دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


خط قرمز باریک


خط قرمز باریک
● نگاهی به فیلم آتش بس ساخته تهمینه میلانی
با اینكه آدم های فیلم های میلانی از جانب منتقدین چندان جدی گرفته نمی شوند و رفتارهایشان در چارچوب غرض ورزی ها و یك جانبه نگری های زنانه تعبیر می شود اما واقعیت انكارناپذیر در مورد سینمای میلانی این است كه به رغم آدم هایش، فیلم های او همواره بستر مناقشات و نظرات موافق و مخالف فراوانی بوده اند. منتقدین هرگز تلاشی برای جدی نگرفتن فیلم هایش نكرده اند (نتوانسته اند؟) و با اكران هر فیلم او نظرات موافق و مخالف زیادی برانگیخته شده است. علاوه بر این میلانی همواره پاسخ قابل اعتنایی از گیشه گرفته و كمتر فیلمی از او دیده ایم كه با شكست تجاری روبه رو شده باشد. این مقدمه را برای این آوردم كه بگویم فقط به خاطر این اهمیتی كه سینمای میلانی دارد و مناقشاتی كه همواره برمی انگیزد نمی توانیم با آتش بس برخوردی معمولی مانند دیگر كمدی های این سال های سینمای ایران داشته باشیم. ضمن اینكه این پیش زمینه را هم نمی توانیم نادیده بگیریم كه آتش بس اولین تجربه او در ژانر كمدی نیست. حتماً فیلم دیگه چه خبر و موفقیت مثال زدنی اش را به یاد دارید كه به تنهایی می تواند دلیل محكمی باشد كه میلانی آتش بس را به دنبال موج كمدی سازی در سال های اخیر نساخته و به نوعی به تكرار موفقیت خودش دست زده است. (حتماً در جریان استقبال گسترده مخاطب از آتش بس هستید.) آتش بس هم از این قواعد مستثنی نیست و با كمی دقت و نقدهایی كه بر آن نوشته شده می توان به راحتی نظرات متفاوتی را دید كه گاهی اوقات كاملاً در نقطه مقابل هم قرار می گیرند. اما در گیر و دار اكران و هیاهو به راه انداختن فیلم های او در سال های اخیر، كمتر منتقدی به شیوه كارگردانی فلیم های او انتقاد كرده و زبان تصویر فیلم هایش را به چالش كشیده است.
این مسئله یك دلیل ساده دارد. میلانی كارگردان (و نه فیلمنامه نویس) تا اندازه زیادی كارش را بلد است و معمولاً از این منظر مورد انتقاد قرار نمی گیرد. با دقت در فیلم های او حتی می توان در برخی سكانس ها به ابداعاتی هم برخورد كرد كه او تلاش كرده در شیوه روایت اثر به كار گیرد كه غالباً یا به چشم نیامده اند و یا اگر هم پتانسیل دیده شدن داشته اند به دلیل پرداخت ضعیف شخصیت ها در فیلمنامه دچار خدشه شده اند. مثلاً در زن زیادی به رغم همه ضعف ها در سكانس پایانی با دكوپاژ كم سابقه ای روبه رو هستیم كه دقیقاً از تسلط فیلمساز حكایت می كند. فیلمنامه هایی شعاری با دیالوگ هایی تصنعی در كنار كارگردانی حساب شده و دكوپاژ منسجم كه كمتر می توان آن را مورد انتقاد قرار داد. اما اگر با این زاویه دید به آتش بس نگاه كنیم به چه نتیجه ای می رسیم؟ به نظر می رسد فقط به دلیل اهمیتی كه می توانیم برای سینمای میلانی قائل باشیم نمی توانیم با نگاهی كلی و چارچوب مدار به آتش بس نگاه كنیم.
شاید مهمترین دلیل این مسئله این باشد كه علاوه بر خود فیلم مفاهیمی در بیرون از اتمسفر داستانی آن وجود دارد كه نمی توان آنها را نادیده گرفت. آدم های میلانی در آتش بس همان هایی نیستند كه پیش از این می شناختیم. فرشته مظلوم و معصومی كه حتی هنگام مبارزه و تلافی جویی هم یك جور مظلومیت در رفتارش موج می زد، حالا در سایه زن مدرن، تلافی جو و حاضرجوابی قرار گرفته كه هیچ نشانی از ظلم پذیری و سكوت پیشه كردن در رفتارش دیده نمی شود و در نقطه مقابل یوسف كه مثل نمونه های قبلی قرار است نقش آدم بی منطق و زورگوی فیلم را بازی كند اقتداری شكننده دارد كه نه همسرش آن را جدی می گیرد و نه مخاطب فیلم. نتیجه منطقی این نوع چینش كاراكترها و پرداخت كیفی ذات رفتاری آنها، بگو مگوهای كودكانه و گاه جدی است كه در كل فیلم جریان دارد و به نوعی مركزیت حوادث و كنش های دراماتیك فیلم را حول محور یوسف و سایه قرار می دهد.
شاید تنها كاراكتری كه با وجود مركزیت شخصیت های اصلی فیلم به خوبی دیده می شود و گاهی حتی این دیده شدن زیاد از حد جلوه می كند دكتر روانشناس فیلم باشد. كارگردان از این كاراكتر برای بیان روایت و استفاده از فلاش بك برای دادن اطلاعات به مخاطب بهترین استفاده را می كند. اما به رغم این استفاده كارگردان، خود فیلم از حضور روانشناس نه تنها بهره خوبی نمی برد كه حتی تا اندازه ای لطمه هم می بیند. منظورم درست همان موقعی است كه بر صفحه تلویزیون خانه یوسف ظاهر می شود در حالی كه خودش را بدجوری به شخصیت های اصلی فیلم و حتی مخاطب تحمیل می كند. اما چیزی كه به شدت باید از آن پرهیز كرد تقسیم بندی بی مورد فیلم به دو قسمت قبل و بعد از حضور دكتر در فیلم است.
آیا شیوه روایت فیلم با شروع آموزش های دكتر كاملاً عوض می شود و فیلم از شوخی های سكانس های آغازینش و موقعیت سرخوشانه ای كه ایجاد می كند فاصله می گیرد؟ باید گفت اینگونه نیست و ما حتی در سكانس هایی كه حضور ثقیل و تعیین كننده دكتر را می بینیم هم فیلم را از این موقعیت های كمیك و نشاط آور دور نمی بینیم و ریتم سریع و ضرباهنگ پرشتاب (و نه شتابزده) اثر كه در كمتر فیلم كمدی در سال های اخیر دیده ایم به خوبی تا انتها حفظ می شود. اصلاً باید یكی از نقاط موفقیت آمیز فیلم را هم در همین ریتم پرشتاب اثر جست وجو كرد. هرچند این مسئله موجب شده باشد كه شخصیت های فرعی فیلم نظیر كیكاووس یاكیده (كه حضور غیر قابل تحملی دارد) اصلاً دیده نشوند و پرداخت دقیقی پیدا نكنند. شاید دقت در برخی ریزه كاری ها می توانست فیلمی موفق تر را رو به روی مخاطب قرار دهد.
اما باید قبول كرد از خیل بی شمار كمدی های یكی دو سال گذشته فاصله محسوسی دارد و در آن شاهد نگاه معقولانه تری به روابط زن و مرد از جانب میلانی هستیم. به نظر می رسد باید منتظر فیلم بعدی او باشیم. شاید میلانی موضعش را كاملاً روشن كند و دوره جدیدی در كارنامه فیلمسازی اش شكل بگیرد.
محسن میرزاپور
عنوان فیلمی از ترنس مالیك
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید