یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

توده چسبنده - The Blob


توده چسبنده - The Blob
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جک ه_. هریس و الیوت کستنر
کارگردان : چاک راسل
فیلمنامه‌نویس : فرانک دارابونت و راسل.
فیلمبردار : مارک اروین
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل هوینگ
هنرپیشگان : شانی اسمیت، دانوون لیچ، ریکی پل گُلدین، کوین دیلن، بیلی بِک، جفری دمان، کندی کلارک، جو سنکا، اریکا النیاک، کوین کن‌ووردی، داگلاس امرسن و دل‌کلوز.
نوع فیلم : رنگی، ۹۵ دقیقه.


پس از آنکه شبی شهابی ثاقب روی بیشه‌های حومه شهر «آربورویل» سقوط می‌کند، خانه‌به‌دوشی سال‌خورده به هنگام زباله‌گردی، ناگهان دست خود را در احاطه توده‌ای لزج و چسبناک می‌یابد. او با عجله خود را به جاده می‌رساند، در آنجا با اتوموبیلی تصادف می‌کند و توسط سرنشینان آن «پل تیلر» (لیچ) و «مگ‌پنی» (اسمیت) به بیمارستان منتقل می‌شود. اما در بیمارستان می‌بینند که نیمی از بدن او خورده شده است. توده چسبنده «پل» را پیش از انکه بتواند از بیمارستان بگریزد، می‌بلعد. این بلا بر سر زوجی جوان، «اسکات جسکی» (پل‌گُلدین) و «ویکی د سوتو» (النیاک)، نیز که در اتوموبیل‌شان به مغازله مشغولند، می‌آید. «برایان فلاگ» (دیلن)، یکی از نوجوانان سرکش شهر مسئول مرگ «پل» شناخته می‌شود. حالا توده چسبنده سر از یک رستوران در می‌آورد و آشپز را از ظرف‌شوئی آشپزخانه به درون لوله فاضلاب می‌کشد. «برایان» و «مگ» که در یک فریزر بزرگ پناه گرفته‌اند، در می‌یابند که سرما جلوی توده چسبنده را می‌گیرد. در این حال کشیش شهر، «پدر میکر» (کلوز) بعضی از اجزای جدا شده مخلوق را جمع‌آوری می‌کند. «فران» (کلارک)، یکی از پیش خدمت‌های رستوران می‌کوشد با تلفن از کلانتر کمک بخواهد ولی با وحشت متوجه می‌شود که باجه تلفن به احاطه توده چسبنده درآمده در حالی که بقایای کلانتر را می‌توان درون آن تشخیص داد. در بیشه‌زار، «مگ» و «برایان» به یک گروه پزشکی شبه نظامی به سرپرستی «دکتر مدوز» (سنکا) برمی‌خورند. این گروه به‌دنبال چیزی هستند که از آسمان سقوط کرده است. توده چسبنده راه خود را به اتاقک آپارات سینمای شهر می‌گشاید و در آنجا آپاراتچی را پیش از اینکه بتواند به تماشاگران هشدار دهد، می‌بلعد. «مگ» درست به موقع به سینما می‌رسد تا برادر کوچکش، «کِوین» (کن‌ووردی) و دوست او، «ادی» (امرسن) را از مهلکه برهاند. اما افراد «مدوز» که شهر را قرنطینه کرده‌اند، آنان را بازداشت می‌کنند (توده چسبنده در اصل ثمره آزمایش‌های اشتباه یک سلاح میکروبی است.) «برایان» و «مگ» می‌گریزند ولی از هم جدا می‌شوند. «مگ»، «ادی» و «کوین» به درون مجرای فاضلاب سقوط می‌کنند، در آنجا توده چسبنده، «ادی» را از پا در می‌آورد، اما «برایان» سوار بر موتورسیکلت از راه می‌رسد تا «مگ» و «کوین» را نجات دهد، در حالی که توده چسبنده که با فرو دادن قربانیان بی‌شمارش حجم هولناکی یافته، آنان را تعقیب می‌کند. «مگ» با یک کپسول آتش‌نشانی که حاوی مایع برف‌ساز است، به توده چسبنده حمله می‌کند، و در نهایت مخلوق را از بین می‌برد. «پدر میکر» از نو ظاهر می‌شود تا درباره پایان جهان هشدار دهد، و این در حالی است که از تکه‌ای از توده چسبنده در ظرفی شیشه‌ئی نگه‌داری می‌کند...
* نسخه حالا دیگر کلاسیک شده توده چسبده (آروین‌س یوورتجونیر)، 1958 را می‌توان از آثار شاخص افسانه علمی ترسناک نوجونانه 1950 و اوایل دهه 1960، مثل: روح در ویکینی نامرئی (دانوایز، 1966) به شمار آورد این بازسازی هوشمندانه از برخی جهت‌ها جتی بهتر از نسخه‌ها می‌نماید؛ از جمله برخی صحنه‌های آن فیلم را مثل کشف «توده چسبنده» توسط خانه‌به دوش سالخورده‌ائی که تبدیل به نخستین قربانی آن می‌شود، حمله به سالن سینما (که اینجا برحسب تصادف فیلم ترسناک خمباری را نمایش می‌دهد)، و نابود ساختن نهائی هیولا با استفاده از وسایل سرماساز - صحنه‌ائی که در نسخه اصلی نیز با گوشه چشمی با پایان جنگ دنیاها (بایرون هالسی، 1953) صورت پذیرفته است - تقریباً به همان صورت حفظ می‌کند - شخصیت استیو مکوئین در فیلم قبلی در اینجا بین دو شخصیت «پلتی تیلر» ستاره فوتبال دبیرستان و «برایان فلایگ»، موتور سوار سرگش، تقسیم شده است. این در حالی است که شخصیت مگ به مراتب فعال‌تر و بی‌باک‌تر از اسلاف منفعلش در نسخه اصلی به نظر می‌آید. اگر در نسخه اولیه، زوج اصلی وقف زیادی را وقف آگاه ساختن اهالی شهر و خارج کردن آنان از حالت ناباوری و ترس می‌کردند تا آنان را آماده رویاروئی با هیولا کنند، این زوج که در اینجا به مراتب کار آمدتر از مجریان قانون که به سرعت طعمه هیولا می‌شوند به نظر می‌رسند خود زمام امور را به دست می‌گیرند و خود با هیولا مقابله می‌کنند خواستگاه هیولا نیز در این نسخه تازه دست‌خوش تغییر اساسی، شده. اگر هیولا در نسخه اصلی به‌عنوان نمونه‌ای از آثار هیولائی / افسانه علمی دوران جنگ سرد، از فضای خارج (به‌عنوان تمثیلی تهدید کمونیسم) وارد زمین / جهان آزاد می‌شد، اینجا به‌عنوان ثمره آزمایش‌های غیر انسانی سلاح‌های میکروبی (کنایه‌ای آشکار به روحیه توسعه‌طلبی نظامی «عصر ریگان»، زمان ساخت فیلم)، منشاء داخلی دارد. در حالی که آربورویل توسط نظامیان قرنطینه شده و اهالی‌اش از سوی آنان قابل چشم‌پوشی تلقی می‌شوند، «پدر میکر» تکه‌هائی از «توده چسبنده» را نگه‌داری می‌کند تا زمینه‌ساز روز قیامت شود. تلفیق بنیادگرائی و رحیه توسعه طلبی نظامی که در قالب «دکتر مدوز» و افرادش تجسم یافته، به «توده چسبنده» حالت تمثیلی از دو کابوس اصلی انسان معاصر یعنی سلاح‌های هسته‌ای و ایدز را می‌بخشد. فیلم در نمایش موقعیت‌های ترسناک (مثل به هم تابیدن، حل شدن و متلاشی شدن جسم انسان‌ها، یا نمایش صحنه از نقطه دید «توده چسبنده» در آغاز فیلم و...) بسیار تأثیرگذارتر از نسخه اصلی می‌نماید که دلیل اصلی این امر را باید جلوه‌های ویژه به مراتب پیشرفته‌تر آن (و البته هزینه سی میلیون دلاری‌اش در قیاس با دویست و چهل هزار دلار هزینه نسخه اولیه) دانست. خود «توده چسبنده» آفرینده لایل کانوی، خالق گیاه آدم‌خوار مغازه کوچک وحشت (فرانک‌آز، 1986)، است.