شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


هویت وچیستی در جامعه مدرن


هویت وچیستی در جامعه مدرن
هویت شخصی واقعا چیست؟هویت در واقع همان چیزی است که فرد چنانکه در اصطلاح "خود آگاهی"آمده است به ان آگاهی دارد.این تعریف بنیادین از نگاه گیدنز است.گیدنز درک هویت را نه تنها مستلزم "آگاهی"میداند بلکه به این نکته اشاره میکند که این آگاهی تنها داده ی کنش های اجتماعی نیست وفرد باید مداوم وروز مره آنرا ایجاد کند و در فعالیت های بازتابی خویش مورد حفاظت وپشتیبانی قرار دهد.
● هویت –زمان ومکان:
دو عامل زمان ومکان درمعنای هویت نهفته است.(با توجه به نقش تکنولوژی های اطلاعاتی وارتباطی در تحول ودگرگونی "زمان "و"مکان"میتوان به تاثیر گذاری این تکنولوژی ها بر مقوله هویت وبالتبع تحول دگرگونی ساختارهای آن پی میبرد.
"اری دلوکا"نویسنده ایتالیایی در کتاب "طبقه همکف"درباره اشخاص متعددی که در وجود انسان ماوا گزیده اند چنین میگوید:"هر یک از ما جمعیتی در خود نهان دارد.هر چند که با گذشت زمان تمایل مییابیم که این کثرت را به فردیتی بی ما تبدیل کنیم.ما مجبوریم فرد بمانیم وتنها یک اسم داشته باشیم ونسبت به ان پاسخگو باشیم از این رو اشخاص متنوعی را که در وجود ما گرد آمده اند به خاموش ماندن عادت داده ایم نوشتن کمک میکند انها را بازیابیم.ما هر چه بیشتر به هویت خود تاکید کنیم هر چه تعلق خود را به فلان گروه یا ملت با صدای بلند جار بزنیم آسیب پذیری هویت خویش را بیشتر نشان داده ایم.انسان امروز از آنرو دچار بحران هویت است که "هویت دیگر مجموعه ای یکدست از ارزش های ثابت ومطمئن نیست."
تعریف "فضا وزمان"برای ایجاد هر گونه حس هویت فردی وجمعی یک اصل است.همه در جستجوی احیای هویت هستند .دقیقا به این خاطر که موضع ما درقبال جهان تغییر پیدا کرده است.تغییرات سریع در شیوه ی زندگی ومد ,همگی جوی از عدم اطمینان, ناپایداری وناامنی عمیق مشخصی حتی در مورد موضوعات اساسی همچون, اشتغال, ارزش پول و رابطه (در زمان وفضا )با دیگران پدید آورده است.
نتیجه این شد که "هویت دچار تزلزل گردید والزاما موضع وموقعیت مانیز تغییر پیدا کرده زیرا مختصات زمان فضای زندگی اجتماعی بجای این که محکم در بتن قرار گیرد روی شن های روان قرا گرفته بود.بدین ترتیب معنا ومفهوم "هویت "را باید در یک جهان با افقهای زمانی وفضایی در حال تغییر وبه عبارتی دریک زمینه فشرده زمان –فضا جستجو کرد.
تغییر شکل هویت شخصی وپدیده جهانی شدن در دوران متاثر اخیر دوقطب دیالکتیک محلی وجهانی را تشکیل میدهند.سطح وابعاد فاصله گیری های زمانی-فضا یی در دوران تجدد کنونی به چنان حدی رسیده است که برای نخستین بار در تاریخ بشریت "خود"و"جامعه"در محیطی جهانی با یکدیگر به تعامل میپردازند.بدین ترتیب حتی شخصی ترین وجوه زندگی فرد"خود"مورد هجوم ارتباطات ناشی از گسترش تعامل های فرا مکانی - فرا زمانی ویا به عبارتی مکان - زمانهایی در سطح جهان وبا مقیاس وسیع قرار میگیرد واین تاثیر تا جایی پیش میرود که زمان به حداقل رسیده و"زمان واقعی"را تشکیل میدهد ومکان نیز جسمیت خود را از دست داده "ویک"فضای مجرد مجازی "بستر این ارتباط میشود.
اکنون با انبوه زدایی رسانه ها انواع حیرت انگیزی از الگوها وشیوه های زندگی در اختیار افراد قرار میگیرد تا خود را با ان مقایسه کنند علاوه بر ان رسانه های جدید به جای ارائه تصاویر ی کامل, تصاویری ذهنی خرد شده وپاره پاره شده عرضه میکند .به جای اینکه به افراد اجازه دهند تا ازمیان هویت های یکپارچه دست به انتخاب بزنند ,آنها را به حال خود میگذارند تا از ترکیب این تکه پاره ها تصویر وهویت دلخواه خود , یک هویت مدولی بسازند.در این جستجوی تازه است که نوعی آگاهی عمیق از فردیت خود یعنی مجموعه صفاتی که ما را از دیگران متمایز میدارد پیدا میکنیم وبدین ترتیب تصویری که از خود داریم دگرگون میشود.
● هویت –جامعه:
میتوان به وجود یک "رابطه ی مفعولی"بین انسان ومحیط پیرامونی اوپی برد.از این منظر هویت فردی بر شالوده ی رابطه با دیگران استقرارمی یابد واز ثباتی نسبی بر قرار است.اما تاثیر پذیری ها وتاثیر گذاری ها سمت و سوی آنرا چند وجهی میکند .از همین جا بود که دل نگرانی های انسان آغاز شدوپای این پرسش به میان امدکه واقعا کیست؟ویا چه کسی میتواند باشد؟همراه این خود اگاهی اندیشه یک هویت شناخته شده وبا ثبات هم پا گرفت. انسان اکنون نگران ان بود که مبادا هویتش گذرا وشکننده ویا کاذب وظاهری باشد. چرا که تمام اینها میتوانست بخشی از یک "هویت مدرن"شمرده شود.اینجاست که هویت انسان وفردیت او در متن گفتمان های نوین دنیای مدرن که شالوده ان بر "فرد باوری وخرد باوری "استوار است, قرار میگیرد.با قرار گرفتن انسان در مرکز ویا به عبارتی "انسان مداری"هویت انسان از حالت"ابژه "(مفعول)خارج به حالت" سوژه "(فاعل)تبدیل شد.در اینجا انسان در مقابله با طبیعت ابژه خودش را تعریف میکندوبه تعبیر دریدا شکل نوین منطق کلام محوری شروع میشود. یعنی:انسان هویت خویش را در حذف چیزی تعریف میکند نه در برابر چیزی ونه در اختلاط با ان ."اینکه من, آن نیستم."بدین ترتیب توالی جهان بینی ها جای خود را به همزمانی هم سطح اگاهی داده است. از اگاهی عصر اطلاعات واز سوی دیگر ظهور انقلاب اطلاعات وارتباطات "در سه دهه ی گذشته"وپیامدهای فراگیر ان یعنی سیطره ونفوذ بی حد وحصر وبی چون وچرای ارتباطات الکترونی تحول د ر مفاهیم "مکان ","زمان","فرهنگ"فرآیند مجازی سازی تحولی عظیم وشگرف در تمام سطوح وابعاد زندگی انسان در همه قلمرو های فعالیت او ایجاد کرده است.یعنی ما خواه ناخواه در شرف تکوین انسان "چهل تکه"هستیم که دیگر به یک هویت خاص وویژه تعلق ندارد وچند هویتی است.واما منظور از چهل تکه چیست؟مراد از چهل تکه انست که فضاهای مختلف وناهمگونی که از لحاظ تاریخی ومعرفت شناختی وجود ما را ساخته اند در سطح واحدی قرار ندارندوهر اقلیمی معرف یک سطح آگاهی است گویی ما در نتیجه فر ایندی که درک ان آسان نیست همه اعصار تاریخ بشریت را بصورت در هم آمیخته در خود گرد اورده ایم.البته این سطوح حیاتی بالقوه دارد وتنها به هنگام ارتباط ,فعالیت میابند.اما از آنجا که ما در دنیای با سطوح مختلف بازنمایی زندگی میکنیم وقالب های شناختی که این سطوح را در خود گرفته اند, بسیار گونه گونند, تجلی آنها تنها بصورت اختلاط امکان پذیر است.
ما شاهد محو وناپدید شدن تدریجی معیارها وچارچوب های سنجش بسیار با ارزشی بوده ایم که انسانها به کمک ان معیار ها وموازین میتوانستندخود وجایگاه خود در جامعه را تعیین وتعریف نمایند."خود" افراد در جوامع کنونی نحیف, شکننده ,ضربه دیده وترک خورده است.بعضی از این گونه تحلیل ها از دیدگاه نظری مرتبط با نگرش های ما"بعد ساختار گرایی"است ومیتوان آنها را چنین خلاصه کرد.
به همان نسبت که دنیای اجتماعی انسجام وهمبستگی خود را از دست میدهد وپراکنده میشود .در حقیقت "خود"در عمل موجودیتش را از دست میدهد تنها چیز موجود ذهن نامتمرکزی است که منحصرا در پاره هایی از الفاظ یا گفتار های پراکنده هویت میابد.
خود ادمیان در عصر جدید نوعی "خود"در حداقل نیست بلکه تجربه ای از میدان های بزرگ زندگی اجتماعی است.که در محدوده آنها احساس هائئ بر امده از سرچشمه های عام رنج وناراحتی پیدا میکنند.احساس هایی چون ناآرامی, تشویش از بروز فاجعه ونومیدی در تجربیات انفرادی.روش های گوناگون قطعه برداری به عمق هویت شخصی نفوذ میکند ولی این نفوذ به تخلیه کامل "خود"نمیانجامد بلکه فقط پایگاههای قبلی هویت مشخصی را از میان بر میدارد.
زهرا غیور