پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سینمای ما،گلشیفته ی ما


سینمای ما،گلشیفته ی ما
حضور گلشیفته فراهانی در فیلم ریدلی اسکات و همبازی شدن او با راسل کرو و دی کاپریو اتفاقی معمولی نیست. به هر حال اسکات چهره ای نامدار و کارگردانی صاحب سبک در سینمای آمریکاست و ...اما اعلام خبر حضور گلشیفته در فیلم مجموعه دروغها آخرین ساخته ریدلی اسکات مطابق معمول واکنشها ی متفاوت و بعضا متناقضی را در محافل فرهنگی و مطبوعاتی کشورمان بر انگیخت.ما مثل همیشه با نهایتمندی(اکسترمیتیسم) ذاتی ای که داریم با افراط و تفریطهای همیشگی مان به سراغ این پدیده فرهنگی رفتیم.
اصولا عادت کرده ایم در برابر هر اتفاقی که ساختارهای قالبی ذهنی مان را به هم بریزد اینگونه واکنش نشان دهیم.چرا که اصولا یا سیاه سیاه میبینیم یا سفید سفید .یا صفر یا یک یا....به هر حال گاه از این طرف پشت بام به پایین سقوط می کنیم و گاه آنقدر عقب عقب می رویم تا ...
اینکه از حضور نیم ساعت و شاید کمتر یک بازیگر ایرانی در فیلمی هالیوودی از یک منظر و بنا به سنت کهن ایرانی توطئه ای زمانمند ساختیم، اتفاقی نادر نبود. طوری در رسانه های رسمی به این قضیه پرداخته شد که انگار هالیوود برای ستاره های سینمای ایران دام پهن کرده است تا از این راه افکار ضد ایرانی خود را در بلند مدت به جهانیان دیکته کرده و ایران را به بن بست فرهنگی بکشاند!جالب است. یک حضور معمولی در یک فیلم هالیوودی و این همه توهم توطئه؟!
همین واکنش را رسانه های رسمی ما پس از اینکه شهره آغداشلو برای خانه ای از شن ومه کاندیدای اسکار نقش مکمل زن شد از خود نشان دادند و این اتفاق را دهن کجی آکادمی ملی اسکار به ایران نامیدند!! از آن پس سالهاست منتظریم آکادمی در دهن کجی به کشورهایی مثل لیبی ، کره شمالی ، عراق و .. جوایزی را به هنرمندان این کشورها اختصاص دهد.درست مثل آن وقتی که سینمای ما حضور پر رنگی در جشنواره های بین المللی داشت و عده ای جوایز متعدد سینمای ما در این جشنواره ها را به دلیل فضای تیره و تار و همراه با سیاه نمایی این فیلمها و ایضا توطئه ی دشمنان می دانستند...همواره رسانه های رسمی ما در برابر چنین پدیده ها و مسائل فرهنگی ای از ابتدا حالت دفعی و سلبی به خود می گیرند و به سیاه نمایی آن می پردازند.
از منظری دیگر نیز تریبونها و آدمهایی در داخل کشورمان طبق سنت دیرینه اعتماد به نفس کاذب ایرانی (چیزی در مایه های هنر نزد ایرانیان است و بس خودمان)دست به بزرگنمایی این ماجرا زده و آن را اتفاقی شکوهمند و سرآغاز حضور قدرتمند بازیگران ایرانی در صنعت فیلمسازی هالیوود دانستند.انگار بنا بر این است که از فردا برادران وارنر و فاکس قرن بیستم و یونیورسال و .. سرازیر شوند و ستاره های سینمای ما یکی پس از دیگری راهی آمریکا شوند.اتفاقی که در مورد حضور پر سر و صدای حامد حدادی بسکتبالیست ملی پوشمان در لیگ بسکتبال ملی ایالات متحده نیز افتاد.آنجا هم متوهم شدیم که انگار قرار است از این پس سرمایه گذاران NBA دسته جمعی بازیکنان ایرانی را ترنسفر کنند.
این خوشبینی های کودکانه و این بزرگنمایی های ژورنالیستی چیزی نیست جز ساختن خانه ای روی آب . حضور گلشیفته حضوری است کاملا معمولی. اتفاقی که ممکن بود برای هر کدام از بازیگران حرفه ای خاورمیانه بیفتد. چرا که ریدلی اسکات در فیلمش نیاز به حضور بازیگری شرقی داشت و قرعه به نام گلشیفته افتاد.همین.کما اینکه مگر شهره آغداشلو در نقش یک زن ایرانی مهاجر کاندیدای اسکار نشد؟شاید اگر سناریو کمی جابجا می شد و مهاجری از کشوری دیگر (مثلا جامائیکا) جایگزین ایران و آغداشلو می شد هیچ اتفاقی نمی افتاد .جز اینکه آغداشلو به این موفقیت بین المللی نمی رسید.
پس سنجیده تر آن است که که با اتفاقاتی نظیر حضور گلشیفته در سینمای هالیوود به دور از احساسات زدگی و عوام گرایی برخورد کنیم.هالیوود عرصه ای جهانی است.اسپیلبرگ ژرمن، اسکورسیزی و کاپولای ایتالیایی، شیامالان هندی و ... خیلی ها از خیلی از کشورهای جهان در این سینما حضور دارند.حال اینکه بازیگر ما در نقشی فرعی در یکی از هزاران تولید سالانه این کارخانه عظیم حضور یافته نباید این توهم را ایجاد کند که هالیوود دست نیاز به سوی استعدادهای ما دراز کرده است.
همچنین این خیال باطل و پارانویایی را از خود دور کنیم که هالیوود دامی پهن کرده است تا در اینده در فیلمهای تهاجمی خویش بر علیه ما و فرهنگ ما از ستاره های سینمای خودمان استفاده کند.لابد بعد هم ستاره های سینماهای ونزوئلا و کره شمالی و کوبا و بقیه کشورهای ضد آمریکا هم باید مواظب باشند که در دامی که لابی های فعال هالیوود پهن کرده گرفتار نشوند!!!
به هر حال گلشیفته فرصتی یافته است تا خود و سینمای ایران را معرفی کند. فرصت یافته دیده شود و در خوشبینانه ترین حالتش مورد تمجید قرار گیرد.همین و بس.پس اینکه از فیلم معضل و گره ای سیاسی بسازیم یا با آن مثل فتح الفتوحی هنری رفتار کنیم هیچ تاثیری در روال عادی (و البته بیمار)سینمای ما نمی گذارد.گلشیفته همان است که بود.بازیگری که در نقشهای اخیرش تکرار می شود و کمتر آن چهره مستعد و آینده دار «اشک سرما» و «م مثل مادر» را در کارهای اخیرش می بینیم.
سینمای ما هم هنوز به دلایل گوناگون قابلیت جهانی شدن و عرضه بین المللی به بازارهای جهانی را ندارد.چرا که ابزارش را ندارد.امکانات مادی و معنوی اش را ندارد. خلاقیتهای فردی اش را ندارد و...پس بیاییم فکر کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده است و سینمای ما هنوز سینمای ماست.
امیر علی جعفرآبادی
منبع : ماهنامه آدم برفی‌ها