سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا
به آنان بگوئید ویلی بوی این جاست - Tell Them Willie Boy Is Here
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : ایبراهم پولونسکی، برمبنای کتاب ویلی بوی: شکار انسان در صحرا نوشته هاری لاتن
فیلمنامهنویس : ایبراهم پولونسکی، برمبنای کتاب ویلی بوی: شکار انسان در صحرا نوشته هاری لاتن
فیلمبردار : کانراد هال
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوگروسین
هنرپیشگان : رابرت ردفورد، کاترین راس، رابرت بلیک، سوزان کلارک، باری سالیون، چارلز مکگرا، چارلز ایدمن و جان ورنن.
نوع فیلم : رنگی، ۹۸ دقیقه.
در سال 1909، دورهای که هنوز هم سرخپوستان جنایات سفیدها به یاد دارند، «ویلیبوی» (بلیک) - یکی از سرخپوستان پایوت که گاوها را داغ میزند - برای جشن سالانه قبیله به کالیفرنیا باز میگردد و به ملاقات دختر مورد علاقهاش، «لولابونیفاس» (راس) میرود، ولی پدر دختر قافلگیرشان میکند و در درگیری بین آنان پدر «لولا» کشته میشود و این دو فرار میکنند. یک گروه تعقیب به فرماندهی «کریستوفر کوپر» (ردفورد) بهدنبال «ویلی بوی» به راه میافتد. هرچند که خود «کوپر» بیشتر با «ویلی بوی» احساس هم دلی میکند تا با تعقیب کنندگان تشنه خونش. «ویلی» مدتی آنان را بهدنبال خود میکشد تا این که «کوپر» مجبور میشود برای مأموریتی مهمتر - محافظت از رئیسجمهور - باز گردد. و در غیاب او، گروه تعقیب کنندگان با «ویلی» را رودررو میشوند و «ویلی» بهطور تصادفی شخصی را میکشد خبر بهشکلی اغراق شده به «کوپر» میرسد و او مجبور میشود برگردد. در این مدت، «ویلی» و «لولا» دور شدهاند «لولا» که از پا درآمده، میداند که سرعت «ویلی» را کم کرده، ولی نمیتواند تنهایش بگذارد. مشکل به سبک سرخپوستها حل میشود و کمی بعد «کوپر» جسد «لولا» را پیدا میکند پس فرستادن جسد به شهر خودش به تنهائی رد «ویلی» را دنبال میکند. و بالاخره، مجبور میشود او را بکشد.
* حال بازگشت پولونسکی به سراغ صندلی کارگردانی پس از وقفهای بیست و یک ساله، ناشی از ثبت ناش در فهرست سیاه دوره مکارتی، بههرحال فیلمی حرفهای و ماهرانه است ولی جلوی بصری کهنه آن، غیبت طولانی کارگردانش در عرصه عمل را لو میدهد. داستان سرخپوستی یاغی که مورد تعقیب جامعهای عاطفه قرار میگیرد، خیلی راحت و دردناک میتواند روایتی از زندگی خود پولونسکی باشد. در دنیای پولونسکی گذشت عمر و دنیا دیدگی مسئلهای اساسی است. همه شخصیتها مدام به گذشته ارجاع میدهند. و البته همه اذعان میدارند که قرن جدید (بیستم) دوره تغییر و تحول است. فیلم با نمادی دیگر از تعارض قدیم و جدید به پایان میرسد (تل هیزم تشیع جنازه که یادگاری برده میشود) که هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. تنها چیزی که ثابت میماند حضور انقلابیونی مثل «ویلی» و ترقی خواهانی مثل «کوپر» است به این ترتیب ویلی بوی هم مثل گروه خشن (سام پکینپا 1969) بهرغم ظاهر تاریخیاش یک قصه معاصر است. دو بازیگر زن، راس و کلارک، در حدی نیستند که بار دراماتیکیای را که فیلمنامه روی دوششان گذاشته، حمل کنند. در عوض ردفورد با نقش خود بسیار راحت است نقطه قوت مهمی برای فیلم بهشمار میآید.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان مجلس حسن روحانی صادق زیباکلام دولت دولت سیزدهم انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم
تهران قوه قضاییه هواشناسی بارش باران شهرداری تهران پلیس قتل سیل سازمان هواشناسی سلامت زلزله وزارت بهداشت
سایپا خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو مسکن بورس گاز حقوق بازنشستگان ایران خودرو
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران دفاع مقدس حج تلویزیون سینمای ایران تئاتر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رضا عطاران سریال سینما
وزارت علوم دانشگاه تهران
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس آمریکا روسیه افغانستان نوار غزه اوکراین طوفان الاقصی
استقلال فوتبال فولاد خوزستان پرسپولیس مهدی طارمی لیگ برتر رئال مادرید فولاد باشگاه استقلال لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی
اینترنت شفق قطبی تبلیغات نوآوری ایلان ماسک ناسا اپل
کودک سلامت روان رژیم غذایی ویتامین شیر فشار خون تجهیزات پزشکی افسردگی بارداری