جمعه, ۱۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 7 June, 2024
مجله ویستا


... نعل‌بندی کرده‌اند!


... نعل‌بندی کرده‌اند!
علی شمس‌اردکانی را در پایان آخرین روز دومین همایش بین‌المللی گاز در یکی از دفاترش که مربوط به شرکت کویرخودرو بود، ملا‌قات کردم. هرچند خود وی ساعت ۴ را زمان مناسبی برای انجام گفت‌وگو برگزیده بود اما گفت‌وگو با بیش از یک ساعت تاخیر انجام شد. این گفت‌وگو اگرچه کوتاه بود اما شنیدن سخنان فردی که سال‌ها در حوزه انرژی فعالیت داشته و از زیر و بم چگونگی انعقاد بسیاری از قراردادها آگاه است جالب بود، چرا که وی در طول گفت‌وگو بارها تاکید کرد که سخنانش به‌طور کامل درج شود زیرا ترسی از کسی ندارد. وی که دکترای اقتصاد بین‌الملل و انرژی از ایلنوی آمریکا دارد، پس از انقلا‌ب در سمت سفیر ایران به کویت رفت. چند سالی را نیز در سمت مشاورارشد وزیر امور خارجه در دولت میرحسین موسوی گذرانده است.
ریاست منطقه آزاد قشم، معاونت امور اقتصادی و بین‌الملل وزارت معادن و فلزات و دبیرکل اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران هم در کارنامه او ثبت است. ‌ شمس‌اردکانی به عنوان اولین پیشنهاددهنده در اجرای خط لوله صلح حاضر بوده و در طول انجام مصاحبه بارها به تعدادی از عکس‌هایش که مربوط به ملا‌قات‌های وی تا اجرای صلح گازی است اشاره می‌کند و در این میان یکی از عکس‌هایش که راجیو گاندی نخست‌وزیر وقت هند با وی در حال گفت‌وگو است را بیش از دیگر عکس‌ها مورد خطاب قرار می‌دهد. اما با گذشت این همه سال از انجام مذاکرات وی همچنان از چگونگی مذاکرات گله‌مند است و به نتیجه نرسیدن صلح گازی را نتیجه سیاست‌های غلط و فرصت‌سوزی‌های ایران در سال‌های گذشته می‌داند و معتقد است که ایران باید تاوان فرصت‌سوزی‌های خود را بدهد. وی عدم اجرای به موقع و بروز مشکلا‌ت کنونی در اجرای پروژه را روش اشتباه مذاکره‌کنندگان و دادن باج‌های سیاسی به طرف‌های مذاکره با ایران و نیز عدم آگاهی و مخالفت‌های بی‌مورد روسا و مسوولا‌ن وقت در هر دوره‌ای می‌داند.
چراکه وی بر این عقیده پافشاری می‌کند که برای اجرای این پروژه و یا پروژه‌های گازی شبیه به این نیازی به سرمایه‌گذاری ایران نیست بلکه کار باید به بخش غیردولتی که می‌تواند داخلی یا خارجی باشد و تحت مالکیت ایران اجرا شود واگذار گردد. او در طول مصاحبه بارها از عدم استخراج گاز به میزان نیاز کشور سخن گفت و در چنین شرایطی حتی صادرات گاز را همانند یک شوخی می‌داند و این جمله را تکرار می‌کرد که وقتی گاز نداریم چه چیز را قرار است صادر کنیم. وی این موضوع را اینگونه توضیح می‌دهد که وقتی مصرف گاز خانگی در کشور ۱۰ برابر میزان مصرف صنایع است و در حالی که بسیاری از صنایع کشور در ماه‌های سرد سال به دلیل کمبود گاز فعالیت خود را متوقف می‌کنند چگونه است که باز هم اصرار برای صادرات گازی داریم که اصلا‌ از زیر زمین استخراج نشده است. وی که در زمان دولت میرحسین موسوی سفیر ایران در امارات بوده تببین سیاست‌های غلط در تصمیم‌گیری‌های کشور در زمینه اولویت‌بخشی به صادرات گاز به مقایسه ایران و قطر در میدان مشترک پارس‌جنوبی می‌پردازد و اظهار می‌کند که نتیجه تعلل‌ها و سیاست‌های اشتباه ایران این بود که شیخ‌نشین قطر اینک با قیمت‌های امروزی ۴۵ میلیارد دلا‌ر از ایران بیشتر از میدان مشترک برداشت کرده اما ما در کشور خود همچنان برای تامین نیاز داخلی با مشکل مواجه هستیم. گفت‌وگو با وی را در زیر می‌خوانیم.
