جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


من نمی ترسم !


من نمی ترسم !
ترس كودك یكی از مشكلات شایع در بین خانواده ها است. روان شناسان معتقدند احساس ترس از سن ۶ ماهگی در كودكان شروع می شود و كودكان در این سن هویت مادر را تشخیص می دهند و افراد دیگر برایشان متفاوت جلوه می كنند، كودكان در ماه های بعد از بسیاری موارد مانند تاریكی، ارتفاع، جانوران، اشیا و افراد ناشناس می ترسند. ترس كودكان از برخی مسائل و حتی اشیا و تاریكی طبیعی به نظر می رسد و بتدریج بسیاری از این ترس ها همزمان با رشد سنی اش از ذهن او پاك می شوند، والدین باید در نظر داشته باشند همان طور كه بچه ها با هم متفاوت هستند ترس هایشان نیز به هم شبیه نیست. اما موضوع قابل طرح چگونگی برخورد والدین نسبت به احساس ترس كودكان است.
نخستین و مهم ترین مسأله این است كه كودكان به دلیل ترسشان از سوی بزرگسالان و والدین مورد تمسخر قرار نگیرند و از جملات «تو چقدر ترسویی» و ... بشدت بپرهیزید.
بیش از آنچه بچه ها را در این گونه موارد مورد پرسش قرار دهید كه مثلاً «چرا می ترسی»، با همدلی و مهربانی به حرف هایی كه بچه ها درباره ترسیدن هایشان می زنند به دقت گوش كنید و بگذارید آنها درباره مسأله خود با شما صحبت كنند.
پذیرش احساس ترس كودك و طبیعی شمردن آن موجب می شود كه خود را ضعیف، كم عقل و یا بی لیاقت به حساب نیاورد.
ترس كودك را اعم از این كه «درست و بجا » باشد و یا «نادرست و نابجا» باید پذیرفت. پدر و مادر می توانند با حمایت و اطمینان دادن به كودك و البته فراهم آوردن شرایطی كه موجب راحتی خیال كودك شود، از میزان ترس او بكاهند.
زمانی كه كودك شب هنگام از وجود هیولایی در اتاقش می ترسد والدین و نزدیكان او می توانند با درآغوش كشیدن او بگویند، «قبول دارم كه ترسیده ای، ولی تو الآن پیش ما هستی». در چنین شرایطی اگر به كودك بگویند، «نترس، شجاع باش، دیگه بزرگ شدی و نباید بترسی...» نه تنها مشكلی از او حل نمی شود، بلكه تنها، مشكل او نادیده گرفته می شود. در صورتی كه با پذیرش ترس كودك و حمایت های خود می توانند كودك را آرام كنند و این فرصت را به او بدهند كه بهتر با ترس خود كنار بیاید.
كودكان برای مقابله و رویارویی با ترس هایشان نیازمند حمایت و محافظت افرادی هستند كه بتوانند به آنها اطمینان كنند. هرچه احساس اعتماد كودك قوی تر باشد، ترس خود را راحت تر بروز می دهد و بهتر با آن مقابله می كند.
خوب است والدین طوری برنامه ریزی كنند كه كودك در موقعیت های ترسناك و هراس آور قرار نگیرد. اگر كودك از صحنه های زدوخورد و درگیری می ترسد، ترتیبی دهید كه فیلم ها و كارتون هایی كه همراه با صحنه های خشونت آمیز و درگیری است نبیند. وقتی كودكی درباره حادثه ای صحبت می كند، خوب است به جای توجه به واقعه و اظهار نظر درباره آن به احساساتی كه كودك نسبت به آن رویداد ابراز می دارد، توجه كنید. زمانی كه فرزندتان ترسیده است، با خم شدن و هم سطح او قرار گرفتن، كودك را در آغوش بگیرید و اجازه دهید كه از تماس فیزیكی با شما و حمایتی كه از این طریق كسب می كند، احساس آرامش كند با فرزند خود درباره ترس هایش صحبت كنید و با بررسی روش های مختلف رویارویی با ترس در صدد كمك به او برآیید تا رفته رفته بتواند احساس ترس و وحشت خود را تحت كنترل درآورد. برای مثال می توان از كودك پرسید: «فكر می كنی توی كمد و یا زیر تختخواب چه چیزی مخفی شده است؟ شبیه چیست؟ آیا راه می رود؟...»
در اغلب موارد باشناخت دقیق علت ترس كودك می توان بر آن غلبه كرد. برای مثال اگر فرزند شما از بلندی می ترسد، می توان با گفتن چنین جملاتی، «لزومی ندارد نگران باشی، ما هیچ گاه به برج ها و یا مكان های بلند نخواهیم رفت»، به او اطمینان دهید كه علتی برای ترس و وحشت وجود ندارد. بیشتر كودكانی كه ترس بر آنها غلبه كرده است، می خواهند مدام در باره آب حرف بزنند.
این طور به نظر می رسد كه نمی توانند از فكر كردن درباره آن خلاصی یابند. در چنین شرایطی والدین می توانند با پذیرش احساسات كودك و شنیدن حرف هایش، درصدد كمك و حمایت از كودك برآیند.
گاهی نیز كودكی تمایل به صحبت درباره ترسش ندارد، در چنین مواقعی بهتر است او را وادار به این كار نكنید. پدر و مادر می توانند با رفتار خود به كودك بفهمانند كه متوجه ترس او شده اند و هر وقت كه كودك دوست داشته باشد، می تواند درباره آن صحبت كند.
هیچ گاه به زور از كودك نخواهید با ترسش مقابله كند. برای مثال كودكی كه از آب می ترسد را به زور با خود به درون استخر نبرید، شاید او ترجیح می دهد در حالی كه روی صندلی راحتی كنار استخر نشسته است، بازی بچه های دیگر را در آب تماشاكند و به تدریج كه احساس امنیت كرد جلو بیاید و پاهای خود را در آب فرو كند و بر این تلاش باشد كه برترسش فائق آید.
كودكی كه ترس را عادی و طبیعی بداند، خود پنداره مثبتی نسبت به خویشتن در ذهن خواهد داشت، زیرا خود را بی كفایت نمی داند.
سعی كنید این فكر را در كودك تقویت كنید كه همه- حتی پدر و مادر او- در شرایطی خواهند ترسید. والدین و یا وابستگان نزدیك كودك می توانند با تعریف داستان و یا خاطره ای از دوران كودكی خود، ترس را برای كودك هیجانی طبیعی جلوه دهند.
برای مثال بگویند: «وقتی هم سن و سال تو بودم از حشرات و زنبورها می ترسیدم، یك بار كه یك كفشدوزك را روی زمین دیدم، تصمیم گرفتم آن را به دقت دنبال كنم... بعد از مدتی متوجه شدم كه كفشدوزك نمی تواند صدمه ای به من بزند...»
با پذیرش ترس كودك، می توان به او فهماند كه بسیاری از ترس های دوران كودكی- بر خلاف ترس های بزرگسالان كه اغلب پایدار و همیشگی هستند- موقتی و گذرا هستند و اغلب بدون هیچ اقدامی از بین خواهند رفت.سعی كنید همیشه خصوصیات برجسته كودك را- هرچند هم كه ناچیز و كوچك باشند- تحسین كنید. با بزرگ جلوه دادن شهامت های كوچك كودك، او را در خصوص رفتن به تاریكی، تنها خوابیدن، شنا كردن در آب حمایت كنید و به او اعتماد به نفس ببخشید تا برای گام های بعدی در زندگی اش انگیزه و تمایل داشته باشد.
منبع : روزنامه ایران