چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کربلا و غزه


کربلا و غزه
کربلا در تاریخ تشیع اوج همه ارزش هایی است که می توان متصور شد. تقدس حماسه کربلا نزد شیعیان به حدی است که نمی توان هیچ حادثه دیگری را با آن مقایسه کرد و این قیاس ناپذیری عاشورا تا آخر خواهد ماند. در دعا نیز خطاب به امام حسین(ع) می خوانیم که هیچ مصیبتی قدر مصیبتی که بر شما گذشت نیست. اما با این وجود در ابعاد کوچکتر کربلا مرتب تکرار می شود. هر جدالی که بین اهل حق و باطل رخ می دهد. تصویری از آن قیام بزرگ است. شاید تفسیر این کلام امام صادق(ع) که فرمودند کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا نیز همین باشد. جدال حق و باطل مربوط به مقطع زمانی و مکانی خاصی نیست. بزرگداشت کربلا و حماسه بزرگ عاشورا نمی تواند صرفا به خاطر بزرگداشت یک واقعه ای که در گذشته اتفاق افتاده و تمام شده است باشد. بلکه عاشورا جریان همیشه زنده تاریخ است که شیعه همواره زنده بودن آن را گوشزد می نماید. براین اساس می توان ابعادی از این حماسه بزرگ را در برخی از رویدادهای دیگر مشاهده کرد.
در غزه بار دیگر باطل با همه توان و هیمنه خود به میدان آمد تا یکبار دیگر بر هم زدن همه ارزش های اخلاقی را به دنیا نشان دهد. از آن طرف نیز اهل حق، حقانیت و استقامت خود را در دفاع از ارزش های انسانی در عین مظلومیت خود نشان داد. اهل باطل نشان داد که هنوز همان شیوه های گذشته که مبتنی بر خوی استکباری، نفاق و ناجوانمردی است در خیمه گاه باطل حاکم است اگرچه ابزارها متفاوت شده است و بمب های خوشه ای، اسفنجی، فسفری و... جای شمشیر، نیزه و تیر سه شعبه را گرفته است.
بااین مقدمه به مقایسه آنچه در عاشورا سال ۶۱ هجری گذشت و آنچه که در غزه می گذرد می پردازیم تا نشان دهیم که چگونه ابعادی از حماسه عاشورا تکرار می شود. همچنین نشان دهیم که چگونه حق و باطل در برابر هم قرار گرفته و هنوز هم می توان با همان ابزارها به تمایز حق از باطل پرداخت.
یکی از ابعاد قابل مقایسه حماسه عاشورا و غزه مقایسه عده و تجهیزات کم در مقابل عده و تجهیزات بسیار سپاه باطل است که این از ویژگی های جنگ ناجوانمردانه در طول تاریخ است. در سال ۶۱ هجری در کربلا چندین هزار نفر در مقابل سپاه کوچک امام قرار گرفتند اما بزرگی نفرات و تجهیزات سپاه دشمن نتوانست آنان را از استقامت بازدارد. در غزه نیز ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل با آن همه تجهیزات نظامی به جنگ مردم منطقه ای آمد که به لحاظ وسعت کمتر از ۲درصد خاک فلسطین اشغالی را شامل می شود و به لحاظ تجهیزات بسیار اندک هستند. در برابر نیروی هوایی اسرائیل که آن همه هواپیماهای بمب افکن در اختیار دارد کمترین توانی ندارد. حتی برای مقابله ساده ترین تجهیزات مقابله با تهاجم هوایی ندارد و هوا یکسره در اختیار اسرائیل قرار گرفته است. در زمین نیز اسرائیل پیشرفته ترین تانک ها را در اختیار دارد که نیروی مقاومت یکی از این ها را هم در اختیار ندارد.
در کربلا سپاه باطل سپاه حق را محاصره اقتصادی کرد تا سپاه حق به خاطر جان زنان و کودکان خود هم که شده تسلیم شود. آب را بر سپاه امام بست. این در حالی است که در هیچ جدال بین حق و باطل اهل حق به چنین ترفندهای زشتی روی نیاورده است که اگر آورده بود حق نبود. در غزه نیز سپاه باطل اهل حق را محاصره اقتصادی کرد تا علاوه بر غذا دارو را نیز در اختیار نداشته باشد. ولی در این نبرد نیز خیمه گاه حق تسلیم باطل نشد و مرگ سرخ را پذیرفت.
باطل این بار نیز از همان ترفندهای گذشته باطل که مبتنی بر ناجوانمردی است استفاده کرد. اگر در عاشورا سپاه کفر خیمه گاه اهل حق را آتش زد و سیلی بر گوش کودکان نواخت و... این بار باطل با سلاحی پیشرفته تر به میدان جنگ کودکان و زنان آمد. این بار با هواپیما و بمب های مختلف به خیمه زنان و کودکان حمله ور شد.
در عاشورا اگرچه سپاه یزید به ظاهر پیروز شدند ولی به قضاوت مردم دنیای امروز شکست خورده اند. و همه ساله شیعیان این شکست را به مردم دنیا اعلام می کنند. چرا که اهل باطل در عاشورا همه ارزش های اخلاقی را زیرپا گذاشت و حتی حاضر نشد قطره ای آب به گلوی کودک شش ماهه ای برسد. در غزه نیز اهل باطل شکست خورده است امروز صدای اعتراض همه مردم دنیا از این جنایت شنیده می شود. بجز وابستگان لابی صهیونیستی در دنیا هیچ کس این جنایت را تایید نمی کند. اسرائیل حتی اگر می توانست به همه اهداف خود برسد هم در مقابل ارزش های اخلاقی و انسانی شکست خورده بود چرا که هیچ وجدان بیداری جنایت در حق زنان کودکان بی دفاع را نمی پذیرد.
کربلا نقاب را از چهره عافیت اندیشان و سازشکارانی که دین را برای دنیای خود می خواستند کنار زد و به تاریخ معرفی کرد. غزه نیز نقاب راز چهره خط سازش و کسانی که برای چند روزه دنیا با اسرائیل همدست شده اند و خود را قیم قوم عرب می دانند کنار زد و نشان داد که چگونه این افراد مقاومت مردم فلسطین را به بهایی اندک می فروشند. واقعه غزه نشان داد که در زمانی که همه دنیا به اعتراض به نسل کشی علیه اسرائیل ایستاده اند آنانی که مدام ازملت های عرب سخن می گویند و برای خشنودی آمریکا و صهیونیزم در هر کنفرانس به بهانه دفاع از اعراب علیه ایران موضع می گیرند امروز سکوتی ذلت بار اختیار کرده و همچون کبک سر خود را پنهان کرده اند که دیگران را نبینند به این خیال که مردم دنیا آنها را نمی بینند و سکوت ننگین شان در تاریخ ثبت نمی شود. زهی خیال باطل.
بعد دیگری که کربلا را با غزه قابل قیاس می سازد، گستردگی مخاطبان خود است. حماسه عاشورا خطابش یک گروه خاص را در بر نمی گیرد و پیامش برای تمام بشریت قابل تعمیم است. عاشورا این پیام را به کل جهان و در همه اعصار مخابره کرد که مرگ سرخ و با عزت از زندگی ذلت بار با ستمگران بهتر است. شعارهای عاشورا شعارهای قومی نبود که نسخه قابل استفاده برای گروه خاصی باشد. زبان عاشورا زبانی قابل فهم برای همه آزادگان جهان است. همه کسانی که عزت و شرف را برتر از زندگی در ذلت می دانند. امام حسین(ع) با ندای اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید، همه بشریت را مورد خطاب قرار داد. و همه گان را به آزادگی فراخواند. بسیاری از قیام ها که جهان اتفاق افتاده است آشکارا از آن قیام درس گرفته اند. امروز غزه نیز عرصه عدالتخواهی سراسر جهان شده است. غزه بهانه ای شده است تا یکبار دیگر وجدان انسان های آزاد بیدار شود و به مقابله با نظام استکبار و صهیونیزم برخیزد. در دهه های گذشته هیچگاه جهان چنین حضوری را از مردم در سراسر جهان مشاهده نکرده است. اگرچه تظاهرات ضدصهیونیستی به دفاع از مردم مظلوم غزه برخواسته است در اصل قیامی است برای زنده شدن عدالتخواهی در سراسر جهان. غزه سبب شد که امروزه ملت های متفاوت با ملیت ها و زبان های گوناگون علیه باطل موضع بگیرند و حق را تایید کنند، که این بیش از آنکه به نفع مردم غزه و قیام غزه باشد به نفع مرده آزاده سراسر دنیاست.
امید اینکه مقاومت مردم مظلوم غزه در سخت ترین شرایط قابل تصور درسی بشود برای همه مستضعفین و ستمدیدگان جهان که حق ماندنی و باطل رفتنی است.
مهرزاد منصوری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید