دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شرط اصولگرائی


شرط اصولگرائی
اظهارات محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس هفتم که روز گذشته بر روی خروجی بسیاری از خبرگزاری‌ها قرار گرفت حاوی نکات فراوانی است که هم به‌دلیل جایگاه مهم او در مرکز قانونگذاری کشور و هم ریاست وی بر فراکسیون اصولگرایان و همچنین با توجه به برخی اتفاقات دو سال اخیر -که حاکی از تأثیرگذاری او بر رفتار قوه مجریه است - نمی‌توان نسبت به آن پی تفاوت بود.
البته واکنش اصلی به سخنان باهنر، وظیفه مخاطبان واقعی اوست، اما از دیدگاه یک رساله نیز می‌توان در سخنان وی نکاتی یافت که برخی از آنها در این برداشت پرداخته می‌شود.
۱) برای یک رسانه اصلاح‌طلب، پاسخگوئی به این ادعای باهنر که ”اصلاح‌طلبان این پنبه را از گوششان بیرون کنند که در دوره بعد مجلس، در اکثریت قرار دارند. در این دوره بعد انشاءالله مجلس در دست اصولگرایان است“ اهمیت بیشتری دارد، زیرا سکوت در برابر این ادعا، می‌تواند موجب نگرانی گروه‌هائی از مردم شود که یا امید فراوان به به انتظار بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت نشسته‌اند.
در حالی‌که یادآوری دو پیش‌بینی عمده آقای باهنر در سال‌های ۷۶ و ۸۴، هرگونه دغدغه در این مورد را برطرف خواهد کرد.
وی یک بار در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ و تنها ۵ روز قبل از برگزاری آن انتخابات اعلام کرد: ”نتیجه نظرسنجی‌ها حاکی است بیش از ۶۰ درصد مردم به آقای ناطق نوری رأی می‌دهند“ (۲)
پس از ۸ سال او بار دیگر به عرصه آمد و در تبیین نحوه انتخابات کاندیدای واحد اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری - که نهایتاً موفق به کسب کمتر از دو میلیون رأی شد - اعلام کرد که این انتخاب، پس از حدود ۵۰ نظرسنجی صورت گرفته است پس می‌توان پیش‌بینی اخیر او در مورد تسلط اصولگرایان بر مجلس هشتم را نیز در راستای تکمیل ”سه‌گانه“ پیش‌بینی‌های او دانست و از کنار آن عبور کرد!
البته اگر پیش‌بینی آقای باهنر از ترکیب مجلس هشتم، مبتنی بر بعضی اخبار ویژه و اطلاع از برنامه‌ریزی‌های خاص باشد، آنگاه نه تنها اصلاح‌طلبان، بلکه اصولگرایان واقعی که دل برای کشور می‌سوزانند نیز باید به شدت نگران شوند.
۲) سخنان آقای باهنر به‌نحوی بیان شده است که بلافاصله برخی سخنان او در آستانه تشکیل مجلس هفتم را به ذهن تداعی می‌کند.
در روزهای ابتدائی سال ۸۳ که بحث تعیین رئیس‌ مجلس هفتم، یکی از سوژه‌های مورد توجه محافل سیاسی بود، آقای باهنر در مصاحبه‌ای اعلام کرد: ”ممکن است من در ادبیات و رفتارهای گذشته تجدیدنظر کرده باشم، اما سیاسیون جامعه بعضاً از من تلقی چهره‌ای جدی، سیاسی و حزبی دارند که از آقای حداد عادل این تلقی وجود ندارد و فکر می‌کنم برای مجلس هفتم، این شاخص مثبتی است که آقای حداد عادل دارد و من آن را ندارم“.
سخنان آن روز آقای باهنر، نشان می‌داد که قاعدتاً چهره حزبی و سیاسی اکثریت مجلس هفتم در گفتار و رفتار او تجلی خواهد یافت و احتمالاً مصاحبه اخیر نیز در مقام ایفاء این وظیفه می‌باشد. پس هیچ‌کس حق ندارد او را در این زمینه مورد شماتت قرار دهد. چون مهندس باهنر در قامت یک رقیب تمام عیار سیاسی، شعار ”هل من مبارز“ در برابر رقیب اصلاح‌طلب خودسر می‌دهد. لابد این سخنان نیز به نمایندگی از همان کسانی مطرح می‌شود که از باهنر می‌خواهند چهره‌ای ”جدی، سیاسی و حزبی“ از خود بروز دهد یا او را در این چهره می‌بینند.
۳) در تن اظهارات آقای باهنر نقل قولی در خصوص ”نفوذ نااهلان در مجلس، دولت و شورای عالی امنیت ملی“(۳) وجود دارد که ظاهراً وی آن را به یکی از مقامات عالی رتبه نظام منتسب کرده است.
البته به فرض صحت انتساب این سخنان به مقام عالی‌رتبه موردنظر، چون آقای باهنر زمان طرح موضوع را اعلام نکرده است نمی‌توان به ارزیابی دقیق مخاطبان آن نشست، اما ای کاش آقای باهنر به این سؤال اساسی پاسخ دهد که ”چرا پس از هشت سال حاکمیت اصولگرایان بر مجلس، مردم به کسانی رأی دادند که نتیجه آن باز شدن پای نااهلان به دولت، مجلس و حتی شورای‌عالی امنیت ملی بوده است؟ و چرا به‌رغم وجود کاندیدای پرنفوذ اصولگرایان - که از حمایت قاطبه علماً نیز برخوردار بود - مردم کسی را به ریاست‌جمهوری برگزیدند که بعضی از نااهلان در لباس همکاران او به دولت و عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور راه یافتند؟ راستی مردم در رفتار اصولگرایان چه دیده بودند که با دست رد به سینه اصولگرایان، سرنوشت خود را به این افراد سپردند؟
۴) آقای باهنر در اظهارات اخیر خود در مورد تعامل دولت و رسانه‌ها گفته است ”من می‌گویم درباره یکدیگر بی‌معرفتی نکنیم، عدالت را رعایت کرده و با هم خوب زندگی کنیم“ وی در بخش دیگری از همین اظهارات، عملکرد دولت نهم را اینگونه بیان کرده است: ”شهادت می‌دهم که دولت احمدی‌نژاد در خدمت‌رسانی بدون منت به مردم، بی‌نظیر است و در خدمت به مردم حرص و ولع دارد. سیاست راهبردی دولت خدمت به مردم و زنده کردن ارزش‌های انقلابی است که در این راه، روز را از شب و شب را از روز نمی‌شناسد“ (۴)
همین آقای باهنر در نیمه بهمن ماه طی مصاحبه‌ای ضمن تجلیل از ”پرکاری، تلاش برای حکمیت ساده زیستی و هزینه کم“ در دولت نهم، به دو نکته کلیدی اشاره کرده بود که زبان آنها در مقایسه با منافع احتمالی خصلت‌های سه‌گانه ”پرکاری، ساده‌زیستی و کم‌هزینه بودن“ غیرقابل تحمل است. باهنر گفته بود: ”اینکه آیا سیاست‌ها مبتنی بر تدبیر و حق‌گرائی است، شاید بتوانیم در بعضی جاها، بحث و نقد کنیم“ و ”اینکه آیا در رفتار دولت، یک استراتژی مشخص و روشنی حاکم هست یا نه، من هم نقد دارم و فکر می‌کنم نیست“.
اکنون می‌توان از آقای باهنر - که از رسانه‌ها می‌خواهد ”بی‌معرفتی نکنند“ سؤال کرد که ”آیا شرط بی‌معرفتی نکردن با همه ملت، این نیست که در هنگام شهادت به بی‌نظیر بودن دولت، باز هم فقدان استراتژی در دولت را مورد توجه قرار داده و به دنبال راه‌حلی برای آن باشند؟“
آقای باهنر مدعی شده است که ”حاکمیت امروز اصولگرائی، نتیجه خون دل خوردن‌ها و تلاش‌های ۱۶ و ۱۷ مسئله جریان اصولگرئی است“ (۵)
وی همچنین حاکمیت امروز را حاصل دعای خیر کسانی دانسته است که پیش خدا آبروئی دارند.
حتماً آقای باهنر فراموش نکرده‌اند که در ۱۸ سال اخیر، مجموعاً به مدت ۱۱ سال، مجلس در اختیار همفکران ایشان بوده است و هیچ‌کس هم نمی‌تواند نقش مجلس در فعالیت‌های مثبت یا منفی توسط سایر قوای کشور را تکذیب کند. اما به هر حال از جریانی که با دعای خانواده شهدا بر سر کار آمده است توقع می‌رود در تجلیل از همفکران و نقد رقبا، حد اعتدال را رعایت کنند. در غیر این صورت، مردم حق خواهند داشت که در فهم خود از اصولگرائی دچار تردید شوند.
در نقد سخنان مهندس باهنر، نکات دیگری وجود دارد که شاید در فرصتی دیگر به آن بپردازیم.
پی‌نویس‌ها:
(۱)، (۳)، (۴) خبرگزاری ایلنا ۵/۲/۸۶
(۲) روزنامه رسالت ۲۹ اردیبهشت ۷۶ صفحه ۲
(۵) خبرگزاری ایسنا ۵/۲/۸۶
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید