پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

صدای‌ سرد ‌تو


صدای‌ سرد ‌تو
ُبغضی که سال‌هاست مرا پیرکرده است
در چشم‌هام مانده و تأخیر کرده است
شاید مسافری است که من سال‌های سال
در انتظار مانده و او دیر کرده است
شاید خود تویی که گلوی دلم هنوز
در آن نگاه آنی تو گیر کرده است
زیبایی تو را و پریشانی مرا
آیینه سال‌هاست که تکثیر کرده است
آه ای غزال من به هوای شکار تو
جنگل کمین نشسته و تزویر کرده است
تقصیر من که نیست که چشم من اشک را
روزی هزار بار سرازیر کرده است
من خواب دیده‌ام که دلت را به پای خود
جادوگری گرفته و زنجیر کرده است
روزی صدای سرد تو حال مرا گرفت
خواب مرا صدای تو تعبیر کرده است

یوسف خوش نظر
منبع : روزنامه جام‌جم