پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

داستان بی پایان مهاجرت نخبگان


داستان بی پایان مهاجرت نخبگان
برخی میان فرار مغزها و مهاجرت نخبگان (Elites of Immigration Brainbrain) تفاوت قائل شده اند. مساله فرار مغزها یک معضل بسیار نگران کننده و دارای اثرات زیانبار و تاسف آور است. متاسفانه در کشورهای جهان سوم خصوصا ایران آمار مهاجرت نخبگان روز به روز در حال افزایش است. فرار مغزها فرآیندی است که بر محمل یک رابطه نامتعادل بین کشورهای صنعتی پیشرفته و کشورهای کمتر توسعه یافته جهان سوم شکل می گیرد و طی آن نیروی انسانی پرورش یافته و نخبه از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای صنعتی ثروتمند توسعه یافته تر منتقل می شود و نتیجه نهایی این فرایند به سود خالص کشورهای صنعتی و زیان خالص کشورهای جهان سوم است.
در این رابطه مساله قابل تامل اینجاست که چرا مهاجرت مغزها در کشورهای توسعه یافته از اهمیت خاصی برخوردار نبوده ولی برای کشورهای در حال توسعه به یک بحران تبدیل شده است؟ واقعیت این است که کشورهای در حال توسعه، توان حفظ کامل نخبگان خود را ندارند. مجموعه ای از عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این کشورها موجب گریز نخبگان از موطنشان می شود. این در حالی است که آمار و ارقام قابل ملاحظه و فزاینده مهاجرت نیروی انسانی از این جوامع از طریق فرآیند مبادله مغزها جبران نمی شود. مبادله مغزها به جریان دو طرفه مهاجرت بین کشور گیرنده و فرستنده اشاره دارد. در مواردی که جریان نهایی در یک جهت شدت دارد از اصطلاح فرار مغزها یا جذب مغزها استفاده می شود. در واقع هنگامی که جریان خروجی نیروهای متخصص و تحصیلکرده ثابت باشد با جریان ورودی مشابهی از دیگر کشورها جایگزین نشود، در نتیجه پدیده فرار مغزها رخ می دهد و کشور مبدا به عنوان بازنده در نظر گرفته می شود.
طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۲ بالغ بر سیصد هزار نفر مهندس، جراح، تکنسین و کارگر ماهر کشورهای در حال توسعه به اقامت کشورهای آمریکا، کانادا و انگلیس درآمدند. بر پایه گزارش صندوق بین المللی پول روند مهاجرت نیروی انسانی از جوامع در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته صنعتی از اوایل دهه ۱۹۹۰ بار دیگر تشدید شده است.
در سرشماری سال ۱۹۹۰ ایالات متحده آمریکا مشخص شد که از جمع هفت میلیون نفر مهاجر به ایالات متحده حدود ۱/۵ میلیون نفر، دارای تحصیلات عالی هستند که از کشورهای آسیایی و حوزه اقیانوس آرام بودند.
براساس بررسی های مرکز پژوهش های علم و تکنولوژی در دهه گذشته، متخصصان حوزه تحقیق و پژوهش علمی که از کشورهای در حال توسعه مهاجرت کرد ه اند و در حال حاضر در کشورهای صنعتی مشغول به کارند، رقمی معادل یک سوم متخصصان و پژوهشگران علمی و صنعتی کشورهای در حال توسعه هستند. به همین دلیل بهره وری بخش تحقیق و توسعه در آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن در زمینه نشر، ۴/۵ برابر و در تعداد اختراعات ثبت شده ۱۰ برابر کشورهای در حال توسعه است.
آنچه مسلم است گسترش سیل مهاجرت نخبگان و متخصصان از کشورهای در حال توسعه سبب خواهد شد که این کشورها توان بهره گیری از علم و فناوری روز را از دست بدهند و همین امر به طور مستقیم بر روند تولید، صادرات و توان رقابت بنگاه های اقتصادی کشورهای مذکور اثرگذار شود.
از سویی دیگر در فرآیند مهاجرت نخبگان و متخصصان نه تنها نخبگان که ثروت ملی یک کشور به حساب می آیند، از دست می روند، بلکه پس از گذشت قرنها از نظر ژنتیکی، کشورهای نخبه پذیر به جوامع نخبه تبدیل می شوند. نبوغ و نخبگی بر اثر دو عامل مهم یعنی وراثت که همان ویژگی های ژنتیکی افراد است و محیط که شرایط و بستر لازم برای رشد علمی و عقلی است حاصل می شود; براین اساس می توان نتیجه گرفت که هر نخبه ای که از کشور خارج می شود یک ژنوم هوشمند از کشور خارج شده و با زندگی در کشور دیگر و ازدواج و تولید نسل در آن جا به تکثیر ژنهای هوشمند آن کشور کمک می کند، پس به تدریج درصد ژن های هوشمند جوامع نخبه پذیر افزایش یافته و در طولانی مدت اختلاف فاحش ژنتیکی میان کشور مبدا و مقصد ایجاد خواهد شد; به گونه ای که جوامع نخبه پذیر به جوامع نخبه بدل می شوند و بر این اساس در زمینه تولید علم و فناوری، همچنان پیشتاز خواهند بود. با این استدلال کشورهای در حال توسعه با از دست دادن نسل آینده ژنهای هوشمند (نخبگان) در درازمدت بیش از آنچه آمار و ارقام مهاجرت مغزها نشان می دهد، زیان دیده و فرصتهای بسیاری را برای تولید علم، فناوری و صنایع جدید از دست خواهند داد.
● راهکارهای حل بحران فرار مغزها
اگر چه تبیین مساله مهاجرت نخبگان برای هر کشوری نیاز به مطالعه موردی دارد و مقوله ای است که نمی توان برای آن نسخه ای جهانی پیچید، اما با توجه به اشتراک برخی علل و عوامل مهاجرت مغزها از کشورهای در حال توسعه می توان رهیافت هایی برای حل این بحران ارائه کرد. تاکنون کشورهای در حال توسعه تدابیر بسیاری برای جلوگیری از مهاجرت مغزها اتخاذ کرده اند، اما چون بیشتر آنها متوجه علت اصلی نبوده اند، به نتایج مطلوب نرسیده اند. یکی از راههای جلوگیری از مهاجرت مغزها، موضوع برنامه ریزی بلند مدت و دقیق برای استفاده از نیروی انسانی است که متاسفانه تاکنون در کشورهای در حال توسعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. البته تا زمانی که شرایط محیط کار در کشورهای در حال توسعه تغییر نیابد و برخی عوامل ضروری، از قبیل تامین دستمزد و برابری شرایط کار، فراهم کردن امکان پیشرفت، احترام به استعداد و خلاقیت، تحرک در کار و ایجاد فرصت برای امکان تماس و تبادل نظر (حتی با افرادی که در خارج از کشور تخصص های مشابه دارند) تامین نشود، مهاجرت مغزها ادامه خواهد یافت، زیرا افراد متخصص در سراسر جهان خواسته های مشابهی دارند; زمانی که امکانات سنتی کشورشان خواسته هایشان را تامین نکند، مهاجرت خواهند کرد. بنابراین کشورهای در حال توسعه برای اینکه بتوانند متخصصان را به خود جلب کنند، ضمن توجه به رفاه مادی آنها باید محور اصلی را براساس تامین آزادی فرد، تامین نیازها و خواسته های حرفه ای افراد، قرار داده و توجه بیشتری به نیروی جوان خواهان تحول بکنند.
در واقع کشورهای در حال توسعه باید عوامل دافعه نیروی انسانی متخصص و نخبگان خود را شناسایی کرده و درصد رفع و کاهش این عوامل برآیند.
از سوی دیگر جذب پیشگیرانه به عنوان یک راهبرد کارآمد دیگر باید کانون توجه قرار گیرد. هدف از این راهبرد درگیر کردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج کردن آنها از وضعیتی است که آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نکنند، بلکه توسعه نیافتگی را مشکل خود فرض کرده و در شرایط سخت بمانند و کار کنند.
راهکار موثر دیگر در جلوگیری از مهاجرت مغزها، تقویت روند چرخش مغزها از طریق توسعه ارتباطات علمی بین المللی است; مفهوم چرخش مغزها که به سیکل حرکت به خارج از کشور برای آموزش و سپس کسب شغل در آنجا و در نهایت بازگشت به خانه برای دستیابی به مزایای یک فرصت خوب اشاره می کند، انتقال دانش به کشور اصلی را افزایش می دهد.
به نظر می رسد با توجه به توسعه شبکه اطلاع رسانی علمی و پیوندهای عمیقی که اکثر مهاجران با جامعه علمی کشورهای توسعه یافته برقرار کرده اند، مرکز اقدامات کشورهای در حال توسعه باید به سوی ایجاد شبکه های علمی فعال برای تعامل متخصصین داخلی با مهاجران متخصص و بهره گیری از توان علمی و تخصصی مهاجران متخصص در قالب مراوده علمی، نشر، کنفرانسها، فرصتهای مطالعاتی، سیستم های مشاوره علمی و فعالیت های دانشگاهی دیگر سوق پیدا کند. این سیاست راهبردی (چرخش مغزها) در نهایت می تواند اشتیاق و زمینه های لازم را برای بازگشت تقویت کند; به این معنی که گردش مغزها به عنوان مقدمه ای برای جذب نخبگان پی گیری شود.
در این راهکار حتی اگر امکان بازگشت دائم بسیاری از مهاجران متخصص به دلیل تثبیت زندگیشان در خارج از این کشورها فراهم نیاید، برقراری پیوند و ارتباط با این مهاجران متخصص که ممکن است به دلیل پیوندهای فرهنگی و خانوادگی هنوز دغدغه کشور خود را داشته باشند، سبب خواهد شد تا فرصت های لازم برای مشارکت آنها در فرآیند توسعه کشورشان به نحوی مفید و ثمربخش فراهم آید; بدین ترتیب کشورهای در حال توسعه می توانند از نیروی انسانی ماهر و متخصص خود که با سرمایه دیگران شکل گرفته اند،بهره بگیرند.
‌ ● در آمدی بر فرار مغزها و مهاجرت نخبگان از ایران
برخی معتقدند که اصطلاح فرار مغزها درباره ایران امروز صدق نمی کند و نیروهای انسانی متخصص در حال فرار از کشور نیستند و در این زمینه حتی کلمه مهاجرت را نیز باید به دقت به کاربرد،زیرا نخبگانی که برای ادامه فعالیت های تحقیقاتی خود در خارج به سر می برند، می توانند با کشور نیز ارتباط داشته و رفتن آنها به معنای قطع ارتباط با کشور نیست.
بر اساس آمار و ارقام موجود طی بیست و پنج سال گذشته بیش از یک میلیون نفر از سرمایه های انسانی از ایران خارج و جذب بازار کار در کشورهای توسعه یافته شده اند و از این رهگذ ر زیانی که متوجه اقتصاد کلان ایران شده است معادل دو هزار میلیارد دلار برآورد شده است که برابر با درآمد ارزی ناشی از فروش صد سال نفت است. یک استاد دانشگاه درباره علت ظهور این پدیده در ایران می گوید: در جهان امروز نظام اقتصادی دانش محور جایگزین سیستم اقتصادی تولید محور شده است و ایران به دلیل عدم پذیرش این نظام نوین اقتصادی از بها دادن به انسان و منابع انسانی به عنوان مهم ترین فاکتور موفقیت غافل مانده و لذا تاکنون با مهاجرت و فرار مغزها مواجه بوده است. به عبارت دیگر ایران تاوان سیستم ناکارآمد اقتصادی خود را پرداخت می کند. این استاد دانشگاه در ادامه افزوده است: ایران از فاز صنعتی خارج و وارد فاز فراصنعتی شده آن هم در شرایطی که به درکی دست و صحیح از این مقوله نرسیده است. در همین راستا اشاره به آماری که از سوی سفارت کانادا در تهران منتشر شده شایان توجه است. چندی پیش این سفارت خانه اعلام داشت طی یک ماه افزون بر دویست و هفتاد هزار تقاضای مهاجرت از سوی افراد تحصیل کرده که اکثرا دارای مدرک تحصیلی بالاتر از لیسانس هستند دریافت کرده است.
