یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


خطرناک‌تر از ویروس ایدز


خطرناک‌تر از ویروس ایدز
به دلیل گران بودن داروهای ضدایدز، برخی کشورهای در حال توسعه مانند برزیل، آفریقای جنوبی و تایلند برای نجات جان بیماران، حقوق ثبت اختراع این داروها را نادیده گرفتند و به شرکت‌های داخلی اجازه دادند با کپی‌برداری از این محصولات به تولید داروهای ارزان قیمت بپردازند.
دولت‌‌ها نیز این داروهای ارزان قیمت را خریداری کرده و دراختیار مبتلایان قرار دادند. در مقابل شرکـت‌های داروسازی غربی شکایت داشتند که با این کار دیگر انگیزه‌ای برای آنها برای تحقیق و توسعه روی داروهای جدید وجود ندارد و این کار در نهایت به ضرر همه تمام می‌شود.
اما حق با کدام طرف است؟ حق ثبت اختراع (پتنت) ابزاری بدون عیب نیست، بنابراین رد کردن آن کاری خلاف اصول به شمار نمی‌رود. از این رو برای این که طرف‌های دعوا را ارزیابی کنیم، به سادگی می‌توان به مقایسه هزینه‌ها و فایده‌ها پرداخت. نادیده گرفتن حقوق معنوی شرکت‌های داروسازی و در دسترس ساختن داروها با قیمت‌های پایین‌تر به معنی سود کمتر و در نتیجه تحقیقات کمتر روی داروهای بهتر و جدیدتر است. در مقابل منافع این کار عبارتند از: مرگ و میر کمتر. حتی اگر کسری از آفریقایی‌های مبتلا به ایدز نیز نجات پیدا کنند (چون مبارزه با ایدز صرفا محدود به کاهش قیمت دارو نمی‌شود و دارای ابعاد زیادی است)، کسری از ده‌ها‌میلیون نیز معادل جان‌های زیادی است.
محاسبات هزینه- فایده در این مورد خاص ساده است- و در جهت حمایت از موقعیت کشورهای در حال توسعه است. از آنجا که تعداد بسیار کمی از داروهای ایدز با قیمت بالا در آفریقا فروخته شده است، کاهش بسیار کمی در سود داروسازها پدید می‌‌‌آید و اگر به آفریقا اجازه دهیم از نوآوری‌های جهانی سواری مجانی بگیرد کاهشی در حجم تحقیقات اتفاق نخواهد افتاد. برای مثال در مورد داروهای ضد ایدز شرکت گلاکسو- ولکام،‌ تنها ۱۰‌درصد از فروش ۴۵۴‌میلیون دلاری این شرکت در سال ۱۹۹۹ مربوط به خارج از آمریکای شمالی و اروپا می‌شد. در این مورد خاص،‌ نقض حقوق مالکیت تقریبا هیچ هزینه‌ای در برندارد، اما هزینه‌های غیرمستقیم ممکن است قابل ملاحظه باشد. زیرا این موضوع می‌تواند تبدیل به رویه‌ای برای نقض سایر حقوق داروها شود. قاچاق این داروها به غرب موجب تضعیف قدرت قیمت‌گذاری شرکت‌های دارویی می‌شود، اما منافع- یعنی نجات جان‌ها یا طولانی شدن عمرها- غیرقابل محاسبه است. منافع نادیده گرفتن پتنت‌ها در کشورهای در حال توسعه بسیار فراتر از هزینه‌های آن است مگر این که کسی اعتقاد مذهبی داشته باشد که حقوق مالکیت مقدس هستند و نباید نقض شوند.
دولت آمریکا در ابتدا به موضوع از زاویه دید کشورهای در حال توسعه نگاه نمی‌کرد و تحت تاثیر لابی شرکت‌های داروسازی، طرف این شرکت‌ها را می‌گرفت. دولت کلینتون کشورهایی را که داروهای پتنت‌‌دار کپی می‌کردند، تهدید به تحریم‌های تجاری کرد و اقداماتی علیه آفریقای جنوبی و برزیل انجام شد.
اما حرکت‌های جهانی علیه این وضعیت شروع شد و گروه‌هایی مانند پزشکان بدون مرز، خیریه‌ها و رسانه‌ها شروع به ارائه گزارش‌هایی درباره مبتلایان به ایدز کردند. سرانجام دولت کلینتون از تهدید به تحریم‌های تجاری دست برداشت. این گروه‌ها شرکت‌های داروسازی شاکی را متهم به «سودجویی از ایدز» می‌کردند و اعلام می‌داشتند که این شرکت‌ها «مرگبارتر از ویروس ایدز» هستند. بدین ترتیب وجهه عمومی این شرکت‌ها نیز آسیب دید. سرانجام در سال ۲۰۰۰، پنچ شرکت پیشتاز داروسازی توافق کردند تا در مورد وضع قیمت‌های پایین‌تر برای کشورهای آسیایی و آفریقایی مذاکره کنند و در سال ۲۰۰۱ اعلام داشتند که حاضرند برای کشورهای در حال توسعه، داروها را به قیمت تمام شده- یعنی حدود یک دهم قیمت بازاری آن در غرب- عرضه کنند. شرط این کار این بود که ترتیباتی اتخاذ شود تا از صادرات مجدد این داروها به کشورهای توسعه یافته جلوگیری شود.
بدین ترتیب نیروهای عادی بازار شرکت‌های داروسازی را مجبور ساخت تا قیمت‌گذاری خود را تغییر دهند، زیرا در حال مواجه شدن با نیروی رقابتی شرکت‌های هندی بودند. اما این تغییرات پاسخی نیز به حرکت‌های فعالان بشردوست نیز به شمار می‌رود. داستان داروهای ایدز نشان می‌دهد که چطور مصرف‌کنندگان و مدافعان آنها-یعنی سازمان‌های امداد بین‌المللی نظیر پزشکان بدون مرز و اگسفام،‌ و رسانه‌ها- می‌توانند بازار را وادار به دوباره‌سازی کنند. احتمالا تصادفی نیست که کشورهایی که به صورت تهاجمی در جهت تغییر قوانین بازار حرکت کردند- برزیل، آفریقای جنوبی و تایلند- دارای دولت‌‌هایی هستند که دموکراتیک و مستعد تاثیر پذیری از فشارهای مردمی می‌باشند.
داروهای ایدز موردی خاص هستند و به این دلیل ما توانستیم منافع نادیده گرفتن پتنت را در مقابل هزینه‌های آن قرار دهیم که عمده موتور محرک کشفیات، بازار پرمنفعت کشورهای غربی است. کشورهای فقیر سهم اندکی از سود بازار جهانی داروهای ایدز را تامین می‌کنند (بدون توجه به این که چه سیاست قیمتی اتخاذ شود) بنابراین نقش نداشتن آنها در هزینه‌های تحقیقات، تاثیر منفی قابل ملاحظه‌ای بر انگیزه‌‌های نوآوری در جهان ندارد. اما در مقابل، در مورد بیماری‌هایی که مبتلا به کشورهای توسعه یافته نیستند، تضعیف انگیزه‌های تحقیق از طریق نقض پتنت‌ها می‌تواند تبدیل به مانعی شود که وزنش بر هر منفعتی بچربد. اجازه سواری مجانی دادن به کشورهای در حال توسعه تنها وقتی موجب منافع بالقوه می‌شود که این بیماری‌ها بازار پرسود و پرمنفعتی در کشورهای غربی داشته باشند. اما در مورد بیماری‌های استوایی، نبود پتنت به معنی نبود تحقیق است. در مورد چنین بیماری‌هایی که تنها کشورهای فقیر را متاثر می‌سازد،‌ تغییرات عمیق‌تری در بازار مورد نیاز است. تحت سیستم استاندارد پتنت، نمی‌توان به جنگ این بیماری‌ها رفت، زیرا با وجود منافع بالقوه اجتماعی عظیم ناشی از چنین داروهایی، درآمدهایی که از آنها کسب می‌شود پوشش هزینه‌های تحقیق را نخواهد داد. پایین آوردن هزینه تحقیق از طریق یارانه دادن به شرکت‌های داروسازی و تضمین درآمدهای آنها راه‌هایی هستند که در این زمینه پیشنهاد شده‌اند و در اینجا به جهت اختصار از آنها صرف‌نظر می‌کنیم.
بازار جهانی دارو همزمان بدترین جنبه‌ها و بهترین جنبه‌های بازارها را نشان می‌دهد. برای ایجاد نیرو برای کشف داروهای جدید، وجود انگیزه‌های بازاری ضروری و اجتناب ناپذیر است. البته بیش از یک راه برای طراحی بازار وجود دارد. طراحی مناسب برای بازار، برحسب زمان و مکان تغییر می‌کند. هر بازاری غیرکامل است و از هر زمانی به زمان دیگر نیاز به طراحی مجدد دارد.
هم کارآفرینان و هم دولت‌‌ها، برحسب موقعیت نقش طراح بازار را به عهده می‌گیرند. در قسمت‌های آینده نگاهی به الزامات طراحی بازار خواهیم انداخت: یعنی بنیان مورد نیاز برای کارکرد مناسب بازارها.
جان مک ‌میلان
ترجمه و تنظیم: مهدی نصرتی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد