سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


الگویی غیر طبیعی برای کودک


الگویی غیر طبیعی برای کودک
نمایش «سوسكه پری» همانند بسیاری از نمایش های كودك سعی دارد پیامی را به كودكان منتقل كند اما این كه این پیام تا چه اندازه از طرف نویسنده، كارگردان و گروه اجرایی برای انتقال به كودك مناسب شناخته شده است، جای بحث فراوان دارد.
در نمایشنامه «سوسكه پری» نكته حساسی وجود دارد كه نویسنده و كارگردان اثر بی هیچ توجهی نسبت به تاثیرات این نكته بر روحیه كودكان و شكل گیری رفتاری نادرست در ضمیر كودك از آن گذشته اند. نكته این است كه نمایشنامه به نوعی به ترویج فرهنگ دروغگویی و تشویق كودكان به دروغ گفتن می پردازد و این در نمایشی از نوع نمایش كودك كه اخلاق محوری و گزینش رفتارهای درست اجتماعی برای تربیت كودكان در آن از نكات مهم است بسیار عجیب به نظر می رسد.
در ابتدای نمایشنامه هنگامی كه پیرزن قبول می كند سوسكی را به فرزندی بپذیرد مدام دست و پا می زند و نمی تواند واقعیت را به رضا قلی همسر پیرش بگوید، سوسكه پری به او اصرار می كند كه حقیقت را بگوید و خود را خلاص كند و با این شروع ذهنیتی در مخاطب به وجود می آید كه حقیقت گویی یكی از محورهای این نمایش است، اما این اتفاق دوباره نمی افتد و از لحظه ورود شاهزاده به صحنه پیرزن شروع به دروغگویی می كند. این دروغ گفتن تا جایی ادامه می یابد كه او و سوسكه پری برای نه ماه به دروغ به شاهزاده می گویند كه دخترك باردار است و باز هم به دروغ می گویند كه بچه به دنیا آمده است و باز هم به دروغ نوزادی را كه از خرابه یافته اند به جای فرزند شاه معرفی می كنند. دروغ گفتن الگویی غیر طبیعی برای كودك است كه در این نمایش به كودكان عرضه می شود و نكته جالب تر این جاست كه همه این دروغ گفتن ها به خیر و خوشی ختم می شود و هیچ وقت اتفاق ناگواری برای كاراكترهای دروغگوی نمایش رخ نمی دهد. فرض كنیم جهانی را كه كودك در آن با چوپان دروغگو آشناست و هم اكنون با سوسكه پری دروغگو آشنا می شود. تفاوت در این است كه عمل چوپان دروغگو تقبیح می شد اما عمل سوسكه پری تحسین می شود! به سختی می توان پیام اخلاقی این نمایش را پذیرفت. هر خرابكاری ابتدا با دروغ گفتن و بعد با امید راه چاره ای كه (حتما ) به وجود می آید توجیه می شود.
انباشته شدن دروغ ها روی هم باعث نمی شود اتفاق ناگواری بیفتد یا كاراكترهای دروغگو(كه اتفاقا شخصیت های اصلی نمایش هستند) عبرت بگیرند و دست از این كار بردارند، بلكه برعكس آن ها مطمئن می شوند كه پایان شب سیه سپید است و هر دروغی سرانجام به خیر و خوشی تمام می شود و دردسری نمی آفریند.
ساختار نمایشنامه نیز همچون مفهوم آن دچار ضعف است. در یك سوم شروع نمایشنامه سوسكی را می بینیم كه در خانه پیرزن به فرزندی پذیرفته شده و شعر می خواند. به جز شعر خواندن های سوسكه پری و گفت وگوی او با پیرزن درباره قالی و بچه در این قسمت هیچ اتفاق خاصی رخ نمی دهد. مونولوگ های طولانی پیرزن كه ارتباط چندانی با داستان اصلی نمایش ندارد و برای ارتباط برقرار كردن با كودك مناسب نیست از دیگر ویژگی های این بخش است. شروع كسل كننده نمایشنامه كه از شعر و ترانه اشباع شده است، بدون كشمكش یا انتظاری برای وقوع اتفاقی می گذرد و صد البته كه مخاطب كودك تحمل زمان درازی را كه در آن درامی اتفاق نمی افتد ندارد.
كاراكتر شاهزاده بسیار سطحی ساخته شده است معلوم نیست چرا همیشه شاهزاده ها به زبان فخیم حرف می زنند؟ اتفاقی كه هرگز نویسندگان ایرانی آن را نیازموده اند این است كه شاهان و شاهزادگان كمی ساده تر و با فعل های ادبی ساده نیز می توانند سخن بگویند به ویژه آن كه مخاطب این نمایش كودكانی بودند كه در طول نمایش نمی توانستند روی صندلی خود آرام باشند و یكی از مشكلات آنان درك دشوار كاراكتر شاهزاده بود. نمایشنامه به طور كلی به ضعف در دیالوگ ها دچار است. دیالوگ ها و بده بستان هایی كه هیچ كدام ربطی به هم ندارند، در نمایشنامه استفاده شده است. مشكل دیگری كه در نمایشنامه به چشم می خورد گره گشایی های بسیار آسان است. گره هایی كه بلافاصله و بدون تلاش كاراكترها گشوده می شود. هیچ كدام كاراكترها در جهت حل مشكلاتی كه در طول نمایش به وجود می آید كاری نمی كنند. شخصیت ها همه منفعل هستند. هر آن چه بر صحنه اتفاق می افتد، حاصل تصادف است. نمایشنامه آكنده از تصادفاتی است كه بر اثر آن ها می توان نوزادی را در خرابه ای یافت و به عنوان طفل شاهزاده به او تحویل داد! در اجرای این نمایش شكلی از فاصله گذاری استفاده می شود كه در اكثر نمایش های كودك برای برقراری ارتباط معمول است. كاراكترها با بچه ها حرف می زنند و از آنها نظر می خواهند. بچه ها با بله و خیر گفتن یا راهنمایی كردن كاراكترها آن ها را به انجام كاری تشویق یا از آن نهی می كنند و یا به كاراكترها كمك می كنند تا چیزی را كه در جست وجوی آن هستند بیابند. این ترفند باعث برقراری ارتباط با كودكان و جلب توجه آنان به صحنه می شود. عواملی هم به طور همزمان باعث عدم توجه كودك و درگیری ذهن او با چیزی به جز داستان نمایش می شود. نمونه بارز این موضوع حضور دو و یا گاهی اوقات سه سیاهپوش بر صحنه است كه برای گرداندن عروسك سوسكه پری جلوی دكور حركت كرده و دكور و بازیگران دیگر را (در بعضی مواقع) ماسكه می كنند. دكور رنگ آمیزی شده نمی تواند كاربرد پرده سیاه را داشته باشد و حضور توام و ملموس عروسك گردانان در صحنه به توجه و تمركز مخاطب لطمه می زند. به علاوه این كه عوامل دیگر در گرداندن خود عروسك همچون «یك وری راه رفتن» عروسك در صحنه و یا حركات اضافه عروسك بدون این كه دیالوگ داشته باشد از موارد لطمه زننده به تمركز كودك است.
یكی از مسائلی كه در این كار به آن توجه شده آموزش است. در بخشی از نمایش می بینیم كه پیرزن به سوسكه پری درباره رنگ های قالی و شانه قالی بافی آموزش می دهد. به طور قطع در نظر گرفتن جنبه آموزشی در نمایش كودك بسیار بر كودك موثر است اما این كه این آموزش تا چه حد در روند نمایشنامه قرار دارد و یا تا چه حد به داستان و كلیت آن مربوط است، جای سوال دارد.
با وجود این كه درباره قالی بافی و مسائلی از این دست به او آموزش داده می شود، اما چون نمایشنامه موضوعی مرتبط با قالی بافی ندارد و یا حداقل از قالی بافی به عنوان یكی از عناصر مهم یا پیش برنده خط سیر داستان استفاده نشده نمی توان استفاده از این نكته آموزشی را در این نمایش چندان بجا و صحیح دانست.
نكته دیگر مربوط به بازی بازیگران این نمایش است كه سعی فراوانی در برقراری ارتباط با مخاطب دارند. بازیگران از نیم ماسك استفاده می كنند و همین امر باعث ایجاد غلو در حركاتشان می شود كه در شیوه بازی ها بسیار موثر است و باعث جلب توجه مخاطب خردسال می شود. البته گاهی اوقات در حركات پیرزن و پیرمرد اثری از پیری نیست و گاهی اوقات (صحنه نشستن پیرمرد) این پیری بسیار به چشم می آید.
دكور نمایش در چند صحنه متغیر است. صحنه هایی كه مربوط به فضای خانه پیرمرد و پیرزن است با پاراوان هایی از كاهگل كه بر یكی از آن ها قالی ای آویخته شده است نمایش داده می شود كه با برگرداندن آن ها شبیه به فضای داخلی حمام می شوند. هنگامی كه تعویض صحنه به فضای حمام را می بینیم از مه افشان برای ایجاد بخار حمام استفاده می شود كه برای تحریك تخیل كودكان بسیار بجا است. در جشن عروسی شاهزاده هم، حباب هایی فضا را می آكند و از نورگردان رنگین استفاده می شود كه باعث به وجود آمدن فضایی شاد برای كودكان می گردد.
افسانه نوری
منبع : روزنامه جوان