بر اساس گزارش و آمار صندوق بین المللی پول سالانه بیش از ۱۵۰ هزار نفر تحصیل کرده از ایران خارج می شوند. طی سال ۱۳۷۹ روزانه به طور متوسط ۱۵ نفر با درجه کارشناسی ارشد و ۲/۳ نفر با درجه دکترا جلای وطن کرده اند. در سال ۱۳۷۸، ۵۴۷۵ کارشناس ایران را ترک کرده اند. همچنین در ۶ ماهه اول سال ۱۳۷۸،۱۶۶۴ نفر از افراد دارای تحصیلات علوم پزشکی برای خروج از کشور اقدام کردند. از مجموع ۴۳۰۰ نفر دانشجو که برای ادامه تحصیل در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۲ به خارج از کشور رفته اند ۱۲ درصد هنوز به کشور باز نگشته اند همین طور از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷، تعداد ۱۵۱ نفر عضو هیات علمی دانشگاههای کشوراز کشور خارج شده و باز نگشته اند. تعداد کل اساتید دانشگاههای ایران ۱۵۰۰ نفر است در حالی که ایرانیانی که در خارج کشور صاحب کرسی اند" با درجه پروفسوری" ۴۰۰نفراست. ۹۲ درصد دارندگان مدال المپیادهای جهانی طی دو دهه اخیر به خارج از کشور رفته اند. ۱۵۵ هزار نفر ایرانی با تحصیل ممتاز به آمریکا مهاجرت کرده اند. صر فه جویی آمریکا در هزینه های آموزشی از این بابت ۱۰/۵میلیارد دلار بوده است. در حالی که ایران از بابت مهاجرت مغز ها ۳۸ میلیارد دلار متضرر شده است. آمارها ی ارائه شده در ذهن ما این سوال را ایجاد کرده است که چه عواملی در بروز این آسیب اجتماعی دخالت داشته است؟ عدم توجه مسئولین وقت و عدم قائل شدن ارزش کافی و لازم برای علم و جامعه علمی کشور، در گیر بودن ذهنی آنها به مسائل مقتضی زمان از جمله جنگ و سازندگی آنها را از توجه به آینده کشور و رشد علمی صنعتی کشور باز داشت تا اینکه در چند سال اخیر به دلیل تحولاتی که بوجود آمده است; وجود سازمانها از قبیل سازمان ملی جوانان، بر سر کار آمدن وزیران و نمایندگان از طبقه دانشگاهی و علمی کشور این زنگ خطررا برای کسانی که چشم و گوش خود را بر روی بعضی مسائل بسته بودند به صدا در آ ورد.● علل و عوامل فرار و مهاجرت مغزها از ایران
در رابطه با فرار مغزها علی طایفی جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی معتقد است: تحقیقی در سال ۸۰ انجام دادیم و نتایج آن را در هیات دولت هم مطرح کردیم ولی متاسفانه پدیده فرار مغزها جزو پدیده های مورد غفلت قرار گرفته است. وی می گوید: امروز سرمایه انسانی در کشور ما از ابزارهای مهم توسعه است و توسعه معطوف به حفظ سرمایه انسانی است. سرمایه انسانی، نیروی متخصص و ماهر هم ابزار هستند و هم هدف توسعه. وی افزود: در مورد فرار مغزها پژوهشی روی متخصصانی که عازم خارج بودند، انجام دادیم و از نتایج به دست آمده به وجود سه عامل اصلی در این زمینه پی بردیم. پارامتر اجتماعی که در آن فاکتورهای امنیت اجتماعی و تخصصی مطرح است.
علی طایفی در خصوص دومین عاملی که باعث فرار مغزها می شود بحث علمی و آموزش را مورد اشاره قرار داده و در مورد سومین دلیل، عوامل اقتصادی را مطرح کرده و آن را در خروج متخصصان موثر می داند. او می گوید در حوزه علمی فقدان نهادهای پژوهشی لازم برای بهره گیری از خدمات افراد متخصص به چشم می خورد. در دنیای خارج بیش از ۳/۵ درصد تولید ناخالص ملی صرف تحقیقات می شود و این فرصت مناسبی است که هم از نظر علایق و هم از نظر ذهنی فرد به کار بپردازد و هم به نیازهای معیشتی خود پاسخ دهد. ولی در کشور ما اعتبارات پژوهشی ۳ دهم درصد از تولید ناخالص ملی است. در چنین فضایی طبیعی است که فرصت و منزلت شغلی نخبگان، دانشجویان، پژوهشگران و اصحاب علم آسیب پذیر باشد.
بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۰ در آمریکا وجود ایرانیان متخصص در دنیا که ۳ الی ۴ میلیون نفر هستند نشان می دهد ایرانیان مهاجر در آمریکا جزو بهترین کارآفرینان مهاجر محسوب می شوند. درآمد ایرانیان مهاجر در آمریکا بیشتر از درآمد متوسط آمریکایی های بومی است. نسبت تحصیلات ایرانیان مهاجر به بومیان و مردم آمریکا بالاتر است. ایرانیان مهاجر در کلیدی ترین مشاغل علمی، سیاسی، نظامی، تکنولوژی، اقتصادی و تجاری فعالیت دارند. از مجموع صدهزار ایرانی در آلمان در سالهای گذشته ۲۰۰۰ جلد کتاب منتشر شده در حالی که از بین ۲ میلیون ترک مهاجر تنها ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شده است. این نشان از پتانسیل های ارزنده یک سرمایه ملی است.
● ارزیابی و راهکارها
پدیده فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان و نیروی تحصیلکرده و متخصص از کشوری به کشور دیگر در سرتاسر جهان جریان دارد و تنها مختص کشورهای در حال توسعه نیست، بنابراین آنچه مهم است نحوه برخورد با این پدیده است. مساله مهاجرت مغزها به این دلیل برای کشورهای توسعه نیافته چندان بحران آفرین نیست که اگر این کشورها نخبگانی را از دست دهند، توانایی جذب نیروهای متخصص یا به اصطلاح مبادله مغزها را دارند. در صورتی که کشورهای در حال توسعه، نه توان حفظ نخبگان را دارند، نه امکان و توان جذب نخبگان و متخصصان دیگر کشورها را، به این دلیل مساله مهاجرت نخبگان صدمات جبران ناپذیری را به کشورهای در حال توسعه وارد می کند. بنابراین کشورهای در حال توسعه برای خروج از بحران مهاجرت مغزها باید با نگاه به درون تحولی ساختاری در ابعاد اقتصادی و اجتماعی کشور خود انجام دهند، چرا که در برابر دافعه آن سوی مرزها نمی توانند کاری انجام دهند و حق هر انسانی است که در جستجوی تکامل و بهبودی باشد; این کشورها می توانند دافعه های خود را کاهش دهند. مغزها هنگامی مهاجرت می کنند که گزینه ای جز رفتن ندارند و کشورهای در حال توسعه باید این گزینه را حذف کنند. جذب و نگهداری نیروی انسانی مستلزم به کار گیری و اجرای یک مدیریت صحیح با بهره گیری از یک کادر کارشناس در امر شناخت و بهره وری بهینه از نیروی انسانی متخصص است. ریشه یابی علتها و عوامل دفع نیروی انسانی و مقابله جدی با آن از اولین گام های مدیریت و اداره منابع انسانی به شمار می آید. از سوی دیگر تقویت روند چرخش مغزها از طریق توسعه ارتباطات علمی-بین المللی راهبرد دیگری است که می تواند به عنوان مقدمه ای برای جذب مغزها پی گیری شود. کشورهای در حال توسعه از طریق راهکارهای مبتنی بر چرخش مغزها، همچون برنامه های تقویت شبکه های علمی متخصصین داخلی و مهاجران متخصص بر حسب رشته های مختلف علمی، تاسیس مرکز یا دپارتمان ترجمه و انتقال تجارب. نوآوری ها و اختراعات مهاجران متخصص، برگزاری سالیانه و ادواری گردهم آیی و نشست های متعدد از طریق فراخوان متخصصان داخلی و مهاجران متخصص و در نهایت دعوت از متخصصین مقیم در خارج برای حضور در عرصه های علمی و آموزشی می توانند از منابع انسانی متخصص یا دارایی بالقوه خود که در خارج از مرزهایشان مستقر است، در فرآیند توسعه به نحوی مفید و موثر بهره گیرند.به هر حال، با توجه به نقش کلیدی نیروی انسانی متخصص در توسعه اقتصادی پایدار، پدیده مهاجرت مغزها برای کشورهای در حال توسعه ضایعه بزرگی است که می بایست برای جلوگیری از پیشرفت آن بدون دفع وقت اقدام کنند .آن چه سبب تبدیل مهاجرت متخصصان به بحران بزرگی برای کشورهای در حال توسعه می شود، برخورد انفعالی با این مساله است، چرا که منابع انسانی بنا به اذعان کارشناسان اقتصادی و سیاسی، مهم ترین سرمایه هر کشور است; چنان چه آلمان و ژاپن را پس از جنگ های بزرگ، هیچ سرمایه فیزیکی جز نیروی انسانی همان کشورها، احیا نکرد.
