پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کوچک هنوز زیباست!


کوچک هنوز زیباست!
نگاهی به فعالیت بنگاه های كوچك و متوسط Small and Medium Exterprises( یا )SMEs در كشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه، بیانگر نوعی ارتباط تنگاتنگ و مؤثر میان پیشرفت اقتصادی - اجتماعی این كشورها با این بنگاه ها است. رشد روزافزون بنگاه های كوچك و متوسط در این كشورها و اتخاذ سیاست های حمایتی از سوی دولت ها به همراه تدارك سازمان های بین المللی فعال در امور توسعه، جملگی بیانگر این مهم است كه بنگاه های كوچك و متوسط فرصتی است كم نظیر برای جامعه جهانی كه با اتكا به آن، فرآیند تولید ثروت ملی را ارتقاء بخشند. اصولاً در بیشتر كشورهای توسعه یافته جهان، اتخاذ سیاست های مربوط به حمایت از بنگاه های اقتصادی كوچك و متوسط به منظور افزایش رشد، ایجاد درآمد و اشتغال و حتی كاهش فقرا ز مهمترین اولویت های اقتصادی - اجتماعی دولت ها محسوب می شود. چین كه امروز نرخ رشد آن به مرز ۱۱ درصد رسیده است، در سال ۱۹۹۶ با اختصاص ۵۹/۶۵ درصد تولید و ۷۵ درصد از اشتغال های جدید خود به این بنگاه ها، به الگویی كم نظیر در جهان تبدیل شده است. تعداد این واحدها در چین طی سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۹ به بیست و یك برابر رسیده و آمار آن در آغاز هزاره سوم به هفت میلیون واحد بالغ شده است. در همین راستا، هندوستان نیز با داشتن سه میلیون بنگاه كوچك و متوسط كه تقریباً۵۰ درصد تولید صنعتی و ۴۲ درصد صادرات این كشور را در سال ۲۰۰۰ تشكیل داده اند، الگوی دیگری برای تأكید بر ضرورت بررسی مشكلات این بنگاه ها در كشورمان است. رویكردی به سهم ارزش افزوده این صنایع در ایران و برخی كشورها، تصویری شفاف از نقش بنگاه های كوچك و متوسط در تولید ثروت ارایه خواهد داد.
●كارگاه های ورشكسته
قابلیت های چشمگیر SMEs در تولید ثروت، اشتغال زایی، كاهش هزینه و رفع فقر، جایگاه ویژه ای را برای آنان در رفع مشكلات اقتصادی كشورمان ایجاد كرده است. یادآوری این نكته ضروری است كه نظریه های نوین اقتصادی توسعه، به جای تمركز بر مسایل كلان از جمله سیاست های دولت، توسعه اقتصادی را معلول تكامل و تعامل نیروهای جامعه در جهت ایجاد فضای مناسب كسب و كار برای فعالیت بنگاه های اقتصادی كوچك و متوسط دانسته اند، به طوری كه در دهه اخیر تئوری های اقتصادی تمركز زیادی بر این بنگاه ها داشته و جهت گیری توسعه را از سطح كلان به سطح خرد انتقال داده اند. ایران با داشتن قریب به ۵/۱ میلیون كارگاه كوچك و متوسط كه براساس تعریف بایستی زیر ۵۰ نفر پرسنل داشته باشند، قادر است با تقویت این ظرفیت و تلاش برای گسترش آنها، فرصت توسعه و پیشرفت اقتصادی را برای كشور دست یافتنی تر نماید. گفتنی است، كشورمان دارای ۳۶۵ هزار كارگاه زیر ۶ نفر است كه حدود ۳۰۰ هزار واحد آنها در شهرها واقع هستند.اما متاسفانه طول عمر بیش از ۵۰ درصد این واحدها به طور متوسط ۲ تا ۵ سال است. بررسی های اولیه این بنگاه ها مؤید آن است كه مسایل و مشكلات آنان كه منجر به كوتاه شدن طول عمر فعالیت آنها و ورشكستگی و از میان رفتن سرمایه های انسانی و مالی كشور شده است، در دو بخش درونی و بیرونی قابل تقسیم می باشد.
●بخش درونی
مؤسسات و بنگاه های اقتصادی كوچك و متوسط به طور ساختاری با پدیده محدودیت منابع اعم از انسانی و مادی روبه رو هستند. محدودیت منابع مسایل خاصی را برای آنها ایجاد می كند كه برجسته ترین آنها، كم توانی برای تولید و ناهماهنگی با اُفت و خیزهای بازار است. در عین حال، این بنگاه ها به دلیل محدودیت در منابع انسانی امكان جذب نیروهای تخصصی در همه بخش ها به ویژه حوزه های اداری و اقتصادی را ندارند. این ویژگی ساختاری موجب شده تا سهم این نوسان در تولید ثروت كاهش یافته و منابع درگیر با آنها به نوعی زایل شوند.از سوی دیگر، بنگاه های كوچك و متوسط در واقع حاصل اندیشه نو و تازه ای برای تولید هستند كه معمولاً از سوی افراد كارآفرین كه از تخصص های خاصی برخوردار می باشند، فعال می شوند. این مؤسسات دارای ابعاد گسترده در تولید و ارتقای محصول هستند، اما برای تداوم كار نیاز به مجموعه ای همگن از بازاریابی، مدیریت، افزایش سرمایه، ارتقای فن آوری و ... دارند كه محدودیت های ساختاری آنان از موانع اصلی برای رفع این نیازها محسوب می شود. دومین عاملی كه این مؤسسات را با دشواری روبه رو می كند، در اختیار نداشتن امكانات لازم برای توسعه محصولات است. این مؤسسات معمولاً در دوره های نخست فعالیت، محصولی را تولید می كنند كه مورد علاقه بازار است، اما به مرور زمان و به دلیل تنوع در تقاضا و ضرورت نوآوری، محصولات تولید شده توسط آنان دیگر از رونق گذشته برخوردار نمی شود. ناكامی آنان در عرصه رقابت با سایر محصولات كه به دلیل عدم بهره گیری از امكانات، ارتقای كیفیت محصول و مطالعه برای تولید مطلوبتر صورت می پذیرد، فرآیند تداوم فعالیت را برای آنان با دشواری روبه رو می سازد. در واقع، واحدهای R D در مؤسسات اقتصادی بزرگ، این مشكل را برای آنها به نوعی مرتفع می سازد و چون این مؤسسات در عرصه رقابت قادر به تأمین هزینه های لازم برای این نوع واحدها در مجموعه خود نیستند، مجبور به خروج از بازار و درنهایت، تعطیلی می شوند.
از دیگر عوامل مؤثر در حوزه درونی بر فعالیت بنگاه های كوچك و متوسط، عدم برخورداری از مهارت های مدیریت واحدهای اقتصادی است. این مؤسسات كه معمولاً از سوی متخصصین و كارآفرینان (افراد فنی) تأسیس می شوند، قادر به مدیریت منابع و هدایت جریان هزینه نیستند. مدیریت بر واحدهای اقتصادی یكی از حوزه های تخصصی در علوم مدیریت است كه مهارتی علمی مبتنی بر داده های بازار بومی را طلب می كند. هر بنگاه اقتصادی تمام توان خود را صرف تولید برای عرضه می كند، اگر واحدی امكان عرضه را از دست بدهد، مطمئناً فرایند تولید به تبعیت از آن كُند و در نهایت، متوقف می شود. عدم تعریف متناسب از بنگاه های كوچك و متوسط در ایران موجب شده كه مدیریت و فرآیند فعالیت یك كارگاه یا بنگاه اقتصادی كوچك و متوسط به دلیل محدودیت نیروی انسانی شاغل در آن، به مثابه یك سوپر و یا یك واحد اقتصادی همچون واحدهای عرضه پوشاك از جمله بوتیك ها و ... تعریف شود، در حالی كه یونیدو شركت های كوچك و متوسط را با داشتن نیروی انسانی زیر ۵۰ نفر و سرمایه ای بالغ بر ۳۰ هزار دلار تعریف می كند. به علاوه، در این دسته از مؤسسات نوعی تولید صورت می پذیرد؛ تولیدی كه می تواند این مؤسسات را به بدنه صنعتی كشور پیوند بزند، در حالی كه كانون سنتی اقتصادی بازار نقش واسطه هایی را دارند كه با كاركرد این بنگاه ها كاملاً متفاوت است. با این تعریف، بنگاهداری نوع پیشرفته ای از مدیریت را طلب می كند كه در آن، قالب های نظم پذیری و نظم گیری از شكل تصاعد حسابی به هندسی تغییر ماهیت داده است. در واقع، در بنگاهداری از این دسته، رشد منطبق بر تصاعد هندسی به منظور تولید و كسب سود مورد توجه قرار می گیرد، در حالی كه در كانون های سنتی اقتصادی، رویكردی منطبق بر قواعد واسطه گری حاكم است.
مدیریت مؤسسات كوچك و متوسط با مدیریت ذكر شده به سبك كانون های اقتصادی واسطه گری و یا تحت مدیریت فرد كارآفرین و متخصص، در چالش های بزرگی گرفتار می آید كه دور نشدن از آنها الزامی اساسی برای تداوم فعالیت محسوب می شود. نداشتن توان ریسك شاید برجسته ترین تصویر مدیریت در كانون های سنتی است كه در بنگاه های كوچك و متوسط ایران نیز نقش گرفته است. لذا مدیریت در این بنگاه ها نیازمند مدرن شدن است، اما مدرنیته بدون عقلانیت نمی تواند در عرصه زندگی اجتماعی - اقتصادی سهم خود را جست وجو كند. بهره گیری از روش های مدرن در مدیریت و سودآوری مبتنی بر تكنیك، بنگاه های كوچك و متوسط را از رشد قابل توجهی برخوردار می كند.
●عوامل بیرونی
امروزه فاصله عمیق میان صنایع بزرگ و كوچك موجب حذف بنگاه های كوچك و متوسط از دایره فعالیت تولیدی گشته است. به رغم كاربر بودن این صنایع و ظرفیت های بالقوه ای همچون تعلق بنگاهداران به فعالیت اقتصادی مورد نظر، كم هزینه بودن، افزایش ثروت اجتماعی و ...، سهم این بنگاه ها در فرآیند تولیدی كشور كمرنگ است. محدودیت این شركت ها از موانع اصلی برای مقاومت در برابر نوسانات بازار است، به ویژه آنكه این محدودیت ها تنها در حوزه سرمایه و مالی نیست كه فعالیت آنها را با دشواری روبه رو می كند، بلكهآنان به دلایل متعددی از جمله در اختیار نداشتن امكانات انبارداری، نیاز به بازگشت سرمایه به منظور چرخش تولید و غیره، با مشكلات جدی روبه رو هستند. پیوند مشترك مؤسسات كوچك و پربازده با صنایع بزرگ می تواند فرصتی چشمگیر برای تداوم فعالیت آنها و كاهش هزینه ها و بهبود وضعیت طرف دیگر این پیوند فراهم آورد. خرید محصول، انبارداری، ارایه نتایج تحقیق و توسعه، واگذاری بخشی از وظایف واحدهای درگیر در شركت های بزرگ و ...، بخشی از خدمات متقابلی است كه این نوع مؤسسات می توانند از آن برخوردار شوند. در برخی از نظریات توسعه، عباراتی تحت عنوان “خوشه صنعتی” و ضرورت گره خوردن فعالیت این دسته از مؤسسات به واحدهای بزرگ مورد تأكید قرار گرفته كه نمونه های عملی آن دستاوردهای خوبی را به همراه داشته است. از سوی دیگر، كمرنگ كردن فرهنگ كار جمعی در ایران كه در پیوند با عامل اول نیز قابل طرح است، یكی دیگر از مشكلات بیرونی مؤسسات كوچك ومتوسط كشورمان می باشد. شركت های كوچك و متوسط در پررنگ شدن كار جمعی مؤثرند، اما فقدان شبكه های ارتباطی میان این مؤسسات و عدم بهره گیری آنان از توان تخصصی یكدیگر كه ناشی از آموزه های گسترش نیافته فرهنگ كار جمعی است، دشواری ها را افزون و ادامه حیات را با اختلال همراه نموده است. در نهایت، ترویج فرهنگ خدمت متقابل، فرصتی برای تقسیم منافع و بهره گیری از توان های جدا افتاده است. همچنین پایین بودن ضریب اعتماد عمومی نسبت به فعالیت این مؤسسات در بخش اجتماعی و حاكمیت، از دیگر چالش های آنها محسوب می شود. اعتماد اجتماعی خریداران نسبت به تولیدات این مؤسسات به دلیل عدم وابستگی به علائم تجاری آشنا به ذهن یا دارای هویت درازمدت، مانع جذب محصولات آنها به بازار می شود. متقاضیان معمولاً با بهره گیری از آموزه های رسانه ها در تبلیغ و سهم گسترده شركت ها در بازار محصولات، میزان تعلق خود را طبقه بندی می كنند و معمولاً برنده این میدان رقابت، شركت های بزرگ دارای علائم تجاری خاص هستند. در میان حوزه حاكمیت نیز به دلیل سوابق ذهنی ناشی از كم تجربهگی این مؤسسات، محدودیت سرمایه، ناشناخته بودن مدیران این مؤسسات و ... چندان رغبتی به حمایت یا حتی تبادل تجاری با آنها وجود ندارد. ساخت ماكروسكوپی حاكمیت و ویژگی میكروسكوپی این مؤسسات نمی تواند تلفیق چشمگیری را برای بخش دولتی كه در حكم كارفرمای بزرگ در صحنه اقتصادی كشور حضور دارد، ایجاد كند. لذا مشكلات این مؤسسات در عرصه دریافت و سفارش كار، افزون می شود.
●راهكارها
جهت شكوفایی SMEs به چند راهكار می توان اشاره كرد.
ایجاد امكانات حمایتی دولت در قالب واگذاری بخش هایی از مسؤولیت های تولیدی - اقتصادی به این مؤسسات، تصویب قوانین بیمه ای و مالیاتی مخصوص، ارایه وام های كم بهره، ایجاد بازارهای فروش منطقه ای، تقویت فضاهای صادراتی در قالب برگزاری نمایشگاه های داخلی و خارجی.
ایجاد شركت های مشاور بنگاه های كوچك و متوسط از سوی متخصصین و استادان دانشگاه.
ایجاد مؤسسات مادر تخصصی از درون خود این بنگاه ها با تقویت شبكه ارتباطی، فارغ از كاركردهای تراست ها و كارتل هایی كه با برخورداری از رانت دولتی قادر به بهره گیری از این امكانات هستند، در قالب شركت های توسعه و پیشرفت برای ارایه خدمات جانبی به این بنگاه ها.
ایجاد تسهیلات برای عرضه سهام این مؤسسات در بازار سرمایه و بورس.
ایجاد خوشه های صنعتی در قالب پیوندهای مشترك با صنایع بزرگ به منظور تفكیك وظایف، بخشی كردن مسؤولیت ها، بهره گیری از ظرفیت كامل، كاهش هزینه ها و غیره.
ایجاد سیستم نظام كیفیت به منظور نظارت مداوم و ارتقای سطح كیفی تولیدات در این مؤسسات.
رفع مشكلات مربوط به ثبت این بنگاه ها و ارایه مشاوره های مداوم در حین تأسیس و پس از آن.
امید است با نگاهی نو، بنگاه های كوچك و متوسط در كشور بیشتر و به صورتی واقع بینانه مورد توجه قرار گرفته و این ظرفیت بالقوه دریچه ای تازه به سوی توسعه و پیشرفت و به ویژه رفع بیكاری، ایجاد درآمد و كاهش فقر فراهم آورد.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران