یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بر بستر پیامبر رحمت


این سال عام الحزن نام گرفت. این دو بزرگ، حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب بودند.پس از رحلت این دو تن، دیگر جایی برای حضور پیامبر اكرم در مكه وجود نداشت. فشار قریش هر روز از روز پیش، بیشتر می شد تا آنجا كه حضرت خاتم المرسلین ناگزیر از هجرت شد.پیامبر اكرم چند سفر به مناطق مختلف كردند اما هیچ یك از آنها نمی توانست ادامه دعوت الهی را تضمین كند.در سیزدهمین سال بعثت، قریش تصمیم گرفت كه پرونده دعوت الهی خاتم انبیا را برای همیشه ببندد و برای رسیدن به این هدف به مكری بزرگ اقدام كند. قریشیان برای كشتن پیامبر رحمت از هر قبیله ای یك نفر را برگزیدند تا شب هنگام به خانه و بستر او حمله ور شوند، او را بكشند و از دین و دین آور برای همیشه راحت شوند.مكر قریش در انتخاب یك نفر از هر قبیله در این بود كه كار كشتن به گونه ای انجام شود كه پس از آن بنی هاشم نتواند به خونخواهی فردی از قبیله اش اقدامی كند.جبرئیل از سوی خداوند، پیامبر اكرم را در جریان این توطئه قرار داد. در پی این خبر امیرالمومنین نیز از این مكر بزرگ آگاهی یافت.پیامبر خاتم نمی توانست در روز روشن و در برابر دید همگان، مكه را ترك كند. او می باید به صورت مخفیانه به این امر اقدام كند تا مشركان نتوانند به هدف شومشان دست یابند. خدای تبارك در پاسخ مكر قریش، خود مكری بزرگ كرد و مولی امیرالمومنین مجری این مكر خداوندی گشت:«و اذ یمكر بلك الذین كفروا لیثبتوك او یقتلوك او یخرجوك و یمكرون و یمكر الله والله خیرالماكرین۱» «و به یاد آر آنگاه را كه كافران برای از كار انداختن دعوت یا كشتن و یا بیرون راندن تو دست به كار شدند و مكر كردند. آنان مكر می كنند و خدا مكر می كند و خداوند متعال بهترین مكر كننده است.»پیامبر اكرم از مولی امیرالمومنین خواست تا بُرد حضرمی او را بر تن خود كند، به جای او بر بستر و روانداز بستر او را بر روی خود كشد تا آنكه قریش از بیرون رفتن پیامبر اكرم تا زمانی مناسب كه او به اندازه كافی از مكه دور شده باشد آگاه نشود.امیرالمومنین چنان كرد كه پیامبر اكرم از او خواسته بود. لباس او را بر تن خود كرد، بر بستر او خوابید و روانداز او را نیز بر روی خود كشید.برگزیدگان (!) قریش، خانه پیامبر رحمت را از هر سو محاصره كردند و برای عملی كردن مقصود شوم خود، به انتظار طلوع فجر نشستند.صبح از راه رسید و این افراد منتخب به خانه و به بستر پیامبر اكرم حمله نمودند كه با صحنه ای دور از تصور روبه رو شدند.آنان امیرالمومنین را برجای پیامبر رحمت دیدند. او به مشركان حمله ور شد. آنان از هر سو گریختند و از انجام تمام آن مكر و حیله ای كه برای انجامش نقشه ها كشیده بودند، ناتوان ماندند.امیرالمومنین با آنچه انجام داد، شیطان را ناامید و مایوس ساخت، تمام نقشه مشركان را نقش برآب كرد، جان خاتم المرسلین را نجات داد و دعوت الهی را جانی دوباره بخشید.آنچه او انجام داد در اوج ارزش آفرینش قرار دارد. برای این منقبت همانندی نمی توان معرفی كرد و به اوج این فضیلت نمی توان نزدیك شد.خداوند متعال پس از این از جان گذشتگی و این كار پرارزش مولی الموالی درباره او و این كار والایش چنین فرمود:«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رئوف بالعباد.۲»«و از مردم فرد یا افرادی هستند كه جان خود را می فروشند تا مرضات الهی را به دست بیاورند و خدا نسبت به بندگان بسیار مهربان است.»