جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اسطوره‏های ژرمن نیم قرن فوتبال جهان


اسطوره‏های ژرمن نیم قرن فوتبال جهان
در این گزارش روایت زندگی ۱۴ چهره آلمانی فوتبال درج گردیده که حاوی نکات ارزشمندی است.
فوتبال آلمان همواره ستاره‏های فراوانی را در ترکیب خود داشته است که توانسته‏اند برای در تیم ملی فوتبال این کشور و رقابت های حرفه‏ ای در حد و اندازه یک چهره ماندگار ظاهر شوند و خود را به تاریخ مستطیل سبز در دیار ژرمن‏ها پیوند دهند.
در میان بازیکنان تیم ملی آلمان، چهره‌هایی بوده‌اند که جایگاهی ویژه در فوتبال جهان و به ویژه در خود این کشور دارند و بدین سان همواره فوتبال آلمان با آنها در جهان شناخته شده است.
دویچه‏وله در گزارشی طولانی چهره‌های برجسته فوتبال آلمان در طی نیم قرن گذشته معرفی را معرفی کرده و روند رشد و تبدیل آنها را به اسطوره‏ های فوتبال مورد بازخوانی قرار داده است. در این گزارش روایت زندگی ۱۴ چهره آلمانی فوتبال درج گردیده که حاوی نکات ارزشمندی است.
● فریتس والتر، از اسیر جنگی تا قهرمان فوتبال جهان
فریتس والتر یکی از نام‌آورترین و محبوب‌ترین بازیکنان فوتبال آلمان در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ میلادی بود. وی به عنوان کاپیتن تیم ملی فوتبال آلمان، با این تیم در سال ۱۹۵۴ در سوییس به مقام قهرمانی جهان دست یافت.
این بزرگترین افتخار ورزشی والتر بود. والتر در سال ۱۹۲۰ در کایزرسلاوترن آلمان زاده شد. هفت ساله بود که فوتبال را با تیم خردسالان این شهر آغاز کرد. نخست به عنوان مدافع سمت راست بازی می‌کرد، اما بعدها به خط میانی و حمله منتقل شد. در هفده سالگی مهاجم ثابت تیم اول کایزرسلاوترن بود. فریتس والتر همواره به تیم باشگاهی خود وفادار ماند.
در روزهای اوج فعالیت ورزشی والتر، باشگاه‌های صاحب‌نام اروپا چون انترمیلان ایتالیا و راسینگ پاریس فرانسه پیشنهاد خرید او را دادند. راسینگ برای خرید او ۲۵۰ هزار مارک و آتلتیکو مادرید حتا ۵۰۰ هزار مارک پیشنهاد کرد. این ارقام در آن زمان نجومی به شمار می‌رفت. اما والتر به همه‌ی پیشنهادها پاسخ منفی داد و در کایزرسلاوترن ماند.
فریتس والتر ۶۱ بازی برای آلمان انجام داد و ۳۳ گل برای کشورش به ثمر رساندفریتس والتر بیست ساله بود که از طرف «سپ هربرگر» مربی پرآوازه آلمان به تیم ملی فراخوانده شد. وی نخستین بازی خود را در ۱۴ ژوییه ۱۹۴۰ در مقابل تیم ملی رومانی انجام داد و در پیروزی ۹ بر ۳ آلمان بر این تیم، سه بار موفق شد دروازه‌ی حریف را فروریزد.
والتر در جنگ جهانی دوم، به خدمت نظام فراخوانده و سرباز توپخانه شد. وی در ارتش از فعالیت ورزشی خود دست نکشید و جزو تیم فوتبال سربازان بود. اما در جریان جنگ به اسارت ارتش شوروی درآمد. اینکه به سیبری فرستاده نشد، به معجزه‌ای می‌ماند که خود داستانی شنیدنی است.
والتر که در اردوی اسیران جنگی در رومانی به تب مالاریا دچار و ضعیف شده بود، گاهی با نگهبانان مجاری و اسلواکی اردوگاه که یک تیم فوتبال تشکیل داده بودند بازی می‌کرد. هم آنان بودند که او را به عنوان بازیکن تیم ملی فوتبال آلمان بازشناختند و به فرمانده روس اردوگاه «سرهنگ شوکف» معرفی کردند. این سرهنگ روس که خود نیز شیفته‌ی ورزش فوتبال بود، از تبعید فریتس والتر و برادرش لودویگ به سیبری ممانعت به عمل آورد.
بعدها هر گاه از والتر می‌پرسیدند که آیا بازی نهایی جام جهانی در مقابل مجارستان که به قهرمانی آلمان منجر گردید مهم‌ترین بازی زندگی او بوده یا نه، در پاسخ می‌گفت: «نه! من مهم‌ترین بازی زندگیم را در آن اردوگاه اسیران جنگی انجام داده‌ام».
فریتس والتر با رژیم نازی میانه‌ای نداشت. همبازی‌های او در تیم باشگاهی می‌گفتند که هرگز برای ادای احترام، به سبک نازی‌ها با حرکت دست به پیش سلام نمی‌داد و نامه‌هایش را با «هایل هیتلر» امضا نمی‌کرد. والتر پس از پایان جنگ، از اسارت آزاد شد و به آلمان بازگشت. در کایزرسلاوترن فوتبال را از سر گرفت و با این تیم در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۳ قهرمان آلمان شد.
والتر پس از وقفه‌ی ناشی از جنگ، در سال ۱۹۵۱ به تیم ملی فوتبال آلمان بازگشت. سه سال بعد، آلمان در رقابت‌های جام جهانی سال ۱۹۵۴ در سوییس به بازی نهایی راه یافت. حریف این تیم، تیم ملی فوتبال مجارستان بود که شانس مسلم قهرمانی به شمار می‌رفت. اما تیم آلمان که بعدها به نام «تیم والتر» معروف شد، «معجزه‌ی برن» را آفرید و مجارستان را با نتیجه‌ی سه بر دو شکست داد و قهرمان جهان شد.
چهار سال پس از آن، والتر دوباره با تیم آلمان راهی مسابقات جام جهانی در سوئد شد. آلمان در دیدار نیمه نهایی در مقابل سوئد میزبان مسابقات قرار گرفت. اما این تیم نتوانست موفقیت دوره‌ی قبل خود را تکرار کند و نه تنها در این بازی با نتیجه‌ی سه بر یک شکست خورد و از راهیابی به بازی نهایی بازماند، بلکه کاپیتن خود فریتس والتررا نیز به دلیل آسیب‌دیدگی شدید از دست داد. آلمان در آن دوره از مسابقات به مقام چهارم بسنده کرد و فریتس والتر نیز پس از آن، کناره‌گیری خود را از تیم ملی اعلام نمود.
والتر روی هم ۶۱ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داد و ۳۳ گل برای این تیم به ثمر رساند. او در سطح باشگاهی نیز روی‌هم ۳۷۹ بازی انجام داد و ۳۰۶ گل به ثمر رساند. استادیوم فوتبال کایزرسلاوترن که «بتسن‌برگ» نام داشت، در نوامبر سال ۱۹۸۵ به احترام این ستاره‌ی پیشین فوتبال آلمان، به «استادیوم فریتس والتر» تغییر نام یافت.
خود او در باره‌ی این نامگذاری گفت: «من در هشت سالگی آنجا آغاز کردم و در ۳۹ سالگی فعالیت خود را پایان دادم. این استادیوم برای من «بتسه» (بتسن‌برگ) است، اما اینکه حالا استادیوم فریتس‌والتر نام دارد هم مورد مخالفت من نیست و حتا کمی به آن افتخار می‌کنم».
والتر نخواست فعالیت ورزشی خود را از راه مربیگری دنبال کند و دو بار دعوت برای جانشینی سپ هربرگر و مربیگری تیم ملی فوتبال آلمان را رد کرد. او به فعالیت‌های اجتماعی روی آورد و نماینده‌ی «بنیاد سپ هربرگر» شد. کار این بنیاد، کمک به جوانانی بود که در نتیجه‌ی خلافکاری به زندان افتاده بودند و پس از آزادی می‌خواستند به زندگی عادی بازگردند. فریتس والتر در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۲ در سن ۸۱ سالگی چشم از جهان فروبست.
● اووه زلر، ستاره‌ی فراموش‌نشدنی فوتبال آلمان
اووه زلر ستاره‌ی پیشین تیم ملی فوتبال آلمان، در اوج فعالیت ورزشی خود، یکی از بهترین مهاجمان فوتبال در جهان بود. وی ده‌ها سال پس از کناره‌گیری از فوتبال، هنوز یکی از محبوب‌ترین ورزشکاران آلمان به شمار می‌رود.
زلر مهاجمی بود که با حرکت‌های آکروباتیک گل‌های زیبایی به ثمر می‌رساند. او علیرغم قدی کوتاه، به خاطر قدرت پرش فوق‌العاده، حتا برای مدافعان بلند قامت تیم مقابل نیز هراس‌آور بود. در بازی فراموش نشدنی نیمه‌نهایی میان آلمان و ایتالیا در چارچوب رقابت‌های جام جهانی مکزیک که به «بازی قرن بیستم» معروف است، دوبار پیروزی زلر در دوئل هوایی، منجر به ایجاد دو موقعیت برای گرد مولر و دوگل توسط او برای تیم ملی آلمان شد. اگر چه این تیم ملی فوتبال ایتالیا بود که در آن بازی پس از ۱۲۰ دقیقه پیکار هیجان‌انگیز، سرانجام با نتیجه‌ی چهار بر سه پیروز از میدان خارج شد.
اووه زلر در ۵ نوامبر ۱۹۳۶ در خانواده‌ای ورزش‌دوست در هامبورگ زاده شد. در ۹ سالگی به تیم فوتبال باشگاه هامبورگ پیوست. برای نخستین بار هنگامی که فقط ۱۶ سال داشت در لیگ اصلی برای باشگاه هامبورگ بازی کرد. در آن موقع هنوز لیگ برتر فوتبال سراسری آلمان (بوندس‌لیگا) پایه‌گذاری نشده بود.
اووه زلر در هفده سالگی نخستین بازی خود را برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داد. وی هنگامی که ۲۴ ساله بود، کاپیتن تیم ملی فوتبال آلمان شد و تا کناره‌گیری خود از این تیم در سال ۱۹۷۰ مجموعا ۷۲ بازی برای تیم ملی آلمان انجام داد.
زلر مجموعا ۴۳ گل برای تیم ملی فوتبال آلمان به ثمر رسانید. آخرین گل او، یکی از تماشایی‌ترین گل‌های او و در بازی تاریخی مقابل تیم ملی انگلستان در چارچوب رقابت‌های جام جهانی ۱۹۷۰ در مکزیک بود. در آن بازی، زلر توپ بلندی را با ضربه‌ی پشت سر وارد دروازه‌ی انگلستان کرد و نتیجه را به مساوی دو بر دو کشانید. مدت کوتاهی پس از آن، گرد مولر مهاجم تیزچنگ تیم ملی آلمان با حرکتی تماشایی برای سومین بار دروازه‌ی تیم ملی انگلستان را فروریخت و تیم ملی آلمان با پیروزی سه بر دو موفق شد انتقام شکست چهار بر دو خود را در بازی نهایی جام جهانی ۱۹۶۶ در انگلستان از این کشور بگیرد.
اووه زلر بین سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۰ روی هم در چهار جام جهانی شرکت داشت و مجموعا ۲۱ بار در چارچوب رقابت‌های آن برای تیم ملی آلمان توپ زد. او در هر چهار دوره بازی‌های جام جهانی موفق شد نام خود را وارد فهرست گلزنان کند. چنین افتخاری تا کنون فقط نصیب پله ستاره‌ی افسانه‌ای تیم ملی فوتبال برزیل شده است. اووه زلر تا سال ۱۹۹۸ رکورددار بازی‌های ملی آلمان در جام‌های جهانی بود و در آن سال رکورد او توسط لوتار ماتئوس شکسته شد.
زلر در طول فعالیت ورزشی خود، همواره به باشگاه هامبورگ وفادار ماند. او ۲۳۹ بازی برای هامبورگ انجام داد و روی هم ۱۳۷ گل برای این تیم به ثمر رسانید. وی در رقابت‌های باشگاه‌های اروپا نیز ۲۱ گل برای هامبورگ به ثمر رسانید که تا کنون رکورد محسوب می‌شود.
افتخارات بسیاری در کارنامه ورزشی اووه زلر ثبت شده است. وی در سال ۱۹۵۸ با تیم ملی فوتبال آلمان به مقام چهارم جهان دست یافت. در سال ۱۹۶۶ نایب قهرمان جهان شد و در سال ۱۹۷۰ مقام سوم را کسب کرد. زلر با هامبورگ در سال ۱۹۶۰ قهرمان باشگاه‌های آلمان شد و در سال ۱۹۶۳ جام حذفی را به دست آورد. وی در فصل ۱۹۶۳/۶۴یعنی در نخستین دور رقابت‌های لیگ برتر فوتبال آلمان (بوندس‌لیگا) با ۳۰ گل آقای گل شد. افزون بر آن، زلر در سال ۱۹۶۰ عنوان بهترین بازیکن آلمان را از آن خود کرد.
زلر جزو بازیکنانی بود که از روحیه عالی ورزشکاری برخوردار بود. او در تمام سال‌های فعالیت ورزشی خود، تنها یکبار کارت قرمز دریافت کرد. باشگاه انترمیلان ایتالیا در سال ۱۹۶۱ تلاش کرد با پیشنهادی بالغ بر ۱/۲ میلیون مارک ـ که در آن زمان رقم هنگفتی به شمار می‌رفت ـ اووه زلر را از باشگاه هامبورگ جدا سازد، اما زلر این پیشنهاد را نپذیرفت و به هامبورگ وفادار ماند.
اووه زلر در سال ۱۹۷۲ بازی خداحافظی خود را با تیم هامبورگ در مقابل تیم منتخب جهان انجام داد و پس از آن کفش‌های فوتبال خود را به دیوار آویخت. اگر چه او به فعالیت خود در میدان‌های ورزشی پایان داد، اما همچنان در کنار ورزش فوتبال باقی ماند. زلر در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ در مقام ریاست باشگاه هامبورگ خدمت کرد.
چهار سال پیش کتاب خاطرات زلر تحت عنوان «سپاس، فوتبال!» منتشر شد. وی سال گذشته، هفتادمین زادروز خود را جشن گرفت. از سال ۲۰۰۵ مجسمه‌ی بزرگ برنزی اووه زیلر که بیش از سه متر بلندی و حدود چهار تن وزن دارد، زینت‌بخش استادیوم ورزشی هامبورگ است.
● فرانتس بکن‌باوئر، یگانه قیصر عالم فوتبال
فرانتس بکن‌باوئر، یکی از ستارگان بزرگ عالم فوتبال در کنار ماریو زاگالو، مربی تیم ملی فوتبال برزیل، تنها چهره‌ای است که هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان سرمربی، عنوان قهرمانی جهان را کسب کرده است.
البته بکن‌باوئر از یک لحاظ دیگر حتی از زاگالو نیز پیشی گرفت و آن اینکه او توانست نه تنها میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶ را نصیب آلمان کند، بلکه با برنامه‌ریزی دقیق و پشتکاری درخور توجه، سهم مهمی در برگزاری موفقیت‌آمیز این مسابقات و همچنین بازگشتن وجه و اعتبار از دسته رفته فوتبال آلمان داشته باشد.
بکن‌باوئر که در سال ۱۹۷۴ به عنوان کاپیتان تیم ملی فوتبال آلمان، هلندیها را در دیدار فینال ۲ بر ۱ شکست داده و جام جهانی را در دست گرفته بود، در سال ۱۹۹۰ هم به عنوان سرمربی تیم ملی کشورش در جام جهانی ایتالیا انتقام شکست آلمانها از آرژانتین در فینال ۱۹۸۶ را گرفت و با پیروزی ۱ بر صفر تیمش در فینال، جام جهانی را به آلمان برد.
رقیب سرسخت هلندی وی در فینال جام جهانی ۱۹۷۴همان‌طور که اشاره شد، جام جهانی ۱۹۷۴، اوج موفقیت بکن‌باوئر بود، بازیکنی که در جامهای جهانی ۱۹۶۶ در انگلیس و ۱۹۷۰ در مکزیک هم خوش درخشیده بود، اما از کسب عنوان محروم مانده بود. البته در جام جهانی ۱۹۶۶ در انگلیس، بکن‌باوئر با آلمان به عنوان نایب قهرمانی جهان دسته یافته و در سال ۱۹۷۰ نیز مقام سوم را کسب کرده بود.
بسیاری از کارشناسان فوتبال دیدار نیمه نهایی آلمان در برابر ایتالیا در این دوره را بازی قرن می‌دانند؛ دیداری که در وقت اضافه ۴ بر ۳ به سود ایتالیا خاتمه یافت. در این دیدار بکن‌باوئر که یکی از مهره‌های کلیدی تیم آلمان محسوب می‌شد، علیرغم آسیب‌دیدگی شدید استخوان ترقوه‌اش به بازی ادامه داد.
این ستاره بزرگ که از دید بسیاری‌ها، هنوز هم بهترین، اگر نه یکی از بهترین لیبروهای تاریخ فوتبال محسوب می‌‌شود، چه در داخل میدان و چه بیرون از زمین، از نفوذ زیادی برخوردار بود و حتی نظرش را درمورد تاکتیک و ترکیب تیم به مربیان اعمال می‌‌کرد.
بکن‌باوئر بزرگترین موفقیت‌هایش را در سطح باشگاهی با بایرن مونیخ جشن گرفته و در طول ۱۲ سالی که در خدمت این باشگاه بوده، پنج بار قهرمان بوندسلیگا، چهار بار قهرمان جام حذفی آلمان و سه بار پیاپی هم قهرمان جام قهرمانان باشگاههای اروپا شد.
او مجموعا ۱۰۳ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داده و ۵۰ بار هم به عنوان کاپیتان، این تیم را هدایت کرده، اگر چه بکن‌باوئر بدون داشتن بازوبند کاپیتانی هم یکی از راهبران بی قید و شرط در میدان محسوب می‌‌شده و به همین خاطر به قیصر شهرت پیدا کرده است.
بکن‌باوئر پس از این‌که چند سالی در خدمت باشگاه "کاسموس نیویورک" بود و در لیگ حرفه‌ای آمریکا توپ زد، به آلمان بازگشت و در اوایل دهه هشتاد میلادی در باشگاه هامبورگ به فعالیتهای حرفه‌ای خود خاتمه داد، اما همچنان به فوتبال وفادار ماند و فصل تازه ای را شروع کرد.
در سال ۱۹۸۴، بکن‌باوئر سرمربیگری تیم ملی فوتبال آلمان را که دورانی بحرانی را می‌‌گذراند برعهده گرفت، البته بدون داشتن مدرکی در این عرصه. خودش هم هیچ لزومی در این نمی‌دید که دوره‌ای را بگذراند و در جواب منتقدان دائم می‌‌گفت: «استادان دانشکده ورزش می‌‌خواهند مثلا چه به من یاد بدهند؟!»
تیم ملی فوتبال آلمان تحت سرمربیگری بکن‌باوئر دو بار پیاپی به فینال جام جهانی راه پیدا کرد: اولین بار در سال ۱۹۸۶ در مکزیک که آلمان ۳ بر ۲ از آرژانتین شکست خورد و دومین بار در سال ۱۹۹۰، باز هم در برابر آرژانتین که این بار آلمان پیروز میدان را ترک کرد و برای سومین بار عنوان قهرمانی جهان را بدست آورد.
یکی از صحنه‌های به یادماندنی جام جهانی ۱۹۹۰، دقایق پس از به صدا درآمدن سوت پایان فینال و پیروزی آلمان بود. در حالیکه بازیکنان آلمان لحظه‌ای آرام و قرار نداشتند و با شادی بی‌حسابی این پیروزی را جشن می‌گرفتند، بکن‌باوئر با چهره‌ای متفکر به تنهایی بر روی چمن استادیوم المپیک رم، مشغول قدم زدن بود.
بکن‌باوئر خود درباره این تصویر خاطرانگیز سال ۱۹۹۰ می‌گوید: «من به‌شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم، اما دوست داشتم که در آن لحظه تنها باشم و این فصل از فعالیتم را ببندم. در واقع این آخرین بازی من به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان بود و آن لحظه هم به نوعی، لحظه‌ای بود که می‌توانستم و باید از این مقام خداحافظی می‌کردم.»
بکن‌باوئر بعد از این موفقیت بزرگ، فصلی را به عنوان سرمربی باشگاه فرانسوی المپیک مارسی تجربه کرد و در اواسط دهه نود میلادی نیز دورانی را به عنوان سرمربی باشگاه پرآوازه بایرن مونیخ گذارند. کسب عنوان قهرمانی بوندسلیگا در سال ۱۹۹۴ و کسب عنوان قهرمانی جام یوفا در سال ۱۹۹۶ موفقیتهای بکن‌باوئر در آن سالها بوده‌اند.
این ستاره بزرگ، اگر چه از آن پس، دیگر به عنوان سرمربی قدم به میدان نگذاشت، اما پیوندش با فوتبال همواره ادامه یافته و تنگاتنگ بوده است.
در سال ۱۹۹۸، بکن‌باوئر به عنوان نایب‌رئیس فدارسیون فوتبال آلمان برگزیده شد و یکی از اهداف مهمی که او پس از انتصاب به این مقام دنبال می‌کرد، انتخاب شدن آلمان به عنوان میزبان برگزاری جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ بود. هدفی که بکن‌باوئر با تلاش و پشتکار زیاد به آن دست یافت و با ایفای نقشی تعیین‌کننده در برگزاری موفقیت‌آمیز جام جهانی ۲۰۰۶، سهمی بسزا در بازگشتن وجه و اعتبار از دست رفته فوتبال آلمان داشت.
البته باید گفت که علیرغم موفقیتهای بیشماری که بکن‌باوئر در کنار میدان به عنوان سرمربی، سرپرست تیم و برنامه‌ریز کسب کرده، این قدرت و سلطه او به عنوان بازیکن در خود میدان بود که لقب قیصر را برای او به ارمغان آورد و سبب شد که او را بهترین فوتبالیست آلمان در قرن بیستم بدانند.
● گرد مولر، «بمب‌افکن» تیم ملی فوتبال آلمان
گرد مولر که نام کامل او گرهارد مولر است، بی‌ترید یکی از بهترین مهاجمان و گلزنان تاریخ فوتبال به شمار می‌رود. او آوازه‌ی خود را فقط مدیون شمار گل‌هایی که به ثمر ‌رساند نبود.
مولر با قد کوتاه، اندامی تا حدودی تپلی و ران‌های عضلانی و نیرومند، ویژگی‌هایی داشت که نظرها را به خود جلب می‌کرد. گل‌های او زیبا و استثنایی بود و آن‌‌ها را در هر حالتی به ثمر می‌رساند: در هوا، ایستاده، نشسته یا خوابیده، گاه با سر، گاه با سینه، گاه با زانو!
مولر که در نوک حمله‌ی تیم فوتبال باشگاه بایرن مونیخ و تیم ملی فوتبال آلمان بازی می‌کرد، در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۴، در تیم ملی آلمان جزو محور اسطوره‌ای «مایر ـ بکن‌باوئر ـ مولر» به شمار می‌رفت.
مولر در تاریخ فوتبال آلمان و جهان رکوردهای شگفت‌انگیزی برجای گذاشت که به این سادگی‌ها برای بازیکنی دست‌یافتنی نیست. او که در تاریخ ۳ نوامبر سال ۱۹۴۵ در نوردلینگن آلمان متولد شد، برای نخستین بار در بیست و یک سالگی پیراهن تیم ملی فوتبال آلمان را به تن کرد و هشت سال در خدمت این تیم بود. مولر در این هشت سال مجموعا ۶۲ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داد و ۶۸ گل به ثمر رسانید. یعنی بطور میانگین بیش از یک گل در هر بازی.
گرد مولر به همراه تیم ملی فوتبال آلمان در سال ۱۹۷۴ به مقام قهرمانی جهان رسید. در بازی نهایی آن دوره از مسابقات، آلمان در مقابل رقیب دیرینه‌ی خود هلند قرار گرفته بود. تا چند دقیقه پیش از پایان نیمه‌ی نخست، دو تیم با نتیجه‌ی یک بر یک مساوی بودند. در این لحظات گرد مولر که او را در آلمان «بمب‌افکن» تیم ملی می‌نامیدند، با وارد کردن دومین گل به دروازه‌ی هلند، آلمان را برای دومین بار قهرمان جهان ساخت. گل مولر در آن بازی هم مانند همه‌ی گل‌های او تماشایی و نشانگر تیزچنگی و خوش‌اشتهایی این مهاجم استثنایی بود.
مولر در مسابقات جام جهانی مجموعا ۱۴ گل به ثمر رسانید و تا سال پیش که رونالدو ستاره‌ی برزیلی با پانزدهمین گل خود در رقابت‌های جام جهانی در آلمان، رکورد مولر را شکست، پیشتاز بود. مولر با تیم ملی آلمان یکبار نیز در سال ۱۹۷۲ قهرمان جام ملت‌های اروپا شد.
در کارنامه‌ی فوتبال باشگاهی مولر نیز عنوان‌های افتخار فراوانی ثبت شده است. او ۱۵ سال برای باشگاه بایرن مونیخ توپ زد. در این مدت به همراه این تیم یکبار قهرمان باشگاه‌های جهان، سه بار قهرمان باشگاه‌های اروپا، یکبار قهرمان جام حذفی باشگاه‌های اروپا، چهاربار قهرمان آلمان و چهاربار قهرمان جام حذفی آلمان شد.
افزون بر آن، مولر در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۲ لقب بهترین گلزن اروپا را از آن خود کرد. وی همچنین در سال ۱۹۷۰ از طرف کارشناسان فوتبال به عنوان بهترین بازیکن اروپا انتخاب شد. مولر دوبار نیز به عنوان بهترین بازیکن آلمان انتخاب شد. او در ۴۲۷ بازی خود در لیگ برتر فوتبال آلمان (بوندس‌لیگا) مجموعا ۳۶۵ گل به ثمر رسانید.
سال‌های پایانی فعالیت ورزشی مولر نشان می‌دهد که او یک پدیده‌ی استثنایی در تاریخ فوتبال بود. وی که در سال ۱۹۷۹ کم‌کم به دوران بازنشستگی ورزشی خود می‌رسید و کمی هم اضافه‌وزن پیدا کرده بود، پیش از آویختن کفش‌های فوتبال خود به دیوار، دو سال نیز برای یک باشگاه فوتبال آمریکایی توپ زد. حاصل کار او در ۸۰ بازی در لیگ برتر فوتبال آمریکای شمالی، مجموعا ۴۰ گل بود!
کارشناسان فوتبال جهان هم‌نظرند که «عصر طلایی فوتبال آلمان» در دهه‌ی هفتاد، بدون گرد مولر قابل تصور نیست. فرانتس بکن‌باوئر قیصر فوتبال آلمان و یکی از بزرگ‌ترین بازیکنان تاریخ این ورزش گفته است: «هر آنچه را که ما به دست آوردیم و هر افتخاری را که نصیب خود ساختیم، مدیون گرد مولر هستیم».
یورگن کلینسمان سرمربی سابق تیم ملی فوتبال آلمان در مورد گرد مولر می‌گوید: «به باور من گرد مولر برای هر مهاجم فوتبال یک الگوست. زیرا او به چیزی دست یافت که تا امروز کسی به آن دست نیافته است و فکر می‌کنم در آینده نیز به آن دست نخواهد یافت».
گرد مولر بر خلاف بسیاری از فوتبالیست‌های پرآوازه‌ی جهان، نتوانست پس از پایان فعالیت ورزشی، آنگونه که باید و شاید خود را در جهان ورزش عرضه کند. او زندگی دور از غوغایی در پیش گرفت. اما با این حال هنوز از این ورزش دست نشسته است و اکنون در سن ۶۲ سالگی به عنوان مربی تیم آماتورهای بایرن مونیخ انجام وظیفه می‌کند. خود او جدایی از فوتبال را ناممکن می‌داند و می‌گوید: «بدون فوتبال؟ حرفش را هم نزنید. دست‌کم نزد من».● سپ مایر، موفق‌ترین دروازه‌ بان تاریخ فوتبال آلمان
یوزف مایر که فوتبال¬دوستان او را به نام «سپ مایر» می‌شناسند، نام‌آورترین و موفق‌ترین دروازه‌بانی است که تاریخ این ورزش در آلمان به خود دیده است. او که سال‌ها محافظ دروازه‌ی تیم ملی فوتبال آلمان و باشگاه بایرن مونیخ بود، در دوره‌ی شانزده ساله‌ی فعالیت ورزشی حرفه‌ای خود، به تمامی افتخارهایی که یک بازیکن فوتبال می‌تواند به آن‌ها دست یابد، دست یافت.
سپ مایر در تاریخ ۲۸ فوریه­ی ۱۹۴۴ در شهر «متن» واقع در ایالت باواریای آلمان چشم به جهان گشود. در هشت سالگی شروع به بازی فوتبال کرد. نخست در خط حمله بازی می­کرد و حتا یکبار در نوجوانی آقای گل مسابقات محلی شد.
چهارده ساله بود که در بازی نهایی مسابقات جوانان، با تیم خود «اس.فاو. هار» در مقابل تیم جوانان بایرن مونیخ قرار گرفت. در آن بازی، دروازه­بان اصلی تیم او به دلیل آسیب­دیدگی نتوانست حضور یابد و مربی تیم به ناچار سپ مایر را درون دروازه جای داد.
مایر جوان و بی­تجربه اگر چه نتوانست از شکست ۱۲ بر صفر تیم خود در مقابل تیم جوانان بایرن مونیخ جلوگیری کند، اما در آن بازی با پرش­های شگفت­­انگیز و حرکات دلیرانه توانست مانع از شکست سنگین­تر تیم خود شود. بی­دلیل نبود که در همان بازی مورد توجه مربی تیم بایرن مونیخ قرار گرفت و وی به او پیشنهاد پیوستن به این تیم را کرد.
سپ مایر در آن زمان این پیشنهاد را رد کرد و در تیم خود ماند تا همچنان در خط حمله بازی کند. اما هر چه بیشتر می­گذشت، مربی تیمش از او بیشتر به عنوان دروازه­بان استفاده می­کرد. سرانجام در سال ۱۹۵۹ به مونیخ رفت. تنها یکسال پس از آن، از طرف «هلموت شون» مربی نامدار آلمانی، برای بازی در تیم ملی فوتبال جوانان آلمان فراخوانده شد. مایر روی­هم ۱۴ بازی برای این تیم انجام داد و از آن میان تنها یکبار درون دروازه جای نگرفت.
سپ مایر در سال ۱۹۶۴ دروازه­بان ثابت تیم بایرن مونیخ و جزوی از محور اسطوره­ای «مایر ـ بکن‌باوئر ـ مولر» شد. با همین بازیکنان بود که باشگاه بایرن مونیخ به دسته­ی اول صعود کرد. پس از آن این باشگاه سیر صعودی بی­وقفه­ی خود را در گستره­ی ملی و بعدها در سطح اروپا آغاز کرد.
در پی آن، سپ مایر به تیم ملی فوتبال آلمان دعوت شد و نخستین بازی خود را به عنوان دروازه­بان این تیم در سال ۱۹۶۶ در دوبلین مقابل ایرلند انجام داد. در آن بازی آلمان با نتیجه­ی چهار بر صفر حریف خود را درهم ­کوبید.
مایر در همان سال، در مسابقات جام جهانی فوتبال در لندن، همراه تیم ملی فوتبال آلمان بود، اگر چه به عنوان دروازه­بان ذخیره. آلمان در رقابت­های آن دوره، در بازی نهایی در استادیوم ویمبلی و در نتیجه­ی یک گل جنجالی، مقابل تیم ملی فوتبال انگلستان شکست خورد و به مقام دوم رسید.
پس از آن دوره از مسابقات، عصر طلایی سپ مایر آغاز شد. او تدریجا با جاگیری­های تیزبینانه، واکنش­های سریع، شیرجه­های شگفت­انگیز، پرش­های تماشایی و حرکات ناگهانی و غیرقابل پیش­بینی، به دروازه­بان شماره­ی یک و بی­چون­وچرای آلمان تبدیل شد. دیگر همگان با اشاره به دهستان زادگاه او، از «گربه­ی آنتسینگ» سخن می­گفتند.
مایر در بازی­های جام جهانی مکزیک در سال ۱۹۷۰ دروازه­بان شماره­ی یک آلمان بود. آلمان در آن دوره از مسابقات در دیدار یک چهارم نهایی در مقابل انگلستان با نتیجه­ی سه بر دو پیروز شد، اما در بازی نیمه­نهایی در مقابل تیم ملی فوتبال ایتالیا (در بازی قرن) با نتیجه­ی چهار بر سه شکست خورد و در پایان پس از برزیل و ایتالیا به مقام سوم بسنده کرد. اگر چه این برای مایر افتخار کوچکی نبود، اما دریافت شش گل در آن دو بازی تاریخی، بسیاری از کارشناسان فوتبال را به این نتیجه رساند که اگر چه تیم ملی آلمان دارای یک دروازه­بان خوب است، اما این دروازه­بان هنوز در اندازه­های جهانی نیست.
هلموت شون مربی تیم ملی فوتبال آلمان، بی­توجه به منتقدان، همچنان به سپ مایر اعتماد کرد و او نیز در سال­های بعد شایستگی کامل خود را نشان داد و منتقدان را خاموش ساخت. مایر در سال ۱۹۷۲ با تیم ملی فوتبال آلمان در بلژیک به مقام قهرمانی جام ملت­های اروپا رسید و دو سال بعد در مسابقات جام جهانی فوتبال در آلمان قهرمان جهان شد. مایر را در این دوره، یکی از بزرگ­ترین و موفق­ترین دروازه­بانان جهان لقب دادند.
فرانتس بکن­باوئر «قیصر» فوتبال آلمان، مایر را با فاصله­ی زیاد نسبت به دیگران، بهترین دروازه­بان تاریخ فوتبال آلمان می­داند. در ستایش او می­گفتند: هر گلی که وارد دروازه­ی مایر شود، غیرقابل مهار بوده است!
از ویژگی­های مایر، تمرینات غیرعادی او بود. برای نمونه مرغی را در میدان وسیع فوتبال رها می‌ساخت و سپس با شیرجه­های تماشایی تلاش می­کرد پرنده را به چنگ آورد! در انتقاد از قصور بازیکنان خودی صریح بود. حتا زمانی که بکن­باوئر، بازیکن استثنایی هم­باشگاهی او در دو بازی پی درپی، اشتباها دو گل وارد دروازه­ی خودی کرد، مایر از مربی تیم خواسته بود که یکی از مدافعان تیم را مامور کنترل «قیصر بکن­باوئر» کند تا او دوباره به تیم خودی گل نزند!
مایر خیال داشت تا چهل­سالگی درون دروازه بایستد و به رکورد ۱۰۰ بازی برای تیم ملی دست یابد، اما در سال ۱۹۷۹ بر اثر یک حادثه­ی سنگین رانندگی که به آسیب­دیدگی شدید او منجر گردید، به فعالیت خود در میدان­های ورزشی پایان داد. با این حال وی هنوز از فوتبال دل نکنده و امروز نیز مربی دروازه­بانان باشگاه بایرن مونیخ است.
افتخارات زیادی در کارنامه­ی ورزشی سپ مایر ثبت شده است. وی علاوه بر قهرمانی جهان و اروپا، چهار بار با بایرن مونیخ قهرمان آلمان، سه بار قهرمان باشگاه­های اروپا و یک بار قهرمان باشگاه­های جهان شد. مایر سه بار به عنوان بهترین بازیکن آلمان انتخاب گردید و افزون بر آن، کارشناسان فوتبال او را به عنوان بهترین دروازه­بان تاریخ فوتبال آلمان برگزیدند.
نام سپ مایر از طرف فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا)، در رده­بندی بهترین دروازه­بانان تاریخ فوتبال جهان، پس از لئویاشین دروازه­بان افسانه­ای شوروی، گوردن بنکس گربه­ی چالاک انگلستان و دینو زوف دیوار استوار تیم ملی فوتبال ایتالیا، در جایگاه چهارم قرار گرفته است.
● گونتر نتزر، نابغه‌ خط میانی فوتبال آلمان
گونتر نتزر بازیکن خط میانی فوتبال آلمان در دهه‌ی هفتاد میلادی، نه لزوماَ از دیدگاه موفقیت ورزشی و شمار بازی‌های ملی خود، بلکه از منظر اعتبار و آوازه‌اش در این رشته‌ی ورزشی، بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین‌ها در آلمان است.
گونتر نتزر بازیکن خط میانی فوتبال آلمان در دهه‌ی هفتاد میلادی، شاید از دیدگاه موفقیت ورزشی و شمار بازی‌های ملی خود، در سایه‌ی یکسری از بازیکنان آلمانی قرار بگیرد، اما از منظر اعتبار و آوازه‌ی خود در این رشته‌ی ورزشی، بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین‌ها در آلمان است.
نتزر را در اوج فعالیت‌های ورزشی‌اش، «نابغه شورشی» می‌خواندند. این بازیکن خوش‌فکر، با موهای طلایی بلند، اندام ورزیده و حرکات شگفت‌انگیز و پیش‌بینی‌ناپذیر، سال‌ها طراح بازی در خط میانی و موتور خستگی‌ناپذیر تیم باشگاه «مونشن گلادباخ» و تیم ملی فوتبال آلمان بود. پاهایش چنان بزرگ بود که ناچار بودند برای او به شرکت‌های تولید وسایل ورزشی، سفارش کفش‌های مخصوص را بدهند. کارشناسان وی را تجسم فرهنگ عالی فوتبال می‌نامیدند. یک روزنامه‌ی معتبر آلمانی درباره‌ی نتزر نوشته بود: «دیگران باید عمری زحمت بکشند، اما برای او چند بازی برای جاودانی شدن کافی بود». برخی دیگر معتقد بودند که نتزر واقعا فقط یک تابستان فوتبال خوب بازی کرد و با این حال اسطوره شد!
● شروع از کوچه و خیابان
گونترنتزر در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۱۹۴۴ در مونشن گلادباخ زاده شد. وی نیز مانند بیشتر بازیکنان هم‌عصر خود در آلمان پس از جنگ، بازی فوتبال را در کوچه و خیابان آموخت. نخست درون دروازه ایستاد، اما در باشگاهش مونشن گلادباخ به سرعت نشان داد که در میانه‌ی میدان، از توانایی‌های زیادی برخوردار است.
هنگامی که در سال ۱۹۶۳ لیگ برتر فوتبال آلمان (بوندس‌لیگا) پایه‌گذاری شد، هنوز تیم مونشن گلادباخ در آن حضور نداشت، اما با درخشش گونتر نتزر، این باشگاه یکسال پس از آن به بوندس‌لیگا پیوست. عصر طلایی نتزر آغاز و به لطف تیزهوشی و خوش‌فکری او در معماری بازی، مونشن گلادباخ به تیمی سراپا تهاجمی تبدیل شده بود. این تیم سرانجام نتیجه‌ی تلاش‌های خود را گرفت و در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ قهرمان آلمان شد.
خاطره پیروزی هفت بر یک مونشن گلادباخ بر تیم انترمیلان ایتالیا در سال ۱۹۷۱ و در چارچوب رقابت‌های فوتبال باشگاه‌های اروپا فراموش‌نشدنی است. گونتر نتزر در آن بازی آنچنان پرفروغ ظاهر شد که یکی از ژورنالیست‌های معتبر ورزشی در مورد او نوشت: «تا کنون هیچ بازیکن آلمانی، با نبوغ و گل‌های زیبای خود، چنین پرشکوه تیم خود را به پیروزی رهنمون نشده بود».
● شکل‌گیری اسطوره نتزر
در بازی نهایی جام حذفی فوتبال آلمان در سال ۱۹۷۳ که مونشن گلادباخ در مقابل تیم کلن قرار گرفته بود، «اسطوره‌ی نتزر» شکل گرفت. نتزر در آن بازی به دلیل نبودن در شرایط آرمانی بدنی، از طرف مربی تیم روی نیمکت ذخیره‌ها جا گرفته بود. بازی دو تیم در وقت قانونی یک بر یک پایان یافت و به وقت اضافی کشید. در وقت اضافی بود که نتزر بدون اجازه‌ی مربی به پا خاست و از یکی از بازیکنان تیم خود در زمین خواست که جای خود را به او بدهد. این تعویض تا حدودی خودسرانه، شگفتی همگان را برانگیخت. اما هنوز چند لحظه‌ای بیشتر از ورود نتزر به زمین نگذشته بود که او با نخستین توپی که دریافت کرد، با ضربه‌ای دقیق و سهمگین دروازه‌ی کلن را فروریخت. تیم مونشن گلادباخ با نتیجه‌ی دو بر یک پیروز و قهرمان شد و گونتر نتزر به اسطوره پیوست.
● ۳۷ بازی ملی
گونتر نتزر در تیم ملی فوتبال آلمان نیز بازی‌های درخشانی انجام داد. اگر چه به دلیل آسیب‌دیدگی‌های مکرر، روی‌هم نتوانست آنطور که باید و شاید در این تیم حضور یابد.
نتزر مجموعا ۳۷ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داد. در جام جهانی ۱۹۷۰ در مکزیک، به دلیل آسیب‌دیدگی جای خود را به ولفگانگ اوورات رقیب همیشگی خود سپرد که با این تیم به مقام سوم جهان رسید. دوره‌ی اوج بازی‌های ملی نتزر، جام ملت‌های اروپا در سال ۱۹۷۲ بود که در آن او با بازی‌های درخشان خود، تیم آلمان را قهرمان ساخت. هنگامی که تیم آلمان در همان سال تحت رهبری گونتر نتزر توانست تیم ملی انگلستان را در استادیوم ویمبلی با نتیجه‌ی سه بر یک درهم کوبد، روزنامه‌ها در مورد نتزر نوشتند که تیم ملی فوتبال آلمان، تا کنون در تاریخ خود هرگز از چنین مدیر متفکری در میانه‌ی میدان برخوردار نبوده است.
نتزر در سال ۱۹۷۳ آلمان را ترک کرد و به تیم پرآوازه‌ی رئال مادرید اسپانیا پیوست. وی با این تیم نیز به افتخارات بزرگی دست یافت. نتزر در سن ۳۳ سالگی کفش‌های فوتبال خود را به دیوار آویخت. او امروز در سن ۶۳ سالگی جزو مدیران اقتصادی بسیار موفق در آلمان است. در کنار آن به عنوان مفسر فوتبال برای تلویزیون آلمان فعالیت می‌کند. دانش و آگاهی ژرف او از این ورزش باعث شده که به او در آلمان لقب «فیلسوف فوتبال» را بدهند.
● برند شوستر، «فرشته موطلایی» فوتبال آلمان
برند شوستر، نقش چندان پررنگی در تیم ملی آلمان ایفا نکرده، اما می‌توان او را یکی از خلاقترین فوتبالیستهای این کشور دانست. دوران اوج او که بیش از همه در سطح باشگاهی در اسپانیا کسب موفقیت کرده، در دهه هشتاد میلادی بوده است.
شوستر در ماه دسامبر سال ۱۹۵۹ در شهر آگسبورگ به دنیا آمد و در همان دوران کودکی شیفته فوتبال شد. خود میگوید: «چهار پنج ساله بودم که خاله‌ام یک توپ فوتبال به من هدیه داد. این اولین توپ من بود و من آنقدر با آن در خیابان بازی کردم که سرانجام پاره پوره شد.»
شوستر یازده ساله بود که به باشگاه SV Hammerschmiede ، یکی از باشگاههای حومه آگسبورگ پیوست، در سال سن ۱۷ سالگی وارد باشگاه اف ث آگسبورگ شد و دو سال بعد هم در پیراهن تیم ملی جوانان آلمان وارد میدان شد.
● آغاز فعالیت حرفه‌ای
اولین دوره جدی فعالیت حرفه‌ای برند شوستر در باشگاه صاحبام اف ث کلن تحت مربیگری هانس وایس‌وایلر بود، مربی‌ای که به استعداد و نبوغ درخورد توجه او پی برد و این استعداد را شکوفا کرد. چیزی نگذشت که یوپ دروال، سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی، برند شوستر را به تیم ملی دعوت کرد. بدین ترتیب بود که در سال ۱۹۸۰ شوستر ۲۰ ساله که تنها چند بازی برای کشورش انجام داده بود، به همراه تیم ملی آلمان برای حضور در مسابقات جام ملتهای اروپا راهی ایتالیا شد.
شوستر علیرغم سن و تجربه نسبتا کمی که داشت، چنان پرقدرت و خلاق در میدان ‌ظاهر شد که کارشناسان و صاحبنظران نه تنها او را با بکن‌باوئر مقایسه کردند، بلکه او را به عنوان بهترین بازیکن جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۸۰ برگزیدند. تکنیک درخور توجه، پاسهای بسیار دقیق، شوت قوی، احاطه کامل بر میدان، و بیش از همه درک تاکتیکی، خلاقیت در گرداندن بازی و قدرت در تغییر سرعت آن از جمله ویژگیهایی است که برند شوستر به تمام و کامل از آنها برخوردار بود.
نداشتن ضربه سر قوی و همچنین کاستیهایی در نبرد تن‌به‌تن از جمله ضعفهایی است که میتوان به آن اشاره کرد. ضعفهایی که در نهایت سبب شد، او نتواند در پست مورد علاقه خود، یعنی لیبرو بازی کند و در نهایت در میانه میدان بازی را بگرداند.
● اسپانیا، وطن دوم برند شوستر
در همان سال ۱۹۸۰، شوستر به دلیل بروز اختلافاتی با سرپرستان باشگاه اف ث کلن، علیرغم داشتن قراردادی معتبر تا سال ۱۹۸۲، به همکاری خود با این تیم خاتمه داد و پس از کشمکشهای زیاد، سرانجام به باشگاه پرآوازه اسپانیایی اف ث بارسلونا پیوست. اسپانیا به وطن دوم برند شوستر بدل شد.
شوستر هشت سال در خدمت باشگاه اف ث بارسلونا بود و در طی این مدت به موفقیتهای چشمگیری دست یافت از جمله قهرمانی لیگ اسپانیا در سال ۱۹۸۵، سه عنوان نایب قهرمانی این لیگ در سالهای ۱۹۸۲ و ۸۶ و ۸۷، و سه عنوان قهرمانی جام حذفی اسپانیا در سالهای ۱۹۸۱، ۸۳ و ۸۸. برند شوستر اگر چه ۸ سال پیراهن اف ث بارسلونا را بر تن داشت، اما حضور او در این تیم همواره به اختلاف نظر و درگیریهای گوناگون با مربیان و سرپرستان بارسلونا همراه بود.
این فوتبالیست پرتوان آلمانی که به «فرشته مو طلایی» و همچنین «سان برناردو» یا «برناردو مقدس» شهرت یافته بود، در سال ۱۹۸۸ بارسلونا را سرانجام ترک کرد و به رقیب دیرینه و سرسخت این تیم، یعنی باشگاه صاحبنام رئال مادرید ملحق شد. شوستر تا سال ۱۹۹۰ در خدمت رئال بود و در طی این مدت کوتاه دو بار عنوان قهرمانی لیگ دسته اول اسپانیا را کسب کرد و یک بار هم به عنوان قهرمانی جام حذفی این کشور دست یافت.
در سال ۱۹۹۰ شوستر قرارداد خود را بار دیگر به خاطر بروز اختلافات با سرپرستان باشگاهش فسخ کرد و اگر چه قصد داشت، به وطنش آلمان بازگردد و به یکی از تیمهای بوندسلیگا بپوندد، اما سرانجام در همان لیگ اسپانیا ماندگار شد و قراردادی با باشگاه معروف آتلتیکو مادرید به امضا رساند و سه سال در این باشگاه توپ زد. برند شوستر مجموعا ۳۱۶ بازی در لیگ دسته اول اسپانیا انجام داد و ۸۷ گل نیز در این دیدارها به ثمر رساند.
این ستاره آلمانی در سال ۱۹۹۳ به وطنش آلمان بازگشت و آخرین سالهای فعالیت حرفه‌ای خود را در تیم بایر لورکوزن سپری کرد. شوستر پس از پایان فعالیتش به عنوان بازیکن صحنه فوتبال را ترک نکرد و به عنوان مربی قدم به صحنه گذاشت.
شروع فعالیت او از سرمربیگری تیم دسته دومی فورتونا کلن در سال ۹۷ بود و حال که ۱۰ سال از این رویداد می‌گذرد، شوستر سرمربیگری تیم پرآوازه رئال مادرید را برعهده دارد، تیمی که خود چند سالی در آن گرداننده بازی بوده است.
● رومینیگه، ستاره‌ای که در حسرت قهرمانی جهان ماند
کارل هاینتس رومینیگه (Karl-Heinz "Kalle" Rummenigge) که همه‌ی فوتبالدوستان آلمان او را «کاله» صدا می‌کردند، در دهه‌ها‌ی ۷۰ و ۸۰ میلادی، یکی از بهترین بازیکنان فوتبال در آلمان و جهان بود. این مهاجم استثنایی تیم فوتبال باشگاه بایرن مونیخ آلمان که بعدها در انترمیلان ایتالیا و سروت ژنو سوییس بازی ‌کرد، در دوره‌ی فعالیت ورزشی خود به همه‌ی افتخارات رسید جز قهرمانی جهان.
رومینیگه در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۵۵ در لیپشتات واقع در ایالت نوردراین وستفالن آلمان زاده شد. فوتبال را در ایام نوجوانی با تیم شهر خود آغاز کرد. از همان هنگام جزو استعدادهای بزرگ به شمار می‌رفت و در ۱۷ سالگی در این تیم جای ثابتی داشت.
رومینیگه در سال ۱۹۷۴ به تیم بایرن مونیخ پیوست. او در آن زمان ۱۹ سال بیشتر نداشت. بسیاری از ناظران، پیوستن او را به تیم پرقدرت بایرن مونیخ که در آن ستارگانی چون بکن‌باوئر، مولر، مایر و برایتنر توپ می‌زدند، خودکشی ورزشی می‌دانستند، زیرا به دست آوردن جایی ثابت در این تیم، آرزویی محال به نظر می‌رسید.
اما رومینیگه با استعداد فوق‌العاده‌ی خود نشان داد که این «خودکشی» بی‌ثمر نبوده است. در حالی که حتا بکن باوئر قیصر فوتبال آلمان در مورد او گفته بود رومینیگه هرگز بازیکن بزرگی نخواهد شد، وی در نخستین فصل پیوستن به بایرن مونیخ، ۲۱ بازی در این تیم انجام داد و پنج گل نیز به ثمر رساند. یکسال پس از آن، رومینیگه در خط حمله‌ی تیم بایرن مونیخ جای ثابتی داشت.
رومینیگه در سال ۱۹۷۶ و در سن ۲۱ سالگی به افتخار ورزشی بزرگی دست یافت و با تیم بایرن مونیخ قهرمان باشگاه‌های اروپا شد. در همان سال برای نخستین بار به تیم ملی آلمان فراخوانده شد و نخستین بازی ملی خود را در مقابل تیم ملی ولز انجام داد.
از آن پس عروج ورزشی رومینیگه و تبدیل او به یک ستاره‌ی بین‌المللی فوتبال آغاز شد. وی در سال ۱۹۷۸ با تیم ملی فوتبال آلمان در مسابقات جام جهانی در آرژانتین ناکام ماند، اما دو سال بعد با همین تیم به مقام قهرمانی ملت‌های اروپا دست یافت. رومینیگه در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ دوبار پی‌درپی عنوان بهترین بازیکن اروپا را به دست آورد و توپ طلایی مجله‌ی ورزشی «فرانس فوتبال» را از آن خود ساخت.
در مسابقات جام جهانی فوتبال سال ۱۹۸۲ در اسپانیا، تیم ملی آلمان با رومینیگه بازی‌های موفقی به نمایش گذاشت و تا بازی نهایی رسید، اما این تیم در دیدار نهایی با شکست سه بر یک در مقابل تیم ملی فوتبال ایتالیا به مقام نایب قهرمانی جهان بسنده کرد. در آن سال همه انتظار داشتند که رومینیگه ستاره‌ی بی‌چون و چرای مسابقات گردد. اما یک گلزن استثنایی و خوش‌اشتهای ایتالیایی به نام «پائولو روسی» رومینیگه را در سایه قرار داد.
چهارسال بعد، تیم ملی فوتبال آلمان به همراه رومینیگه در رقابت‌های جام جهانی در مکزیک، بار دیگر در دیدار نهایی ناکام ماند. این بار حریف این تیم در بازی نهایی، تیم ملی فوتبال آرژانتین بود که با درخشش ستاره‌ی استثنایی خود «دیه‌گو آرماندو مارادونا» با نتیجه‌ی سه بر دو سرنوشت بازی را به نفع خود رقم زد تا رومینیگه بار دیگر از کسب عنوان قهرمانی جهان محروم شود. وی این بار نیز در سایه‌ی درخشش مارادونا رنگ باخت.
رومینیگه در سال ۱۹۸۴ به باشگاه ایتالیایی انترمیلان منتقل شد. پولی که در آن زمان این باشگاه برای خرید رومینیگه به بایرن مونیخ پرداخت ۴/۱۱ میلیون مارک بود و در بازار نقل و انتقالات یک رکورد محسوب می‌شد.
رومینیگه روی هم سه سال در ایتالیا توپ زد، اما به دلیل آسیب‌دیدگی‌های مداوم نتوانست آنطور که باید و شاید در این کشور موفق باشد. با این حال او در میان فوتبالدوستان ایتالیایی از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار بود. رومینیگه پس از آن به باشگاه سروت ژنو در سوییس پیوست و با این تیم یکبار هم قهرمان این کشور و آقای گل مسابقات شد. وی در سال ۱۹۸۹ آخرین بازی خود را برای این تیم انجام داد و سپس کفش‌های خود را به دیوار آویخت.
رومینیگه بازیکنی بود که با پویایی و تحرک در میدان، قدرت دریبل فراوان، سرعت و تیزهوشی در ایجاد خطر در مقابل دروازه‌ی حریف، به یکی از پدیده‌های ورزش فوتبال تبدیل شد. در روزهای اوج او یک روزنامه‌ی معتبر آلمانی در مورد او نوشت: «اگر چه هیچ چیز در این بازیکن کامل نیست، اما او از همه‌چیز مایه‌ی فراوانی دارد».
کارل هاینتس رومینیگه روی هم ۹۵ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داد و ۴۵ گل برای این تیم به ثمر رسانید. وی ۵۱ بار به عنوان کاپیتن این تیم پای به میدان گذاشت. رومینیگه در ۳۱۰ بازی خود در لیگ برتر فوتبال آلمان، روی‌هم ۱۶۲ گل به ثمررسانید. وی از سال ۱۹۹۱ تا کنون عضو هیئت مدیره‌ی باشگاه بایرن مونیخ آلمان بوده است و از پنج سال پیش به این طرف، در راس این هیئت جای دارد.
● هارالد شوماخر، دروازه‌بان بی‌باک تیم ملی فوتبال آلمان
هارالد شوماخر در جریان فعالیت ورزشی تقریبا دو دهه‌ای خود، به جایگاه یکی از بهترین دروازه‌بانان فوتبال آلمان و جهان دست یافت.
تیم فوتبال کلن در دهه ۶۰ دروازه‌بانی داشت به نام «تونی شوماخر». به یاد همین بازیکن بود که در کلن هارالد شوماخر را نیز «تونی» می‌نامیدند.
در کتابی که در سال ۲۰۰۰ در رابطه با تاریخچه‌ی تیم فوتبال باشگاه اف.ث.کلن آلمان انتشار یافت، درباره‌ی هارالد شوماخر دروازه‌بان فراموش‌نشدنی این باشگاه و تیم ملی فوتبال آلمان در دهه‌ی ۸۰ میلادی آمده است: «آمیزه‌ای از کارایی و درخشش، بی‌باکی و فرهمندی تحریک‌آمیز، هارالد شوماخر را به یکی از تاثیرگذارترین پدیده‌های فوتبال کلن و آلمان تبدیل می‌کند».
هارالد شوماخر در تاریخ ۶ مارس ۱۹۵۴ در شهر کوچک دورن واقع در ایالت نوردراین وستفالن آلمان چشم به جهان گشود. او در ۸ سالگی ورزش فوتبال را آغاز کرد. پس از آن که در پست‌های گوناگون به خدمت گرفته شد، سرانجام با تشخیص مربی درون دروازه قرار گرفت. خود او بعدها اعتراف کرده بود که: «دروازه‌بانی تنها پستی بود که به آن علاقه داشتم، زیرا من اهل دویدن نبودم».
وی به سرعت پله‌های رشد و تعالی را پیمود و از طریق مسابقات منطقه‌ای و سپس ایالتی جوانان، به تیم ملی فوتبال جوانان آلمان راه یافت. در آنجا البته دروازه‌بان ذخیره بود. باشگاه فوتبال کلن از همان موقع در پی او بود و سرانجام در سال ۱۹۷۲ این بازیکن با استعداد را در سن ۱۸ سالگی به صفوف خود جلب کرد.
در آن سال‌ها، در حالی که شوماخر دروازه‌بانی گمنام بود و بیشتر اوقات را روی نیمکت ذخیره‌ها می‌گذراند، آلمان عصر طلایی فوتبال خود را تجربه می‌کرد. اما یک حادثه، فرصتی تاریخی در اختیار شوماخر قرار داد و او نیز با پیگیری از این فرصت به بهترین نحوی استفاده کرد. آسیب‌دیدگی شدید دروازه‌بان اصلی تیم کلن باعث شد که شوماخر به عنوان دروازه‌بان شماره‌ی یک درون دروازه قرار گیرد. او به سرعت توانست با بی‌باکی فراوان، پرش‌های حیرت‌انگیز و واکنش‌های به موقع، جای خود را درون دروازه تثبیت کند.
درخشش شوماخر در بازی‌های لیگ برتر فوتبال آلمان (بوندس‌لیگا) به گونه‌ای بود که او در سن ۲۵ سالگی به تیم ملی فوتبال آلمان فراخوانده شد. در آن زمان دروازه‌بان شماره‌ی یک و بی‌چون و چرای تیم ملی آلمان سپ‌مایر بود که الگوی شوماخر نیز به شمار می‌رفت. اما باز هم حادثه‌ای دیگر باعث شد که شوماخر به دروازه‌بان شماره‌ی یک تیم ملی تبدیل شود. مایر در یک سانحه‌ی رانندگی به شدت مصدوم شد و به ناچار با فعالیت در میدان‌های ورزشی وداع کرد. به این ترتیب راه برای افتخارات ملی شوماخر گشوده شد.
شوماخر در سال ۱۹۸۰ به نخستین افتخار بزرگ خود دست یافت و با تیم ملی فوتبال آلمان قهرمان اروپا شد. پس از آن اما برای دو دوره‌ی پی‌درپی یعنی در سال‌های ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ تیم ملی فوتبال آلمان در بازی‌های نهایی جام جهانی فوتبال در مقابل تیم‌های ایتالیا و آرژانتین ناکام شد و شوماخر در حسرت قهرمانی جهان باقی ماند.
شوماخر در مقایسه تیم ملی فوتبال آلمان سال ۱۹۸۲ با ۱۹۸۶ و یادآوری خاطرات آن سال‌ها می‌گوید: «هر دو تیم خیلی خوب بودند. تیم سال ۱۹۸۶ از نظر بازیکنان فردی با داشتن مهره‌هایی چون رومینیگه و ماتئوس بهتر بود. اما متاسفانه در مقابل آرژانتین هم باختیم و علیرغم تلاش نتوانستیم بازی را به وقت اضافی بکشانیم، چون بیشتر با احساس خود بازی می‌کردیم تا با عقلمان. در هر صورت دوبار در بازی نهایی در مقابل بهترین تیم‌های جهان شکست خوردیم. هنوز هم برای من یادآوری آن خاطرات جالب است».
جام جهانی سال ۱۹۸۲ در اسپانیا، همزمان یکی از نقطه‌های تاریک دوره‌ی فعالیت ورزشی شوماخر بود. در دیدار نیمه‌نهایی این مسابقات که آلمان در مقابل فرانسه قرار گرفته بود، خطای بسیار خشن شوماخر بر روی باتیستان بازیکن فرانسوی در محوطه‌ی جریمه، به آسیب‌دیدگی شدید این بازیکن منجر گردید و وی چند ماه در بیمارستان بستری بود. شوماخر پس از بازی در صدد توجیه خطای خود برآمد و از همین رو در سراسر محافل ورزشی اروپا مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
شوماخر برای رهایی از این رسوایی ورزشی و یافتن دوباره‌ی چهره‌ای مقبول، نیازمند دو سال تلاش مداوم بود. وی توانست با بازی‌های خوب و رفتار ورزشی مناسب، آن رویداد تلخ را جبران کند. در سال‌های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶ عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال آلمان را از آن خود کرد.
شوماخر خیال داشت فعالیت ورزشی خود را به عنوان دروازه‌بان تیم ملی تا مسابقات جام ملت‌های اروپا در سال ۱۹۸۸ ادامه دهد، اما انتشار کتاب خاطرات او تحت عنوان «سوت آغاز بازی»، این نقشه را برهم زد. وی در آن کتاب، مسائلی خصوصی بازیکنان تیم ملی را که در اردوها شاهد آن بود مطرح و سیمای برخی از بازیکنان را در افکار عمومی لکه‌دار ساخته بود. همین امر باعث شد که او را دیگر به تیم ملی آلمان دعوت نکنند. پس از آن شوماخر برای سه سال به ترکیه رفت و برای تیم فنرباغچه‌ی استانبول بازی کرد. وی در آنجا هم موفق بود.
شوماخر در سال ۱۹۹۱ به آلمان بازگشت و در آخرین سال حضور در میدان، محافظت از دروازه‌ی بایرن مونیخ را بر عهده داشت. وی در سال ۱۹۹۲ کفش‌های خود را به دیوار آویخت.
یورگن کلینس‌مان: ستاره ای محبوب، مربی مدرن
کلینس‌مان در مجموع ۲۲۱ بازی در بوندس لیگا یکصد و ده گل به ثمر رسانده است. او در عرصه ملی، یکصد و هشت بار برای تیم ملی آلمان به میدان رفته ودر سی وهفت بازی این تیم کاپیتان آن بوده است.
بهترین فوتبالیست آلمان در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۴، بهترین فوتبالیست انگلیس در سال ۱۹۹۵، بهترین فوتبالیست اروپا در سال ۱۹۹۵، بازیکن تیم‌های منتخب اروپا و جهان، آقای گل بوندس لیگا در سال ۱۹۸۸، آقای گل جهان در سال ۱۹۹۵، انتخاب بعنوان ورزشکار خوش قلب در سال ۲۰۰۰، جایزه گئورگ فون اوپل در سال ۲۰۰۱ برای ورزشکاری که دارای مسئولیت اجتماعی است و بالاخره سفیر جام جهانی در سال ۲۰۰۶. همه اینها فقط برازنده یک نفر است و آن کسی نیست جز یورگن کلینس‌مان.
یورگن کلینس‌مان در روز سی ام جولای سال ۱۹۶۴ میلادی در شهر گوپینگن واقع در جنوب آلمان به‌عنوان پسر دوم از چهار پسر یک نانوا متولد شد. با پایان تحصیلات متوسطه در نانوائی پدر آموزش دید و تا قبل از ورود به دنیای حرفه ای فوتبال در آنجا کار می کرد. هشت سال بیشتر سن نداشت که برای تیم گینگن وارد زمین شد، ده ساله بود که به تیم گایزلینگن پیوست. پس از یک دوران دوساله در کیکرز اشتوتگارت، بیست ساله بود که در تیم دست اولی فا اف ب اشتوتگارت در بوندس لیگا توپ زد.● کارنامه‌ای با بیش از ۲۰۰ گل
کلینس‌مان در مجموع ۲۲۱ بازی در بوندس لیگا یکصد و ده گل به ثمر رسانده است. پس از اشتوتگارت، اینتر میلان، آ اس موناکو، توتن هام، بایرن مونیخ و جنوا از دیگر تیم هائی بودند که کلینس مان پیراهن آنها را بر تن داشت. کلینس مان در سال ۱۹۸۸ با تیم آلمان عنوان سوم بازیهای المپیک را کسب کرد. او هر چند در یک سال بعد با اشتوتگارت به فینال جام یوفا راه یافت، اما در سال ۱۹۹۱ با اینتر میلان و سال ۱۹۹۶ با بایرن مونیخ بود که موفق شد بر این جام بوسه زند و بازهم در همان فصل با مونیخ بود که به عنوان قهرمانی بوندس لیگا دست یافت.
کلینس‌مان در عرصه ملی، یکصد و هشت بار برای آلمان به میدان رفت که سی و هفت بار بازوبند کاپیتان تیم را حمل می کرد. او در سال ۱۹۹۰ قهرمان جهان شد، دوسال بعد نائب قهرمان اروپا و در سال ۱۹۹۶ عنوان قهرمانی اروپا را نیز تصاحب کرد. کلینس مان در باره خود می گوید: «من په له نبودم و تکنیکی هم نیستم، اما در میدان مثل دیوانه ها هستم.»
▪ آموزش در انگلستان
برتی فوگس درباره او می گوید که کلنیس‌مان زمانی خودسر و تک رو بود، اما روح بازی تیمی را در انگلیس آموخت. در جام جهانی فرانسه گل کلینس‌مان مان به ایران و چنگ زدن بر تور دروازه، تنها یک لحظه انفجاری بیش نبود که با شکست در مرحله یک چهارم نهائی در مقابل کرواسی و حذف ملی پوشان آلمان به پایان رسید. کلینس‌مان بدون سخن استادیوم لیون را ترک کرد و مجله فیفا در باره‌اش نوشت، عجب خداحافظی غم باری بود. در دسامبر سال ۱۹۹۸ کلینس‌مان رسما از فوتبال کناره گرفت و گفت که پسر پانزده ماهه‌ا‌م به من نیاز دارد و من به او. کلینزمان سپس با همسر آمریکائی چینی تبارش به سواحل آفتابی کالیفرنیا کوچ کرد. کلینس‌مان در همه سالهائی که توپ می زد ستاره ای محبوب به شمار و پیراهن شماره ۱۸ او یکی از پرفروش ترین ها بود.
▪ ایستادن در رأس تیم آلمان
با کناره گیری رودی فولر از سمت سر مربی گری تیم ملی آلمان و درست یک هفته پس از انتقاد کلینس‌مان از وضعیت فوتبال و فدراسیون، او سمت مربی گری تیم ملی را با وجود اینکه سابقه ای در این زمنیه نداشت در سال ۲۰۰۴ برعهده گرفت. کلینس‌مان خود می گوید، در ۲۰ سالی که توپ زدم حداقل بیست تا مربی دیده ام واز هر کدام چیزی آموخته‌ام.
▪ ستایش از تیم ایران
کلینس‌مان زمانی سکان تیم را برعهده گرفت که تیم ملی آلمان در عرصه جهانی به سطحی متوسط تنزل یافته بود. با این حال او موفق شد با استفاده از خلا قدرتی که در فدراسیون بوجود آمده بود رفرم های مورد نظرش را به همراه الیور بی‌یرهوف بعنوان مدیر ورزشی و یواخیم لوو بعنوان دستیارش به انجام برساند. او گروهی از متخصصان روانشناس، بدنساز و مواد غذائی را در خدمت تیم گرفت و از متدها و روش های مدرن استفاده برد. وی پس از بازی تدارکاتی که در تهران انجام گرفت گفت:« ایران تیم خوبی دارد، ایرانی ها نشان دادند که می توانند بازی کنند و جزو بهترین های آسیا هستند، در اینجا و در مقابل یکصد هزار نفر با نتیجه ۲ بر صفر به پیروزی رسیدن، بسیار با ارزش است».
کلینس‌مان قرارداد دوساله ای بیش با فدراسیون نداشت و پس از اینکه شاگردانش در جام جهانی آلمان بر سکوی سوم قرار گرفتند، گفت که این دو سال انرژی زیادی از من گرفته است و ادامه داد: «من به کالیفرنیا باز خواهم گشت و مطمئنا از من در مورد این آلمان جدید، جوان، مهمان نواز و بین المللی سئوال خواهد شد. من بی نهایت مغرور هستم و فقط می گویم: Danke (متشکرم).»
● یادی از ستارگان پیشین جام جهانی: لوتار ماتئوس، رکورددار فوتبال آلمان
لوتار ماتئوس، یکی از ستارگان بزرگ تاریخ فوتبال آلمان از بسیاری لحاظ رکورددار است: ۱۵۰ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داده، ۲۵ بازی برای آلمان در پنج دوره از جام جهانی در بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۸، و از آن گذشته ۱۰۰ بازی در لباس باشگاه‌های بوروسیا مونشن گلادباخ، بایرن مونیخ و انتر میلان در چارچوب رقابتهای باشگاه‌های اروپا.
عنوانهایی که ماتئوس تا به حال کسب کرده، درخور توجه هستند: قهرمانی اروپا در سال ۱۹۸۰، قهرمانی جهان در سال ۱۹۹۰، شش بار عنوان قهرمانی بوندسلیگا با بایرن مونیخ و عنوان قهرمانی باشگاه‌های ایتالیا و همچنین جام یوفا به همراهی باشگاه ایتالیایی انترمیلان.
تنها عنوانی که این ستاره بزرگ فوتبال آلمان از کسب آن محروم ماند، عنوان قهرمانی جام قهرمانان باشگاه‌های اروپا بود، اگر چه ماتئوس دوبار در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۹۹ با بایرن مونیخ در فینال این جام در برابر تیمهای اف ث پورتو و منچستر یونایتد حضور داشت، اما هر دوبار شکست خورد.
ماتئوس اولین بازیش را در بوندسلیگا در سن ۱۸ سالگی برای باشگاه مونشن گلادباخ انجام داد و به سرعت هم به یکی ستاره‌های محبوب و موفق لیگ آلمان و همچنین تیم ملی فوتبال این کشور بدل شد. بزرگترین موفقیتش را ماتئوس در جام جهانی ۱۹۹۰ در ایتالیا جشن گرفت و در همان بازی اول در مقابل یوگسلاوی دو گل تماشایی با شوتهایی از راه دور به ثمر رساند.
اگر چه در آن زمان تیم ملی فوتبال آلمان هافبکهای خلاق و تکنیکی خوبی، چون توماس هسلر و یا پیئر لیتبارسکی داشت، اما این ماتئوس بود که در میانه میدان به کارگردان و راهبر تیم ملی فوتبال آلمان بدل شد.
جیوانه تراپاتونی، مربی پرآوازه ایتالیایی که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی سرمربیگری تیم انترمیلان را برعهده داشت، در آن زمان می‌گفت: «من پلاتینی را ستایش می‌کنم، من مارادونا را تحسین می‌کنم، اما برای پیروزی و موفقیت به بازیکنی چون لوتار ماتئوس احتیاج دارم.»
و براستی هم که آن سالها، دوران اوج این هافبک پرقدرت بود. ماتئوس در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱، دو بار پیاپی به عنوان بهترین فوتبالیست جهان انتخاب شد.
این ستاره معروف، اواخر دهه نود میلادی به فعالیتهاش در تیم ملی فوتبال آلمان و سرانجام در سال ۲۰۰۰ به فعالیتش در سطح باشگاهی خاتمه داد، اما همچنان به فوتبال وفادار ماند. وی بعد از سرمربیگیری باشگاه‌های راپید وین و پارتیزان بلگراد، فصل تازه‌ای را به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال مجارستان آغاز کرد که این فعالیت هم مدتی پیش به پایان رسید.
فوتبال آلمان بدون لوتار ماتئوس غیرقابل تصور است و اگر چه این ستاره موفق به عنوان مربی و یا مشاور نقشی در حال حاضر در تیم ملی فوتبال آلمان بازی نمی‌کند، اما شکی نیست که در طول جام جهانی به عنوان کارشناس شبکه‌های تلویزیونی، در صحنه ظاهر خواهد شد.
● رودی فولر، بازیکن و مربی موفق و محبوب تیم ملی فوتبال آلمان
رودولف فولر که همه‌ فوتبالدوستان او را به عنوان «رودی فولر» می‌شناسند، تا اواسط دهه ۹۰ میلادی جزو مهاجمان موفق و درخشان فوتبال در آلمان بود. وی همچنین از سال ۲۰۰۰ به مدت ۴ سال مربیگری تیم ملی فوتبال آلمان را برعهده داشت.
فولر در ۱۳ آوریل ۱۹۶۰ در شهر «هاناو» واقع در ایالت هسن آلمان، در یک خانواده‌ی فوتبالدوست چشم به جهان گشود. پدرش که مربیگری تیم جوانان این شهر را برعهده داشت، او را از هشت سالگی همراه خود به تمرینات فوتبال می‌برد. فولر از همان آغاز می‌خواست در خط حمله بازی کند و در این پست از خود استعداد زیادی نشان داد.
فولر پانزده ساله بود که توجه مربی تیم دسته دومی «کیکرز اوفن‌باخ» را به خود جلب نمود. اما مادر فولر می‌خواست که او در کنار فوتبال حتما دوره‌ی کارآموزی خود را در رشته‌ی بازرگانی اداری به پایان رساند. چنین نیز شد و فولر در همان تیم باشگاهی خود، دوره کارآموزی خود را نیز به موازات ورزش فوتبال دنبال کرد.
شانزده ساله بود که برای نخستین بار با بازیکنان حرفه‌ای کیکرز اوفن‌باخ شروع به تمرین نمود. وی به عنوان بازیکن حرفه‌ای روی‌هم ۶۷ بازی برای این تیم انجام داد و ۱۷ گل به ثمر رسانید. در سال ۱۹۸۰ به تیم دسته‌ی اولی «ت.اس.فاو مونیخ ۱۸۶۰» پیوست. مونیخ برای این انتقال ۷۰۰ هزار مارک به باشگاه اوفن‌باخ پرداخت و این رقم نشان می‌داد که فولر در همان زمان بازیکن باارزشی به شمار می‌رفته است.
تیم «مونیخ ۱۸۶۰ » در نخستین سال پیوستن رودی فولر به صفوف خود چهره‌ی موفقی نداشت و به دسته‌ی دوم سقوط کرد. با اینکه رودی فولر در نخستین فصل بازی‌ها در دسته‌ی دوم ۳۷ گل برای این تیم به ثمر رسانید و آقای گل مسابقات دسته‌ی دوم شد، اما تیم مونیخ نتوانست به لیگ برتر صعود کند. از همین رو فولر در سال ۱۹۸۲ به تیم موفق وردربرمن در «بوندس‌لیگا» پیوست.
فولر در همان سال به تیم ملی فوتبال آلمان دعوت شد و نخستین بازی ملی خود را در نوامبر سال ۱۹۸۲ در مقابل ایرلند شمالی انجام داد. آلمان در میان شگفتی، آن بازی را با نتیجه‌ی یک بر صفر واگذار کرد. اما این شکست، آغاز راهی پرافتخار بود. فولر در سال ۱۹۸۶ با تیم ملی فوتبال آلمان به مقام نایب‌قهرمانی جهان و چهار سال پس از آن در ایتالیا به مقام قهرمانی جهان رسید. وی با همین تیم در سال ۱۹۹۲ نایب قهرمان اروپا شد.
رودی فولر در سطح باشگاهی نیز دوره‌های موفقی داشت. وی در نخستین فصل حضورش در وردر برمن، آقای گل مسابقات بوندس‌لیگا شد و در همان سال به عنوان بهترین بازیکن آلمان برگزیده شد. وی روی‌هم ۱۳۷ بازی برای وردربرمن انجام داد و ۹۷ گل برای این تیم به ثمر رسانید.
فولر در سال ۱۹۸۷ به تیم «آ.ث.رم» پیوست و به مدت پنج سال برای این تیم صاحب‌نام ایتالیایی توپ زد. وی با این تیم یک بار قهرمان جام حذفی فوتبال ایتالیا شد. او روی‌هم ۱۴۲ بازی برای «آ.ث.رم» انجام داد و ۴۴ گل به نام او ثبت گردید.
فولر در سال ۱۹۹۲ به تیم پرآوازه‌ی «المپیک مارسی» فرانسه پیوست و یک سال پس از آن با همین تیم قهرمان باشگاههای اروپا شد. ترازنامه‌ی فولر در این باشگاه فرانسوی نیز درخشان بود و او در ۵۸ بازی روی‌هم ۲۴ گل برای این تیم به ثمر رسانید.
فولر در سال ۱۹۹۴ به میهنش بازگشت و این بار در خدمت تیم بایر لورکوزن قرار گرفت. دو سال پایانی فعالیت ورزشی او در این تیم سپری شد و فولر در ۶۲ بازی برای این تیم، ۲۶ بار دروازه‌ی حریفان را فروریخت.
به موازات آن، رودی فولر روی‌هم ۹۰ بازی برای تیم ملی فوتبال آلمان انجام داد و ۴۷ گل برای این تیم به ثمر رسانید. وی در سال ۱۹۹۴ کفش‌های فوتبال خود را به دیوار آویخت، اما این به معنای گسستن پیوندهای او با ورزش فوتبال نبود.
تیم ملی فوتبال آلمان در سال ۲۰۰۰ در حالی در چارچوب رقابت‌های جام ملت‌های اروپا شرکت کرد که مقام قهرمانی اروپا را همراه خود یدک می‌کشید. اما این تیم تحت مربیگری «اریش ریبک» در همان دور مقدماتی در گروه خود آخر شد و از صعود به دور بعدی بازماند. این برای فوتبال آلمان یک فاجعه و آغاز بحرانی جدی بود.
سرانجام پس از کشمکش‌های فراوان میان مسئولان فوتبال در آلمان، برای تعیین مربی جدید تیم ملی، قرار شد این پست به مدت یک سال در اختیار رودی فولر قرار گیرد. تیم ملی فوتبال آلمان تحت مربیگری فولر، توانست بر بحران خود غلبه کند و در مسابقات جام جهانی سال ۲۰۰۲ در ژاپن و کره‌ی جنوبی به دیدار نهایی راه یابد. آلمان آن دیدار را در مقابل تیم ملی فوتبال برزیل با نتیجه‌ی دو بر صفر واگذار و به مقام نایب‌قهرمانی جهان بسنده کرد. این بزرگ‌ترین افتخار ورزشی رودی فولر در مقام مربیگری بود.
پس از اینکه تیم ملی فوتبال آلمان در مسابقات جام ملت‌های اروپا در سال ۲۰۰۴ در رقابت‌های گروهی ناموفق ماند و حذف شد، رودی فولر از مقام مربیگری این تیم کناره‌گیری کرد. فولر پس از آن برای مدت بسیار کوتاهی مربی تیم باشگاه «آ.ث.رم» و بایر لورکوزن بود. او هم‌اکنون مدیر ورزشی باشگاه بایر لورکوزن است.
● اولیور کان: دیوار فلزی در درون دروازه‌ فوتبال آلمان
آیا می‌دانید «تیتان» چیست؟ تیتان که آن را تیتانیوم هم می‌نامند، شبه‌فلزی است سخت، ولی در عین حال سبک که بسیار دیر فرسایش می‌یابد. الیور کان دروازه‌بان پرآوازه‌ آلمانی از سوی هواداران خود لقب «تیتان» گرفته است.
وی یکی از بهترین دروازه‌بانان تاریخ فوتبال آلمان است. کان یک بار گفته بود: «حتا اگر زحمت زیادی هم نمی‌کشیدم، می‌توانستم یک دروازه‌بان خوب باشم، ولی من می‌خواستم بهترین باشم». چنین نیز هم شد و الیور کان از اواخر دهه‌ی ۹۰ به دروازه‌بانی در اندازه‌های جهانی فرارویید.
▪ دوره‌ کودکی و نوجوانی
الیور کان در تاریخ ۱۵ ژوئن ۱۹۶۹ در کارلسروهه چشم به جهان گشود. ایام خردسالی او مصادف بود با یکی از شکوفاترین دوره‌های تاریخ فوتبال آلمان. تیم ملی فوتبال آلمان در سال ۱۹۷۰ به مقام سوم جهان رسید. دو سال پس از آن قهرمان اروپا و سرانجام در سال ۱۹۷۴ در کشور خود قهرمان جهان شد.
کان فعالیت ورزشی خود را در سن هفت سالگی در تیم فوتبال نوجوانان کارلسروهه آغاز کرد. در هشت سالگی یکبار به دلیل بیماری دروازه‌بان تیم خود، درون دروازه جا گرفت و بازی خوبی از خود نشان داد. پدر بزرگش به همین مناسبت به او کلکسیونی از وسایل دروازه‌بان اسطوره‌ای آن زمان آلمان یعنی سپ مایر را هدیه داد. همین امر سرنوشت کان را رقم زد و او را تشویق کرد که درون دروازه بایستد.
در پانزده سالگی برای کان محرز شده بود که می‌خواهد بازیکن حرفه‌ای شود. از آنجا که اندامی لاغر داشت، بطور منظم به تمرینات پرورش اندام پرداخت تا بتواند کاستی‌های خود را در این زمینه برطرف سازد. پدرش رولف درباره‌ی اراده‌ی آهنین پسرش گفته بود: «حتا روزهای تعطیل یکشنبه صبح زود مرا از رختخواب بیرون می‌کشید تا با او تمرین کنم».
▪ برآمد یک ستاره‌ پرفروغ
پس از سه سال بازی مداوم و کسب تجربه در تیم آماتور کارلسروهه، سرانجام در هفده سالگی در کادر بازیکنان حرفه‌ای این باشگاه قرار گرفت. زمان مناسب برای کان در سال ۱۹۹۰ فرارسید. دروازه‌بان شماره یک کارلسروهه که از آمادگی لازم برخوردار نبود، پس از چند خطا به ناچار روی نیمکت ذخیره‌ها قرار گرفت و الیور کان با آمادگی کامل توانست جای او را بگیرد. پس از مدت کوتاهی، جایگاه خود را به عنوان دروازه‌بان شماره یک در درون دروازه تثبیت کرد. دیگر هیچ کس قادر نبود او را به روی نیمکت ذخیره‌ها بازگرداند.
دربازی در برابر لتونینخستین نقطه‌ی اوج او، رسیدن با تیم کارلسروهه به مرحله‌ی نیمه نهایی جام یوفا در سال ۱۹۹۳ بود. در سال ۱۹۹۴ لقب «دروازه‌بان سال» را به خود اختصاص داد و به تیم ملی فراخوانده شد. در تیم ملی هنوز دروازه‌بان شماره سه بود.
باشگاه بایرن مونیخ در همان سال کان را در ازای پرداخت پنج میلیون مارک به خدمت گرفت. وی به سرعت با این تیم درخشید. در ژوئن سال ۱۹۹۵ نخستین بازی ملی خود را در برابر سوییس انجام داد. اما در جریان مسابقات جام ملت‌های اروپا در سال ۱۹۹۶ در انگلستان که در آن آلمان به مقام قهرمانی رسید، الیور کان هنوز دروازه‌بان شماره دو و آشکارا در سایه‌ی «آندریاس کوپکه» بود.
▪ عقابی تیزچنگ بر بام باشگاه‌های اروپا
کان با باشگاه بایرن مونیخ به پیروزی‌های بزرگی دست یافت. به جز جام برندگان جام حذفی اروپا، توانست همه‌ی عنوان‌های قهرمانی را به چنگ آورد. بایرن مونیخ در سال ۱۹۹۹ از جمله به خاطر درخشش دروازه‌بان خود الیور کان، به فینال مسابقات «چمپین لیگ» راه یافت. در آن بازی فراموش نشدنی، در حالی که مونیخی‌ها تا دقیقه‌ی ۹۰ یک بر صفر از حریف خود منچستر یونایتد پیش بودند و جام قهرمانی را در دستان خود احساس می‌کردند، با دوگل پی‌درپی در دقایق اضافی بازی، مغلوب شدند. الیور کان بعدها گفته بود که: «شوک بارسلون را تا مدت‌ها نتوانستم فراموش کنم».
دو سال پس از این شکست تلخ، بایرن مونیخ توانست به لطف الیور کان بار دیگر در بازی نهایی حضور یابد و این بار در ضربات پنالتی بر «والنسیا» غلبه و جام قهرمانی را تصاحب کند. کان با دفع سه پنالتی، ستاره‌ی آن مسابقه لقب گرفت. روزنامه‌ی آلمانی «دی ولت» پس از این بازی درباره‌ی او نوشت: «کسی که درون دروازه‌ی بایرن مونیخ ایستاده بود، تجسم کمال بود».
در مسابقات جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۰۲ در ژاپن و کره‌ی جنوبی، فوتبالدوستان جهان، پرفروغ‌ترین دوره‌ی دروازه‌بانی الیور کان را تجربه کردند. اگر چه وی به همراه تیمش در بازی نهایی، در مقابل ستاره‌ای به نام «رونالدو» رنگ باخت.
الیور کان پس از سال‌ها که دروازه‌بان بی‌چون و چرای تیم ملی فوتبال آلمان بود، سرانجام در آستانه‌ی جام جهانی ۲۰۰۶ در کشور خود، ناچار شد پیراهن شماره‌ی یک را به رقیبش «ینس له‌مان» واگذار کند. وی پس از آن دیدارها، از تیم ملی فوتبال آلمان کناره گرفت، ولی هنوز عقاب تیزچنگ درون دروازه‌ی بایرن مونیخ است.
● میشائیل بالاک: یکی از واپسین ستارگان جهانی فوتبال آلمان
در یک دهه‌ی گذشته، تیم ملی فوتبال آلمان، علیرغم حضور مستمر و گاه موفق در صحنه جهانی، نتوانست آن‌گونه که سنت‌ این تیم بوده، ستاره‌ای در ابعاد جهانی به عالم فوتبال عرضه کند. ولی شاید بتوان میشائل بالاک را یک استثنا دانست.
بالاک در سال‌های آغازین هزاره‌ی جدید، توانست به یکی از ستارگان پرفروغ تیم ملی فوتبال آلمان و سرانجام میدان‌های بین‌المللی تبدیل شود. او در جریان جام جهانی ۲۰۰۶ در میهنش، تنها بازیکن آلمانی‌ای بود که به عنوان ستاره‌ای در اندازه‌های جهانی برگزیده شد. همین امر موجب شد که تیم پرآوازه‌ی چلسی لندن، در تابستان همان سال، بالاک را به خدمت گیرد و وی را به مجموعه‌ی ستارگان گرانبهای خود بیفزاید.
▪ دوره کودکی و نوجوانی
بالاک در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۷۶ در گورلیتس، واقع در شرق آلمان، زاده شد. در آن زمان، هنوز دیوار جنگ سرد، دو آلمان را از هم جدا می‌ساخت. بالاک در آلمان شرقی بالید و برای نخستین بار در شش‌سالگی به ورزش فوتبال روی آورد. او را به دلیل استعدادی که از خود نشان داد، در ده‌سالگی به تیم فوتبال «شهر کارل مارکس» ـ که بعدها به "اف.ث. کمنیتس" تغییرنام داد ـ معرفی کردند. بالاک نخست در خط میانی بازی می‌کرد و سپس در نقش مدافع آزاد (لیبرو) به خدمت گرفته شد. خود او در آن ایام گفته بود: «فوتبال برای من همه‌چیز است».
وی تدریجا به عنوان بازیکن میانی جای خود را تثبیت کرد و پس از وحدت دو آلمان و در سال ۱۹۹۵ نخستین قرارداد حرفه‌ای خود را امضا کرد. بالاک سرانجام در سال ۱۹۹۷ از شرق آلمان به یکی از تیم‌های غرب این کشور، یعنی کایزرسلاوترن، منتقل شد که در آن زمان در دسته‌ی دوم بوندس‌لیگا بازی می‌کرد. در آنجا "اوتو رهاگل" ، مربی نامدار آلمانی، مسئولیت پرورش ورزشی او را برعهده گرفت.
رشد بالاک در این سال‌ها چشمگیر بود و سرانجام در سال ۱۹۹۹ تیم بایرلورکوزن حاضر شد برای خرید او ۶ میلیون مارک بپردازد. بالاک هرگز در تیم ملی فوتبال جوانان آلمان بازی نکرد، اما ۱۹ بازی برای تیم زیر ۲۱ ساله‌های این کشور انجام داد.
▪ برآمد یک ستاره جدید
جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه برای تیم ملی فوتبال آلمان با ناکامی بزرگی همراه بود. همه از بحران این تیم سخن می‌راندند. بحث‌های دامنه‌داری در این کشور درباره‌ی غفلت از تربیت بازیکنان مستعد جوان درگرفته بود. در جریان این بحث‌ها، از میشائیل بالاک به عنوان یک استثنا یاد می‌شد. بالاک سرانجام در سال ۱۹۹۹ به تیم ملی فوتبال آلمان فراخوانده شد و نخستین بازی خود را در مقابل تیم اسکاتلند انجام داد. آلمان آن بازی را در خانه‌ی خود با نتیجه‌ی یک بر صفر واگذار کرد.
شروع کار بالاک در باشگاه لورکوزن هم چندان آسان نبود. وی مدت‌ها آسیب‌دیده بود. اما "کریستف داوم" ، مربی این تیم، بالاک را تدریجا به بازیکنی پرقدرت تبدیل کرد. تیم بایرلورکوزن در سال ۲۰۰۰ با درخشش بالاک توانست به مقام نایب‌قهرمانی بوندس‌لیگا دست یابد. در همین فصل بود که بالاک به عنوان بازیکنی با قابلیت‌های رهبری، نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت.
بعدها بایر لورکوزن تحت مربیگری "کلاوس تاپ‌مولر" به تیمی پرقدرت ارتقا یافت و در فصل ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ در مسابقات جام باشگاه‌های اروپا نیز درخشید و تا بازی نهایی پیش‌رفت. ولی تیم بالاک در فینال در مقابل تیم پرآوازه‌ی رئال مادرید شکست خورد و ناکام ماند.
بالاک در این میان در تیم ملی فوتبال آلمان نیز به بازیکنی ثابت تبدیل شده بود و تحت مربیگری "رودی فولر" اوجگیری او نیز به عنوان یک ستاره‌ی بین‌المللی آغاز شد. پس از جام جهانی ۲۰۰۲ در ژاپن و کره، تیم بایرن مونیخ، میشائیل بالاک را با پرداخت ۲۸ میلیون مارک به خدمت گرفت.
● قلب پرتپش خط میانی فوتبال آلمان
از آن پس بالاک به یکی از ستارگان پرفروغ فوتبال آلمان تبدیل شد. نقش رهبری‌کننده‌ی او در خط میانی تیم آلمان، بی‌چون و چرا بود. با وجود این‌که در این تیم اولیور کان، دروازه‌بان ملی‌پوش، سابقه‌ی بیشتری داشت، تحت رهبری "یورگن کلینسمان" و به خواست مربی جدید تیم ملی فوتبال آلمان، بازوبند کاپیتانی به میشائیل بالاک تعلق گرفت تا در میانه‌ی میدان، نظم و هماهنگی را در تیم ایجاد و حملات به دروازه‌ی حریف را سازماندهی کند.
پس از درخشش بالاک با تیم ملی فوتبال آلمان در بازی‌های جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، رقابت شدیدی میان تیم‌های طراز اول اروپا برای به خدمت گرفتن او درگرفت. آ.ث.میلان، رئال مادرید و منچستر یونایتد از تیم‌های پرآوازه‌ای بودند که خواهان بالاک بودند. سرانجام در این رقابت‌ها، رومان آبراموویچ، میلیاردر روسی و مدیر باشگاه چلسی لندن، توانست موفق شود و بالاک را به تور اندازد.
چلسی با بالاک قراردادی سه ساله منعقد کرد. رسانه‌های انگلستان خبر دادند که بالاک مطابق این قرارداد سالانه ۱۰ میلیون یورو دریافت می‌کند. به این ترتیب، درآمد هفتگی او ۲۰۰ هزار یورو تخمین زده می‌شود. این نیز خود یکی از شگفتی‌های فوتبال در عصر جهانروایی است!
حضور بالاک ۳۲ ساله اما در فینال چمپینزلیگ (شامگاه چهارشنبه ۲۱ مه) در مسکو چندان پرفروغ نبود هرچند که یک بار تا آستانه‌ی فرو ریختن دروازه‌ی قرمزپوشان منچستر هم پیش رفت.
هواداران آلمانی تیم چلسی که در این دیدار کمتر نامی از هافبک هم‌وطن خود در میان آبی‌پوشان شنیدند، مسلماً منتظر هنرنمایی او در ترکیب تیم ملی فوتبال کشورشان در جام ملت‌های اروپای ۲۰۰۸ خواهند بود.
منبع : سایت تابناک