شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

پیش‌نیازها برای حرکت مستمر


پیش‌نیازها برای حرکت مستمر
انقلاب مشروطیت به لحاظ نمایان ساختن ورود انگاره‌های مدرن از سویی و نهادهای مدرن از سوی دیگر تحول سیاسی بسیار مهمی محسوب می‌گردد. خواست‌های عمده انقلاب مشروطه حکومت قانون و پارلمان برای تساوی تمام آحاد مردم در امتیازات متجلی در شعار عدالتخواهانه، اعمال محدودیت در حکومت مطلقه برای توزیع قدرت و انتقال آن به نمایندگان مردم (فارغ از بار جنسیتی هر چند که بعدا بار جنسیتی مذکر معنی یافت) و مشارکت آزاد گروه‌ها در زندگی سیاسی و مطالبه دموکراسی و آزادی بود. پدیدآورندگان و حاملان انقلاب مشروطه، روشنفکران، علمای مشروطه‌خواه و بازرگانان بودند و طبقات مختلف اجتماعی شهرنشین اعم از اصناف، محصلین مدارس جدید، طلاب مدارس قدیم و عامه مردم خرده‌پا با افق‌های اجتماعی گوناگون در آن شرکت نمودند. حضور زنان در مشروطه در دو سطح عامه مردم و رگه بسیار اندک روشنفکری صورت گرفت.
همین حضور و مشارکت انقلاب مشروطه را به چرخشگاهی بس مهم در تاریخ زنان ایران مبدل ساخت. به‌گونه‌ای که آنان در تلاش برای جست‌وجوی ریشه‌های بومی جنبش مبارزه برای حقوق زنان در ایران معاصر برای انقلاب مشروطه جایگاه خاصی قائل‌اند. آنان در مشروطه و انقلاب ۵۷ و بعد از تجربه روی آوردن زنان به جنبش برای آزادی و دموکراسی و متعاقبا فراموشی مسائل آنان از هر دو انقلاب و نیافتن نقشی در خور شایستگی‌ها و تلاش‌های آنان بر آن شدند تا جنبشی را که هویتش بر محور مبارزه با ستم جنسی قرار داده پدید آورند؛ جنبشی که البته خود را از سایر جنبش‌ها جدا نمی‌داند. در ریشه‌یابی تاریخی سرآغاز بیداری زن ایرانی باید به جریانی (فارغ از هرگونه قضاوت مثبت یا منفی و تایید یا رد آن) پرداخت که نقطه‌نظراتش در رابطه با اعتقاد به تساوی حقوقی زن و مرد، شرکت دادن زنان در فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، نظامی، مخالفت با تعدد زوجات، یکسان پنداشتن استعدادهای زنان و مردان، عدم تقید به حجاب قاجاری و برداشتن نقاب از چهره، اعتقاد به رهبری فکری و نظامی زنان و... بسیار بدیع و غریب به نظر می‌رسیده است.
در خیزش تنباکو حضور زنان چشمگیر بوده تا جایی که حرمسراهای شاهی را نیز تحت‌الشعاع قرار داده بود. در تنباکو، حضور زنان در عرصه خیزش عمومی چشمگیر می‌گردد. آنجا که به تحریم استعمال و خرید دخانیات پرداخته در تظاهرات شرکت نموده مردان را تحت فشار جهت پیروی از فتوای تحریم قرار داده تا حتی حرمسراهای درباری این حضور به مردان دلگرمی و جسارت می‌بخشد تا اهداف جنبش تحریم را با قوت و شدت بیشتر پیگیری نمایند. زینب پاشای تبریزی و مبارزات مسلحانه او علیه تجار انگلیسی از سویی و علیه نیروهای حکومتی از سوی دیگر در اعتراض علیه قحطی‌ نان و باز کردن سیلوهای گندم روی مردم گرسنه از نقاط درخشان بیداری زنان در نهضت تنباکو می‌باشد. لغو امتیاز رژی دستاورد این خیزش عمومی بود. روند مشارکت زنان در انقلاب مشروطه را باید در دو مقطع: قبل و بعد از پیروزی مشروطه بررسی کرد. ● زنان در قبل از پیروزی مشروطه شامل مشروطه اول، استبداد صغیر، مشروطه دوم.
با مشارکت در تظاهرات / تجمع‌ها/ تحصن‌ها و کوچ‌های علما برای بست‌نشینی حمایت خود را از مشروطه‌خواهان و مخالفت با رژیم شاه و مصائب ناشی از آن را اعلام می‌کنند. همچنین به حفاظت از جان روحانیون پرداخته و تامین بخش‌هایی از مخارج متحصنین را با اعطای کمک‌های مالی بر عهده داشته و در مواردی چون قطحی و گرانی با انجام تظاهرات به درگیری با قزاقان و سربازان می‌پرداختند. از جمله اقدامات اساسی و کلیدی زنان در فرآیند پیروزی انقلاب مشروطه آن بود که به تاسیس انجمن‌ها و مدارس زنان و دختران همت گماردند. اولین انجمن زنان در ۱۲۷۶ هـ.ش تاسیس شد. آنان در استبداد صغیر به همراه مجاهدان تبریز جهت مقابله با مستبدان مشارکت فعال داشتند. تامین آذوقه و لباس، خبررسانی، خارج ساختن اجساد و زخمی‌شدگان از صحنه و مشارکت در نبردها از جمله تلاش‌های آنان در تلاش برای نجات مشروطه از استبداد می‌باشد. در مشروطه دوم، زنان با تبریک پیروزی به مشارکت در جشن جنبش، پاسداری از دستاوردها، کمک به تاسیس بانک ملی با سرمایه ملی، تظاهرات مسلحانه علیه تهدیدات نظامی و تحریم کالاهای خارجی، حمایت از دولت و مجلس و ایجاد نهضت تاسیس مدارس و تشکیل انجمن‌ها و انتشار روزنامه پرداختند.
● سهم زنان از انقلاب مشروطه
برای بررسی سهم زنان از انقلاب مشروطه باید به پس‌زمینه‌های فکری موجود در جامعه که خود را در نوع رویکرد به زنان و مسائل آن متجلی می‌سازد بازگشت.
میان گرایش‌های فکری و سیاسی موجود در جوامع در حال توسعه در برخورد با مدرنیته، یعنی
۱) گرایش نفی کامل غرب و مدرنیته
۲) گرایش تایید کامل
۳) گرایش انتقادی گزینشی
با برخورد با زنان و مسائل آنان مشابهت‌های بسیاری وجود دارد.
به باور من بیشترین عامل بازدارنده زنان از موقعیت، وضعیت و حقوق بهتر را در دوره‌ معاصر از مشروطه تا به امروز تفکرات سنتی جست‌وجو کرد. اشل و الگوی حاکم بر این نگاه در مواجهه با غرب و مدرنیته- مشروطه و زنان از یک قالب پیروی می‌نماید. اعتقاد به تعارض ذاتی تفکر سنتی با مفاهیم عصر مدرن به مخالفت با مدرنیته و مفاهیم آن به لحاظ تحت‌الشعاع قرار دادن پایه‌های قدرت و مشروعیت خود از سویی و مخالفت با مشروطه به دلیل خدشه وارد شدن در ارکان قوانین الهی به لحاظ تکیه بر دو اصل موذی آزادی و مساوات که خراب‌کننده قوام اسلام به عبودیت بوده و القا شبهات می‌نماید در حقوق زن و مرد و فرق حناله و مضله که قتلش واجب است با مسلمان، و بر آزادی قلم و لسان که در اسلام آزاد نیست، می‌انجامد. (تذکرة‌المحافل و ارشاد الجاهل/ سیداحمد پسر سیدکاظم رشتی)و در زمان، که اساسا تفکر سنتی از ابتدا مخالف حضور آنان در جامعه بود و افتتاح مدارس و تربیت نسوان و دختران را در ردیف اشاعه فحشا و اباحه‌گری می‌خواند و در این راه موانع و مقاومت‌های بسیاری نیز پدید آورده و ایجاد نمودند آنان با زدن اتهام بابی‌گری و دادن نظری مبنی بر مخالفت این نهادها با اسلام، موجبات حمله به محصلان و معلمان را فراهم می‌آوردند.
این نگاه در زمانی‌که مساوات حقوق اجتماعی منجمله زنان در مجلس مطرح گردید دوگانگی نگاه شریعت‌گرا و مشروطه‌گرا را به نمایش گذاشت و زمانی‌که زنان خواستند مسئله تشکیل انجمن‌ها را در اسفند ۱۲۸۶ هـ.ش مطرح سازند با طرح شرعی نبودن آن از ایجاد فتنه در زمان جمع شدن زنان سخن می‌گویند. همین مسئله از جمله اتهامات مشروطه‌طلبان بود که محمد علی‌شاه نیز جهت تحریک مجتهدان تبریز تحت عنوان رخنه افکندن در ارکان شرع مقدس از آن نام می‌برد. غلبه این گفتمان به‌گونه‌ای بود که به هنگام طرح مطالبات زنان در مجلس، به گفته آدمیت، نمایندگان موافق و مخالف را این زهره نبود که در حقوق آزادی زن زبان بگشایند. از طرح تفسیر می‌هراسیدند. می‌گفتند: اجتماع زنان شرعا صحیح است مشروط بر اینکه رخنه در دین و دنیا نیفکنند. سنگینی گفتمان سنتی تا آنجاست که حتی طرفداران دموکراسی اجتماعی که پایه فلسفه سیاسی‌شان بر از میان برداشتن نابرابری‌ها و مساوات اقتصادی اجتماعی است، از تعمیم آن به حوزه زنان با صراحت و به‌طور مستقیم پرهیز داشتند. تا آنجا که حتی افراد مبارز و مخالف استبداد که جان بر سر این مبارزه می‌گذاردند چون مدرس در رابطه با زنان معتقدند «خداوند قابلیت در اینها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. گذشته از اینکه در حقیقت نسوان در مذهب اسلام ما در تحت قیومیت‌اند، ابدا حق انتخاب نخواهند داشت و دیگران باید حفظ حقوق زنان را بکنند.» (انقلاب مشروطه ژانت آفاری ص ۲۶۸)
پس از دو مواجهه مجلس به عنوان نماد عینی جنبش مشروطه در برخورد با مسائل زنان (۱- عدم همراهی با تشکیل انجمن‌های زنان ۲- به رسمیت نشناختن حق انتخاب توسط زنان.) می‌توان به این نتیجه رسید که مشارکت زنان در انقلاب مشروطه مستقیم و با تمام ظرفیت‌های موجود زمانه بود ولی سهم آنان از دستاوردهای انقلاب رسمی قانونی نبود. هرچند که همان نیروهای اندکی نیز که به وادی آگاهی پرتاب شده بودند نسبت به اتخاذ این رویه و رویکردها بی‌تفاوت نبودند و همواره در تلاش برای توجه دادن جامعه و سایر نهادهای رسمی مانند مجلس و به مسائل زنان بودند. زنان از تمام وسایل موجود برای گشودن روزنه و راه جهت نیل به اهداف استفاده کردند و به گفته آفاری بعضی از اهداف خود را نیز تحقق بخشیدند. به‌رغم تعطیلی مجلس و حتی ناکامی مشروطه نه‌تنها دستاوردهای خود را حفظ کردند بلکه در سال‌های بعد افزایش بخشیدند. از این منظر انقلاب مشروطه را چرخشگاهی در تاریخ زنان ایران می‌داند.
● جمع‌بندی
۱) زنان در جنبش مشروطه منفعل و بی‌تفاوت نبودند اما آنها اساسا به یک گروه اجتماعی تبدیل نشدند تا نقش تاثیرگذاری کلان و تعیین‌کنندگی بیابند.
مشارکت زنان، سیمای یک جنبش اجتماعی زنان و خیزش زنانه را نداشت. آغاز یک بیداری در دو سطح از زنان جامعه(۱- عموم به واسطه حضور روحانیت ۲- نخبه به واسطه برخورداری از موقعیت دختران اشراف، دربار (انیس‌الدوله و تاج‌السلطنه) و همسران، خواهران و فرزاندن مجاهدان و مبارزان) بود. سهیلا شهشهانی، علت بسیج زنان را مسئله زنان نمی‌داند بلکه واکنش مثبت زنان نسبت به مذهب و مقامات مذهبی می‌داند (نمونه همسر حیدرخان عمواوغلی و حفاظت از جان علما در نماز و عبادت و بست و تحصن).
۲) زنان حرکت خود را ذیل جنبش عمومی مشروطه‌خواهی تعریف می‌کردند.
۳) حرکت زنان در مشروطه در ابتدا به دنبال مردان و به هدایت و تشویق و تاثیر آنها (علی‌الخصوص روحانیت) بود و از اهداف مردان پشتیبانی می‌کردند و خواسته‌های مشخص نداشتند. به مرور زمان فعالیت‌های جداگانه حول مسائل خاص زنان صورت می‌گرفت که حاکی از تحول و پیشرفت بیداری و آگاهی زنان بود.
آنان حتی در ابتدای فعالیت نام و نشانی نداشتند و به نام همسر و برادر یا همسرشان شناخته می‌شدند. نکته قابل توجه اینکه آنان با مشاهده موانع سخت پیش رو، سعی نمودند فعالیت‌های خود را به عرصه فعالیت‌های فرهنگی (که غیرحساس‌تر بود) سوق دهند و نهضت تاسیس مدارس انجمن‌ها و روزنامه‌های زنانه را جهت بسط آموزش و آگاهی و تعلیم و تربیت و تبادل تجربه و نظر را پایه‌گذاری کنند؛ نهضتی که توانست با تربیت نسل دوم زنان روشنفکر یعنی صدیقه دولت‌آبادی، هما محمودی، محترم اسکندری، ماهرخ گوهرشناس و... حلقه رابط و واسطه‌ای از عصر مشروطه به عصر شبه مدرنیسم پهلوی باشد و تجربه‌های نسل اول را بازخوانی نماید. امری که امروزه ما در مراجعه به تاریخ باید در پی آن باشیم تا با کمک آن خود را به آینده پیوند زنیم اما برای تجربه‌آموزی از حضور زنان در مشروطه یا تلاش‌های هاتفان آزادی زنان می‌توان نگاهی گذرا به پیش‌نیازهای زنان برای برخورداری از جنبش مستمر زنان اشاره کرد. برای قوام و استمرار هر جنبشی باید سه مولفه مهم را توامان برخوردار بود و فقدان هر یک از آنها می‌تواند بر استمرار هر جنبشی خدشه وارد سازد؛ امری که در کشورهایی نظیر ما همواره موجب عقیم ماندن جنبش‌ها و نهضت‌ها گردیده است و این مولفه‌ها در رابطه با جنبش زنان نیز جاری می‌باشد.
۱) تولید گفتمان مدرن: در تولید گفتمان مدرن باید به پس‌زمینه مذهبی جامعه توجه کرده با پرداختن به امر نقد روایت کلان دینی مشابه نهضت پروتستانتیسم در غرب و فراهم آوردن زمینه بازخوانی و بازتفسیر متن را در رابطه با زن فراهم آورد. توجه داشته باشیم فقدان نقادی ریشه‌ای سنت زمینه‌ساز بازگشت به میراث گفتمان سنتی و محافظه‌کار ضدتجدد/ ضدآزادی و ضدعدالت در انقلاب مشروطه را در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ فراهم آورد.
۲) تلاش برای برخورداری از دولتی موافق با امر توسعه پایدار.
۳) برخورداری از اقتصاد توسعه‌یافته مدرن. خود این نشان‌دهنده آن است که تمام تلاش‌ها نباید معطوف به جاده سیاست باشد بلکه فرهنگ، سیاست و اقتصاد باید توامان مدرن بشوند، جنبش زنان در ایران باید حرکت خود را متناسب با شرایط و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران تنظیم نماید.
فاطمه گوارایی
منبع : روزنامه کارگزاران