▪ بحث را با مسائل پیرامون صادرات گاز در کشور آغاز می‌کنیم. ابتدا بفرمایید با توجه به نیاز داخلی کشور به گاز و کمبود گاز تولید شده براساس میزان مصرف داخلی، شما اظهاراتی را که در ارتباط با صادرات گاز به دیگر کشور‌ها مطرح می‌شود چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ کشوری همچون ایران با دارا بودن دومین ذخایر گاز در جهان همواره از این توان برخوردار است که در مباحث مربوط به صادرات گاز در عرصه جهانی بتواند نقش مهم و موثری ایفا کند. ‌
اما اجرای این امر نیازمند شرایطی است که باید بگویم هم‌اکنون کشور از این شرایط برخوردار نیست. ‌
زمانی ما می‌توانیم روی مباحث مربوط به صادرات گاز فکر کنیم که در درجه اول نیاز داخلی ما به‌طور کامل مرتفع شده باشد. البته نیاز داخلی را باید در رابطه با میزان تولید سنجید که بررسی این عوامل نشان می‌دهد در طول سال‌های گذشته نه‌تنها میزان تولید گاز در کشور به میزان مورد نیاز مصرف خانگی و صنایع نبوده بلکه بیشتر آمار ارائه شده در این زمینه نیز عوام‌فریبانه بوده است. ‌
در حال حاضر در فصل سرما در زمستان ۴۰۰ میلیون مترمکعب گاز به بخش خانگی اختصاص می‌یابد حال آنکه این رقم در مورد صنایع ۳۵ میلیون مترمکعب است. این در حالی است که با در نظر گرفتن افق ۱۴۰۴ که قرار است ایران قدرت اول اقتصادی منطقه باشد باید میزان مصرف گاز خانگی به نفع نیازهای موجود در بخش صنعت پایین بیاید و در بلندمدت نیز توان تولید گاز در کشور تا حدی افزایش یابد که علا‌وه بر رفع نیاز داخلی مصارف خارجی را نیز تامین کند. در واقع می‌توان گفت که کشور نیازمند داشتن یک دیپلماسی گازی است که سال‌ها است وجود ندارد. ‌
▪ درخصوص داشتن دیپلماسی گازی و مدیریت مصرف گاز در کشور سال‌ها است که مواردی مطرح می‌شود و اظهارنظر‌های گوناگونی نیز در این زمینه عنوان شده اما هیچگاه در این زمینه نتیجه واحدی حاصل نشده است. یکی از این نظریات جلوگیری از صادرات گاز است و در مقابل، اظهارنظرهایی نیز وجود دارد که علا‌وه بر تامین گاز برای مصارف داخلی باید صادرات را در اولویت قرارداد زیرا این امر سبب می‌شود که ایران در بازار بین‌المللی گاز و آینده این بازار نقش داشته باشد، اما هیچکدام از این نظرات منجر به افزایش تولید نشده و اکنون حتی برای تامین نیاز داخل نیز با مشکل مواجه هستیم؟
ـ افرادی که دهه ۶۰ درست زمانی که همه فرصت‌های لا‌زم برای سرمایه‌گذاری در کشور فراهم بود، فرصت‌سوزی کردند باید اینک جوابگو باشند. در آن زمان این امکان فراهم بود که هم تولید افزایش یابد و هم مباحث مربوط به صادرات گاز که تاکنون مهجور مانده به اجرا درآید اما کارشکنی‌ها و مخالفت‌های گروهی که به دلا‌یل کاملا‌ غیرکارشناسی به مخالفت با اجرای طرح پرداختند سبب شد تا در این بخش با عقب‌ماندگی مواجه شویم و این عقب‌ماندگی تاکنون ادامه دارد همه اینها به این دلیل بود که دیپلماسی نداشتیم و بر همین اساس شیخ‌نشین قطر نیز در برداشت از ذخایر خود از میدان مشترک پارس‌جنوبی۴۵ میلیارد دلا‌ر از ایران جلوتر است. ‌
اما در همان زمان گروهی به جای معامله گاز به فکر معامله آب با قطر بودند. در واقع به جای دیپلماسی گاز دیپلماسی آب داشتیم. در حال حاضر نیز برای تامین نیاز داخلی نیازمند تولید بیشتر گاز هستیم اما قبل از آن باید مدل مصرف را تغییر دهیم یعنی می‌توان به جای ۴۰۰ میلیون مترمکعب ۳۵۰ میلیون مترمکعب گاز به بخش خانگی در زمستان اختصاص داد و درعوض ۵۰ میلیون مترمکعب گاز بیشتر برای صنایع اختصاص داد. ‌
▪ پس شما جزو افرادی هستید که پیش از صادرات گاز اولویت را به تامین مصارف خانگی و صنعتی در داخل کشور می‌دهند؟
ـ تا زمانی که میزان مصرف خانگی ۱۰ برابر مصرف صنایع است صحبت کردن درباره صادرات گاز تنها یک شوخی است. حتی اگر اصرار بر صادرات گاز در چنین شرایطی وجود دارد نیز باید سرمایه‌گذاری‌های لا‌زم برای استخراج و احداث خط لوله از طریق صادرات به عهده مصرف‌کنندگان واگذار شود مثلا‌ اگر قرار است ۱۰۰ میلیون مترمکعب گاز از طریق خط لوله صلح منتقل شود باید کنسرسیومی تشکیل شود که با سرمایه‌گذاری خود ۲۰۰ میلیون مترمکعب گاز تولید کند و هزینه‌های تولید نیز توسط خود آنها پرداخت گردد و درآمد مورد نظر خود را نیز از طریق فروش گاز کسب کند. در نهایت سود اصلی نصیب ایران خواهد شد چراکه اصل درآمد مبنی بر فروش میعانات گازی است و در واقع طرح اولیه خط لوله نیز بر همین مبنا گذارده شده بود اما ما هنوز پس از گذشت سال‌ها از مذاکرات اولیه به هیچ نتیجه مثبتی نرسیده‌ایم زیرا از یک دیپلماسی گازی برخوردار نیستیم. ‌
در حوزه مصرف حرف ما این است از مصرف خانگی که در حال حاضر ۱۰ برابر مصرف صنعت است اولویت تامین گاز را به صنعت بدهیم و با مدیریت درست میزان مصرف خانگی را کاهش دهیم و این رقم را به مصارف صنعتی اضافه کنیم. ‌
▪ شما اولین فردی بودید که پیشنهاد شکل‌گیری و احداث خط‌لوله صلح را مطرح کردید این طرح ابتدا به صورت احداث یک لوپ گازی مطرح شد و بعد خط‌لوله انتقال گاز ایران به شبه‌قاره هند از طریق پاکستان نیز به آن اضافه شد. طی سال‌های گذشته شما همواره در گفت‌وگوهای خود به عملکرد مدیران مذاکره‌کننده انتقادهایی وارد کرده‌اید. چه مواردی مانع اجرا و شکل‌گیری طرح به شکلی که شما مطرح کردید یا در واقع چه مواردی سبب ایجاد انحراف در اجرای صلح گازی شده است؟
ـ در آن زمان وقتی با هند مذاکرات خود را آغاز کرده بودیم بارها عنوان کردم که مذاکرات باید به گونه‌ای باشد که تعهد سرمایه‌گذاری بر گردن ایران نیفتد. در واقع مد نظر ما این بود که مذاکرات به این شکل باشد اگر داوطلبی برای گاز ایران وجود دارد خودش بیاید و سرمایه‌گذاری کند و پالا‌یشگاه نیز احداث کند. به این ترتیب برای هر مترمکعب گاز مورد نیاز کشور درخواست‌کننده سرمایه‌گذاری می‌کند و در نهایت نیز میعانات گازی که بخش اصلی درآمد ایران را دربرمی‌گیرد نیز در اختیار ایران خواهد بود. ‌
▪ هیچ‌وقت به یاد ندارم که در آن زمان اصراری برای سرمایه‌گذاری دولت در مباحث پالا‌یشگاهی و تولید گاز وجود داشته باشد. در واقع دولت نباید خود را در این امور دخالت دهد. دولتی که پول ندارد مدرسه و دیگر مایحتاج ضروری کشور را تامین کند نباید درآمد خود را صرف استخراج نفت و یا ساختن پالا‌یشگاه کند بلکه این مسائل را باید به سرمایه‌گذارانی واگذار کند که خواهان نفت و گاز ایران هستند و تنها بر آنها نظارت داشته باشد. ‌
ـ درست مثل قرارداد کرسنت که با وجود پیدا شدن این همه مشکل در چگونگی انعقاد قرارداد اولیه بازهم ایران خط لوله مورد نیاز برای انتقال گاز به امارات را تاسیس کرده است در حالی که این امر باید توسط کنسرسیومی متشکل از سرمایه‌گذاران داخلی یا خارجی انجام می‌شد نه اینکه سرمایه‌های کشور صرف این امور شود. ‌
اصلا‌ گویا مدیران فعلی حاضر در وزارت نفت حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند. انگار یادشان رفته که آقای حمید جعفر مدیرعامل کنونی شرکت کرسنت در زمان جنگ ایران و عراق اطلا‌عات خود در مورد کشتی‌های ایران را در اختیار عراقی‌ها قرار می‌داد تا کشتی‌های ایران را هدف بگیرند. این فرد حتی مدتی هم در دستگاه جاسوسی صدام فعال بود و اکنون مشخص نیست با این کارنامه سیاه فعالیت چگونه محبوب قلوب آقایان شده که مذاکرات با وجود محرز شدن تخلفات موجود در آن همچنان ادامه دارد. ‌
▪ چه عاملی سبب شد تا شما را از مذاکرات این طرح کنار بگذارند؟
‌ـ وزیر نفت وقت آقای آقازاده از نفت سررشته زیادی نداشت و بعد وارد وزارت نفت شد و به دلیل نبود اطلا‌عات کافی در حوزه نفت سبب شد تا علا‌قه‌ای به همکاری با افراد آگاه و با روابط بین‌المللی خوب با دیگر کشورها نداشته باشد. ‌
ایشان به دلیل داشتن پشتوانه سیاسی با دیگر مدیران در رده‌های بالا‌تر توانست از سال ۱۳۶۴ تا دولت خاتمی یعنی به مدت ۲۵ سال وزیر باقی بماند و در طول این سال‌ها همواره با وجود فضای مناسب برای افزایش فعالیت و نیز جذب سرمایه‌گذاری پیشرفتی حاصل نشد و در همه موارد با کندی و پسرفت نیز مواجه شدیم. به خاطر دارم که در آن زمان پیشنهاد تاسیس منطقه انرژی در قشم را ارائه دادیم که می‌توانست زمینه‌ساز روابط بیشتر ایران در حوزه انرژی در منطقه باشد اما آقایان این طرح را نیز بر باد دادند و اجرایی نشد. ‌
در واقع در آن زمان افرادی سر کار بودند که با توسعه انرژی مخالفت داشتند. این در حالی بود که بسیاری از مذاکرات اولیه مورد توجه و قبول طرف‌های مذاکره نیز قرار گرفته بود در حالی که اصل قرارداد این بود به جای ایران تعهد سرمایه‌گذاری برعهده کنسرسیوم باشد اما آقایان با قوانین من‌درآوردی و جعل حقوقی مواردی همچون بیع متقابل را پیش کشیدند حال آنکه بیع یک طرف دارد و مشخص نیست منظور از متقابل آن چیست. ‌
▪ یعنی شما نه‌تنها قراردادهای بیع متقابل را قبول ندارید بلکه این قراردادها را نوعی از قرارداد می‌دانید که به صورت من‌درآوردی وارد نظام نفتی ایران شده است؟
بله همینطور است. این مسائل را برای خواص پیش کشیدند چون خواص هیچگاه در جزئیات دقت نمی‌کنند و این مسائل موجب می‌شد تا در جزئیات مذاکرات وارد نشوند و همین نوع قراردادهای جعلی سبب شد تا توتال در پروژه‌های خود در پارس‌جنوبی علا‌وه بر دستمزد ۲۰ درصد بیشترسود ببرد و البته امثال این موارد بسیار است. ‌
▪ و نتیجه آن نیز این است که شیخ‌نشین قطر براساس نرخ کنونی ارز ۴۵ میلیارد دلا‌ر بیش از سهم ایران درآمد کسب کرده که این میزان بیش از ایران از میدان مشترک برداشت کرده و ایران همچنان از قافله عقب است. پس به نظر شما نوع نگاه اشتباه ما سبب شد تا به این حد از شریک خود در پارس‌جنوبی عقب بمانیم؟
ـ تفاوت ما با آنها در این است که لا‌زم نبود برای توسعه پارس‌جنوبی سرمایه‌گذاری کنیم بلکه باید این امر را از دولتی بودن خارج می‌کردیم و به نهادهای خصوصی که همان کنسرسیوم‌های بین‌المللی است واگذار می‌کردیم، همان کاری که آنها انجام دادند. ‌
▪ یعنی پارس‌جنوبی را به کنسرسیومی از شرکت‌های خارجی واگذار می‌کردیم چون مسلما شرکت‌های قدر داخلی برای مشارکت در این کنسرسیوم وجود ندارد. در این صورت از نظر مالکیت منابع دچار مشکل نمی‌شویم؟
ـ خیر چون حاکمیت همواره از آن ما خواهد بود و تنها با این کار امر سرمایه‌گذاری را به درخواست‌کنندگان انرژی ایران واگذار می‌کردیم و خودمان نیز از طریق دستیابی به میعانات گازی سودمان را می‌بردیم. ‌
▪ خط لوله صلح در صورتی که براساس پیش‌بینی‌ها و با در نظر گرفتن مواردی که شما در مذاکرات در نظر گرفته‌اید پیش می‌رفت اکنون چه نتایجی برای آن حاصل شده بود؟
ـ خط لوله صلح اگر قرار بود اجرایی شود باید در سال ۱۳۷۵ وصل می‌شد زیرا در آن زمان نه از تحریم خبری بود و نه از مشکلا‌ت مربوط به سرمایه‌گذاری، چراکه در آن زمان سرمایه‌گذاران متعددی آمادگی خود برای توسعه پارس‌جنوبی و نیز کمک به جریان انتقال گاز به هند اعلا‌م کرده بودند و در این میان هندی‌ها نیز کاملا‌ با این امر موافق بودند. اما بعدها مسائل مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای هند و مخالفت‌های آمریکا مطرح شد. ‌
▪ اما در حال حاضر هندی‌ها با دلا‌یل مختلف که در واقع بهانه‌گیری از سوی آنها است به تاخیر در اجرای پروژه کمک می‌کنند؟
ـ هندی‌ها در واقع الا‌ن با وقت‌کشی‌های خود تنها با کارت ایران بازی می‌کنند در حالی که زمانی که من سفیر انرژی ایران بودم راجیو گاندی در مذاکرات خود با من پیرامون خط لوله صلح موافقت خود را با اجرای این طرح به‌طور کامل بیان کرده بود حتی در آن زمان علا‌ءالدین بروجردی نیز که اکنون ریاست کمیسیون سیاست خارجی مجلس را برعهده دارد در جریان این موافقت بود و اگر لا‌زم شد می‌توانید از ایشان نیز در این‌باره سوال کنید. ‌
▪ آیا برکناری ‌هادی نژادحسینیان نیز که در دوره ۸ ساله وزارت بیژن نامدارزنگنه مذاکرات را برعهده داشت نیز به دلیل وجود گروهی بود که از اجرای این پروژه ناراضی بودند زیرا بسیاری وی را بهترین مذاکره‌کننده در این مورد می‌دانند و حتی پس از برکناری وی منابع آگاه خبری از عدم تمایل شرکا برای ادامه مذاکرات خبر داده بودند؟ ‌
ـ به نظر من نژادحسینیان نیز راه مذاکرات را اشتباه در پیش گرفته بود زیرا اصل، اجرا شدن پروژه نیست بلکه مهم میزان درآمدی است که ایران می‌تواند از قبال اجرای این پروژه در اختیار بگیرد. ‌
این پروژه در صورتی برای کشور مفید خواهد بود که مصرف‌کننده نهایی به ازای هر یک مترمکعب گازی که قرار است از طریق خط لوله به دست بیاورد به اندازه استخراج دو مترمکعب گاز سرمایه‌گذاری کرده باشد که در واقع برنامه اولیه ما و مذاکرات ما نیز بر مبنای همین امر بود و باید به شکل قانون در می‌آمد ‌
نه مدل کنونی مذاکرات در وزارت نفت که همه چیز به ضرر ایران تمام می‌شود مثل قرارداد ترکیه که در آن همه جریمه‌ها و تعهدات برعهده ما است در حالی که ما گازی غنی از میعانات را در اختیار آنها قرار می‌دهیم ولی چون در زمستان گاز یخ می‌بندد باید جریمه پرداخت کنیم. ‌
▪ شما نظر مدیران فعلی را با وجود کاستی‌های موجود که در زمینه تولید گاز است اما باز هم کمبود آن را تکذیب می‌کنند چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ نمی‌توان گفت مشکل نداریم زیرا مطمئنا در کوتاه‌مدت با مشکل کمبود گاز مواجه خواهیم بود ولی ممکن است شرایط در بلندمدت تغییر کند. اما یقینا اگر مسائلی که ما ۲۰ سال پیش به آنها اشاره کرده‌ایم را اجرا می‌کردند اینک به راحتی می‌توانستیم بگوییم تحریم هیچ فایده و اثری بر صنایع کشور از جمله صنعت نفت ایران نخواهد داشت. ‌
▪ اما وزیر نفت و مدیران زیرمجموعه وی اصرار دارند این موضوع را به همه ثابت کنند که تحریم‌ها هیچ اثری بر فعالیت‌های صنعت نفت نگذاشته است؟
ـ اینها همه عوام‌فریبی است زیرا عملکرد آنها ما را از سند چشم‌انداز دور کرده است و این خود خیانت است. در واقع هر فردی که وارد شود و ما را از دستیابی به سند و هدف چشم‌انداز حتی به اندازه یک روز دور کند، خائن محسوب می‌شود. مگر آقایان ادعا نمی‌کنند اظهارات مقام معظم رهبری را برای دستیابی به سند چشم‌انداز اجرا می‌کنند پس چرا کار و عمل آنها یکی نیست و وقتی کار و عمل فردی یکی نباشد به صراحت می‌توان گفت که آن فرد همراه نیست. ‌
▪ پس به نظر شما تاکنون هیچیک از مذاکرات صورت گرفته با دانش لا‌زم همراه نبوده و توسط متخصصان این رشته نیز صورت نگرفته است؟
ـ اگر کاری با دانش لا‌زم اجرا شود به بهترین شکل ممکن اجرا خواهد شد اما متاسفانه آقایانی که روی کار آمدند به جای جراح قلب نعل‌بند بودند و رسیدن به جاه و مقام آنها را ناشنوا و نابینا کرد و از انجام فعالیت و مسوولیت اصلی بازداشت. ‌
▪ فرق گروه مذاکره‌کننده برای انتقال گاز هند در زمان شما با افرادی که اکنون مذاکرات را به عهده دارند چیست؟
ـ من طراح بودم و درسم را هم بلد بودم. دکترای اقتصاد انرژی داشتم و سفیر انرژی ایران بودم اما اینک گروهی مهندس امور را در اختیار گرفته‌اند و تمام طرح‌هایی را که از پیش مطرح کردیم نیز به انحراف کشانده‌اند و هیچگاه قرار نبود طرح و مدل انحرافی به نتیجه برسد. فرمولی که مطرح شد بسیار ساده بود. برای انتقال ۱۰۰ میلیون مترمکعب گاز کنسرسیومی تشکیل می‌دادیم که در آن شرکت‌های قدرتمند داخلی نیز در صورت وجود امکان حضور می‌یافتند و این کنسرسیوم باید ۲۰۰ میلیون مترمکعب گاز استخراج می‌کرد و برای احداث پالا‌یشگاه و خط لوله نیز اقدام می‌کرد. این شرکت کاملا‌ به صورت خصوصی و بدون دخالت دولت و با حضور شرکت‌های بزرگ خارجی اجرای طرح را برعهده می‌گرفت. اما در نهایت حاکمیت با ایران بود و علا‌وه بر فروش گاز میعانات گازی نیز که اصل درآمد را دربرمی‌گیرد برای ما باقی می‌ماند.
امروز درآمد حاصل از اجرای خط لوله با قیمتی که برای فروش گاز به ترکیه در نظر گرفته‌ایم معادل یک میلیون دلا‌ر خواهد بود حال آنکه درآمد حاصل از فروش میعانات گازی ۵ میلیون دلا‌ر می‌شود. ‌
از سوی دیگر مبنا این بود که هر ۶ ماه یکبار قیمت‌های موجود در قرارداد را براساس تغییرات قیمتی نفت خام مورد بازبینی قرار دهیم. ‌
در حال حاضر شاهدیم که روس‌ها نیز از همین روش استفاده کرده و با تشکیل یک کنسرسیوم اروپایی گاز خود را به کشورهایی که خواهان گاز روسیه هستند ارسال می‌کنند و در این بین هزینه‌ای نیز متقبل نشده است. در واقع دولت نباید خط لوله صلح را اجرا می‌کرد. ‌
▪ کرسنت نیز از دیگر قراردادهایی است که در حوزه گاز برای انتقال گاز به امارات مطرح شد اما در این خصوص موارد زیادی درباره فساد در انعقاد قرارداد مطرح شده است؟ شما این قرارداد را قراردادی بی‌فایده برای کشور عنوان کردید. دلا‌یل شما چیست؟
ـ در قرارداد کرسنت چون ناسالمی وجود داشته و دادن رشوه محرز شده بود نباید دوباره مذاکرات انجام شود. در واقع الا‌ن گاز برای صادر کردن داریم اما این گاز باید به قیمت‌های بین‌المللی فروخته شود. مشکلا‌ت موجود در این قرارداد را من بارها در سال‌های گذشته ابراز کرده‌ام اما مشخص نیست که چرا مذاکرات همچنان ادامه دارد در حالی که به اعتقاد من این قرارداد که در حقیقت یک توافقنامه اولیه بوده یک قرارداد احمقانه است همچون قراردادی که با ترک‌ها داریم. ‌
▪ اما از این اشتباه‌ها در ایران کم نبوده همانطور که با وجود تعلل هندی‌ها که برای مدیران نفتی کاملا‌ آشکار و واضح است بازهم مذاکرات و درخواست‌ها از طرف هندی ادامه دارد تا جایی که از بسیاری از گفته‌های وزیر نفت می‌توان اینگونه برداشت کرد که باج‌هایی به طرف هندی داده می‌شود مثل اینکه ایران قبول کرده امنیت گاز را تا زمان تحویل به هند در مرز این کشور به عهده بگیرد؟ ‌
ـ درحقیقت هند بیش از پاکستان به گاز ایران نیازمند است و اگر طی سال‌های گذشته درست عمل کرده بودیم اینک این پروژه به شکل صحیح به مرحله اجرا درآمده بود اما با ورود ایالا‌ت متحده و پیشنهادهایی که به این کشور در زمینه توافقنامه هسته‌ای و یا تامین انرژی داد سبب شد هندی‌ها نیز ایران را معطل نگه دارند. ‌
در واقع هندی‌ها با وجود اینکه به نیاز خود به گاز ایران واقف هستند در این مدت از آمریکایی‌ها برای همکاری با آنها و ایجاد تاخیر در اجرای پروژه امتیاز گرفته‌اند و با ایران خوش و بش می‌کنند. ‌
من در سال ۱۳۶۳ به عنوان نامزد ایران برای دبیرکلی اوپک معرفی شدم اما با دیدن جو موجود در اجلاس اوپک این پیشنهاد را قبول نکردم. اعتقاد من بر این است که هیچگاه نخواهند گذاشت ایران در اوپک دبیرکل شود حتی اگر فارابی و ابن‌سینا را هم معرفی می‌کردیم اجازه دبیرکلی به ما نمی‌دادند. ‌
▪ وزارت‌نفت را از نظر کیفیت نیروی کار در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید زیرا شما معتقد هستید که روش مذاکرات غلط است. آیا می‌توان اینگونه برداشت کرد که شما هیچیک از نیروهای این وزارتخانه را متخصص نمی‌دانید؟
ـ مشکل کنونی وزارت نفت، نبود نیروی متخصص است. در این مدت نیروی متخصص کافی تربیت نشده و متخصصان نیز از کار به دلا‌یل مختلف کناره‌گیری کرده‌اند. حدود ۵۰ سال پیش صنعت پر بود از نیروهای متخصص و کارآمد و سرمایه‌گذاری خوبی نیز در این زمینه صورت گرفته بود اما طی این سال‌ها بسیاری از متخصصان را از کشور فراری دادند و تنها کسانی بر سر کار ماندند که هیچ تخصصی در حوزه کاری خود نداشتند و در واقع در این مدت رابطه فدای ضابطه شده است. ‌
ریحانه مظاهری
منبع : روزنامه اعتماد ملی