نزول این آیه شریفه تنها به عنوان دست مریزاد و تقدیر و تشكر از این كار بزرگ مولی امیرالمومنین نیست، الفاظ این آیه شریفه، حتی دلالت بر آن دارد كه هدف تنها آگاه كردن دیگران از این منقبت و این فضیلت بزرگ نیز نبوده است. این آیه در كنار این دو امر مهم، شخصیت و ویژگی های این وجود مقدس و انسان های مقدس و ممتاز دیگری را كه در فضیلت همانند او هستند، معرفی می نماید.پیامبر رحمت امین مردم قریش بود. آنان بسیاری از دارایی های خود را نزد او به امانت می گذاشتند و امانت نیز گذارده بودند. این امانت ها باید به صاحبانش بازمی گشت. بانوانی كه در مكه باقی مانده بودند نیز باید به مدینه منتقل می شدند به همین سبب خاتم المرسلین از امیرالمومنین خواست برای بازگرداندن امانت ها و همراه آوردن بانوان پس از لیله المبیت چند روز دیگری هم در مكه باقی بماند.كس دیگری توان انجام این امر مهم را نداشت. او تنها كسی بود كه می شد به امانتداری او تا این میزان اطمینان كرد و در شجاعت به گونه ای بود كه می توانست یك تنه از پس تمام مشركان قریش برآید. او در دفاع از خاندان خود و پیامبر اكرم در نهایت توان بود و این كار مهم را نیز به خوبی می توانست انجام دهد.چنین هم شد. امیرالمومنین از انجام آنچه كه در این بخش نیز بر عهده اش نهاده شده بود به خوبی برآمد. تمام ودایع را به صاحبانش برگرداند و دختران و بانوان را به سلامت به مدینه رساند و این درحالی بود كه دشمنان زخم خورده ناامید از هر سو او را احاطه كرده بودند و در رویارویی با او و كشتن او و همراهانش از هیچ امكانی فروگذار نمی كردند.امیرمومنان به سلامت به مدینه آمد و بانوان حریم قدس را نیز به همراه آورد. او پس از ورود ضمن پذیرایی گرم پیامبر رحمت از نزول آیه ای از قرآن كه در شأن او و لیله المبیت او نازل شده بود آگاهی یافت.این منقبت ویژه مولی امیرالمومنین است. كس دیگری در این امر با او شریك نیست و نمی توان هیچ فضلی را با این رتبه برابر و یا در حد و اندازه این فضیلت دانست.
• مباهات خدا
پیرامون این واقعه، روایات بسیاری صادر و روایت شده است. یكی از این روایت ها كه نشانگر بعد گسترده این فضیلت است، حدیث مباهات خداوند متعال به ملائكه است.ابوسعید خدری می گوید: «آنگاه كه رسول خدا شبانه به قصد غار از مكه خارج شد علی بن ابی طالب بر بستر او خوابید. پس خداوند متعال به جبرئیل و میكائیل چنین وحی كرد: من بین شما دو تن پیمان برادری بستم و عمر یكی از شما دو تن را بیش از دیگری قرار دادم؛ حال كدام یك از شما حاضر است دیگری را برای زنده ماندن بر خود ترجیح دهد؟ هر دو علاقه به زنده ماندن نشان دادند و زنده ماندن خود را بر دیگری ترجیح دادند. پس خدای تبارك به آن دو وحی كرد: چرا شما مانند علی بن ابی طالب نیستید؟ من میان او و پیامبرم محمد پیمان برادری بستم. او بر بستر پیامبر خوابید تا جان پیامبر را با جان خود حفظ كند. شما دو تن به زمین بروید و او را از دشمنانش محافظت كنید. پس آن دو به زمین آمدند. جبرئیل نزد سر آن حضرت و میكائیل پیش پای او قرار گرفت و جبرئیل چنین می گفت: خوشا به حال مانند تو ای فرزند ابوطالب! خدا با تو به ملائكه اش مباهات می كند. خدای تبارك پس از آن آیه (و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد) را نازل كرد.»به نظر می رسد آزمون ملائكه و پخش این خبر به این سبب باشد كه برای همگان روشن شود حتی ملائكه مقرب الهی از كسب این فضیلت بازمانده اند. تكلیف آنان كه در رتبه ای پایین تر از این رتبه قرار دارند نیز با این خبر روشن می شود و روشن هم شده است.



غلامرضا صادقی فرد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید