پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کیهان شناسی


کیهان شناسی
● ریشه لغوی
کیهان شناسی یا Cosmologgy از واژه یونانی cosmas به معنای عالم گرفته شده است. پس کیهان شناسی به مطالعه عالم می‌پردازد. در واقع کیهان شناسی شاخه‌ای از علم ستاره شناسی است که مدبر او ساختار جهان را مطالعه می‌کند. موضوعات مربوط به مبدا آفرینش و سیر تکاملی جهان بوسیله ستاره شناسی ، فلسفه و دین بررسی می شود.
مطالعه کائنات از زمین و آسمان و خورشید آغاز شد. انسانهای دوره ماقبل علم عقیده داشتند که در مرکز جهان هستند و خورشید و سایر سیارات به گرد زمین مرکزی می‌گردند. کپرنیک مرکز عالم را در نزدیکی خورشید فرض کرد که زمین نیز همراه سایر سیارات به گرد آن می چرخد. گالیله هم به کمک تلسکوپ خود واقعیاتی را جهت نظام جهانی پیشنهادی کپرنیک کشف کرد.
کپلر، اسحاق نیوتن ، … کائنات را فراتر از گذشته گسترش دادند، و درگیری با مسایل کیهانی ادامه داشت تا اینکه آلبرت انیشتین در ۱۹۱۵ با ارائه نظریه نسبیت عام نشان داد که فضا و ماه محدود ولی نامحصور است که می‌تواند منبسط یا منقبض شود. او کائنات را دارای تاریخ دانست. در این دوره که به دوره کیهانی معروف شده فکر بشر معطوف به گذشته جهان شد و دانشمندان در سراسر جهان اکنون در فکر پاسخ به این سوالات هستند که :
▪ علم کیهان شناسی
کیهان شناسی شاخه ای از علم ستاره شناسی است که به مطالعه آغاز ساختار کلی و تکاملی جهان می پردازد. ستاره شناسان با استفاده از علم ریاضی‏‏‏‏ الگوهایی فرضی از جهان ساخته و مشخصات این الگوها را با جهان شناخته شده مقایسه می کنند. کیهان شناسی ، گذشته ، حال و آینده کائنات را بررسی می‌کند. کائنات تمام چیزهای موجود در عالم را شامل می شود: چه مریی باشد چه نامرئی ، چه کشف شده باشد چه کشف نشده باشد.
▪ تاریخچه و سیر تحولی کیهان شناسی
اقلیدس ، ریاضیدان یونانی، (حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد)، با استفاده از سه بعد طول، عرض و ارتفاع، فضا را تعریف کرد. تعریفی که اسحاق نیوتن (۱۷۲۷-۱۶۴۳)، فیزیکدان و ریاضیدان انگلیسی ، از جهان ارائه داد مطابق با نظریات اقلیدس بود . فضایی لایتناهی که با استفاده از سه بعد طول ، عرض و ارتفاع تعریف می شد. اما نظریه فضای لایتناهی عاری از مشکل نیست. طبق قضیه اولبرس که از نام ستاره شناس آلمانی ، ویلهلم اولبرس (۱۸۴۰-۱۷۵۸) گرفته شده ، اگر ستارگان به یک شکل در تمام فضای لایتناهی پراکنده شوند، در تمامی جهات ستاره ای وجود خواهد داشت. اگر چیزی در مسیر ستارگان دور دست قرار نگیرد تمام آسمان درخشندگی خورشید را خواهد داشت که عملا چنین نیست.
ـ اقلیدس
آلبرت انیشتین(۱۹۵۵-۱۸۷۹)، دانشمند آمریکایی آلمانی تبار ، با ارائه نظریه نسبیت عام در سال ۱۹۱۵ مشکل نظریه نیوتن را حل کرد. آلبرت انیشتین نشان داد که فضا و ماده موجود در آن ، محدود اما نا محصور است (یک جهان دو بعدی به شکل سطح یک کره را تصور کنید، این جهان محدود خواهد بود اما هیچ لبه یا حصاری نخواهد داشت). جهان محدود اما نامحصور آلبرت انیشتین ، ساکن است اما به آسانی می تواند منبسط یا منقبض شود.
ـ آلبرت انیشتین
نظریه انبساط جهان با کشفی که ادوین هابل (۱۹۵۳-۱۸۸۹) ، ستاره شناس آمریکایی، به عمل آورد، قوت گرفت. او دریافت که کهکشانها در حال حرکت در جهان هستند. او همچنین متوجه شد که کهکشانهای دورتر ، سریعتر از کهکشانهای نزدیکتر حرکت می کنند. در سال ۱۹۳۱، ژرژ لومتر (۱۹۶۶-۱۸۹۴)، دانشمند بلژیکی ، اعلام کرد که عامل این انبساط ، تجزیه خود به خود آنچه که او اتم اولیه نامیده است (اتم اولیه یک ماهیت تنهاست که در بر گیرنده تمام ماده و انرژی موجود در جهان است).
ـ ادوین هابل
فرد هویل، ستاره شناس انگلیسی، حاضر به پذیرفتن نظریه انفجار بزرگ نبود و آنرا به تمسخر گرفت. در عوض او معتقد به یک اصل کامل ستاره شناسی بود و در سال ۱۹۴۸ اعلام کرد که جهان در هر زمان و مکانی که مورد آزمایش قرار گیرد باید یکسان به نظر رسد. یا به عبارت خلاصه تر ، جهان دارای حالتی پایدار است. طبق نظر هویل ، بوجود آمدن مداوم ماده در سرتاسر فضا باعث ایجاد توازن در انبساط جهان شده و حالت پایای آنرا حفظ می کند (سرعت بوجود آمدن ماده که حدود یک اتم هیدروژن در یک لیتر در هر ۲۰ سال می باشد بقدری کند است که قابل مشاهده در آزمایشگاه نیست). بین نظریه های جهان پایدار و انفجار بزرگ چند تفاوت اساسی وجود دارد. مثلا طبق نظریه حالت پایا ، اندازه و چگالی کهکشانهای جدید و قدیم در سراسر جهان بایستی یکسان باشد. اما طبق نظریه انفجار بزرگ، اندازه و چگالی اجسام جدید تر بایستی مطابق با میزان فاصله شان افزایش یابد.
● نظریه های متداول در پیدایش جهان
▪ نظریه انفجار بزرگ (Big Bang) :
طبق این نظریه که مقبولترین نظریه در پیدایش جهان است، همه ماده و انرژی که هم اکنون در جهان وجود دارد، زمانی در گوی کوچک بی نهایت سوزان ولی فوق‌العاده چگال متمرکز بوده است. این آتشگوی کوچک حدود ۱۵ میلیارد سال قبل منفجر شد و همه مواد در فضا پخش شدند. با گذشت زمان این گسترش و پراکندگی ادامه یافت. تراکم توده‌هایی از این مواد در نواحی مختلف باعث بوجود آمدن ستارگان و کهکشانها در فضا شد. ولی گسترش همچنان ادامه دارد.
▪ نظریه جهان نوسان کننده:
مطابق این نظریه ، انبساطی که با انفجار بزرگ آغاز شد، بر اثر نیروی گرانشی سرانجام متوقف شده و منقبض خواهد شد، تا مجدداً همه جهان به آتشگوی اولیه باز گردد. سپس انفجار دوم روی خواهد داد و روند فوق در سیکلی دو برابر تکرار خواهد شد.
▪ نظریه جهان پایدار:
بنابر این نظریه ، جهان آغاز و انجام ندارد و همیشه به همان صورتی بوده و خواهد بود که اکنون به چشم ناظر می‌آید. در این نظریه ماده بطور مداوم در جهان تولید می‌شود تا چگالی جهان ثابت بماند.
● آینده جهان
هرسه مورد فوق نظریاتی فرضی هستند، با قبول دو نظر اول ، اگر نیروی گرانشی کل کائنات به اندازه کافی نیرومند باشد، روزی انبساط جهان پایان خواهد یافت و کائنات با روندی معکوس مراحل عظیم انفجار بزرگ را تجربه خواهد کرد. این احتمال را کائنات بسته می گویند. ولی اگر گرانش نیروی دوم برای عقب کشیدن کهکشانها را نداشته باشد، انبساط کائنات تاابد ادامه خواهد یافت. این احتمال را هم کائنات باز می گویند. نظریه سوم تا آینده بی نهایت جهان را بی تغییر می داند.
هر چند که ماهیت اجسام شبه ستاره‌ای هنوز بطور کامل شناخته نشده است، چنین به نظر می رسد که اجسامی جوان و متراکم باشند که فقط در پایانه های جهان مرئی یافت می شوند. وجود شبه ستاره ها باعث شد تا بسیاری به اعتبار نظریه حالت پایا مشکوک شوند. با کشف تشعشع میکروویو زمینه کیهان توسط آرنو پنزیس ( -۱۹۳۳) و رابرت ویلسون ( -۱۹۳۶)در سال ۱۹۶۵ ، نظریه حالت پایا اعتبار خود را تقریبا بطور کامل از دست داد. تشعشع مایکروویو زمینه کیهان توسط جورج گاموف (۱۹۶۸-۱۹۰۴)، ستاره شناس آمریکایی اوکراینی تبار، پیش بینی شده بود، و امروزه به عنوان بازتابی از انفجار بزرگ تصور می شود.
● بشر و کیهان شناسی
موارد فوق همه احتمالات مساله هستند و ما همواره با این پرسشها روبرو هستیم که آیا کائنات روزی خود را با تمامیت واقعیت شکوهمندش بر ما آشکار خواهد ساخت؟ این امر غیر ممکن می نماید ولی بشر هیچگاه از پژوهش دست بر نخواهد داشت. پس از کائنات بیگ بنگ به ساختن کائنات های دیگری ادامه خواهد داد. کائناتی که روز به روز به کائنات حقیقی نزدیکتر خواهند شد بی آنکه به آن برسند.