چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


رسوایی های بشر


رسوایی های بشر
● درباره براد هلند، تصویرساز و كاریكاتوریست
براد هلند (Brad Holland) در میان تصویرسازان جهان و همزمان در حوزه هنر گرافیك و كارتون از محبوبیت و اعتبار فراوانی برخوردار است. اگرچه از او به عنوان كارتونیست یاد می شود اما قسمتی از این محبوبیت به خاطر تصویر سازی های تاثیر گذار و قابل تحسین اوست كه در بسیاری از آنها از سیاست های دولت آمریكا به تلخی یاد كرده و عملكرد های آنان را به باد انتقاد گرفته است. علاوه بر این ویژگی شخصیت سندیكایی «براد هلند» نیز در برخورد و سازماندهی و در تقابل با همه جریاناتی كه می خواهند به حقوق صنفی و قانونی هنرمندان صدمه وارد آورند از او چهره ای جنجالی و معترض ساخته است. براد هلند بارها به دیگر هنرمندان یاد آوری كرده است كه باید از طریق ایجاد راهكارهای مناسب دست مافیا های قدرت را از حوزه ها و مناصب حساس هنری دور كنند.
براد هلند، شصت و سه سال پیش در آمریكا به دنیا آمد. در كودكی خانواده اش به آركانزاس نقل مكان كردند، در جوانی مدتی را در یك سالن خالكوبی در شیكاگو مشغول كار شد، و حوالی سال ۱۹۶۰ برای همیشه به نیویورك نقل مكان كرد؛ شهری كه بعدها همكاری اش را با روزنامه نیویورك تایمز از آنجا آغاز كرد و به دنبال آن با سایر مطبوعات كه شاخص ترین آنها نشریه معروف پلی بوی بود ادامه داد. علاقه هنرمند مصری الاصل؛ سوارس۱ به كارهای او كه وی در آن زمان مسئولیت صفحه سردبیر۲ را در نیویورك تایمز به عهده داشت فرصتی به او داد تا آزادانه استعدادهای خود را از همان ابتدای كار یعنی سال ۱۹۷۲ به نمایش گذارد.
اكثر آثار براد هلند به مواردی مثل سیاست و بحران های اجتماعی اشاره دارد. از نظر محتوا و استیل كار نیز متد او در دو مقوله اصلی خلاصه می شود؛ فریبندگی و طنز نگاری. او روش نسبتاً ساده ای برای ارائه كارهایش دارد كه در عین حال منحصر به فرد است. تصاویر او از توده هایی دودمانند شكل می گیرند، قهرمانان او چهره ای مه آلود دارند كه به نظر می رسند از میان تاریكی ها به سوی روشنایی در حركتند؛ موردی كه در بعضی از آثار هنرمندان سبك باروك همچون رامبراند هنرمند پرآوازه هلندی قابل مطالعه است.
در آثار براد هلند بیشتر از هر چیز سوژه اصلی یا قهرمان را می بینیم كه از نگاه هنرمند به زیر ذره بین رفته است. در این قالب او كمتر به حواشی كار و جزئیات می پردازد. آثار براد هلند بیننده را مستقیماً وارد اصل ماجرا می كند. كاراكتر های او معمولاً هیبتی غول آسا دارند كه در یك فریم با كادری دقیق خلق شده اند. در این مسیر چندان به جزئیات توجه نمی شود و از ریزه كاری ها و طرح مسائل حاشیه ای نیز خبری نیست .
براد هلند در طول زندگی هنری خود به جوایز بسیاری دست یافته است كه از آن جمله می توانیم به جایزه هامیلتون هینگ۳ به خاطر اثری به نام «من جداً جدا زاده شدم» ( Iصm Coming Apart)، اشاره كنیم، در این اثر بیننده شاهد پیكر مرد بلندقامتی است كه برهنه ایستاده است در حالی كه اعضای بدن او با فاصله از هم جدا شده اند و این جدایی با یك نوع كشیدگی عضلات نیز همراه است.
چاپ مجموعه ای از آثار براد هلند در كتابی موسوم به «رسوایی های بشری» (Human Scandals) در سال ۱۹۷۵ كه همگی با قلم و مركب رسم شده اند برای او اعتباری جهانی كسب كرد. هنرمند در این مجموعه به دفاع از آزادی های مدنی و حقوق فردی پرداخته و ظلم و ستمی را كه بر افراد بشر تحمیل می شود به شكلی تراژیك بازگو می كند.
براد هلند بارها نسبت به فرهنگ مصرفی و ابتذال هنری كه فرهنگ عامه را تهدید می كند واكنش نشان داده و اعتراض خود را اعلام كرده است. او در این باره به صراحت گفته است: «در آمریكا حقیقتاً فقط یك هنر محبوب وجود دارد و آن سینما است. بیشتر مردم نقاشی را یك سرگرمی و ادبیات را یك تكلیف مدرسه به حساب می آورند.»۴ البته در این گفته براد هلند همچون آثارش نوعی فریبندگی و طنز وجود دارد ولی نمی توان به تسلط این رشته از هنر بر تفكر عامه مردم كشورهایی كه ثروت و سرمایه در آنجا حرف اول را می زند بی توجه بود. در هر صورت جامعه فراصنعتی و مصرف گرای آمریكا برای تحمیل تولیدات خود نیاز به بستری مناسب دارد كه باید از نگاه صنعت سینما به آن پرداخت و مخاطبین آن را نیز با آنها مأنوس و آشنا كرد.
براد هلند نسبت به استفاده از حروف و كلمات در آثارش تعلق خاطر خاصی ندارد و یا به روایتی او به ندرت در كارهایش از متن استفاده می كند، به همین دلیل غالب آثار او بدون كلام است. براد هلند اعتقاد دارد كه تصاویر باید به خودی خود پیام لازم را منتقل كنند و بر این اساس ضرورتی ندارد كه با دخالت هنرمند و اضافه كردن چیزهای غیرتصویری كه به تركیب بندی اثر مربوط نمی شوند بخواهیم به نتیجه مطلوب برسیم و كل مسئله را به صورت تزریقی یكجا به تماشاگر القا كنیم. از موارد دیگری كه در آثار این هنرمند قابل توجه است پرداختن به مسائل روحی و احساسی شخصیت های آثار اوست. بیننده با نگاه به كاراكترهای براد هلند به طور ناخودآگاه به یك حس ترحم و نزدیكی میان خود و شخصیتی كه او خلق كرده است می رسد.
خود او در این باره با انتقاد به پست مدرنیست ها در مورد رابطه احساس و حقیقت می گوید...
پست مدرنیست ها اعتقاد دارند كه حقیقت افسانه ای بیش نیست و افسانه نیست جز حقیقت... در واقع این، ریشه در روحیات عامیانه ما هم دارد. همین مردم اعتقاد دارند كه احساسات نیز شكلی از واقعیات است. در واقع این اسامی دیگری برای آنهاست... این ادعا می تواند جنون آمیز باشد.
با گذر از این مقدمه به گفت وگوی كوتاهی اشاره می كنم كه حدود دو سال قبل با او انجام دادم و حیفم آمد آن را منتشر نكنم. این گفت وگو اگرچه كوتاه است ولی به نظرم حاوی نكات ریزی است كه می تواند به علاقه مندان هنر تصویری و دوستداران این هنرمند كمك كند تا با نحوه تفكر او بیشتر آشنا شوند. در آن زمان من می توانستم گفت وگوهایم را با او ادامه دهم ولی به علت اختلاف سلیقه ای كه میان دیدگاه های ما به وجود آمد متاسفانه این ارتباط قطع شد و با آن كه تلاش كردم مجدداً با او ارتباط برقرار كنم اما موفق نشدم. این گفت وگوها از طریق ای میل و به طور مستقیم با او انجام گرفته است. گاهی پاسخ براد هلند بلافاصله به من رسیده و گاهی نیز با فاصله چند روز...
در این جا گفتن این مطلب شاید ضروری باشد كه وی علاوه بر غنای هنری و كیفیت ممتاز آثارش به شدت علاقه مند به طرح مسائل و مبانی تئوریك راجع به مقولات هنری است. او سخن گفتن را به شدت دوست دارد و با ارائه دیدگاه های جنجالی خود مدعیان نظریه های هنری را به چالش می كشد. گفت وگوی او با میلتون گلیزر نمونه جالبی از تقابل نظریه های او با سایر هنرمندان است.
براد هلند اگرچه تحصیلات آكادمیك رشته های هنری را طی نكرده است و همیشه از او به عنوان هنرمندی خودآموخته یاد می شود لیكن در ارائه دیدگاه های خود چیزی كم نمی آورد و از نظریات او در حد یك استاد رشته هنرهای تجسمی استفاده می شود.
▪ من كارهای شما را در سایتی كه به نام شما ثبت شده است دیدم. آنها بسیار زیبا بودند. به این منظور اجازه بدهید در رابطه با كارهایتان گفت وگویی با هم داشته باشیم.
از بابت ای میل شما و ابراز علاقه تان به كارهایم متشكرم. من خوشحال خواهم شد تا با شما گفت وگویی داشته باشم. لطفاً هرگونه مایلید سئوال بفرمایید.
▪ كارهای شما را در نیویوركر نمی بینم. تصور می كنم ترجیح می دهید با نشریه نیویورك تایمز یا پلی بوی همكاری كنید. چرا؟
در سال ۱۹۸۰ من دو روی جلد برای نیویوركر كار كردم. در آن زمان آنها معمولاً روی جلدهایشان را با كارتون یا تصاویری به چاپ می رساندند كه از لحنی شاد و روشن بهره مند بودند. كارهای من تصور می شد كه بسیار سیاه و تاریكند به این خاطر بعضی از خواننده ها اعتراض داشتند. از آن زمان تاكنون نیویوركر توسط یك كمپانی انتشاراتی غول به نام «كاند ناست» خریداری شده و اداره می شود. هر چند در حال حاضر آنها از صفحات هنری بسیاری استفاده می كنند لیكن در مبحث بستن قرارداد با طرف قرارداد یعنی هنرمندان خوب عمل نمی كنند.
▪ لطفاً درباره كیفیت و تفاوت سبك كارهایتان با هنرمندانی مثل استاینبرگ توضیح دهید.
وقتی كودك بودم تصورات یك كارتونیست همراه من بود و بیشتر از همه تحت تاثیر «رونالد سیرل» قرار داشتم. اما من به طور غریزی علاقه مند بودم ایده های خودم را نقاشی كنم تا آنكه بخواهم آنها را به شكل كارتون درآورم. در آن زمان از این موضوع متاسف بودم ولی این یك اشتباه بود. اجرای طرح های طنز آمیز سیاه به قدرت و توانایی بسیاری احتیاج دارد.از آن زمان تا حال بسیاری از ایده های من كارتون هایی بودند كه در آنها هیچ چیز خنده آوری وجود نداشت و این به نظر می رسید همان راه درستی بود كه می بایست به انجامش برسانم.
اولین مدیر هنری كه به این درایت رسید كه من چگونه كار می كنم و فهمید كه بهتر است به چه سبكی ادامه دهم «آرت پل» (Art Paul) بود. در آن زمان پلی بوی تیراژی حدود ۸ میلیون داشت. تعداد بسیاری از مردم امكان پیدا كردند تا كارهای مرا ببینند. آنها به تدریج به مشی كارهای من نزدیك شدند و به آن چیزهایی كه انجام می دادم احساس نزدیكی كردند.
▪ كارهای قدیم شما بیشتر سیاه و سفید بود و اغلب با مركب و قلم فلزی تصویر شده بودند؛ دایناسورها، جنگ خاورمیانه، واترگیت و... آیا هنوز هم به این سبك كار علاقه مند هستید؟
بله، من هنوز كارهای سیاه و سفید خودم را دوست دارم و هنوز هم به آن سبك كار می كنم، و البته هنوز بیشتر از گذشته مایلم به همان سبك كار كنم به شرطی كه جایی باشد كه به طور مرتب آنها را به چاپ برساند. به هر حال فكر نمی كنم آنها فقط به دوره ای تعلق داشته اند كه من تنها به شیوه ای كاملاً مشخص متمركز شده باشم. در ابتدا هنگامی كه كار با مركب را شروع كردم آن موقع كمتر از سایه زدن استفاده می كردم. من عادت داشتم از مداد استفاده كنم. برای همین برای مدتی من مركب را برای رنگ آمیزی كارهایم استفاده می كردم و آنجا بود كه تلاش كردم خطوط كارهایم را با رنگ و بوی دیگری به كار بگیرم. اما حالا مركب را برای خود مركب (طراحی) استفاده می كنم. این روش تاثیر گذارتر است و خطوط آن نیز برنده تر.
پی نوشت ها:
۱- Jean-Claude Suares
۲- Op-Ed Page
۳- Hamilton King
۴- In America, the only truly popular art form is the movies. Most people consider painting a hobby and literature, schoolwork.
یحیی تدین
منبع : روزنامه شرق