● راه حل
باتوجه به ارتباط مستقیم بین چالشهای توسعه علمی و خروج نخبگان از کشور، بنابراین می بایست راههای جلوگیری از فرار مغزها را نیز در توسعه برنامه های علمی و پژوهشی جستجو کرد. به عبارت دیگر، آن دسته از تدابیر و برنامه هایی که به رفع چالشهای علمی منجر خواهد شد می تواند به جذب و حفظ نخبگان نیز بینجامد. پس راهکارهای زیر تدابیری است برای دو بیماری فقر علمی-پژوهشی و نیز فرار مغزها، به شرط اینکه نگرش مثبت، برنامه ریزی، حوصله واستمرار را فراموش نکنیم:
۱) ایجاد سازمان یا متولی اطلاع رسانی برای اشاعه یافته های پژوهشی در داخل یا خارج از کشور و سهولت دستیابی به نتایج آن توسط متقاضیان و نیز ایجاد راههای ارتباطی با نخبگان علمی ایرانی و خارجی در خارج از کشور
۲) سیاستگذاری و ابلاغ ساز و کارهای لازم برای احیا و تقویت منزلت دانشمندان و محققان در کشور توسط دستگاههای ذیربط
۳) ارایه ساز و کارهای کنترلی به منظور تعدیل و تطبیق پرورش نیروهای متخصص در جامعه برحسب فرصتهای شغلی و نیازهای بازار کار در میان مدت و ایجاد بسترها و مقدمات تامین تقاضای اجتماعی تحصیلات دانشگاهی و دانش اندوزی در بلندمدت
۴) اصلاح ساختار نظام آموزش و پژوهش کشور و اقدام در خصوص تقویت و نوسازی آن و تلاش در جهت تربیت نیروی انسانی خلاق، تصمیم گیرنده، محقق و نیز اجرای نظام شایسته سالاری به جای دیوان سالاری
۵) تاسیس موسسات علمی و پژوهشی در جهت شناسایی، ساماندهی و رفع دغدغه های محققان و نیز استفاده بهینه از توان علمی آنان
۶) تقویت منابع مالی در زمینه تحقیقات واختصاص عادلانه بودجه های تحقیقاتی به بخشهای مختلف آموزشی و پژوهشی
۷) تاسیس شهرک های علمی و تحقیقاتی برای محققان و تامین نیازهای علمی آنان
۸) تجدیدنظر در بودجه های تحقیقاتی دانشگاهها و تخصیص اعتبارات و امکانات ویژه برای آنان
۹) تاسیس مراکزکاریابی برای فارغ التحصیلان و نخبگان دانشگاهی
۱۰) ایجاد زمینه و بستر مناسب در خصوص تقویت رابطه صنعت و دانشگاه که موجب علاقه مندسازی محققان به توسعه صنعتی کشور، جذب سرمایه های داخلی و اشتغال زایی در صنایع می شود.
۱۱) بسترسازی فرهنگی در جهت بسط فرهنگ پژوهش و ایجاد روحیه تحقیق
۱۲) ایجاد تعاملات مناسب بین بخشهای دولتی و نهادهای مستقل علمی براساس یک الگوی مکمل مبتنی بر توانایی و تخصص هریک از این بخشها.
پس با توجه به توضیحات بالا مشخص شد که آموزش و پرورش مهمترین عامل تعیین کننده رشد اقتصادی است. و پدیده فرار مغزها یا بعبارت بهتر مهاجرت نخبگان،تاثیرات سوئی بر اقتصاد یک کشور و هدر دادن سرمایه های اقتصادی و فکری جامعه دارد.
امید است با توجه به راهکارهای ارائه شده شاهد کاهش این پدیده در ایران بوده و رشد و شکوفایی علمی را هر چه بیشتر شاهد باشیم.
نویسنده : طاهره بای
* کارشناس علوم تربیتی
منابع در روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه مردم سالاری