جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کوری جنبش دانشجویی


کوری جنبش دانشجویی
برای دیدن آنچه که از فرط شفافیت ناپیدا گشته است باید آب را گل‌آلود کرد. شفافیت همواره سبب‌سازی برای رویت‌پذیر شدن نیست بلکه شفافیت محض خود دسیسه‌ای در جهت نامرئی ساختن است. حقیقت برای جنبش دانشجویی همواره چنان صراحت داشته که برای تشخیص آن هوش چندانی لازم نبوده است. در این بین جنبش دانشجویی بدون آنکه خود بفهمد حقیقت خویش را از دست داده است اگر چه حقانیت آن همچنان پابرجاست. حقیقت یک جنبش شناسایی حدود و شرایط امکان‌پذیری و نیز تشخیص پیوند آن در سامانه وسیع‌تر حقیقت – قدرت و نقش حقیقی و سیاسی است که ایفا می‌کند. جنبش دانشجویی باید حساسیت نشان دهد اما حضور او در همه جا به هیچ کشاندن حضور است.
مناسک اعتراض در قاعده مورد اعتراضی که ساخته و پرورده قدرت موجود است به شکل فسیل‌شده‌ای همه فعالان عرصه دانشگاه را به اشیائی در خدمت نظم چینش موجود در آورده است. ما با نظم مبارزه، خویش را در بازی از پیش شناخته قدرت وارد ساخته و با حفظ این نظم در واقع خویش را و سبک یخ بسته حاکم بر روابط قدرت موجود را حفظ می‌کنیم. به این طریق است که ما تکرار می‌شویم و تکرار می‌کنیم و چشمان عادت‌مان فاقد قدرت تشخیص می‌شود. ما کور می‌شویم. اشکال عمده در فعالیت دانشجویی همین از دست دادن بصیرت و کوری نسبت به آن چیزی است که دارد اتفاق می‌افتد: کوری نسبت به امر در جریان. همه می‌دانیم که کوری به خودی خود ضعفی در جایی و قدرتی مضاعف در بقیه نقاط بدن است.
ما کور شده‌ایم اما هنوز تن‌هایمان از درک دردناکی حسی که فشار دانشگاه بر کالبد دانشجو است محروم نشده است. دانشجو در نظم آکادمیک دبیرستانی- پادگانی موجود به هیئت دانش‌آموز درآمده است. نظام آموزشی با سفت کردن مهره‌های تنبیهی و مراقبتی خویش؛ با تمام وسایل موجود از قبیل استاد، غیبت، امتحان، حذف، مشروطی و... حلقه محاصره را تنگ کرده است. دانشجو هنوز هم آزادی انتخاب دارد؛ اما تنها انتخاب موجود، انتخاب واحد است. دانشجو دیگر نه کسی که جویای دانش بلکه باربری است که باید بار دانش را به دوش بکشد.
تا زمانی که دانشجو نتواند به شیء وارگی روابطه دانشی که او را در محور دانشجو بودن اسیر خویش کرده است اشاره کند و تا زمانی که به بهای بیداری خویش خود را از قدرت رویا و خیال محروم کند قادر نیست اقتدار از دست رفته خویش را بازیابد. دانشجو نمی‌تواند در محیطی سرشار از استیلا و حقارت به بیرون دانشگاه اشاره کند.
ما امروز فاقد بصیرت و دید کافی برای دیدن موقعیت ویژه له شدن‌مان در قوانین آموزشی و برخورد‌های سطحی مسوولان دانشگاهی در قامت اربابان نوین نظام آموزشی هستیم. تا زمانی که اقتدار خویش را در آنجا که زیست می‌کنیم در نیابیم فرجامی جز طی کردن چرخه مصرف، هضم، جذب و دفع سوژه دانشجویی در هیئت ابژه دانش‌آموزی نداریم. بیشترین قدرت یک جنبش نه به جایگاه ویژه و موثر آن در خط مقدم مبارزه، بلکه در بی‌جا بودن زمانی و مکانی آن است. دانشجو آن عمل بی‌جا، آن شورش و آن تفکر بیجاست.
آنچه در یک جنبش بیش از هر چیز احتیاج است (همان‌گونه که از واژه جنبش برمی‌آید) جنباندن است. برای جنباندن احتیاج مفرط به جنبیدن است، جایی که تن به عنوان نشانه‌ای سیاسی با رمزگان قدرت در افتاده و آن را به اضمحلال می‌کشاند. جنبش بیش از هر چیز نه به ذهن‌هایی پویا بلکه به تن‌هایی برای رقصیدن احتیاج دارد.

روزبه‌ گیلاسیان
منبع : روزنامه کارگزاران