تن داده اند یا آنها را متهم به مظلوم نمایی و کاندیدا شدن فله ای می کنند بدانند تاریخ همه چیز را در خود ضبط می کند و در روند طبیعی اش حقایق را روشن خواهد ساخت و واقعیات را اگر چه تلخ به کام انکارکنندگانش خواهد چشاند. آنها چنان حرف می زنند که گویی رد صلاحیت ذاتا حق این عده است و ایشان باید خودشان بفهمند که رد صلاحیت می شوند و در این شرایط ثبت نام نکنند. البته طبیعی است که افراد صالح، مجرب و با سوابق و خدمات روشن درباره خود چنین فکر نمی کنند و برای خدمت به مردم به میدان می آیند. در اینجا مشکلی باقی می ماند; اینکه امام(ره) در وصیت خود اولا هیچ کس را جز مردم وصی قرار نداده است و دوم از ما فرزندانش خواست که نگذاریم انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. امروز طنین صدای امام بلندتر از هر وقت به گوش می رسد. امروز کسانی که اهلان و محرمان انقلاب را تحت عنوان رد صلاحیت کنار می گذارند،بی تردید راه را برای نامحرمان، نا اهلان و نا لایقان باز می کنند.
نویسنده :معصومه ابتکار
منبع: وبلاگ نویسنده
منبع : روزنامه مردم سالاری