یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


حقوق بشر، نه حقوق شرّ


حقوق بشر، نه حقوق شرّ
پایان جنگ سرد سرآغاز شكل گیری تلاش های گسترده ای برای تعریف «یك نظم نوین جهانی» به شمار می رود. آنچه اكنون به قطع و یقین می توان گفت این است كه جامعه بین الملل وارد دوره ای از تحولات شگرف بین المللی شده و این امر سبب شده در وضع فعلی ، میزان مشكلات اجتماعی نوظهور، بیش از میزان راه حل های موجود باشد.
پایان رقابت ابرقدرت ها و افزایش اختلاف شمال/ جنوب از نظر ثروت و دستیابی به منابع، با افزایش هشداردهنده خشونت، فقر، بیكاری، بی خانمانی، آوارگی و از میان رفتن ثبات زیست محیطی همراه شده است.
در عین حال، یكپارچه شدن فزاینده بازارها، ظهور ائتلاف های نوین سیاسی منطقه ای و پیشرفت های حوزه ارتباطات، بیوتكنولوژی و حمل و نقل كه تغییرات پیش بینی نشده جمعیتی را موجب شده اند، باعث شده دولت هایی كه در گذشته منزوی بودند، به نحو داوطلبانه یا بالاجبار شروع به اتحاد با یكدیگر نمایند.
پیوند ملت ها و فرهنگ ها باعث ایجاد یك جهان چند فرهنگی توأم با سردرگمی، تنش و تضاد در فرآیند انطباق با تكثرگرایی شده است. این مقاله به چالش میان دووضعیت حقوق بشرجهانی و تنوع فرهنگی می پردازد.
دروضعیت امروز فرهنگ جهانی تمایلی قابل درك درمورد بازگشت به سنت ها، فرهنگ های قدیمی، ارزش های بنیادی و هویتی آشنا و مفهومی آشنا و به ظاهر مطمئن از هویت مشاهده می شود. بدون هویتی مطمئن در بحبوحه این تحولات، ممكن است افراد دچار انزواطلبی، نژادپرستی و ناشكیبایی شوند.
این فضای تغییر و تحول و آسیب پذیری ناشی از آن، باعث بروز چالش هایی در مقابل تلاش های مستمر ما در زمینه حقوق بشر جهانی شده است. چگونه می توان حقوق بشر را با تضاد فرهنگ ها كه به ویژگی عصر ما تبدیل شده، سازگار نمود؟ پیشینه فرهنگی، یكی از ریشه های اصلی هویت است. این امر منبعی بزرگ برای توصیف و تشریح خود و حس تعلق به یك گروه است. همچنان كه فرهنگ ها با یكدیگر تعامل برقرار می كنند و به یكدیگر پیوند می خورند، هویت های فرهنگی تغییر می كنند. این فرآیند می تواند هم باروركننده باشد و هم مرعوب كننده. بی ثباتی فعلی هویت فرهنگی درجهان، بازتاب تغییرات بنیادین در نحوه تعریف و تشریح هویت های امروزین است.
●حقوق بشر جهانی و نسبیت گرایی فرهنگی
این وضعیت، یك تنگنای دیرینه را تشدید می كند: چگونه حقوق بشر جهانی می تواند در دنیایی مملو از تنوع فرهنگی وجود داشته باشد؟ همچنان كه جامعه بین الملل به شدت یكپارچه می شود، چگونه می توان به تنوع و هویت فرهنگی احترام گذارد؟ آیا فرهنگ جهانی اجتناب ناپذیر است؟ در این صورت، آیا جهان آمادگی آن را دارد؟ چگونه فرهنگی جهانی بر مبنای این آمادگی ظهور می كند و چگونه می توان در این چارچوب، شأن انسان و شكیبایی را محفوظ داشت؟ اینها برخی از موضوعات، دغدغه هاوپرسش هایی هستند كه زیربنای بحث در مورد حقوق بشر جهانی و نسبیت گرایی فرهنگی را تشكیل می دهند.
نسبیت گرایی فرهنگی مؤید آن است كه در دیدگاه های مختلف فرهنگی، ارزش های انسانی تفاوت های عمده ای با هم دارند. برخی افراد از این نسبیت گرایی به منظور ترویج، حفاظت، تفسیر و به كارگیری حقوق بشر كه در سنت های فرهنگی، اخلاقی و مذهبی مختلف به انحاء متفاوت تفسیر می گردد، استفاده كرده اند. به عبارت دیگر، طبق این نگرش، حقوق بشر به لحاظ فرهنگی بیشتر نسبی است تا امری فراگیر.
این نسبیت گرایی، درنظر معتقدانش، نظر به دامنه وسیعی كه دارد، تهدیدی جدی علیه اثربخشی حقوق بین المللی و نظام بین المللی حقوق بشر كه طی چندین دهه اجرا شده است، به شمار می آید. اگر سنت فرهنگی ای را كه توسط یك دولت و ابرقدرت جهانی وضع می شود با معیارهای بین المللی تطبیق دهیم، آنگاه نادیده انگاشتن، سوءاستفاده و نقض حقوق بشر را مشروعیت بخشیده ایم.
دولت ها نسبت به ترویج و حفاظت از حقوق بشر به عنوان اموری كه به لحاظ فرهنگی نسبی اند، مختارند و حقوق بین الملل تعهدی را از این باب بر دوش آنها نمی گذارد. دولت ها با امتناع یا بی توجهی به تعهدات حقوقی خود جهت ترویج و حفاظت از حقوق بشر جهانی، از نسبیت گرایی فرهنگی حمایت می كنند كه این امر می تواند قواعد و ویژگی های فرهنگی آنها را فقط به دلیل برخورداری ازقدرت بالاتر از معیارها و قوانین بین المللی قرار دهد.
●حقوق بشر جهانی و حقوق بین الملل
جهانی شدن حقوق بشر عمدتاً از طریق اقدامات مستمر سازمان ملل متحد، در حقوق بین الملل شكل گرفته و به رسمیت شناخته شده است. حقوق بشر در میان اهداف سازمان ملل مورد تاكید قرار گرفته و در منشور آن چنین آمده كه «حقوق بشر بدون هیچ تبعیضی برای همگان یكسان هستند» . حقوق بشر حق طبیعی هر انسانی در سطح جهان است. این حقوق مایه امتیاز و برتری نیستند.
این منشور، سازمان ملل و تمامی دول عضو را متعهد می سازد تا برای احترام و توجه جهانی به حقوق بشر و آزادی های اساسی، اقدام نمایند. به عنوان یكی از محورهای لایحه بین المللی حقوق، بیانیه جهانی حقوق بشر، اجماع نظر درخصوص یك استاندارد جهانی حقوق بشر را مورد تاكید قرار می دهد. در آخرین نسخه جهانی، چارلز نورچی، به این نكته اشاره می كند كه بیانیه جهانی خواهان اجماع نظری گسترده تر درمورد شأن انسان نسبت به منزلتی كه هر فرهنگ یا سنت منفردی برای انسان قایل می شود.
حقوق بشر جهانی در دو معاهده بین المللی پیرامون حقوق بشر (معاهده بین المللی درخصوص حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ و معاهده بین المللی حقوق مدنی و سیاسی) و دیگر ابزارهای برجسته بین المللی كه به موضوعات بی شماری از جمله نسل كشی، برده داری، شكنجه، تبعیض نژادی، تبعیض علیه زنان، حقوق كودكان، اقلیت ها و تساهل مذهبی می پردازند، بیشتر مورد تاكید قرار گرفته است.
این دستاوردها در زمینه استانداردسازی حقوق بشر، برگرفته از تقریباً پنج دهه كار مجمع عمومی سازمان ملل متحد و دیگر بخش های سیستم سازمان ملل متحد است. مجمع عمومی به عنوان جایگاهی بین المللی كه تقریباً تمامی كشورها در آن شركت می نمایند، ارگانی منحصر به فرد برای توسعه حفاظت و ترویج حقوق بشر است. بدین ترتیب، سازمان ملل، شاخصی برتر در زمینه اجماع نظر بین المللی درخصوص حقوق بشر به شمار می آید.
این اجماع نظر در زبان خود بیانیه جهانی نیز دیده می شود. ماهیت جهانی حقوق بشر تحت عنوان بیانیه جهانی حقوق بشر به رشته تحریر درآمده است. در پیش گفتار آن آمده كه این بیانیه «معیاری مشترك برای همه افراد و همه ملت ها» است.
این موضوع در بیانیه و دستورالعمل وین نیز آمده و همان زبانی را تكرار می كند كه مؤید «معیار مشترك» بیانیه جهانی برای همگان است. بیانیه وین كه در سال ۱۹۹۳ به تصویب كنفرانس جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در اتریش رسید، به تقویت بین المللی شدن حقوق بشر ادامه داده و تصریح می نماید كه «همه موارد حقوق بشر جهانی، تفكیك ناپذیر، لازم و ملزوم، و درهم تنیده اند. این امر بدان معناست كه حقوق بشر را باید در تمامی ابعاد سیاسی، مدنی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مد نظر قرار داد. نمی توان یك حق خاص را برای ترویج و حفاظت انتخاب كرد. همه آنها از ارزشی یكسان برخوردارند و برای همگان قابل كاربرد هستند.
بیانیه وین گویا برای اینكه این مسئله را یك بار برای همیشه حل كند، در نخستین پاراگراف خود اظهار می دارد كه «ماهیت جهانی» تمامی حقوق بشر و آزادی های اساسی عاری از تردید است . غیرقابل تردید بودن حقوق بشر جهانی در بطن تاكید بر تعهد دولت ها در قبال ترویج و حفظ حقوق بشر نشان داده شده است.
تعهد حقوقی همه دولت ها، شامل ترویج احترام، رعایت و مصونیت حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان است. صراحتاً بیان شده كه تعهد دولت ها، ترویج احترام و رعایت حقوق بشر است. این احترام، رعایت و حفاظت نه انتخابی است نه نسبی.
به علاوه، این تعهد برای همه كشورها و طبق منشور سازمان ملل متحد و دیگر ابزارهای حقوق بشر و حقوق بین الملل ایجاد شده است. هیچ كشوری از این تعهد مستثنی نیست. تمامی دول عضو سازمان ملل متحد فارغ از دیدگاه های خاص فرهنگی شان در قبال ترویج و حفظ حقوق بشر متعهد هستند. در بیانیه وین، ترویج و حفظ حقوق بشر جهانی، به عنوان «نخستین مسئولیت» همه دولت ها ذكر شده است.
همه افراد بی هیچ تبعیضی، شایسته برخورداری از حقوق بشرند. این امر بدان معناست كه حقوق بشر بدون توجه به «نژاد، جنس، رنگ، زبان، مذهب، افكار سیاسی، ریشه های ملی و اجتماعی، دارایی، مكان تولد یا دیگر شرایط» برای همه انسان ها وضع شده است. عدم تبعیض، افراد و گروه ها را در برابر انكار و نقض حقوق بشر مصون نگاه می دارد. انكار حقوق بشر بر اساس تفاوت های فرهنگی، تبعیض آمیز است. حقوق بشر برای همگان و در همه فرهنگ هاست.
حقوق بشر از جمله حقوق طبیعی افراد به شمار می آید. اگر دولتی بر مبنای نسبیت گرایی فرهنگی، حقوق بشر جهانی را رد كند، آنگاه افرادی كه در حیطه حاكمیت این دولت زندگی می كنند، از این حقوق محروم خواهند شد. نادیده انگاشتن یا سوء استفاده از حقوق بشر، بدون توجه به فرهنگ نقض كننده، بی معناست.●حقوق بشر، یكپارچگی و تنوع فرهنگی
حقوق بشر جهانی، یك استاندارد فرهنگی را تحمیل نمی كند بلكه معیار حقوقی لازم برای حداقل مصونیت شأن انسان را دنبال می كند از آنجا كه این استاندارد حقوقی در مجموعه سازمان ملل به تصویب رسیده است، حقوق بشر جهانی، نمایانگر اجماع نظر همه جانبه جامعه بین الملل است نه امپریالیسم فرهنگی یك منطقه یا مجموعه ای از سنت ها.
همانند اكثر حوزه های حقوق بین الملل، حقوق بشر جهانی یك دستاورد مدرن و تازه برای همه فرهنگ ها است. حقوق بشر نه نماینده یك فرهنگ است و نه برای چنین فرهنگی برنامه ریزی می كند. حقوق بشر جهانی منعكس كننده پویایی و تلاش های هماهنگ جامعه بین الملل برای دستیابی به یك معیار مشترك و توسعه آن و نیز نظام حقوق بین الملل برای مصونیت شأن انسان است.
●انعطاف پذیری ذاتی
خارج از این فرآیند، حقوق بشر جهانی دست كم دربیانیه با انعطاف پذیری به منظور رعایت و حفظ تنوع و یكپارچگی فرهنگی بروز می كند. تدوین حداقل معیارها و تطبیق حقوق فرهنگی، انعطاف پذیری حقوق بشر برای فرهنگ های مختلف را تسهیل می نماید.این ابزارها حداقل استانداردها را برای حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی فراهم می آورد. در این چارچوب، دولت ها از حداكثر فضا برای رعایت تنوع فرهنگی بدون نقض یا نادیده انگاشتن حداقل استانداردهای تدوین شده در قانون برخوردار هستند. در واقع، این استانداردهای حداقلی، بسیار كیفی هستند. بنابراین لازم است دولت ها سطح عملكرد بالایی در حوزه حقوق بشر داشته باشند.
بیانیه وین به وضوح نمایانگر نقش فرهنگ در ترویج و مصونیت حقوق بشر است و اظهار می دارد كه «اهمیت ویژگی های ملی و منطقه ای و زمینه های مختلف تاریخی، فرهنگی و مذهبی را باید در نظر داشت» . الزام دولت ها به ارتقا و حفظ حقوق بشر بدون توجه به نظام فرهنگی كشورها عمداً در چارجوب وظایف آنها گنجانده شده است. لذا اگرچه اهمیت ملاحظه فرهنگی كاملاً روشن است اما ملاحظات فرهنگی به هیچ عنوان تعهد دولت ها نسبت به حقوق بشر را از میان نمی برد.
مهم ترین نكته آن است كه حقوق بشر، رعایت و حفظ تنوع و یكپارچگی فرهنگی را از طریق ایجاد حقوق فرهنگی در بطن ابزار قانونی حقوق بشر تسهیل می نماید. این موارد عبارتند از: لایحه بین المللی حقوق، كنوانسیون حقوق كودكان، كنوانسیون بین المللی ریشه كنی تمامی اشكال تبعیض نژادی، بیانیه نژادپرستی و تعصبات نژادی، بیانیه ریشه كنی تمامی اشكال تحجر و تبعیض بر مبنای مذهب و اعتقادات، بیانیه اصول تعاملات فرهنگی بین المللی، بیانیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی، یا قومی، مذهبی و زبانی، بیانیه حق توسعه، كنوانسیون بین المللی مصونیت حقوق تمامی كارگران مهاجر و اعضای خانواده های آنان، و كنوانسیون سازمان بین المللی كار به شماره ۱۶۹ در باب حقوق ساكنان بومی و افراد قبایل.
حقوق بشر كه مرتبط با تنوع و یكپارچگی فرهنگی است، دربرگیرنده طیفی از مصونیت ها است از جمله حق مشاركت فرهنگی؛ حق بهره مندی از هنر، حفاظت، توسعه و اشاعه فرهنگی، حفاظت از میراث فرهنگی، آزادی انجام فعالیت های خلاقانه، مصونیت افراد متعلق به اقلیت های قومی، مذهبی یا زبانی، آزادی گردهمایی و تجمع، حق تحصیل، آزادی اندیشه، تفكر یا مذهب؛ آزادی افكار و بیان و اصل عدم تبعیض.
●حقوق فرهنگی
هر انسانی حقی در زمینه فرهنگ دارد و آن عبارتست از: حق برخورداری از زندگی و هویت فرهنگی و توسعه آن. البته حقوق فرهنگی نامحدود نیستند. حق فرهنگی تا نقطه ای مجاز است كه دیگر حقوق بشری را نقض نكند. طبق حقوق بین الملل، از هیچ حقی نمی توان برای تعدی یا نابودی حقی دیگر استفاده كرد.
این امر بدان معناست كه نمی توان حقوق فرهنگی را به طریقی تفسیر كرد كه هر فعالیتی كه به نادیده انگاشتن یا نقض دیگر حقوق بشر و آزادی های اساسی می انجامند را توجیه كنند. در نتیجه، ادعای نسبیت گرایی فرهنگی به عنوان بهانه ای برای نقض یا نادیده انگاشتن حقوق بشر، نوعی سوء استفاده از حق فرهنگی است.
محدودیت هایی مهم و موجه در قبال فعالیت های فرهنگی، حتی درمورد بهترین شیوه های اجرایی وجود دارد. مثلاً امروزه هیچ فرهنگی نمی تواند به طور مشروع حقی را در قبال برده داری مدعی شود. بنابراین، امروزه نمی توان برده داری را موجه، قانونی یا بخشی از دلیلی فرهنگی برای هر نوع مصونیتی دانست. برعكس، طبق حقوق بین الملل، تمامی انواع برده داری به ویژه روش های معاصر برده داری، نقض صریح حقوق بشر هستند.
به همین صورت، حقوق فرهنگی نمی توانند شكنجه، قتل، نسل كشی، تبعیض جنسی، نژاد، زبان یا مذهب و یا نقض هر نوع دیگری از حقوق بشر جهانی و آزادی های اساسی مندرج در حقوق بین الملل را توجیه كنند. هرگونه تلاشی برای توجیه عوامل نقض كننده با ارجاع به فرهنگ، از نظر حقوق بین الملل فاقد اعتبار است.
●زمینه فرهنگی
غالباً مبحث نسبیت گرایی فرهنگی شامل این موضوع است كه فرهنگ رایج برای مصونیت شأن انسان كافی است و بنابراین حقوق بشر غیرضروری هستند. به علاوه، این مبحث این گونه ادامه پیدا می كند كه حقوق بشر می تواند مانع و مخل محافظت از زندگی، آزادی و امنیت انسان باشد.
وقتی فرهنگ رایج چنین مصونیتی را به شكلی كارآمد فراهم می كند، آنگاه حقوق بشر اگرچه ظاهراً مناسب هستند اما تهدیدی علیه فرهنگ رایج به شمار می آیند. بدین ترتیب، فرهنگ رایج می تواند حقوق بشر را جذب و آنها را به كار بگیرد و دولت حاكم نیز نه تنها برای تصویب بلكه برای اجرای كامل و مؤثر معیارهای بین المللی، در موقعیت بهتری قرار خواهد گرفت.
فرهنگ رایج، جایگزینی برای حقوق بشر نیست؛ بلكه موقعیتی فرهنگی است كه باید حقوق بشر را در آن ایجاد، تلفیق، ترویج و محافظت كرد. باید به طریقی معنادار و متناسب با آن زمینه فرهنگی متفاوت، به حقوق بشر نایل شد.
به جای محدود كردن حقوق به یك فرهنگ خاص، چرا از ارزش های رایج فرهنگی برای افزایش كاربرد حقوق بشر جهانی استفاده نكنیم؟ این البته به هیچ وجه به معنای نسبیت گرایی دراین زمینه نیست. شدیداً لازم است بر ارزش های محوری و مشترك همه فرهنگ ها تأكید نماییم، یعنی ارزش زندگی، نظم اجتماعی و مصونیت در برابر قوانین مستبدانه. این ارزش های اساسی در بطن حقوق بشر قرار دارند.
باید فرهنگ های رایج را دنبال كرد و آنها را به عنوان شركایی به رسمیت شناخت كه اطاعت و رعایت هر چه بیشتر حقوق بشر را باعث می شوند. اتكا به روش های سازگار و ارزش های مشترك فرهنگ های رایج، ترویج و حفاظت از حقوق بشر را توسعه و تقویت خواهد كرد. این رویكرد نه تنها شكیبایی، احترام و درك متقابل بیشتری را باعث می شود بلكه تعامل كارآمدتر بین المللی در قبال حقوق بشر را نیز افزایش می دهد.
درك بیشتر روش هایی كه در قالب آنها فرهنگ بومی، پیام آور رفاه افراد است، نمایانگر مبنای مشترك شأن انسان است كه ترویج و حفظ حقوق بشر مبتنی بر آن است. شناخت و تأیید شرایط خاص فرهنگی باعث تقویت احترام و رعایت حقوق بشر خواهد شد نه تضعیف آن.
این نحوه مواجهه با فرهنگ های خاص، باعث به رسمیت شناخته شدن یكپارچگی و تنوع فرهنگی می شود، بی آنكه استانداردهای جهانی حقوق بشر و نیز اهمیت و قداست فرهنگ های خاص مورد تردید قرار گیرد.
محمدتقی داستانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید