دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به یازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی


نگاهی به یازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی
یازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران از هفتم ماه جاری با اجرای نمایش‌هایی در تالار هنر، پلاتو مرکزی و عروسکی دانشکده سینما و تئاتر، تالار مهر حوزه هنری، سالن کوچک و سالن اصلی تالار مولوی، تالار فارابی دانشگاه هنر، خانه کوچک دانشکده هنر و معماری کار خود را آغاز کرد و در روز چهاردهم اردیبهشت مراسم پایانی آن در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
در اولین روز جشنواره نمایش‌های کم‌حیوان در تالار هنر، آدم آدم است در دانشکده سینما و تئاتر، سرباز همپ در تالار مهر حوزه هنری، کردلیا واقعیت در پلاتو مرکزی، سی در دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، نقاب سرخ و رویای شب نیمه تابستان در تالار مولوی، شنبه‌های رفتن و هفتم دی هفتاد و سه در تالار فارابی، مستند انسان‌ها و تئاتر بی‌حیوان در خانه کوچک نمایش به اجرا درآمدند و با استقبال خوب دانشجویان و علاقه‌مندان تئاتری مواجه شدند. نمایش‌های خیابانی، پرده‌خوانی ضامن آهو در پارک شهر، سالار جنوب در کاخ گلستان، آرش در خانه هنرمندان، سانسور در دانشگاه هنر، عروسک انسان است در تالار مولوی، شهر برانکو بنگو در دانشگاه سوره و نقل کاوه در فرهنگسرای دانشجو در معرض دید قرار گرفتند.
در دومین روز جشنواره نمایش‌های زهرخند زمان مرده در پلاتو مرکزی، ویولون‌هایتان را کوک کنید در تالار مهر حوزه هنری، روز داخلی دوازده شب در دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، خداحافظ و کارت نارنجی در تالار مولوی، سه نخ آخر در تالار فارابی و تردید در دانشکده هنر و معماری همراه با نمایش‌های خیابانی روز اول اجرا شدند.
در سومین روز جشنواره نمایش‌های بازی و بگرد تا بگردیم در دانشکده سینما تئاتر، روزی روزگاری در تالار مهر حوزه هنری، سریان دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، در اکتبر ۱۸۱۵ و آب کیو و آن شب که تورو زندانی بود در تالار مولوی، شهادت پیوتراوهه و یک تکه از گفتار گم‌شده در تالار فارابی، مهمانسرای دو دنیا و نظم نوین جهان در دانشکده هنر و معماری اجرا شدند و در روز سه‌شنبه ۸۷/۲/۱۰ نمایش‌های گوریل پشمالو در تالار هنر، اتهام به خود و ادیپ شهریار در دانشکده سینما تئاتر، حکایت حیات سه سگ در تالار مهر حوزه هنری، شب‌نشینی خیال در دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، محو و فوکوس در تالار مولوی، سمفونی روی گدازه‌ها در تالار فارابی، برای نوشابه خاطر تولدش و چرخ سگی در دانشکده هنر و معماری به همراه نمایش‌های خیابانی دشت بلوط بنفشه، چارچار، قراری تا ۱۵دقیقه دیگر، لوک و زاوا به اجرا درآمدند.
در پنجمین روز جشنواره نمایش پدر در تالار هنر، لطفا با مرگ من موافقت کنید در دانشکده سینما تئاتر... سرهنگ و پرندگان در تالار مهر حوزه هنری، نمایش خلاقیت در دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، خیر و شر کلفت‌ها و امشب از خود می‌سازیم در تالار مولوی، اکویوس و شکسپیر عشق ۲۰۰۱ در تالار فارابی، دیالوگ لورفت و تناسب تکثیر در دانشکده هنر و معماری به اجرا درآمدند. در بخش خیابانی نیز علاوه بر اجراهای قبلی نمایش‌های سوسیس بلغاری‌ها، حیف آدم و پاورقی در محل‌های تعیین شده اجرا گردیدند.
در روز پنج‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۱۲ نمایش‌های خدا یا ایمان بده در دانشکده سینما تئاتر عروسک در پلاتو مرکزی، پاره سنگ در جیب‌هایش در حوزه هنری، پسران و اگه یه روز صبح و چهار قطعه از ساموئل بکت در تالار مولوی، فرشته جوان و جیغ در جانب جنی در تالار فارابی، زمان که بگذرد و انتخاب مرگ بود در دانشکده هنر و معماری اجرا شدند. در روز جمعه ۱۳۸۷/۲/۱۳ که آخرین روز اجرا بود علاوه بر تکرار سه نمایش روز قبل نمایش متیوسن محصول مشترک ایران و اتریش در تالار مولوی روی صحنه رفت. ۲۶ نمایش در بخش مسابقه صحنه‌ای و پنج نمایش در بخش مدرسان دانشگاه و پنج نمایش در بخش بین‌الملل از کشورهای فرانسه، ایتالیا، یونان و اتریش و بیست و دو نمایش در بخش نمایشنامه‌خوانی و سیزده نمایش نیز در بخش خیابانی حضور یافتند.
نمایش‌های اجرا شده در جشنواره تئاتر دانشگاهی از مضامین بکر و بدیعی برخوردار نبودند، اما به لحاظ اجرایی تلاش فراوانی شده بود که از شیوه‌های امروزین بهره جویند، اگرچه در ساختارشکنی‌ها برخی از اجراها به مضحکه سوق یافته بودند. برخی از کارگردان‌ها در شیوه اجرایی همه سبک‌ها را در بوته آزمایش قرار داده بودند و در انتها مشخص نبود که به چه اصول و چارچوبی وفادار مانده‌اند. معمولا در گذشته اجراهای دانشجویی جریان‌سازان تئاتر حرفه‌ای کشور محسوب می‌شدند اما در جشنواره یازدهم چنین امری به چشم نمی‌خورد. به جز تعداد اندکی از کارها، بقیه هم از لحاظ متن و هم از لحاظ اجرا از کیفیت مطلوبی برخوردار نبودند.
به‌عنوان نمونه به دو کار اجرا شده در جشنواره اشاره می‌شود؛
-۱ نمایش همپ که جان ویلسون آن را به نگارش درآورده و حمید نعمت‌اللهی ترجمه‌اش کرده، با کارگردانی وحید اصلانی‌فر در تالار مهر حوزه هنری در اولین روز جشنواره به اجرا درآمد. موضوع این نمایش هیچ سنخیتی با جامعه امروزین ندارد و ماجرایی که در جنگ جهانی اول رخ داده چه ارتباطی می‌تواند با زمان معاصر داشته باشد؟‌فرار سربازی که به دلایلی خاص و شخصی از جبهه صورت می‌گیرد و محاکمه صحرایی او که با شیوه‌های گروتسک نه به مفهوم خاص بلکه به مفهومی کودکانه و غیرهنرمندانه انجام می‌پذیرد، چه پیامی را می‌تواند برای جوانان امروز ایران داشته باشد؟ سربازی که از جبهه می‌گریزد تا فاسق همسرش را به قتل برساند و به نوعی جلوی خیانتی را بگیرد، خود مرتکب خیانتی خطرناک‌تر می‌شود. آشکاری چنین مضامین و مفاهیمی به جز آنکه روح و روان جوانان را آزرده نماید، چه ثمری دارد؟‌و اصولا هدف از بیان چنین ماجراهایی چیست؟ کارگردان این اثر با اجرایی ناشیانه نه تنها بازی بازیگرانی همچون سجاد دبیریان، سیامک داداش‌پور و علی کشوری را به بیراهه کشاند، بلکه به علت عدم درک دقیق از عصاره اثر گام در مسیری غیرمعقول نهاد و با عدم تسلط و اشراف بر بازی آرش میرطالبی و صادق سروعلیشاهی به قواعد و اصول تئاتری که سالیان سال بزرگان تئاتری به آن وفادار و پایبند بوده‌اند، توهینی آشکار نمود.
شکستن دیوار چهارم، مستلزم رعایت نکاتی است و هدفی را در پی دارد اما ایفاگر نقش هال گریپ گویا هر آنچه که خود خواسته پیاده کرده و اصلا به تذکرات کارگردان توجهی ننموده است. حرکات بی‌منطق و شلوغ او که لطمه زیادی به میزانسن سایر بازیگران زده و رفتار و حرکات آنان را نیز غیرمنطقی جلوه داده، هیچ ویژگی خاص مفهومی را القا نکرده است.
عدم موشکافی درونی شخصیت‌ها توسط کارگردان و عدم درک صحیح صادق سروعلیشاهی از نقش هال گریپ و نیز آرش میرطالبی از نقش سرباز همپ، حرکاتی مضحک و سخره‌آور را تجلی داده است که هیچ هماهنگی و مطابقتی با شخصیت‌های نمایش ندارد.
کارگردان در شیوه اجرایی وفادار به یک سبک و شیوه خاص نبود و اگر این اجرا را در قالب گروتسک محض، جلوه‌گر می‌ساخت و شخصیت‌ها را کالبدشکافی می‌کرد و بازیگران را تحت کنترل خویش قرار می داد، یقینا اجرایی مطلوب را به منصه ظهور می‌رساند.
در طراحی صحنه نیز ناهماهنگی‌هایی وجود داشت و به جای جبهه ،جنگ، مخاطبان شاهد فضایی نامانوس بودند.
طراحی نور نیز در راستای اجرایی طراحی نشده بود و معنا و مفهوم رنگ‌ها القاکننده مفاهیم نمایش نبودند.
بداهه‌سازی‌هایی که برخی از بازیگران در حین اجرا از خود بروز داده بودند، بیش از حد غلوآمیز و تمسخر‌آمیز جلوه یافته بود و بیانگر این نکته بود که کارگردان هیچ تسلطی بر بازی برخی از بازیگران نداشته است و تحت تاثیر جو موجود سالن چنین حرکات ناخوشایندی از بازیگران بروز یافته بود.
مخلص کلام اینکه اجرای نمایش همپ، علی‌رغم تلاش‌های به عمل آمده با اجرایی دلنشین و دلچسب مواجه نبود وا کثر تماشاگران ناراضی و ناخشنود سالن را ترک کردند.
-۲ نمایش سرهنگ و پرندگان اثری از هریشتو بویتچف و با ترجمه و کارگردانی محمدجواد استادی از نمایش‌های قابل تاملی بود که در تالار مهر حوزه هنری روز ۱۱ اردیبهشت ماه به روی صحنه رفت.
کارگردان در یادداشتی نمایش را چنین معرفی کرده است: “نام سرهنگ و پرندگان به خودی خود کافی است تا فردی را که مجذوب گمگشته‌های نمایشی است مانند تشنه‌ای به سوی خود بکشد.”
اگرچه مضمون و مفهوم مستتر در اثر را در آثار دیگری نیز می‌توان مشاهده کرد، اما کارگردان به لحاظ چیدمان صحنه‌ای در ابعاد هندسی گوناگون و بهره‌گیری از تمام فضای صحنه و بازی‌گیری مطلوب از همه بازیگران به اجرایی دلنشین دست می‌یابد و با پردازش و موشکافی دقیق شخصیت‌ها، پیامی نوین ارائه می‌دهد و فریادی را سر می‌دهد که سالیان سال است اندیشمندان چنین فریادی را سر داده‌اند. حاکمیت نظم موجود جهان هستی، در بقای آن نقشی اساسی دارد و اگر این نظم فرو ریزد، هستی به نیستی مبدل خواهد شد و طبیعی است انسان‌هایی که در این کره خاکی تابع این نظم نباشند و از دایره نظام‌مند جامعه خارج گردند، سرنوشتی غم‌انگیز خواهند داشت. فرایند برقراری نظم میان انسان‌ها ارتباط درونی و قلبی است که باید در قالبی موزون و شکیل تبلور یابد تا زندگی به معنای حقیقی خود برسد و نظم در سایه ارتباط درونی به شکل حقیقی ظهور نماید. بدیهی است که جامعه بدون نظم، جامعه‌ای آشفته بوده و از افرادی عصیانگر و پرخاشگر برخوردار خواهد شد و چنین جامعه‌ای هرگز به اهداف شایسته و مطلوبی دست نخواهد یافت.
رخدادگاه نمایش نمادی از آسایشگاه روانی است که تعدادی از انسان‌های فاقد ایده و فکر خلاق و بدون نظم، خویشتن خویش را در چنبره آرمان‌هایی کاذب اسیر نموده و برخی نیز به علت ناکامی در کسب آمال و آرزوهای محال و دست‌نیافتنی به اعمالی ناشایست و نامطلوب دست می‌زنند و هیچ کدام از آرامش درونی برخوردار نیستند. هاله جلالی در نقش دکتر در آسایشگاه حضور می‌یابد تا به طریقی بیماران روانی را معالجه نماید اما خود درگیری‌هایی دارد و در طی کار مشخص می‌شود که در چنگال اعتیاد گرفتار است. مهدی ضیاء جمنی ایفاگر نقش سرهنگ که در مطلع آغازین چهره‌ای از او نمایان نیست و در فصل‌های بعدی نقش تعیین‌کننده او و اثرات مثبتی که بر روح و روان هر یک از شخصیت‌ها برجای می‌گذارد، جان می‌گیرد. هریک از آدم‌ها در آسایشگاه اعمال زشت و پلیدی را تداعی‌گرند که ناشی از عدم شناخت درونی به ابعاد وسیع است. انسان‌هایی که بعد حقیقی خود را فراموش کرده‌اند و فقط به بعد مجازی وجود می‌اندیشند.
سرهنگ که به نوعی می‌توان او را نماد و سمبل ناجی جامعه دانست با حضور حقیقی خویش نظم را در میان آنها حاکمیت می‌بخشد و به ابعاد دیگر وجود انسان اشاره می‌کند و در دیالوگی به آنان چنین معنایی را منتقل می‌سازد؛ (انسان تنها موجودی است که می‌تواند همچون پرندگان به پرواز درآید) و در این مسیر راه بازگشت انسان‌ها را به خویشتن خویش نشان می‌دهد و نومیدی و یاس را که در دل همگان لانه کرده به امید و خودباوری مبدل کرده و راه نجات بشر را از معضلات و مشکلات اجتماعی نشان می‌دهد و در حقیقت رشد بشر را در کره خاکی رشد مادی نمی‌داند و وجود او را وجودی آسمانی می‌پندارد که تنها با تکیه بر وجودی آسمانی می‌توان پرواز کرد و خود را از دام‌های زمینی که در مسیر زندگی هر انسانی گسترده شده، نجات داد.
طراحی صحنه و طراحی نور سیدحجت طباطبایی نیز در راستای مفاهیم مستتر در متن اثر گنجانده شده و در القای معنای حقیقی کار جلوه تابناکی داشته و کمک موثر و سازنده‌ای را به دریافتگران نمایش نموده که بهتر به اندیشه نهفته نمایش واقف گردند.
از میان بازیگران مهدی ضیاءجمنی و هاله جلالی و نرگس آمنده درخشش بیشتری داشتند و سایرین نیز در حد توان خود کوشیدند تا نقش را باورپذیر تجلی دهند.
انتخاب موسیقی ایمان گنابادی به همراه اجرای یاسر عودی همسو با کار بوده و خلاهای موجود اجرایی را به نحوی پر کرده و در دلنشینی اجرا نقش مثبتی را ایفا کرده است.
در خاتمه باید به محمدجواد استادی و سایر عوامل نمایش خسته نباشید گفت که با اجرایی شایسته شب به یادماندنی را در تالار مهر حوزه هنری در اذهان ایجاد کردند.
کامل نوروزی
منبع : روزنامه رسالت