جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم و بنیادگرائی مولود مطلق اندیشی


تروریسم و بنیادگرائی مولود مطلق اندیشی
بحث تروریسم و بنیادگرائی بواسطه رابطه عینی آن در شرایط کنونی با تفکرات اسلامی، موجب شده است تا اساس و مبنای این پدیده ضد انسانی به طور یکجانبه مورد توجه قرار گیرد. از سه دهه پیش که مجاهدین افغانی و داوطلبان عرب در قالب نیروهای جهادگر به معرکه افغانستان پای گذاشتند، افکار عمومی بین المللی تروریسم بنیادگرا و مذهبی را در چنین موقعیتی دیده است. اما این موقعیت که تحت تاثیر حوزه میدانی شکل گرفته است تا حدودی " بنیاد موضوع " را که بدون شک ریشه در ذات تفکرات مطلق گرا و واپسگرا در چارچوب ارتباط ارگانیکی با حوزه سیاسی دارد، به صورت تک بعدی به بیراهه برده است.
در بررسی پدیده های اجتماعی هرگز نباید بدون در نظر گرفتن شرایط ذهنی و عینی در قالب مکانی و زمانی، فقط به صورت زمان حال و در حوزه میدانی اقدام به مفهوم سازی کرد. به همین دلیل اینکه هم اکنون تروریست های بنیادگرا در قالب گروه های شبه نظامی اسلامی در عرصه بین المللی نقش آفرینی می کنند اصلا به این مفهوم نیست که دیگران فاقد قابلیت و پتانسیل ماهوی این موضوع می باشند. این مسئله می تواند برای هر نوع تفکر یکجانبه و مطلق گرائی قابل انتظار باشد، همانگونه که مدت ها قبل از ظهور تروریسم انتحاری اسلامی، تامیل های سریلانکا و سیک های هندی از این حربه برای از میان برداشتن مخالفان سیاسی و اکثریت سینهالی و هندوی حاکم بر کشور خود و حتی رهبران دهلی چون " ایندیرا گاندی " و پسر وی " راجیو گاندی " استفاده می کرده اند.
روز چهارشنبه ۱۸ ژوئن " بال تاکرای " یکی از رهبران حزب تندروی هندوی " شیو سنا " مستقر در ایالت ماهاراشترای در مقاله ای در روزنامه سامنا ارگان حزب خود، می گوید " برای محافظت و حراست از هند می بایست گروه های انتحاری هندو برای عملیات بمب گذاری در محله های مسلمان نشین تشکیل شود ". این سخنان هر چند با محکومیت رهبران حزب کنگره و حزب ناسیونالیست " باهاراتیا جاناتا " به عنوان احزاب اصلی هند روبرو گردید ولی نشان می دهد که ایده عملیات انتحاری و تندروی های سیاسی در چارچوب مذاهب دیگر نیز می تواند جذابیت خاص خود را داشته باشد. در روزهائی که مشعل المپیک در شهرهای اروپائی در حال گردش بود همه خبرگزاری های غربی راهبه های زعفرانی پوش بودائی را در صدر اعتراضات سیاسی تبتی ها بر علیه چین به نمایش می گذاشتند. این تصاویر دقیقا مشابه تصاویر سه دهه قبل بود که غرب شولاپوشان افغان را به عنوان مجاهدین مورد تمجید خود قرار می داد و ۲۰ سال بعد از آن، همین قهرمانان به تروریست های مورد تنفر غرب تبدیل شدند. اشتباه بزرگی که هم اینک در حال اتفاق افتادن می باشد، خلاصه کردن پدیده تروریسم مذهبی به گروه هائی چون طالبان و القاعده (اسلامی) و فراموش کردن صورت مسئله ای می باشد که تا به امروز تنها یکی از شیوه های حل ونتایج آن دیده شده است. اصولا صف آرائی دو نیروی قومی یا مذهبی در چارچوب تعصبات کور و خارج از راهکارهای مدرن و مبتنی بر تعامل، می تواند زمینه ساز اینگونه اقدامات نابهنجار باشد.
حتی در درون یک دین، فرقه های متعدد آن و در درون یک فرقه نیز گروه های رقیب در صورت تقابل با هم، قادرند این موقعیت ناخوشایند را ایجاد کنند. به لحاظ تئوری و اخلاقی تمامی ادیان موجود داعیه نجات بشریت را دارند ولی تفاسیر متفاوت و همچنین پیوند برداشت هائی مختلف بر اساس منافع مشروع و نامشروع، خود می تواند زمینه ساز مطلق انگاری هائی باشد که موج های تروریستی و بنیادگرائی را ایجاد و تشدید کند. از سوی دیگر غیرعادلانه بودن و نقض حقوق مشروع گروه ها و طبقات اجتماعی در تمامی حوزه ها و به خصوص حوزه سیاسی – نظامی نیروهای نابرخوردار از قدرت متعارف برای رقابت را به سمت استفاده از شیوه های غیر متعارف همچون تروریسم سوق می دهد.
اینکه تروریسم سیاسی از سده ها قبل بدون پیوند با مسائل و دیدگاه های مذهبی وجود داشته است و حتی در دنیای مدرن و پیشرفته اروپای غربی هم فعال بوده است، خود نشانگر این موضوع می باشد. تنها فرق مسئله در اینجاست که این پدیده به صورت عام، زمانی که در پیوند با مطلق اندیشی و ایمان مذهبی (گمراه و اشتباه از ذات واقعی مذهب) قرار می گیرد، پتانسیل دوچندانی به خود گرفته و به جهت گستردگی این حوزه، قدرت تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ویرانگر و واپسگرا را کسب می کند.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه