چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

حوزه علمیه؛ مستقل یا دولتی؟ بخش ۱۱


حوزه علمیه؛ مستقل یا دولتی؟ بخش ۱۱
● «سیر حوزه‌های علمی شیعه» از نگاه آیت‌الله صافی‌گلپایگانی
آیت‌الله العظمی «لطف‌الله صافی گلپایگانی» به صورت پرسش و پاسخی به بیان دیدگاه‌های خود درباره «سیر حوزه‌های علمی شیعه» پرداخته بود که ۲۶ دی‌ ۵۷ مطرح شده است. این مجموعه در قالب کتاب کوچکی با ۷۲ صفحه، با تیراژ هزار نسخه، در زمستان ۷۴ از سوی دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر شد.
● استقلال حوزه از حکومت
«حوزه‌های علمیه شیعه دارای استقلال مالی و اقتصادی می‌باشند و از حکومت‌ها و دولت‌ها چیزی و کمکی دریافت نمی‌کنند و در هر کشوری که باشند تحت نفوذ مالی و اقتصادی دولت آن کشور قرار نمی‌گیرند و از دریافت کمک‌های دولتی ابا دارند و فقط خود را به حضرت ولی‌عصر (ارواح العالمین له الفدا) و عنایات و الطاف ایشان وابسته می‌دانند و وظایف شرعی خود را با کمال استقلال انجام می‌دهند و لذا ناچار نیستند برای دریافت پول و حقوق، سیاست اسلامی و روش علمی، تبلیغی و ارشادی خود را با سیاست حکومت‌ها وفق دهند و وظایف خود را زیر پا بگذارند یا نصوص و برنامه‌های دین را به نفع استضعاف و استعمار تفسیر نمایند. مذهب تشیّع جلوه اسلام راستین را همواره داشته و خواهد داشت.
[در حالی‌که] مذاهب و فرق دیگر چون تحت نفوذ حکومت‌های وقت بوده و هستند به مرور زمان از روح اسلام دور شده ...» (ص ۴۲ و ۴۳) این سخن مبنا و جوهره نگاه آیت‌الله صافی به حوزه‌های علمیه است که در باب نهاد مرجعیت هم استمرار می‌یابد: «مقام مرجعیت شیعه انتصابی نیست. این نیز یکی از امتیازات حوزه‌های علمی و روحانیّت شیعه است که مرجع هر عصر خواه واحد باشد یا متعدد به انتصاب حکومت نیست و این تکلیف فرد فرد ملت شیعه است که رهبر واجد صلاحیت را بشناسند و به او مراجعه نمایند. فرمان مرجعیّت برای احدی از جانب دستگاه‌های دولتی و نظام‌های حاکم و تبلیغات رادیو و تلویزیون صادر نمی‌شود و اگر هم فرضاً صادر شود هیچ اعتبار شرعی ندارد و کسی به آن ترتیب اثر نمی‌دهد.» (ص ۶۸)
● نفی سیستم جدید آموزش در حوزه‌ها
در این کتاب علاوه بر استقلال حوزه‌ها نسبت به حکومت، صدور گواهی‌نامه برای طلاب و نزدیکی نظام حوزه به شیوه‌های نظام‌های جدید آموزش رد و اینگونه روش‌ها عاملی در جهت کاهش معنویت دانسته شده است: «نظام جدید تعلیم و آموزش اگر تمام عیار و به صورت‌هایی که در خارج از حوزه‌های علمیه رایج است، در حوزه‌ها حاکم شود و ارزش‌های مادی و گواهی‌نامه‌ها و دریافت دانشنامه به همان شکلی که در دنیا مرسوم شده است مطرح گردد، معنویات حوزه‌ها و تعهد اساتید و طلاب در مخاطره قرار می‌گیرد و بازده چنان مدارسی هرگز با مدارس حوزه‌ای، طرف نسبت نخواهد بود.»
● تاریخچه حوزه‌های علمیه
نظام آموزشی حوزه‌های علمیه در این کتاب براساس تعلیم و تربیت پیامبر(ص) در «مسجد نبی» عنوان شده است که «عقاید و امور سیاست، اجتماع، اقتصاد، معاملات، برنامه دفاع وجهاد، اصول شخصی، قضا و داوری، عمران، بهداشت، اخلاقیات و مسائل دیگر» (ص ۸) آموزش داده می‌شد. مسجدالحرام دیگر محل آموزش مسلمانان بوده است. شیوه تحصیل آنان به‌گونه‌ای بود که می‌توانستند «بدون هیچگونه تشریفات به مقامات بلند علمی نایل گردند.» (ص ۹) حوزه درسی در مکه و مدینه سپس به سایر مناطق اسلامی همچون «یمن، حجاز، عراق، شام، مصر و سایر کشورهای آفریقا، اندلس، اسپانیا، ایران، ماوراء‌النهر، ترکستان، ترکیه، قفقاز، هند، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، چین، مالیزیا، افغانستان و دیگر کشورها» (ص ۱۲) تعمیم یافت.
در عصر امام صادق(ع) حوزه‌های علمیه به دانشگاهی جامع مبدل شد که نه تنها دروس اسلامی، بلکه علومی همچون «شیمی، تشریح، وظائف الاعضاء، گیاه‌شناسی، هیأت» هم تدریس می‌شد که تعداد شاگردان امام صادق(ع) در این عصر به چهار هزار نفر می‌رسید. (ص ۱۶) در برهه عصر خلفای بنی‌عباس، بغداد نیز مقر یکی از حوزه‌های علمی شیعه شد که علمایی همچون «شیخ مفید» و «کلینی» در آن به تدریس و زعامت می‌پرداختند. «این حوزه از سال ۲۶۰ تا ۳۲۷ هجری قمری تحت نظارت چهار تن از مشاهیر علما که نیابت خاصه حضرت صاحب‌الزمان (ارواح العالمین له‌الفداء) را داشتند، قرار گرفت.» (ص ۱۷) پس از بروز برخی حوادث در زمان طغرل‌بیگ سلجوقی و فشار بر شیعیان و آتش کشیدن کتابخانه بزرگ «دارالکتب بنی‌شاپور»، «شیخ طوسی حوزه را به نجف برد. (ص ۱۸) در کنار این حوزه، حوزه‌هایی همچون حلّه، حلب، یمن، بحرین، بعلبک، سبزوار، آوه، کاشان، شیراز، هرات و مشهد هم بر پا بود.
● نظام اخلاقی حوزه‌ها
در بخش دیگری از کتاب به نظام اخلاقی طلاب و مدرسان حوزه اشاره و از کنترل وجدانی به جای کنترل نظام‌مند سخن گفته شده است. نویسنده معتقد است که محصل و استاد در این کلاس‌ها و مراتب، خود را موظف می‌بینند که بینی و بین‌الله درس فرا بگیرند و درس بدهند و اگر یک رتبه را نتوانست در مدت متعارف بگذراند نمی‌کوشد که به هر نحو – اگر چه به تقلّب باشد – خود را در کلاس و رتبه دیگر وارد کند. چنان نیست که اگر کسی بدون صلاحیت و گذراندن رتبه قبل در دروس و مجالس علمی در رتبه بعد و بالاتر حضور یابد او را واجد آن صلاحیت بشناسند.
در امتیازاتی که یک عالم و یک نویسنده و گوینده مذهبی یا مدرّس و مجتهد دارد، میزان فهم و گذراندن معانی دروس و دانستن است که هرکس خود را با نداشتن صلاحیت علمی صاحب رتبه‌ای بداند و بخواهد با چنان عنوانی بر کرسی درس گفتن یا نقل حدیث یا بحث در اصول عقاید یا نوشتن بپردازد و سخن به غیر علم بگوید، عندالله مسوول است و هر کس را گمراه کند و هر دانشجویی را معطل نماید، مورد مؤاخذه واقع می‌شود.
همچنین اگر کسی به مرتبه اجتهاد نرسیده باشد اگر در مناصب و شؤونی که شرعاً به مجتهد اختصاص دارد مداخله نماید یکی از بزرگترین گناهان را مرتکب شده است. از این جهت در مدارس و حوزه‌های دینی و به طور کلی در اجتماعاتی که بر اساس ایمان به خدا و رعایت امانت و درستی بر پا باشد، یک کنترل وجدانی و پلیس مخفی و نظام، خود به خود قرار دارد که جریان امور تحصیلی و برنامه‌های مذهبی را که باید اجرا شود تحت نظم دقیق قرار می‌دهد، به‌طوری که هرکس صلاحیت کاری و مقام و تدریسی را ندارد اگر هم به او پیشنهاد کنند، خودش نخواهد پذیرفت. (صص ۳۱-۳۰)
منبع : شهروند امروز