جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

ما فرشته نیستیم - We're No Angels


ما فرشته نیستیم - We're No Angels
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : پارامونت
کارگردان : نیل جوردان
فیلمنامه‌نویس : دیوید مامت، برمبنای نمایش‌نامه‌ای نوشته آلبر هوسون.
فیلمبردار : فیلیپ روسه‌لو
آهنگساز(موسیقی متن) : جرج فنتن
هنرپیشگان : رابرت دنیرو، شان پن، دمی مور، هویت آکستن، برونو کربی، ری مک‌آنالی، جیمز روسو، والاس شان، جان رایلی، جسیکا جیکلز و الیزابت لارنس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۶ دقیقه.


زندانی ایالتی نزدیک مرز کانادا، سال 1935. «بابی» (روسو) قاتلی روان‌پریش که قرار است اعدام شود، دو تبهکار خرده‌پا، «ند» (دنیرو) و «جیم» (پن) را مجبور می‌کند تا در برنامه فرار با او همراه شوند و بعدتر دو نگهبان را می‌کشد. آنان از هم جدا می‌شوند و «ند» و «جیم» راهی شهری کوچک نزدیک رودخانه‌ای می‌شوند که مرز کانادا به شمار می‌آید. آن دو می‌خواهند از پل رد شوند اما می‌بینند که پلیس، نگهبانی می‌دهد. پس در مغازه‌ای پناه می‌گیرند و در آنجا، به جای دو کشیش اشتباه گرفته می‌شوند و «پدر لِوِسک» (آکستن) آن دو را به دیر محلی می‌برد که محل نگه‌داری مجسمه «مریم‌گریان» است. «جیم» از زندگی جدیدش در دیر لذت می‌برد، اما «ند» بیشتر در فکر فرار است. او ناخواسته اعترافات یک پلیس محلی را می‌شنود و با بی‌میلی همرا او به خانه محبوبه پلیس، «مالی» (مور) می‌رود. اما «مالی» می‌گوید هیچ اعتقادی که به مسیحیت ندارد و برای گذران زندگی خودش و «رُزی» (جیکلز)، دختر ناشنوا و گنگش با مردان رابطه برقرار می‌کند. «ند» و «جیم» سعی می‌کنند یک بار دیگر با هیبت کشیش از روی پل رد شوند اما در اینجا سر و کله رئیس بی‌رحم زندان (مک‌آنالی) پیدا می‌شود که برای یافتن فراری‌ها، جست‌وجوی خانه به خانه را آغاز کرده است. این دو تصمیم می‌گیرند در راه‌پیمائی عید «بانوی اندوه‌ما» شرکت کنند که قرار است در آن مجسمه «مریم گریان» را از روی پل عبور دهند و به سمت کانادا ببرند ولی برای این کار، نیاز به انسانی بیمار دارند. وقتی «ند» از «مالی» می‌خواهد «رُزی» را همراه‌شان بفرستد، او تقاضای پول می‌کند. در اینجا صدای شلیک چند گلوله شنیده می‌شود و رئیس پلیس اعلام می‌کند یکی از فراریان را دستگیر کرده که کسی نیست جز «بابی». «بابی»در زندان تقاضای ملاقات با «ند» را می‌کند و او را تهدید می‌کند که اگر ایراد سخنرانی اندوهباری درباره نیاز انسان به ایمان برای جماعتی است که مجذوب سخنان او شده‌اند، «ند»، «بابی» را فراری می‌دهد و در زیر دامن «مریم‌گریان» پنهانش می‌کند. حالا جمعیت شروع به جرکت می‌کند، پلیس ماجرای فرار «بابی» را می‌فهمد. در میانه پل، «بابی»، «رُزی» را گروگان می‌گیرد و در درگیری‌ای که پیش می‌آید «رُزی» و مجسمه حضرت مریم به درون رودخانه می‌افتند. «ند» به درون رودخانه می‌پرد و «رُزی» را نجات می‌دهد که حالا به‌طرز معجزه‌آسائی قادر به صحبت کردن است. «ند» و «جیم» که اکنون قهرمان هستند، از روی پل عبور می‌کنند. اما «جیم» تصمیم می‌گیرد به دیربازگردد و «ند» و «رُزی» راهی کانادا می‌شوند.
* نخستین فیلم آمریکائی جوردان انگلیسی که به نوعی بازسازی فیلمی به همین نام ساخته مایکل کورتیز (1955) و با همکاری هامفری بوگارت و آلدو ری و پیتر یوستینوف است. ام مامت در اقتباس جدیدش یکی از شخصیت‌های فیلم نخستین را حذف کرد تا تمرکز بیشتری روی دو شخصیت پن و دِنیرو داشته باشد و بتواند از رفتار ساده‌لوحانه آنان در موقعیت‌های جدی، یک کمدی مضحکه خلق کند. با وجودی این حاصل کار متأسفانه فاقد قریحه و ظرافت فیلم‌های این زیرژانر کمدی است که فضای تیره و تار دوران رکود اقتصادی 1930 را بستری برای بیان داستان چند زندانی فراری می‌کند. دنیرو و پن با آن بازی تکلف‌گرای‌شان تلاشی موفق برای سبک رایج «کاگنی‌وار» دهه 1930 دارند.