شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ما را از این نمد کلاهی است


هرگاه در محفلی راجع به موضوعی بحث شود ، یكی از حاضران مجلس كه داعیه علم و اطلاع در اطراف موضوع مورد بحث داشته باشد ، برای اعلام و اثبات فضل و دانش خویش به ضرب المثل بالا متوسل می شود .
آورده اند كه ...
مولانا عبدالرحمن جامی ( ۸۹۸-۸۱۷ ) یكی از شاعران صوفی مشرب و یكی از نویسندگان بزرگ ایران است كه در قرن نهم هجری می زیست و با سلطان حسین بن منصور بن بایقرا آخرین پادشاه معارف ، پرور ، دودمان تیموری در ایران معاصر بود و مورد عنایت و حمایت امیر علیشیر نوایی وزیر دانشمند او بوده است . جامی سرآمد فضلای عصر خویش بود و جمعی از محققین او را آخرین شاعر بزرگ ایران می دانند و حاكم الشعرا لقب داده اند . ملابنایی هم از شعرای معاصر جامی بود كه در شعر و ادب خاصه به بدیهیه گویی به حد كمال دست داشت و در این زمینه خود را برتر و بالاتر از شعرای همزمان ، منجمله جامی می دانست . روزی سلطان میرزا حسن با جمعی از شعرا و دانشمندان و نشسته بود و از هر مقوله سخن می گفتند و البته روی سخن آنها بیشتر بر اطراف كمالات علمی و ادبی جامی دور می زد . ملابنایی كه از شاعران حاضر در آن مجلس بود رشته سخن را به بدیهه گویی او در میان بوده است . میرزا حسن كه میزبان جلسه بود به حاضران گفت : امروز بدیهتاً شعر باید گفت : و ابتدا به جامی رو كرد و گفت : می خواهم این چهار چیز را به سلك نظم در آورید : چراغ ، غربال ، نردبان ، ترنج ، مولانا جامی گفت :
این گشته چراغ دولتت بدر منیر
غربال شود سینه اعدات زتیر
بر پله نردبان همت نه پای
از اوج فلك ترنج دولت بر گیر
آنگاه رو به ملا بنایی كرد و گفت :
از تو شعر بدیهه می خواهم كه این چهار چیز در آن گنجانده شود :
منتقل ، طاس ، شرح ، شمسیه ، كلاه ، نمد ، ملابنایی بدون تامل گفت :
چون منتقل اگر چه دود آهی داریم
بر طاس ملك نه كارگاهی داریم
با ما سخنی ز شرح شمسیه مگوی
ما نیز از این نمد كلاهی داریم
منبع : شمیم