یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سیاست خاورمیانه ای باراک اوباما


سیاست خاورمیانه ای باراک اوباما
منطقه خاورمیانه به دلیل اهمیت استراتژیکی و ماهیت فرهنگی و سیاسی خاصی که دارد همیشه یکی از دغدغه های روزمره روسای جمهور آمریکا بوده است و باراک اوباما استثنایی برای سایرین نیست.در حقیقت تبعات آنچه که در خاورمیانه اتفاق می افتد تنها محدود به این منطقه نبوده و نخواهد بود به همین دلیل هرگونه نا امنی و بی ثباتی در منطقه زمینه درگیری و مداخلات قدرتهای فرا منطقه ای را فراهم می سازد. سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در این منطقه همواره با دو چالش عمده مواجه بوده است.یکی از آنها، حمایت بی قید وشرط از اسرائیل، دیگری حفظ روابط حسنه با اعراب و مسلمانان منطقه بخاطر دسترسی به منابع غنی نفت و گاز، بازار مصرف بالا و نیروی کار ارزان.
به نظر میرسد باراک اوباما به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا با چند چالش عمده در منطقه خاورمیانه مواجه می باشد که عبارتند از: عراق،ایران،مناقشه پایان ناپذیر اعراب و اسرائیل و نهایتا دولت متزلزل و لرزان لبنان. ضمن اینکه باید توجه داشت که جایگاه ایالات متحده در طول هشت سال گذشته در اذهان جامعه بین المللی و منطقه تنزل پیدا کرده و در نتیجه این مسا له، قدرت آمریکا را در دست و پنجه نرم کردن با این چالشها تضعیف خواهد کرد.
۱) عراق:
در طول شش سال گذشته عراق محور سیاست خارجی آمریکا را در منطقه شکل داده است و اشتغال آمریکا به مسائل این کشور باعث شده است که ایالات متحده از پرداختن به سایر مسائل منطقه باز ماند.به نظر می رسد یکی از اقدامات عاجل اوباما نظم و نسق دادن به امور عراق باشد و آمریکا به نوعی سعی خواهد کرد که در جهت دادن مسئولیتهای بیشتر به دولت عراق حرکت کند. توافق نامه امنیتی بین دولت عراق وآمریکا نشان داد که حتی جمهوریخواهان هم بر ضرورت سامان دادن به مسائل عراق پی برده بودند. اما باید خاطر نشان کرد که پیچیدگیهای مسائل عراق و درهم تنیدگی مسائل این کشور با سایر مسائل و موضوعات منطقه به گونه ای است که اوباما حتی در صورت دوری گزیدن از عراق هم از آسیبهای آن در امان نخواهد بود. در واقع عراق کنترل شده و تضعیف شده در زمان صدام، برای آمریکا بهتر از عراقی است که دارای دموکراسی لرزان باشد.این معضل دقیقا در افغانستان هم برای آمریکا حاکم هست.
۲) ایران:
بیشترتحلیلگران معتقدند که اوباما با تغیر جهت سیاست خارجی خود از عراق به ایران ، بیشتر روی موضوع مسائل هسته ای ایران متمرکز خواهد شد. اوباما در طول مبارزات انتخاباتی خود ضمن بیان ضرورت مذاکره با ایران، بر تشدید تحریمهای بین المللی هم تاکید داشت.بر این اساس چند نکته مهم در مورد نحوه رفتار ایالات متحده با ایران قابل ذکر است . اول اینکه:آمریکا سعی خواهد کرد همچنان بر گزینه تحریم تاکید نماید و در پیشبرد این استراتزی بجای یکجانبه گرایی بر چند جانبه گرایی و اقدام در قالب شورای امنیت تاکید نماید.به هر حال هم ایران و هم آمریکا می دانند که پرونده ایران در شورای امنیت مفتوح است و این به خودی خود یک امتیاز بزرگ برای آنهاست و هر زمان که بخواهند می توانند فشارهای بیشتری را به ایران بیاورند.دوم اینکه:آمریکا سعی خواهد کرد برای تضعیف دیپلماسی منطقه ای ایران، در بهبود روابط اعراب و اسرائیل بکوشد.
۳) اعراب و اسرائیل:
هیچ موضوعی مانند موضوع مناقشه اعراب و اسرائیل بویژه اسرائیل و فلسطین و سوریه برای آمریکا دردسر سازتر نبوده است. اگر چه بوش در هشت سال گذشته خودش را از این مساله تا حدی دور نگه داشت اما سیاستهای غیر معقولانه و دوگانه بوش در قبال مسائل اسرائیل و فلسطین مانند تاکید برآزادی و آزادی انتخابات از یک طرف و عدم شناسایی دولت مردمی حماس از طرف دیگر چهره آمریکا را در بین مردم منطقه و اعراب مخدوش کرد.
در خصوص روابط اسرائیل و سوریه اوباما سعی خواهد کرد تا به ترمیم روابط آنها بپردازد، تا از این طریق هم روابط بین ایران وسوریه را کمرنگ نماید و هم روابط و همکاری سوریه با حماس و حزب اله را کاهش دهد. ضمن اینکه از این طریق از نظر آمریکا زمینه رسیدن لبنان به یک حکومت مستقل و باثبات فراهم می شود.
در خصوص مناقشه اسرائیل وفلسطین، تاکید تیم خاورمیانه ای اوباما بر تشکیل دو دولت مستقل در کنار هم خواهد بود،امری که در طول هشت سال ریاست جمهوری کلینتون دموکرات و هشت سال بوش جمهوریخواه محقق نشد. به نظر میرسد اوباما دوباره طرحهای صلح گذشته را بازنگری خواهد کرد و سعی می نماید که مجددا فرایند صلح خاورمیانه را که در دوره بوش به فراموشی سپرده شده بود را احیا کند.اما در این راه با چند چالش عمده مواجه هست. یکی:اختلافات در داخل فلسطین بین حماس و تشکیلات خودگردان است که، از نظر آمریکا توانایی دولت فلسطینی را در کنترل مرزها و حوادث داخلی کمتر نموده است.دوم:سازش ناپذیری طرف اسرائیلی در مقابل طرف فلسطینی و عدم تحمل یک دولت مستقل و حاکمیت دار در کنار خودش. سوم:نفوذ و فشار لابیهای صهیونیستی بر فرایند سیاستگذاری و تصمیم گیری خاورمیانه ای آمریکا . بویزه اینکه، به طور سنتی نفوذ لابیهای صهیونیستی بر دموکراتها بیشتر از جمهوریخواهان است.
در بررسی کلی سیاست خاورمیانه ای دولت جدید آمریکا می توان گفت که باراک اوبا ما میراثی را تحویل می گیرد که در طول هشت سال گذشته نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف و منافع آمریکا در منطقه ننموده، بلکه ناکامی های این کشور در حل وفصل مسائل مختلف منطقه ای و جهانی اعتبارگذشته این کشور را از دست داده و انرژی اوباما در مرحله اول باید صرف اعاده این جایگاه شود.در واقع سیاستهای غیر عاقلانه بوش آمریکا را در چندین بحران همزمان درگیر کرده که آمریکا نمی تواند یکی را به نفع دیگری کنار بگذارد.تحت این شرایط پیش بینی می شود که حداقل تا چهار سال آینده فشارهای آمریکا بر ایران کمتر شود و این کشور از رویارویی یکجانبه با ایران بپرهیزد.
نویسنده: فاضل فیضی
عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان