پنجشنبه, ۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 23 May, 2024
مجله ویستا


زن،آموزش و فرهنگ صلح


زن،آموزش و فرهنگ صلح
اگرچه آنچه پیش رو دارید بخش بسیار كوچكی از نقش‌های متعدد‌ زنان در مسائل گوناگون خانوادگی، اجتماعی، تاریخی، جهانی و ... است.
موضوع "زن" و "نقش" وی در زندگی اجتماعی انسان‌ها در طول تاریخ همواره مورد توجه بوده است. امروزه نیز این موضوع همه نگاه‌های ژرف‌بین را به سوی خود جلب كرده و عملا در كانون توجه جهانیان قرار دارد.
همواره زن به عنوان نیروی انسانی حیات بخش جامعه، نسبت به جایگاه اجتماعی‌ای كه برای او در نظر گرفته می‌شده، قادر بوده است از صعود تا سقوط جامعه را رقم بزند. به همین دلیل زن در پیدایش باورها، اعتقادات و سرانجام دراعتلای بشر نقش اساسی داشته و خواهد داشت. تبعیض‌هایی كه در طول تاریخ بر زن رفته است و عدم بازنگری در آنها، اینگونه تبعیض‌ها را به صورت هنجارهای اجتماعی نهادینه كرده است و آنان را منشاء نابرابری فرصت‌ها بین زنان و مردان قرار داده است.
ولی آنچه مسلم است در قرن بیست و یكم در فرایند گسترش حیرت‌انگیز ارتباطات جهانی كه فاصله‌های زمانی و مكانی را عمیقا دگرگون كرده است، می‌بایست بدیهیات موجود را به پرسش كشید، در مورد نقش و جایگاه زنان و مردان تأمل كرد، رفتارها و باورهای موجود در مورد زنان را بدیهی نپنداشت تا بتوان به خلق روش‌های نو اقدام نمود و راهبردهای كارآمدی را برای دستیابی به اهداف توسعه هزاره سوم و صلح انتخاب كرد. در كشور ایران علی‌رغم جنگ‌های متعدد، روحیه صلح‌طلبی و احترام به اجرای حقوق بشر همواره وجود داشته است، نمونه آن را می‌توان در زمان هخامنشیان (منشور هخامنش) یافت. این منشور امروز تبدیل به یك پیمان بین‌المللی شده است. همچنین در مورد توجه و احترام به زن نیز نمونه‌های قابل ذكری وجود دارد، از جمله در سالنامه زرتشت روز ۲۹ بهمن ماه روز پاسداری از جایگاه زنان و مادران بوده است، ـ سپندارمذ ـ زنان را مظهر مهر، پاكی و فروتنی می‌دانست و در آن روز مردان به زنان هدیه می‌داده‌اند.
این روز متعلق به سپندارمذ كه حامی زنان درستكار و پارسا است می‌باشد. این فرشته در عالم مینوی نماد عشق، محبت، تواضع، بردباری، فداكاری و نگهبانی از زمین بوده است. طبق رویكرد اسلامی نیز "تساوی زن و مرد یعنی یكسان بودن ارزش وجودی آنان نزد پروردگار"، بدین معنی كه هیچ كدام برتری و مزیتی بر دیگری ندارند مگربه تقوا.
پس از سپری شدن دوران جنگ‌های جهانی اول و دوم، تجربه‌های تلخ بشری از جنگ‌ها و خشونت‌های ناشی از آن و صدمه‌های غیرقابل جبران به زنان و كودكان، اینك شاهد ترویج جدی‌تر فرهنگ گفتگو میان دولت‌ها و همچنین انسان‌ها اعم از زن و مرد می‌باشیم تا با تعقل، دست یافتن به امنیت و ثبات پایدار را تجربه نماییم. زیرا خشم، جنگ و صلح ستیزی همواره نتایجی تلخ برای همه افراد بشر به همراه داشته است.
در پیام یونسكو در مورد فرهنگ صلح چنین آمده است، فرهنگ صلح، "شامل ارزش‌ها، طرز تلقی‌ها و رفتارهایی است كه بیانگر و الهام‌بخش اعمال افراد در مشاركت متقابل اجتماعی مبتنی بر اصول آزادی، عدالت و دموكراسی، رعایت حقوق همه، دگرپذیزی و همبستگی، نفی خشونت، تلاش برای پیشگیری از جنگ و حل مشكلات از طریق گفتگو و مذاكره و مشاركت‌ كامل انسان‌ها در فرایند توسعه جوامع است". در جای دیگر نیز آمده است، "احقاق تمامی حقوق و اجرای وظایف بشریت مستلزم تحقق یك شرط مقدماتی، یعنی وجود یك صلح پایدار است. این صلح به معنی صلح سكوت، صلح مردان و زنان خاموش و ساكت نیست، بلكه به منظور صلح منبعث از ـ آزادی كه در سایه قوانین عادلانه تحقق یابد ـ صلح شادی، صلح برابری و صلح وحدت است كه در پرتوی آن تمامی شهروندان به حساب آمده، در كنار هم زندگی كنند و در آینده خود سهیم باشند.
با توجه به نكات فوق می‌توان گفت كه مفاهیم صلح، توسعه و دموكراسی یك مثلث متعامل را تشكیل می‌دهند كه بدون وجود هر یك از عناصر، دو عنصر دیگر تحقق نخواهد یافت و مشاركت در این مثلث نیز زن و مرد نمی‌شناسد، (اگرچه مشاركت اجتماعی زنان به عنوان متغیری وابسته و متأثر از نقش‌های گوناگون آنان باید مد نظر قرار گیرد)، بلكه همكاری بین همه شركاء فرایند صلح پایدار را تضمین خواهد نمود. این ذینفعان می‌توانند از كوچكترین عنصر اجتماعی یعنی انسان (اعم از زن و مرد) تا بزرگترین آنان یعنی كشورها را در برگیرند.
لذا برای تبدیل فرهنگ خشونت به صلح وظیفه مهمی بر دوش زنان به عنوان همسر، مادر، دختر، خواهر، كارمند، كارفرما، تصمیم‌ساز، تصمیم‌گیر و در نهایت یك شهروند هوشمند و ... قرار دارد. ولی سئوال اصلی این است! زنانی كه خود توسط انسان‌ها به اشكال گوناگون در مكان‌های مختلف، در جایگاه‌های متفاوت اعم از خانواده و جامعه مورد خشونت (خشونتی كه همواره در حال بازتولید است) قرار می‌گیرند، آیا می‌توانند ترویج كننده صلح و دوستی و ... و تمام صفاتی كه ـ سپندارمذ ـ در مورد زن توصیف كرده و یا جایگاهی كه اسلام برای زن در نظر گرفته است، باشند؟ لذا نگرش به زن و نقش او باید در جهان و از دید مردان و حتی خود زنان مورد بازنگری مجدد قرار گیرد. زیرا امروزه این مفاهیم با تغییرات بنیادین روبرو شده‌اند.
سنت‌ها هم مانند نسل‌ها پیر می‌شوند و می‌میرند و سنت‌های جدید به وجود می‌آیند. بنابراین سنت‌ها هم آغازی و انجامی دارند. به همین دلیل نقش‌های سنتی زن نیز باید مورد بازخوانی قرار گیرد و برای گسترش فرهنگ صلح به نقش این قشر اجتماعی توجه خاص مبذول گردد. بنابراین زنان به گونه‌ای ماهوی باید نقش خود را از انحصار موجود بیرون آورده و با هوشمندی، تعامل و گفتگو بتوانند خالق سنت‌های جدید شوند. مدیریت قیومیت مردان را به حال خود وا نهاده و با كمك یكدیگر بنا كننده سبكی جدید در مدیریت تحولات اجتماعی شوند تا صلح پایدار را در جوامع بنیان نهند تا آنجا كه زمین را به عنوان خانه مشترك انسانیت پذیرفته و صلح را مسئولیت مشترك همه بشریت تلقی نمایند.
با توجه به این مهم است كه نخستین سنگ بنای صلح در خانواده گذاشته می‌شود، در آنجا است كه كودك می‌تواند شاهد نابرابری و زور یا عشق و احترام باشد. اغلب اهمیت خانواده به عنوان فرایند نهادینه‌كننده ارزش‌های صلح فراموش می‌شود ولی آنچه مسلم است خانواده عنصر مهمی برای تبدیل فرهنگ خشونت به فرهنگ صلح می‌باشد و زن به عنوان ركن اصلی خانواده و كنشگری فعال می‌تواند تأثیر مهمی بر روند جریان‌های خانوادگی و اجتماعی بگذارد و بالعكس انفعال و خشونت زن در خانواده و جامعه می‌تواند مانعی در برابر بسط فرهنگ صلح در كشورها و جهان قرار گیرد.
اگر باور داشته باشیم كه صلح یك اندیشه وارداتی نیست بلكه امری آموختنی و باوركردنی است، به این مهم نیز دست خواهیم یافت كه برای ایجاد فرهنگ صلح نیاز به آموزش داریم و آموزش، به عنوان مهم‌ترین روش تغییر شرایط موجود به سمت انتخاب گزینه‌های مطلوب‌تر در سراسر جهان، پذیرفته شده است. با آموزش می‌توان دژهای مستحكم صلح را در اندیشه انسان‌ها بنا نهاد. آموزش را ابتدا باید از خود آغاز كرد (زن ـ مرد) و نهال صلح را در درون خود كاشت تا آنگاه بتوان آن را در جامعه و جهان نهادینه نمود. فرهنگ صلح چیزی جز ارج نهادن و احترام به دیگران نیست.
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت ایجاد فرهنگ صلح مستلزم اقدامات جامع آموزشی است، اعم از آموزش فرد، خانواده و جامعه، بنابراین سازماندهی مجدد نظام آموزشی برای همه افراد در هر سنی ضرورتی است اجتناب ناپذیر. صلح یك امر تجریدی صرف نیست،بلكه حاوی یك محتوای غنی فرهنگی، سیاسی،اجتماعی و ... است كه می‌بایست بر همبستگی فكری و اخلاقی نوع بشر پایه‌گذاری شود. باید توجه داشت صلح فضایی است كه باید توسط مردم ساخته شود و سپس قدرت‌ها برای پذیرش آن به چالش كشیده شوند. زیرا صلح یك خواست منطقی از جانب همه مردم جهان است. برای رسیدن به دنیایی صلح‌جو باید از تمامی امكانات در برنامه‌ریزی‌ها بهره جست. طرد فراگیر خشونت و جایگزین كردن فرهنگ صلح، مستلزم تعهد كل اجتماع است. چنین امری نه وظیفه و كار دولت‌ها به تنهایی، بلكه وظیفه كل نظام كشور و كلیه ذینفعان و هم‌پیمانان اعم از زن، مرد و نهادهای مختلف است. البته در اینجا مسئولیت زنان بسیار سنگین‌تر خواهد بود.
فاطمه فرهنگ خواه
منبع : انجمن حمایت و یاری آسیب‌دیدگان اجتماعی